• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

دعا

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



مقالات مرتبط: دعا (مقالات مرتبط).
دیگر کاربردها: دعا (ابهام‌زدایی).


‌دعا در لغت به معناى خواندن و درخواست كردن است و در اصطلاح عبارت است از درخواست توأم با خضوع و تضرع بنده از خداوند.

فهرست مندرجات

۱ - معنای لغوی و اصطلاحی دعا
۲ - دعا در روایات
۳ - دعا در ادیان مختلف
۴ - دعا در قرآن
       ۴.۱ - ادب در دعا
       ۴.۲ - اخلاص در دعا
       ۴.۳ - شرایط استجابت دعا
       ۴.۴ - انس دایمی با دعا
       ۴.۵ - طلب مغفرت و رحمت
       ۴.۶ - دعا برای سعادت
       ۴.۷ - موانع استجابت دعا
       ۴.۸ - دعا برای نسل پاک
       ۴.۹ - دعا برای پدر و مادر
       ۴.۱۰ - دعا برای سلامت نفس
       ۴.۱۱ - طلب توفیق الهی
۵ - آداب دعا در سیره و کلام نبوی
       ۵.۱ - سادگی الفاظ
       ۵.۲ - حال دعا
       ۵.۳ - تذلل به درگاه الهی
              ۵.۳.۱ - بلند کردن دست‌ها
              ۵.۳.۲ - گریستن
       ۵.۴ - آهستگی صدا
       ۵.۵ - پافشاری در دعا
       ۵.۶ - بلند‌ همتی در دعا
       ۵.۷ - عمومیت در دعا
       ۵.۸ - شتاب‌نورزیدن در استجابت
       ۵.۹ - خوشبین‌بودن به اجابت
       ۵.۱۰ - آمین گفتن بعد از دعا
       ۵.۱۱ - شروط اجابت دعا
              ۵.۱۱.۱ - صفای باطن
              ۵.۱۱.۲ - حضور قلب
              ۵.۱۱.۳ - رزق حلال
              ۵.۱۱.۴ - عمل
       ۵.۱۲ - مقتضای حکمت و مصلحت
       ۵.۱۳ - موانع اجابت دعا
              ۵.۱۳.۱ - ستم کردن
              ۵.۱۳.۲ - بریدن از خویشاوندان
              ۵.۱۳.۳ - امیدواری به غیر خدا
       ۵.۱۴ - بهترین اوقات دعا
       ۵.۱۵ - با فضیلت‌ترین مکان‌ها برای دعا
۶ - احکام فقهی دعا
۷ - عناوین مرتبط
۸ - پانویس
۹ - منبع


