• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

خانه‌های خرابه (قرآن)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



قرآن کریم آیات زیادی به موضوع ویرانی ها اعم از خانه و شهر اخصاص داده آنها را از آیات عبرت انگیز به شمار آورده است.



بسیاری از شهرهای ستمگران با فرو ریختن خانه‌های آن شهرها و نابود شدن ساکنان آنها ویران شدند.
"فکاین من قریة اهلکنـها وهی ظالمة فهی خاویة علی عروشها وبئر معطـلة وقصر مشید. چه بسیار شهرها و آبادیهایی که آنها را نابود و هلاک کردیم در حالی که (مردمش) ستمگر بودند، بگونه‌ای که بر سقفهای خود فروریخت! (نخست سقفها ویران گشت و بعد دیوارها بر روی سقفها! ) و چه بسیار چاه پر آب که بی صاحب ماند و چه بسیار قصرهای محکم و مرتفع "


قریة خاویة علی عروشها" عبارت است از قریه‌ای که دیوارهای آن روی سقفهایش ریخته باشد، یعنی به کلی خراب شده باشد. و" بئر معطلة" یعنی چاهی که دیگر کسی از اهل آبادی کنار آن نمی‌آید تا آب بردارد، چون کسی در آبادی نمانده. و" قصر مشید" یعنی کاخهایی که با گچ ساخته شده باشد، چون کلمه" شید" به معنای گچ است.
در آخرین آیه مورد بحث، چگونگی مجازات خدا را که در جمله قبل سر بسته بود به طور گسترده بیان شده است، می‌فرماید: " چه بسیار شهرها و آبادیها که ما آنها را هلاک کردیم در حالی که ظالم و ستمگر بودند" (فکاین من قریة اهلکناها و هی ظالمة).
" آنها بر سقفهای خود فرو ریختند" (فهی خاویة علی عروشها).
یعنی شدت حادثه به قدری بود که نخست سقفها فرو ریختند و بعد دیوارها بروی سقفها!.
" و چه بسیار چاههای پر آبی که صاحبانش نابود و آبهایش در زمین فرو رفته بود و معطل و بی مصرف ماندند، نه کسی از آنها آبی می‌کشد و نه تشنه‌ای از آن سیراب می‌گردد" (و بئر معطلة).
" و چه بسیار قصرهای پرشکوه و کاخهای سر به آسمان کشیده و به صورت زیبا گچکاری شده ویران گشتند" و صاحبانش به دیار عدم شتافتند (و قصر مشید)
و به این ترتیب هم مساکن پر زرق و برق و مستحکم آنها بی صاحب ماند و هم آبهایی که مایه آبادی زمینهایشان بود.


عزیر علیه‌السّلام از شهری با خانه‌های خرابه با سقفهای در هم ریخته شده عبور کرد.
"او کالذی مر علی قریة وهی خاویة علی عروشها... یا همانند کسی که از کنار یک آبادی (ویران شده) عبور کرد، در حالی که دیوارهای آن، به روی سقفها فرو ریخته بود، (و اجساد و استخوانهای اهل آن، در هر سو پراکنده بود او با خود) "
بنا بر قولی شخص ذکر شده در آیه، «عزیر علیه السلام» بوده و مقصود از «خاویة علی عروشها» خانه‌هایی است که پایه‌ها و سقفهای آن در هم ریخته شده بود.
آیه اشاره به سرگذشت کسی می‌کند که در اثنای سفر خود در حالی که بر مرکبی سوار بود و مقداری آشامیدنی و خوراکی همراه داشت از کنار یک آبادی گذشت در حالی که به شکل وحشتناکی در هم ریخته و ویران شده بود و اجساد و استخوانهای پوسیده ساکنان آن به چشم می‌خورد هنگامی که این منظره وحشت زا را دید گفت چگونه خداوند این مردگان را زنده می‌کند؟
البته این سخن از روی انکار و تردید نبود بلکه از روی تعجب بود زیرا قرائن موجود در آیه نشان می‌دهد که او یکی از پیامبران ع بوده که در ذیل آیه می‌خوانیم خداوند با او سخن گفته است و روایات نیز این حقیقت را تایید می‌کند چنان که بعدا اشاره خواهیم کرد.
در این هنگام خداوند جان او را گرفت و یکصد سال بعد او را زنده کرد و از او سؤال نمود چقدر در این بیابان بوده‌ای؟ او که خیال می‌کرد مقدار کمی بیشتر در آنجا درنگ نکرده فورا در جواب عرض کرد: یک روز یا کمتر! به او خطاب شد که یکصد سال در اینجا بوده‌ای اکنون به غذا و آشامیدنی خود نظری بیفکن و ببین چگونه در طول این مدت به فرمان خداوند هیچگونه تغییری در آن پیدا نشده است ولی برای اینکه بدانی یکصد سال از مرگ تو گذشته است نگاهی به مرکب سواری خود کن و ببین از هم متلاشی و پراکنده شده و مشمول قوانین عادی طبیعت گشته و مرگ آن را از هم متفرق ساخته است سپس نگاه کن و ببین چگونه اجزای پراکنده آن را جمع آوری کرده و زنده می‌کنیم او هنگامی که این منظره را دید گفت می‌دانم که خداوند بر هر چیزی توانا است یعنی هم اکنون آرامش خاطر یافتم و مساله رستاخیز مردگان در نظر من شکل حسی به خود گرفت.
در باره اینکه او کدامیک از پیامبران بوده احتمالات گوناگونی داده شده است بعضی او را"ارمیا" و بعضی"خضر" دانسته‌اند ولی مشهور و معروف این است که"عزیر" بوده است و در حدیثی از امام صادق علیه‌السلام نیز این موضوع تایید شده است


