• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

خاندان اقبال

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



خاندان اقبال پیشینه تاریخی چندانی ندارد. حاجی میرزا ابوتراب نخستین فرد از خاندان اقبال است که تاریخ نام و یادی از او را به حافظه سپرده است. خاندان اقبال منسوب به وی می‌باشد و برخی از افراد مشهور خاندان مذکور عبارتند از: میرزا ابوتراب اقبال، علی اقبال، عبدالوهاب اقبال، احمدعلی اقبال، منوچهر اقبال، خسرو اقبال، ایراندخت اقبال.



"حاج میرزا ابوتراب اقبال" معروف به القاب "اقبال‌التولیه" و "مقبل‌السلطنه" فرزند "حاج عبدالوهاب اقبال‌السلطان" در سال ۱۲۴۴ (ه. ش) به دنیا آمد.
وی پس از انجام تحصیلات مقدماتی و معمول زمان به کارهای سرپایی پرداخت. چندی در جلوی صحن حرم حضرت رضا (علیه‌السّلام) به فروش مسکوکات قدیمی‌ اشتغال داشت و از این راه سرمایه‌ای گرد آورد و جز مستاجرین آستان قدس ‌رضوی درآمد.
[۱] صفایی، ابراهیم، نخست وزیران ایران، ج۱، ص۲۸۷، تهران، انجمن تاریخ، ۱۳۵۱.
ابتدا مزرعه‌ای در "کاشمر" به او اجاره داده شد. چون حق آستانه را به موقع پرداخت می‌کرد، مورد توجه قرار گرفت و تدریجا بقیه املاک کاشمر در اجاره او قرار داده شد و از این راه ثروتمند شد. مخصوصا فرزندان متعددش در این راه به او کمک می‌کردند. پای او به سیاست نیز کشیده شد. وی در کودتای سوم اسفند ۱۲۹۹ به خاطر جانب‌داری از "قوام" به زندان "سیدضیاء" نیز‌ انداخته شد؛ اما پس از مدتی آزاد شد. بعد از رهایی در سال ۱۳۰۰ (ه. ش) در انتخابات دوره چهارم مجلس از کاشمر کاندید شد و سرانجام به مجلس راه یافت.
[۲] فهرست اسامی‌و مشخصات نمایندگان ۲۴دوره مجلس شورای ملی، ص۱۹، نشریه شماره۵، تهران، دفتر انتخابات وزارت کشور، ۱۳۶۸.
حضور میرزا ابوتراب مقبل‌السلطنه در این مجلس مهم‌ترین اتفاق سیاسی زندگی‌اش بود. اما چند ماه بیشتر در مجلس باقی نماند. وی از سال ۱۳۰۲_۱۳۱۰ سمت یا شغل سیاسی نداشته و بیشتر در زادگاهش به کار اجاره‌داری پرداخته است. میرزا ابوتراب شش فرزند ذکور داشت که چهار تای آن‌ها به مناصب دولتی رسیدند و یک دختر او هم از خراسان به نمایندگی مجلس راه یافت. وی سرانجام در سال ۱۳۱۰ در سن ۶۶ سالگی درگذشت.
[۳] عاقلی، باقر، خاندان‌های حکومتگر، ص۱۵۹، تهران، نامک، ۱۳۸۶.
با این احوال خاندان اقبال از هنگام تأسیس سلسله پهلوی در روندی تدریجی؛ ولی مداوم پلکان ترقی و صعود سلسله مراتب قدرت و ثروت را طی کردند و در ردیف خاندان‌های درجه اول کشور جای گرفتند تا جایی که در اواخر دوره پهلوی سفارت آمریکا طی گزارشی نام خاندان اقبال را جز چهل خانواده درجه اول کشور ثبت کرد. به عقیده " ارنست اونی " پژوهشگر سازمان سیا این چهل خانواده که از جمله شاخص‌ترین آن‌ها "خاندان اقبال" بود، اعضای‌شان دائماً و به سادگی می‌توانستند در امور سیاسی و دولتی دخالت کنند.
[۴] الموتی، مصطفی، ایران در عصر پهلوی، ج۱۱، ص۴، لندن، پکا، ۱۹۹۲.