واژه"دعا"، در لغت برگرفته از کلمه "دعو"، به معنای «متمایل کردن چیزی به سمت خود بوسیله صدا و بیان است.»
[۳] زکریا، ابوالحسن احمد بن فارس، معجم مقاییس اللغه، ج۲، ص۳۵۸.
بر این اساس، اصل در"دعا"، خواندن با صوت و لفظ است و در اصطلاح عبارت است از درخواست توأم با خضوع و تضرع بنده از خداوند. دعا كردن، مستحب و داراى فضيلت بسيار و برترين عبادت است، ترك دعا از روى تکبر حرام و از گناهان کبیره است و بنابر قول مشهور، دعا كردن در نماز میّت براى مؤمنان پس از تکبیر سوم و براى میّت پس از تکبیر چهارم واجب است. اما مستحبات دعا زیاد است و به جهت اختصار از ذکر آن معذوریم.
امام‌ خمینی دعا را توجه به کسی می‌داند که نیازمندی‌های انسان، مانند وجود و کمالات وجود را برآورده سازد چه این توجه، توجه ذاتی و حالی و باطنی باشد و چه ظاهری. امام‌ خمینی با استناد به روایتی حقیقت دعا را همان عبادت می‌داند که به‌واسطه بریدن دل از دیگران و ترس از خداوند، به انسان نورانیت می‌دهد و او را قابل شفاعت می‌کند تا انسان از آتش و عذاب نجات یابد. امام‌ خمینی دعا را راهگشای انسان به مدارج الهی می‌داند. امام‌ خمینی معتقد است قرآن و دعا از هم جدا نیستند، همان گونه که پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) نیز از قرآن جدا نیست و دعاهای وارد شده از معصومان (علیهم‌السّلام) به زبان قرآن و شارح آنهاست. به اعتقاد امام‌ خمینی معارفی که در دعاها است در احادیث شاید نباشد، زیرا مخاطب امامان معصوم در حدیث عموم مردم هستند و‌ اندازه فهم آنها در گفتارها و خطاب باید رعایت شود، ولی در دعاها مخاطب خداست ازاین‌جهت امام معصوم (علیه‌السلام) آنچه در دل دارد، ابراز می‌کند. به اعتقاد امام‌ خمینی دعا قرآن صاعد است و همانند قرآن دارای معارف بلندی است ولی زبان قرآن با دعا متفاوت است، زیرا اگرچه قرآن دربردارنده همه حقایق است، ولی در بسیاری موارد رمزگونه بیان‌ شده است که بشر عادی به آن دست نمی‌یابد، اما دعا این‌گونه نیست. چنانچه بعضی از فقرات مناجات شعبانیه دربردارنده تمام مسائلی است که عرفا در کتاب‌های خود آورده‌اند و درحقیقت، عرفای اسلام از همه ادعیه استفاده کرده‌اند. به باور امام‌ خمینی دعاهای معصومان (علیهم‌السّلام) در حال «صحو» بعد از «محو» که خود را در حضور حق حاضر می‌دیدند صادر شده است و برخی جهال تصور کرده‌اند که دعاهای معصومین (علیهم‌السّلام) برای تشریفات و آموزش دیگران است. درحالی‌که این‌گونه نیست بلکه آنان در برابر عظمت حق قرار داشته و این دعاها را گفته‌اند.
[۱۴] خمینی، روح الله، دانشنامه امام خمینی، ج۵، ص۳۹۸، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۴۰۰.



از دعا در احادیث و روایات پیامبر خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم)، به عنوان "برترین عبادات"
[۱۷] ابن‌ورام، ورام بن ابی فراس، مجموعه ورام، ج۲، ص۲۳۷.
و "مغز عبادات" یاد شده است. عملی که هیچ چیز در نزد خداوند متعال، گرامی‌تر از آن نیست. رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) دعا را کلید (در) رحمت خواندند و آن را سلاح مؤمن، ستون دین و نور آسمان‌ها و زمین معرفی کردند. می‌فرمودند: «به وسیله (سلاح) دعا، به استقبال بلایا بروید» و «امواج بلا را با دعا (از خود) برگردانید.» رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) بر دعا در زمان آسایش و گشایش تاکید بسیار داشتند و آن را خیر هر دو سرا بر می‌شمردند. می‌فرمود: «هر کس می‌خواهد که خداوند در سختی و مصیبت، دعای او را اجابت کند، هنگام گشایش، فراوان دعا کند.» حضرت (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) هم چنین کم دعا کردن را موجب نزول بلاها معرفی کرده، توصیه می‌فرمودند که «بسیار دعا کنید که دعا، حتی قضای محتوم (تقدیر قطعی خداوند) را بر می‌گرداند.»
می‌فرمودند: «هیچ چیز نزد خداوند عزوجل محبوب‌تر از آن نیست که از او درخواست شود، پس هیچ یک از شما شرم نکند از این که از خداوند، درخواست کند»؛ «پس هر یک از شما حاجتش را از پروردگارش بخواهد؛ حتی نمک (غذایش را) و بند کفش پاره شده‌اش را از او درخواست کند.»
[۵۹] سیوطی، جلال‌الدین، الجامع الصغیر، ج۲، ص۴۴۹.
می‌فرمودند: «هر گاه یکی از شما (چیزی از خدا) می‌خواهد، بسیار بخواهد؛ چرا که از پروردگار خویش درخواست می‌کند.» فرمودند: «خداوند، بسیاری از خوبی‌ها را از بنده‌اش دریغ می‌دارد و می‌فرماید: "به او نمی‌دهم تا از من بخواهد".»


