• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

خاندان امام حسین در قتلگاه

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف




یکی از صحنه‌های دلخراش در عاشورا، حضور خاندان حسینی در قتلگاه و مشاهده آن صحنه خونین و پیکر چاک چاک امام و سایر شهدا بود.



یکی از صحنه‌های دلخراش در عاشورا، حضور خاندان حسینی در قتلگاه و مشاهده آن صحنه خونین و پیکر چاک چاک امام و سایر شهدا بود. نوشته‌اند که خاندان امام به اصرار از لشکریان خواستند که آنها را به قتلگاه ببرند.
همین‌که چشم زنان بر کشتگان افتاد، ناله سردادند و بر صورت‌های خود زدند.

۱.۱ - ندبه حضرت زینب

راوی می‌گوید: به خدا سوگند، زینب دختر علی را از یاد نمی‌برم که بر حسین ندبه می‌کرد و با صدایی غم‌انگیز و دلی پردرد فریاد می‌زد: وامحمداه، صلی علیک ملیک السماء، هذا حسین بالعراء، مُرمّل بالدماء، مقطع الاعضاء واثکلاه و بناتک سبایا، الی الله المشتکی والی محمد المصطفی والی علی المُرتضی والی فاطمة الزهراء والی حمزة سیدالشهدا.وامحمداه، وهذا حسین بالْعَراء تسفی علیه ریح الصّباء، قتیل اولاد البغایا واحزناه، واکرباه علیک یا اباعبدالله، الیوم مات جَدّی رسول الله.یا اصحاب مُحَمّد، هؤلاء ذریّة المصطفی یساقون سوق السبایا؛ (روایت دیگری نیز آمده است که حضرت فرمود: وامحمداه، دخترانت اسیر فرزندانت کشته شدند و باد صبا، خاک‌ها را بر (بدن‌های) آنان می‌پاشد. این حسین توست که سرش را از قفا بریدند و عمامه و ردای او را به غارت بردند. پدرم فدای آن کسی باد که ظهر روز دوشنبه، لشکرش را غارت کردند. پدرم فدای آن کسی باد که خیمه‌های او را گسیختند...پدرم فدای آن کسی باد که جانم فدای او شود. پدرم فدای آن کسی باد که دلش پر از غم و غصه بود تا از دنیا رفت. پدرم فدای آن کسی باد که تشنه بود، تا آنکه شهید شد. پدرم فدای آن کسی باد که از محاسنش خون می‌چکید. پدرم فدای آن کسی باد که جدش فرستاده خدای آسمان است. پدرم فدای آن کسی باد که او نوهٔ پیامبر هدایت است. پدرم فدای محمد مصطفی باد. پدرم فدای علی مرتضی باد. پدرم فدای خدیجه کبری باد. پدرم فدای فاطمه زهرا باد که سرور زنان جهانیان است. جانم فدای کسی باد که خورشید به خاطر نماز او، برگردانده شد درباره اینکه آیا روز عاشورا روز جمعه بوده است یا روز دوشنبه، در جلد دوم این کتاب، در فصل «پرسش و پاسخ‌های عاشورایی»، بررسی می‌شود.) وامحمداه، درود فرشتگان آسمان بر تو، این حسین است که عریان بر خاک افتاده و به خون آغشته شده و اعضایش از هم جدا شده است. وامصیبتاه، این دختران تو هستند که اسیرند. شکایت می‌برم به خدا و به محمد مصطفی و علی مرتضی و فاطمه زهرا و به حمزه سیدالشهدا وامحمداه، این حسین است که عریان (روی خاک افتاده) و باد صبا خاک بیابان را بر بدنش می‌پاشد. اوست که به دست زنازادگان کشته شده است. آه‌ ای اباعبدالله، چه غصه‌ای و چه مصیبتی در شهادت تو، گویا امروز جدم رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) از دنیا رفته است.‌ ای یاران محمد، اینان خاندان مصطفی هستند که همانند اسیران، آنان را می‌برند.
این سخنان، دل‌های سنگدلان و کوه‌های استوار را آب می‌کرد. راوی می‌گوید: به خدا قسم زینب با گریه خود، هر دوست و دشمن را به گریه‌ انداخت. گزارش شده است که حضرت سکینه، بدن پاک پدر را در آغوش گرفت. گروهی از آن مردم خشن و بی‌رحم آمدند و او را از بدن جدا کردند. (البته این نکته شایان توجه است که ابن نما و سید بن طاووس، جریان واکنش اهل بیت و سخنان حضرت زینب (سلام‌الله‌علیها) را پیش از جریان اسب تازاندن بر بدن مطهر امام و بریدن سرهای شهدا نگاشته‌اند.)


۱. سید بن طاووس، الملهوف علی قتلی الطفوف، ص۱۸۰.    
۲. سید بن طاووس، الملهوف علی قتلی الطفوف، ص۱۸۰-۱۸۱.    
۳. ابن نما، جعفر بن محمد، مثیرالاحزان، ص۷۷.    
۴. سید بن طاووس، الملهوف علی قتلی الطفوف، ص۱۸۱.    
۵. ابن شهرآشوب، مناقب آل ابی‌طالب، ج۴، ص۱۲۲.    
۶. ابن نما، جعفر بن محمد، مثیرالاحزان، ص۷۷.    
۷. سید بن طاووس، الملهوف علی قتلی الطفوف، ص۱۸۱.    



• پیشوایی، مهدی، مقتل جامع سیدالشهداء، ج۱، ص۸۹۸.






جعبه ابزار