خانه‌های قوم ثمود ، به سبب ظلم آنان ویران شد.
"ولقد ارسلنا الی ثمود اخاهم صــلحـا ان اعبدوا الله فاذا هم فریقان یختصمون• فتلک بیوتهم خاویة بما ظـلموا.. ما به سوی «ثمود»، برادرشان «صالح» را فرستادیم که: خدای یگانه را بپرستید! اما آنان به دو گروه تقسیم شدند که به مخاصمه پرداختند. • این خانه‌های آنهاست که بخاطر ظلم و ستمشان خالی مانده و در این نشانه روشنی است برای کسانی که آگاهند "
نه صدایی از آنها به گوش می‌رسد.
نه جنب و جوشی در آنجا وجود دارد.
و نه از آن همه زرق و برقها و ناز و نعمتها و مجالس پر گناه اثری باقی مانده است.
آری آتش ظلم و ستم در آنها افتاد و همه را سوزانید و ویران کرد.


باقی ماندن خانه‌های ویران شده قوم ثمود، نشانه‌ای برای دانشوران است.
"ولقد ارسلنا الی ثمود اخاهم صــلحـا ان اعبدوا الله فاذا هم فریقان یختصمون• فتلک بیوتهم خاویة بما ظـلموا ان فی ذلک لایة لقوم یعلمون. "
از ابن عباس چنین روایت شده که می‌گوید: " من از قرآن به خوبی استفاده کرده‌ام که ظلم و ستم خانه‌ها را ویران می‌کند" سپس به آیه فوق" فتلک بیوتهم خاویة بما ظلموا" استدلال کرد.
و براستی تاثیر ظلم در ویران کردن شهرها و جامعه‌ها با هیچ چیز قابل مقایسه نیست، ظلم صاعقه مرگبار است، ظلم زلزله ویرانگر است، ظلم همچون صیحه مرگ آفرین آسمانی است و تاریخ بارها و بارها این حقیقت را اثبات کرده است که دنیا ممکن است با کفر ادامه یابد اما با ظلم قابل دوام نیست.


آثار و بقایای خانه‌های خراب شده قوم عاد و ثمود، تا زمان ظهور اسلام باقی بود.
"وعادا وثمودا وقد تبین لکم من مسـکنهم وزین لهم الشیطـن اعمــلهم فصدهم عن السبیل وکانوا مستبصرین. ما طایفه «عاد» و «ثمود» را نیز (هلاک کردیم)، و مساکن (ویران شده) آنان برای شما آشکار است شیطان اعمالشان را برای آنان آراسته بود، از این رو آنان را از راه (خدا) بازداشت در حالی که بینا بودند "
سپس می‌افزاید: " مساکن و جایگاههای آنها برای شما آشکار است" (و ویرانه‌های شهرهایشان در سرزمین حجر و یمن بر سر راهتان) (و قد تبین لکم من مساکنهم).
شما همه سال در مسافرتهایتان برای تجارت، به سوی یمن و شام، از سرزمین" حجر" که در شمال جزیره عرب، و" احقاف " که در جنوب و نزدیکی یمن قرار دارد می‌گذرید و ویرانه‌های شهرهای عاد و ثمود را با چشم خود تماشا می‌کنید، چرا عبرت نمی‌گیرید؟!
==!==

ورود به خانه‌های خراب شده، جهت بهره برداری جایز است.
"لیس علیکم جناح ان تدخلوا بیوتـا غیر مسکونة فیها متـع لکم... (ولی) گناهی بر شما نیست که وارد خانه‌های غیر مسکونی بشوید که در آن متاعی متعلق به شما وجود دارد و خدا آنچه را آشکار می‌کنید و آنچه را پنهان می‌دارید، می‌داند "