وقتی سیر و سیاحتی به این کره خاکی می‌کنیم و با ملت‌های مختلف و ادیان گوناگون و سنن و رسوم متفاوت آنها روبرو می‌شویم، می‌بینیم که هر کدام برای خود اوراد و اذکار و دعاهای مخصوصی دارند و هیچ جای دنیا را نمی‌یابیم که مردمش از دعا جدا وبی نیاز باشند. حتی آنها که بت می‌پرستند در معابدشان با تمام قد به خاک می‌افتند و دعا می‌خوانند.
بنابراین دعا جزء نکات جدی و فطری ماست، ولی جای این گفت وگو هست که چگونه دعا کنیم و در برابر چه کسی دعا نماییم و بالاخره مسیر صحیح دعا کدام است؟
پاسخ به اینها در بحث‌های ما روشن خواهد شد. قرآن شریف که چیزی را فرو گذار نکرده و جامعیت آن بر کسی پوشیده نیست، در تمامی مسائل مربوط به دعا، رهنمودهای بسیار روشن و جالبی را فرموده و در این جا که محور سخن درباره لزوم و ضرورت دعاست به دو آیه اشاره می‌شود تا فطرت‌های خفته و آشفته در خواب بیدار شوند و بیش از پیش به این مهم بپردازند.
«قل ما یعبؤا بکم ربی لو لا دعاؤکم؛ بگو اگر دعایتان نباشد پروردگار من اعتنایی به شما ندارد.»
«و قال ربکم ادعونی استجب لکم ان الذین یستکبرون عن عبادتی سیدخلون جهنم داخرین؛ یعنی پروردگارتان گفته: مرا بخوانید تا اجابت تان کنم کسانی که از پرستیدن من کبر می‌ورزند به خواری به جهنم وارد خواهند شد.»
امام محمد باقر (علیه‌السّلام) در تفسیر و تبیین این دو آیه چنین فرموده است: منظور از کلام خداوند که می‌فرماید: ان الذین یستکبرون... دعاست که برترین عبادت دعا می‌باشد.
و از آن گرامی سؤال شد آیا زیاد قرآن خواندن بهتر است یا زیاد دعا کردن. امام (علیه‌السّلام)فرمود: دعا خواندن، آیا نشنیده‌ای که خداوند متعال می‌فرماید: «قل ما یعبؤا بکم...» بگو اگر دعایتان نباشد پروردگار من به شما اعتنایی ندارد.


دعای از منظر قرآن دارای آداب و شرایطی می‌باشد.

۴.۱ - ادب در دعا

این که انسان باید بداند چه چیزهایی از پروردگار خویش طلب کند و چه عباراتی را در این مرتبه استخدام نماید تعبیر به ادب در دعا می‌شود.
قرآن و عترت به ما آموخته‌اند که چگونه دعا کنیم و چه چیزهایی را جهت سعادت دنیا و آخرت خویش از حضرت حق مسالت نماییم.
در قرآن اغلب آیاتی که به عبارت ربنا مزین شده بیانگر این واقعیت است که اهل ایمان را ارشاد فرماید تا چه چیزهایی را با چه جملاتی از خداوند تبارک وتعالی طلب کنند.
«ربنا آتنا فی الدنیا حسنة و فی الآخرة حسنة و قنا عذاب النار؛ خدایا در دنیا و آخرت بر ما نیکی عطا کن و ما را از آتش نگه دار.»
«ربنا و اجعلنا مسلمین لک و من ذریتنا امة مسلمة لک؛ خدایا ما را از مسلمین قرار ده و نسل ما را از ایمان آورندگان بر تو قرار ده.»
«ربنا لا تزغ قلوبنا بعد اذ هدیتنا و هب لنا من لدنک رحمة؛ خدایا قلب ما را بعد از هدایت آلوده نکن و برنگردان و رحمتت را بر ما هدیه کن.»
و دهها آیات دیگر که همانند آیات فوق، ادب در دعا را به ما می‌آموزند.
چند چیز نشانگر رعایت ادب در دعا محسوب می‌شود، که اینک به مواردی از آنها می‌پردازیم:
۱. بسم الله الرحمن الرحیم؛ رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) می‌فرماید دعایی که اولش با بسم الله شروع شود رد نخواهد شد.
[۷۳] مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج۹۳، ص۳۱۵.