معروف به "اقبال‌السلطنه" فرزند بزرگ‌تر "حاج‌میرزا ابوتراب" بود که در سال ۱۲۷۲ ش در مشهد به دنیا آمد. از جوانی در کارهای مربوط به ملک‌داری به کمک پدر می‌آمد. در دوره هفتم نیز به مجلس راه یافت و متوالیاً هشت دوره وکیل مجلس بود. وی یکی از متولیان پارلمان ایران محسوب می‌شد. پس از دوره پانزدهم دیگر انتخاب نشد و در تهران بی‌سر و صدا زندگی می‌کرد. در صحنه سیاسی ایران مدت‌ها نقش عمده‌ای داشت. هم‌چون پدر با "قوام‌السلطنه" محشور و دوست بود و در کابینه او نیز به عنوان مشاور برگزیده شد.
[۵] بهنود، مسعود، نخست وزیران ایران، ص۳۴۸، تهران، جاویدان، ۱۳۷۴.
با معرفی او بود که برادرش منوچهر به معاونت وزارت بهداری رسید.
[۶] شاهدی، مظفر، افول مشروطیت، ص۷۸، تهران، موسسه مطالعات تاریخ معاصر، ۱۳۸۹.



شهردار، نماینده مجلس، استاندار، نائب التولیه و از نظر سیاسی ملی‌گرا بود. وی در سال ۱۲۸۵ (ه. ش) در مشهد به دنیا آمد و به کارهای پدر رسیدگی می‌کرد. مدتی هم شهردار مشهد را به عهده گرفت، اما این مدت چندان طولانی نشد. او در زمان اشغال کشور توسط متفقین به زندان آن‌ها انگلیس افتاد جرم او نزدیکی با آلمان بود.
[۷] بهنود، مسعود، نخست وزیران ایران، ص۲۱۵، تهران، جاویدان، ۱۳۷۴.
در دوره شانزدهم مجلس شورای ملی به نمایندگی کاشمر رسید. مدتی نیز استاندار کرمان شد و بعد از استانداری به نیابت تولیت آستانه حضرت معصومه (سلام‌الله‌علیهم) رسید.
[۸] عاقلی، باقر، خاندان‌های حکومتگر، ص۱۶۱، تهران، نامک، ۱۳۸۶.



فرزند ابوتراب در سال ۱۲۹۷ (ه. ش) در مشهد به دنیا آمد. تحصیلات خود را تا لیسانس زبان انگلیسی از دانشکده ادبیات دانشگاه تهران ادامه داد. وی در سال ۱۳۲۲ وارد خدمت دولتی شد و مشاغلی از جمله دبیر اول و دوم سفارت ایران در پاریس، کفیل و معاون اداره کارگزینی وزارت خارجه ، سرکنسول ایران در " سانفرانسیسکو "، وزیر مختار و سفیر در "پراگ" معاون ثابت اداری و عضو شورای عالی سیاسی سفیر در " اسلو بلگراد صوفیه " و " بخارست " را عهده‌دار بود. وی به پاس خدمت به رژیم پهلوی درجه ۳ تاج و درجه ۲ همایون دریافت کرده است.
[۹] دولت‌مردان عصر پهلوی به روایت اسناد ساواک، ص۱۳۱، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی، ۱۳۸۵.