در پاسخ این سؤال در میان مفسران گفتگو است، بعضی گفته‌اند: منظور ساختمانهایی است که شخص خاصی در آن ساکن نیست، بلکه جنبه عمومی و همگانی دارد، مانند کاروانسراها، مهمانخانه‌ها ، و همچنین حمامها و مانند آن- این مضمون در حدیثی از امام صادق علیه‌السلام صریحا آمده است
بعضی دیگر آن را به خرابه‌هایی تفسیر کرده‌اند که در و پیکری ندارد، و هر کس می‌تواند وارد آن شود، این تفسیر بسیار بعید به نظر می‌رسد چه اینکه کسی حاضر نیست متاع خود را در چنین خانه‌ای بگذارد.
بعضی دیگر آن را اشاره به انبارهای تجار و دکانهایی می‌دانند که متاع مردم به عنوان امانت در آن نگهداری می‌شود و صاحب هر متاعی حق دارد برای گرفتن متاع خویش به آنجا مراجعه کند. این تفسیر نیز با ظاهر آیه چندان سازگار نیست.
این احتمال نیز وجود دارد که منظور خانه‌هایی باشد که ساکن ندارد و انسان متاع خود را در آنجا به امانت گذارده، و هنگام گذاردن رضایت ضمنی صاحب منزل را برای سر کشی یا برداشتن متاع گرفته است.
البته قسمتی از این تفاسیر با هم منافاتی ندارد، ولی تفسیر اول با معنی آیه سازگارتر است.
ضمنا از این بیان روشن می‌شود که انسان تنها به عنوان اینکه متاعی در خانه‌ای دارد نمی‌تواند در خانه را بدون اجازه صاحب خانه بگشاید و وارد شود هر چند در آن موقع کسی در خانه نباشد.

۸.۱ - دیدگاه طبرسی

مقصود از «غیر مسکونة» بنا بر قولی خانه‌های خراب شده رها شده است که انسان برای رفع نیاز از آن استفاده می‌کند.

۸.۲ - دیدگاه طباطبایی

ظاهر سیاق این است که جمله" فیها متاع لکم" صفت بعد از صفت برای کلمه" بیوتا" است، نه اینکه جمله‌ای نو و ابتدایی باشد، و جمله" لیس علیکم جناح" را تعلیل کند و ظاهرا کلمه" متاع" به معنای استمتاع و بهره گیری باشد.
بنا بر این آیه مورد بحث تجویز می‌کند داخل شدن در خانه‌هایی را که برای استمتاع بنا شده و کسی در آن سکونت طبیعی ندارد، مانند کاروانسراها و حمامها و آسیابها و امثال آن، زیرا همین که برای عموم ساخته شده است خود اذن عام برای داخل شدن است.
و چه بسا بعضی گفته باشند که مراد از متاع، معنای اسمی کلمه است، یعنی اثاث و چیزهایی که برای خرید و فروش عرضه می‌شود، مانند تیمچه‌ها و بازارها که صرف ساخته شدنش برای این کار اذن عام برای دخول است، ولی این وجه خالی از بعد نیست، چون لفظ آیه از افاده آن قاصر است.


۱. حج/سوره۲۲، آیه۴۵.    
۲. طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه موسوی همدانی، ج۱۴، ص۵۴۸.    
۳. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۱۴، ص۱۲۵.    
۴. بقره/سوره۲، آیه۲۵۹.    
۵. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، ج۲، ص۱۷۳.    
۶. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۲، ص۲۹۴.    
۷. نمل/سوره۲۷، آیه۴۵.    
۸. نمل/سوره۲۷، آیه۵۲.    
۹. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۱۵، ص۴۹۸.    
۱۰. نمل/سوره۲۷، آیه۴۵.    
۱۱. نمل/سوره۲۷، آیه۵۲.    
۱۲. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۱۵، ص۵۰۰.    
۱۳. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، ج۷، ص۳۹۲.    
۱۴. عنکبوت/سوره۲۹، آیه۳۸.    
۱۵. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۱۶، ص۲۷۱.    
۱۶. نور/سوره۲۴، آیه۲۹.    
۱۷. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۱۴، ص۴۳۲.    
۱۸. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، ج۷، ص۲۳۸.    
۱۹. طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه موسوی همدانی، ج۱۵، ص۱۵۴.    



مرکز فرهنگ و معارف قرآن، فرهنگ قرآن، ج۱۲، ص۳۰۴، برگرفته از مقاله « خانه‌های خرابه »    


رده‌های این صفحه : خانه | موضوعات قرآنی




جعبه ابزار