۲. ثنا و تمجید پروردگار؛ امام صادق (علیه‌السّلام) می‌فرمایند: در نوشته‌های امیرالمؤمنین (علیه‌السّلام) بود که قبل از دعا، مدح و ثناء حضرت حق را بگویند.
۳. صلوات بر محمد و آل محمد.
۴. توسل به اهل بیت (علیهم‌السّلام): امام رضا (علیه‌السّلام) فرمودند: هر گاه از خداوند تبارک و تعالی تقاضایی داشتی بگو خداوندا از تو می‌خواهم که بحق محمد و علی که نزد تو مقام والایی دارند حاجت مرا برآورده سازی.
۵. دعا در حق دیگران.

۴.۲ - اخلاص در دعا

اخلاص در دعا به خاطر تفاوت درک و شناخت افراد مراتبی دارد. بعضی در این مقام هستند که انگیزه را از دعا خواندن از مقاصد مادی و دنیوی پاک کنند و با توجه به ثواب و عقاب اعمال و به قصد رسیدن به حور و غلامان و قصرهای آخرت و ترس از عذاب دوزخ دعا می‌خوانند و به همین علت در کتاب‌های دعا جستجو می‌کنند و هر دعایی که ثواب اخروی بیشتری داشت انتخاب می‌کنند.
و برخی پا را فراتر نهاده و بدون طمع رفتن به بهشت و یا ترس از آتش جهنم، بلکه فقط جهت برقراری ارتباط با معبود و انس باحضرتش دعا می‌خوانند که این گروه از احرار و آزادگانند.
«قل ان صلاتی و نسکی و محیای و مماتی لله رب العالمین؛ بگو‌ای پیامبر همانا نماز و طاعات و کلیه اعمال من و زندگی و مرگ من همه برای خداست، که پروردگار جهانیان است.»
حضرت امیرالمؤمنین (علیه‌السّلام)عبادت‌های مردم را به سه دسته تقسیم می‌فرمودند:
ان قوما عبدوا الله رغبة فتلک عبادة التجار: گروهی خداوند را به امید بهشت عبادت کردند که آن عبادت بازرگانان است.
ان قوما عبدوا الله رهبة فتلک عبادة العبید: و گروهی خداوند را از ترس جهنم عبادت کردند که آن عبادت بردگان است.
ان قوما عبدوا الله شکرا عبادة الاحرار و گروهی خداوند را عبادت کردند از روی شکر و سپاس که آن عبادت آزادگان است.
قصه همه وصل حور و خلد برین است
غایت مقصود ما نه آن و نه این است