فرزند ابوتراب در سال ۱۲۸۸ (ه. ش) در مشهد به دنیا آمد. پس از انجام تحصیلات ابتدایی و متوسطه در تیرماه ۱۳۰۵ راهی اروپا شد. دوره لیسانس را در دانشکده علوم دانشگاهی " مونپلیه " و دوره دکترای پزشکی را در "پاریس" به پایان رساند. وی هم‌چنین دوره بیماری‌های عفونی را در دانشکده پزشکی پاریس طی کرد و مدال نقره و عنوان "لورای" این دانشکده را نیز اخذ کرد. در مهر ۱۳۱۲ به ایران بازگشت و در بخش پزشکی بیمارستان لشکر شرق (مشهد) به خدمت وظیفه مشغول بود.
[۱۰] دولت‌مردان عصر پهلوی به روایت اسناد ساواک، ص۱۳۳.
در سال ۱۳۱۶ به استخدام دانشگاه تهران درآمد و دانشیار دانشکده پزشکی گردید و چند سال بعد به مقام استادی رسید. در سال ۱۳۲۱ به کمک برادرش علی اقبال به معاونت وزارت بهداری در دولت قوام رسید.
[۱۱] شاهدی، مظفر، افول مشروطیت، ص۷۸، تهران، موسسه مطالعات تاریخ معاصر، ۱۳۸۹.
در سال بعد در کابینه محمد ساعد به کفالت وزارت بهداری درآمد. مدتی هم وزیر پست و تلگراف و بعد در ترمیم کابینه به وزارت بهداری رسید. او وزیر فرهنگ عبدالحسین هژیر نیز بود.
[۱۲] بهنود، مسعود، نخست وزیران ایران، ص۳۱۰، تهران، جاویدان، ۱۳۷۴.
ریاست دانشگاه را در سال ۱۳۲۲ قبول کرد و یک سال بعد به وزارت دربار انتخاب شد. مهم‌ترین سمت وی نخست‌ وزیری بود که در فروردین ۳۶ به آن دست یافت. از اتفاقات دوره نخست‌ وزیری او تشکیل دو حزب "ملیون" و "مردم" به لیدری خودش و "اسدالله علم" بود. از اتفاقات بد این دوران برای او تقلب فراگیر در انتخابات بیستم بود. پس از روی کار آمدن "علی امینی"، اقبال در مظان اتهام قرار گرفت و دچار دردسر شد. به همین خاطر تصمیم گرفت به اروپا برود که شایع شد اقبال فرار کرده است. بعد از سقوط دولت "امینی" به جای "رعدی‌ آذرخشی" به سفارت "یونسکو" فرستاده شد. در سال ۱۳۴۲ به مدیر عاملی شرکت نفت فرا خوانده شد و ۱۴ سال در این سمت باقی بود که به علت سو استفاده مالی برخی کارمندانش و سوء مدیریت از کار برکنار شد. پس از مدت کوتاهی بعد از برکناری‌اش در آذر ۱۳۵۶ درگذشت.
[۱۳] رجال عصر پهلوی به روایت اسناد (دکتر اقبال)، ص۱۳۵، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی، ۱۳۷۹.



سومین فرزند میرزا ابوتراب و برادر کوچک‌تر منوچهر اقبال بود. آن‌ها اصالتاً خراسانی و زادگاه‌شان کاشمر بود. او هم‌زمان با کارهای سیاسی جز سهام‌داران شرکت‌های تجاری نیز بود و در کارهای بازرگانی خارجی حضور فعالی داشت در سال ۱۳۲۰ (ه. ش) قبل از شروع جنگ جهانی دوم خسرو اقبال با کمک "جهانگیر تفضلی" حزب "پیکار" را تاسیس کردند. حزب پیکار طرف‌دار آلمان‌ها و مخالف متفقین بود. کمیته مرکزی مرکب از خسرو اقبال، جلال شادمان، حسین مهری، تفضلی و رضا آذرخشی بود. او ابتدا روزنامه "بهار" را به عنوان ارگان حزب پیکار منتشر کرد؛ ولی بعد از اشغال ایران توسط متفقین در سال ۱۳۲۱ روزنامه "نبرد" را به سردبیری "تفضلی" منتشر کرد. متفقین که کشور را در دست داشتند، ابتدا توجهی به این روزنامه و حزب این چند جوان نداشتند؛ ولی وقتی دیدند که روزنامه فاشیستی توانسته تیراژی به دست آورد و در بین مردم نفوذ کند از دولت ایران خواستند روزنامه "نبرد" را توقیف کند. آن‌ها روزنامه دیگری به نام "ایران‌ما" را منتشر کردند که باعث شد متفقین درصدد دستگیری آن‌ها برآیند. بنابراین خسرو اقبال را به اراک بردند. خسرو بعد از چند ماهی آزاد شد و سپس به "قوام‌السلطنه" تمایل پیدا کرد و در حزب "دموکرات ایران" به فعالیت پرداخت. او با برخی کشورهای اروپایی از جمله انگلیس هم رابطه تجاری داشت. کالاهایی وارد می‌کرد و به بازار می‌فرستاد. گاهی در لندن، گاهی نیز در ایران دیده می‌شد تا اینکه تدریجاً به ایران نیامد و دیگر کسی از او نام و نشانی در دست نداشت.
[۱۴] رجال عصر پهلوی به روایت اسناد (دکتر اقبال)، ص۶۱، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی، ۱۳۷۹.