۴.۳ - شرایط استجابت دعا

در قرآن نکات مهمی دیده می‌شود که حکایت از شرایط استجابت می‌کند (که خلاصه وار اشاره می‌شود):
۱. معرفت و باور به این که پروردگار مالک علی الاطلاق است و همه چیز را در دست قدرت خویش دارد و اگر اراده کند پیچیده‌ترین گره‌ها را باز می‌کند. «تبارک الذی بیده الملک و هو علی کل شی ء قدیر»؛ بزرگ است آن که سلطنت به کف اوست و او به همه چیز تواناست.
۲. دل را مصفا کردن، حساسیت و عظمت دل نسبت به سایر اعضا بر کسی پوشیده نیست و بی تردید وقتی دل مصفا شد دعا اثر می‌بخشد. «اولئک کتب فی قلوبهم الایمان و ایدهم بروح منه»؛ این مردم پایدارندکه خدا بر دل‌هایشان نور ایمان انگاشته و بروح قدس الهی آنها را مؤید و منصور گردانیده است».
۳. استفاده از لقمه حلال؛ شاید بعضی توجه نداشته باشند که خوردن مال حرام چه اثرات سوء بر وجودشان می‌گذارد و چگونه راه استجاب دعا را مسدود می‌نماید؛ «و لا تاکلوا اموالکم بینکم بالباطل و تدلوا بها الی الحکام لتاکلوا فریقا من اموال الناس بالاثم و انتم تعلمون»؛ مال یکدیگر را بناحق نخورید و کار را به محاکمه قاضیان نیفکنید که به وسیله رشوه و زور پاره‌ای اموال مردم را بخورید با این که شما آگاهی دارید.
۴. تضرع و انابه: «ادعوا ربکم تضرعا و خفیة»؛ پروردگار خویش را با تضرع وزاری و در نهان بخوانید.
۵. قطع امید از غیر خدا، عزم دعا کننده را در توسل به پروردگار و مبدأ هستی قوی‌تر کرده، با خلوص بیشتری خواسته‌های خود را از درگاه خدا طلب می‌کند.
امام صادق (علیه‌السّلام) در این باره فرمود: «هرگاه یکی از شما اراده کرد که هر چه از خدا بخواهد به او بدهد باید از همه مردم ناامید شود و جز به خدا امیدوار نباشد. اگر خداوند این حالت را در قلب دعا کننده یافت هر چه از او درخواست شود عطا می‌کند.»
۶. دسته‌جمعی دعا کردن از دیگر عوامل مؤثر در اجابت دعا، گروهی بودن آن است و این نشانه اهتمام اسلام به جمع و اجتماع است. یکی از حکمت‌های آن، این است که هر چه افراد، بیشتر باشند، هر یک به سهم خود و نسبت به خصایل نیکویی که دارند، نظر پروردگار را جلب و دعا را به هدف اجابت، نزدیک‌تر می‌کنند. امام صادق (علیه‌السّلام) فرمود: «هرگاه امری پدرم امام باقر (علیه‌السّلام) را محزون می‌کرد، زنان و کودکان را جمع نموده، دعا می‌کرد و آنها آمین می‌گفتند.»
[۸۳] کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج ۲، ص ۳۵۳.

۷. واسطه قرار دادن اهل‌بیت (علیهم‌السّلام). انسان غیر معصوم، به‌طور معمول، مرتکب گناه و اشتباه شده، بدین وسیله در درگاه الهی خجل و روسیاه است. از این رو، اگر اولیای مقرّب درگاه خدا را واسطه قرار دهد به خاطر آنها دعا به اجابت نزدیکتر می‌گردد. در میان امت اسلامی هیچ کس از پیامبر و خاندانش نزد خدای محبوب‌تر نیست. خداوند، خود فرموده است: «محبوب‌ترین و گرامی‌ترین بندگانم نزد من محمّد و علی، حبیب و ولی من هستند، هر کس به‌وسیله آن دو و خاندان پاکشان از من چیزی بخواهد، خواسته‌اش را رد نمی‌کنم.»
رسول اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) نیز فرمود: «... اِجْعَلُونی فی اَوَّلِ الدُّعاءِ وَ فی آخِرِه ِ‌وَ وَسَطِهِ؛ مرا در اول، وسط و آخر دعا قرار دهید.»

۴.۴ - انس دایمی با دعا

این نمک نشناسی است که انسان در مواقع گرفتاری و هجوم مشکلات به درگاه الهی التجاء و انابه کند و همین که حاجتش برآورده شد و به مرادش رسید دست از دعا و نیایش بردارد و از آن بدتر گاهی ناسپاسی و طغیان کند.
«و اذا مس الانسان ضر دعا ربه منیبا الیه ثم اذا خوله نعمة منه نسی ما کان یدعوا الیه من قبل»؛ چون انسان را سختی رسید پروردگار خویش را بخواند و سوی او بازگردد وچون خدا نعمتی از جانب خویش بدو دهد آن سخت را که سابقا خدا را به رفع آن می‌خواند فراموش کند.

۴.۵ - طلب مغفرت و رحمت

در تمام قرآن ۹ مورد به قهر خداوند، ۲۰ مورد به سخط او، ۱۳ مورد به انتقام حق تعالی اشاره شده، در حالی که به فضل حضرت پروردگار ۱۰۷ مورد و به غفران و مغفرت ۱۸۰ مورد و به رحمت او ۳۵۲ مرتبه اشاره گردیده است. البته به غیر از ۱۱۳ باری که اول سوره‌ها و در سوره نمل دو بار قرار گرفته و این همه گواه این حقیقت است که‌ ای بندگان الهی خود را زیر چتر رحمت خداوند مهربان و رؤف قرار دهید که خود فرموده است: «کتب علی نفسه الرحمة»؛ یعنی رحمت را برای خود نوشته و واجب کرده است پس انسان همواره باید طلب مغفرت و رحمت کند، چنان که از آیات زیادی بر می‌آید که به یکی از آنها اشاره می‌کنیم.
«ربنا فاغفر لنا ذنوبنا وکفر عنا سیئاتنا وتوفنا مع الابرار؛ پروردگارا گناهان ما را بیامرز و بدی‌هایمان را بپوشان و مرا با نیکان بمیران.»

۴.۶ - دعا برای سعادت

«ربنا آتنا فی الدنیا حسنة و فی الآخرة حسنة و قنا عذاب النار» .
از بعضی آیات شریفه قرآن مثل آیه ۱۹۳ و ۱۹۴ از سوره آل عمران و ۷ تا ۱۰ سوره مؤمن برداشت می‌شود که ضمن داشتن عمل و انجام تکالیف شرعی باید جهت سعادت دنیا و آخرت در درگاه الهی دعا کرد و از حضرت حق خواست که رفع گرفتاری دنیا و عذاب آخرت را از ما بنماید.

۴.۷ - موانع استجابت دعا

اللهم اغفرلی الذنوب التی تجس الدعاء:
موانع تا نگردانی ز خود دور ••••• درون خانه دل نایدت نور
بعضی می‌گویند ما دعا می‌کنیم پس چرا مستجاب نمی‌شود؛ این اشخاص باید علت را در خودشان بیابند و موانع را بر سر راه استجابت دعا بردارند و اینک به بررسی خلاصه موانع استجابت دعا می‌پردازیم.
۱.غنا: تا مادامی که شخص گنه کار توبه واقعی نکند و از عمل زشت خویش نادم و پشیمان نباشد دعایش محجوب می‌ماند. امام صادق (علیه‌السّلام)می‌فرماید: «بیت الغناء لا تؤمن العجیعة و لا تجاب فیه الدعوة و لا یدخله الملک؛ خانه‌ای که کانون غنا باشد، ایمنی از فجایع و حوادث تلخ ندارد، دعا در آن مستجاب نمی‌شود، فرشتگان در آن داخل نمی‌شوند.»
۲. ظلم و حق الناس: مهمترین راه استجابت دعا برطرف کردن ذمه خود از حقوق مردم است زیرا اگر حقی از حقوق مالی یا آبرویی مردم به گردن ما باشد هر چه هم دعا با سوز و گداز باشد مورد اجابت واقع نمی‌شود. خداوند تبارک و تعالی به حضرت عیسی بن مریم (علیه‌السّلام) وحی فرستاد که به بنی اسرائیل بگو:
«انی غیر مستجیب لاحد منکم دعوة و لاحد من خلقی قبله مظلمة»؛ به تحقیق دعای احدی از شما را مستجاب نمی‌کنم در آن هنگام که مظلمه و حقی از بندگانم را بر گردن داشته باشید.
۳. با حکمت الهی منافات داشته باشد: خیلی چیزهاست که مورد علاقه انسان است و فکر می‌کند که اگر دعا کند به آن می‌رسد در حالی که حکمت بالغه الهی خلاف آن را مصلحت می‌داند و چه بسا ما خیال می‌کنیم مصلحت ما در آن است و لذا گاهی زبان به شکوه و اعتراض باز می‌کنیم!
«و عسی ان تکرهوا شیئا و هو خیر لکم و عسی ان تحبوا شیئا و هو شر لکم و الله یعلم و انتم لا تعلمون؛ شاید چیزی را که مکروه دارید که برای شما خوب است و شاید چیزی را دوست دارید که برای شما بد است خدا می‌داند و شما نمی‌دانید.»
۴. چیز غیر ممکن خواستن: امیرالمؤمنین (علیه‌السّلام)می‌فرماید: «یا صاحب الدعا لا تسال ما لا یکون و لا یحل؛ ‌ای کسی که دعا می‌کنی هیچ گاه چیز غیر ممکن و چیزی که حلال نیست از خداوند تبارک و تعالی طلب مکن.»
۵. گناه، دشمن دیرینه و خطرناک انسان و دورکننده او از نعمت‌های مادّی و معنوی است و مانع بزرگی در مسیر کمال او محسوب می‌شود.
دعای فرد گناهکار به اجابت نمی‌رسد و ناله‌هایش خریدار ندارد.
امام باقر (علیه‌السّلام) فرمود: «انسان گاهی حاجتی دارد و از خدا طلب می‌کند و خداوند ضمن قبول آن انجامش را به وقت مناسبی وا می‌گذارد، ولی بنده در این مدّت مرتکب گناه می‌شود. خداوند به مأمور اجابت دعا امر می‌کند: خواسته‌اش را اجابت نکن و او را از این لطف محروم نما که خشم ما را برانگیخت و شایسته بی‌اعتنایی گردید.
[۹۳] کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج ۲، ص ۲۰۸.