فرزند ابوتراب در سال ۱۲۸۹ (ه. ش) در مشهد به دنیا آمد. تحصیلات خود را تا اول متوسطه ادامه داد. وی عضو حزب "ایران نوین" و "رستاخیز" بود و از خراسان به نمایندگی مجلس در دوره ۲۴ رسید. وی هم‌چنین عضو "لژیون خدمت‌گزاران" و "کلوپ لاینز" بود.
[۱۵] طلوعی، محمود، بازیگران سیاسی عصر پهلوی، ج۲، ص۶۷۱، تهران، البرز، ۱۳۷۳



۱. صفایی، ابراهیم، نخست وزیران ایران، ج۱، ص۲۸۷، تهران، انجمن تاریخ، ۱۳۵۱.
۲. فهرست اسامی‌و مشخصات نمایندگان ۲۴دوره مجلس شورای ملی، ص۱۹، نشریه شماره۵، تهران، دفتر انتخابات وزارت کشور، ۱۳۶۸.
۳. عاقلی، باقر، خاندان‌های حکومتگر، ص۱۵۹، تهران، نامک، ۱۳۸۶.
۴. الموتی، مصطفی، ایران در عصر پهلوی، ج۱۱، ص۴، لندن، پکا، ۱۹۹۲.
۵. بهنود، مسعود، نخست وزیران ایران، ص۳۴۸، تهران، جاویدان، ۱۳۷۴.
۶. شاهدی، مظفر، افول مشروطیت، ص۷۸، تهران، موسسه مطالعات تاریخ معاصر، ۱۳۸۹.
۷. بهنود، مسعود، نخست وزیران ایران، ص۲۱۵، تهران، جاویدان، ۱۳۷۴.
۸. عاقلی، باقر، خاندان‌های حکومتگر، ص۱۶۱، تهران، نامک، ۱۳۸۶.
۹. دولت‌مردان عصر پهلوی به روایت اسناد ساواک، ص۱۳۱، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی، ۱۳۸۵.
۱۰. دولت‌مردان عصر پهلوی به روایت اسناد ساواک، ص۱۳۳.
۱۱. شاهدی، مظفر، افول مشروطیت، ص۷۸، تهران، موسسه مطالعات تاریخ معاصر، ۱۳۸۹.
۱۲. بهنود، مسعود، نخست وزیران ایران، ص۳۱۰، تهران، جاویدان، ۱۳۷۴.
۱۳. رجال عصر پهلوی به روایت اسناد (دکتر اقبال)، ص۱۳۵، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی، ۱۳۷۹.
۱۴. رجال عصر پهلوی به روایت اسناد (دکتر اقبال)، ص۶۱، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی، ۱۳۷۹.
۱۵. طلوعی، محمود، بازیگران سیاسی عصر پهلوی، ج۲، ص۶۷۱، تهران، البرز، ۱۳۷۳



سایت پژوهه، برگرفته از مقاله «خاندان اقبال»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۵/۰۳/۳۱.    






جعبه ابزار