شخصی خدمت رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) آمد و گفت: دوست دارم که دعایم مستجاب شود، حضرت به وی فرمود: «طَهِّرْ مَاْکَلَکَ وَ‌لا تُدْخِلْ بَطْنَکَ الْحَرامَ؛ خوراک خود را پاکیزه کن و غذای حرام نخور.»
۶. عدم مصلحت؛ توانایی و قدرت خدا در انجام خواسته بندگان، مورد تردید نیست، ولی گاهی می‌شود بنده، چیزی را می‌خواهد که به مصلحت او نیست، در حالی که خود نمی‌داند و خداوند که به همه جوانب زندگی‌اش آگاه است، به دلیل لطفی که به بندگانش دارد، آن دعا را مستجاب نمی‌کند: «عَسی اَنْ تَکْرَهُوا شَیْئاً وَ هُوَ خَیْرٌ لَکُمْ وَ‌عَسی اَنْ تُحِبُّوا شَیْئاً وَ‌هُوَ شَرٌّ لَکُمْ وَ اللهُ یَعْلَمُ وَ اَنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ؛ چه‌بسا چیزی بر شما ناگوار و ناخوشایند باشد، در حالی که خیر و صلاح شما در آن است (و شما نمی‌دانید) و همچنین شاید چیزی را دوست بدارید که ضرر شما در آن باشد و خدا آگاه است و شما بی‌خبرید.»
۷. مهیا نبودن شرایط و زمان اجابت؛ مناسب نبودن زمان و شرایط از جمله موانع اجابت دعاست. چه بسا شخص دعاکننده، گمان کند که خواسته‌اش رد شده و ناامید گردد، در حالی که نباید قطع امید کند. امام صادق (علیه‌السّلام) فرمود: «اِنَّ الْمؤُمِنَ لَیَدْعُو فَیُؤَخَّرُ اِجابَتُهُ اِلی یَوْمِ الْجُمُعَةِ؛ مؤمن دعا می‌کند و خداوند اجابت آن را تا روز جمعه عقب می‌اندازد.»

۴.۸ - دعا برای نسل پاک

هر مرد و زنی که با هم زندگی مشترک تشکیل می‌دهند به طور طبیعی خواهان نسلی صالح و سالم هستند و این نیاز به دعا و مطالبه از جانب فضل پروردگار دارد.
قرآن و اهل بیت (علیهم‌السّلام) در این زمینه آموزش داده‌اند که از برای نسلی پاک باید دعا کرد و خاضعانه و عاجزانه از درگاه احدیت تقاضای اولاد صالح را نمود.
«هنالک دعا زکریا ربه قال رب هب لی من لدنک ذریة طیبة انک سمیع الدعاء»؛ در این هنگام زکریا پروردگار خویش را بخواند، گفت: پروردگارا مرا از جانب خویش فرزندی پاکیزه بخش که تو شنوای دعائی.

۴.۹ - دعا برای پدر و مادر

پدر و مادر چه در قید حیات باشند و یا از دنیا رفته باشند از فرزندان خود توقع توجه و عنایت به خود دارند. به خصوص وقتی در عالم برزخ قرار می‌گیرند و دستشان از دنیا کوتاه می‌گردد، نیازمند به دعا و خیرات فرزندان هستند. بلی دو رکعت نمازی که اولاد برای پدر و مادر می‌خواند و یا چند آیه‌ای که تلاوت می‌کند در آن عالم روحشان شاد و متعالی می‌شود.
«ربنا اغفر لی و لوالدی و للمؤمنین یوم یقوم الحساب؛ پروردگارا روزی که حساب بپا می‌شود من و پدر و مادرم را با همه مؤمنان بیامرز.»
پس به بیان قرآن بعد از طلب مغفرت برای خویش باید برای پدر و مادر دعا کرد و چه بسا فرزندانی که به خاطر فراموش کردن پدر و مادر حتی بعد از فوت آنها گرفتار نفرین شان در عالم برزخ شده‌اند

۴.۱۰ - دعا برای سلامت نفس

گر چه اصلاح نفس و پاکیزه کردن جان صرفا با دعا و نیایش انجام نمی‌گیرد، ولی نقش دعا و طلب توفیق از جانب پروردگار نقش اول را دارد و تا امدادهای غیبی نباشد کسی موفق به تزکیه نفس نخواهد شد.
خداوند تبارک و تعالی وقتی داستان حضرت یوسف (علیه‌السّلام) را نقل می‌کند می‌فرماید: «لو لا ان رای برهان ربه کذلک لنصرف عنه السوء و الفحشاء انه من عبادنا المخلصین؛ یوسف اگر برهان پروردگار خویش را ندیده بود رو بدو (زلیخا) کرده بود، چنین شد تا گناه و بدکاری از او دور کنیم که وی از بندگان خالص ما بود. آری باید از پروردگار تمنا کرد تا دل وجان ما را از لغزش‌ها حفظ کند.»

۴.۱۱ - طلب توفیق الهی

«الذین یذکرون الله قیاما و قعودا و علی جنوبهم و یتفکرون فی خلق السماوات و الارض ربنا ما خلقت هذا باطلا سبحانک فقنا عذاب النار»؛ کسانی که خدا را ایستاده و نشسته و به پهلو خوابیده یاد کنند و در خلقت آسمان‌ها و زمین بیندیشند و گویند: پروردگارا اینها را بیهوده نیافریده‌ای. پاکی پس ما را از عذاب جهنم نگهدار.
به عبارت دیگر دعا سیم رابطه بین عمل و خداوند است و تا این اتصال برقرار نگردد عمل بالا نمی‌رود.
پیامبر عظیم الشان (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) می‌فرمود: «عمل البر کله نصف العبادة و للدعاء نصف» یعنی مجموعه کار پسندیده نیمی از عبادت محسوب می‌شود و نیم دیگر را دعا تشکیل می‌دهد. به احتمال زیاد منظور آن حضرت از بیان این مطلب آن است که عبادت از هر نوعش که باشد باید همراه با دعا و طلب توفیق از درگاه خداوند باشد که در غیر این صورت آن عمل و عبادت ناقص و کارساز نخواهد بود.


در سیره نبوی دعا دارای آدابی است که به آن اشاره شده است.

۵.۱ - سادگی الفاظ

از آفت‌های دعا تکلف‌ورزی و الفاظ‌پردازی در دعاهاست. رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) مسلمانان را از پرداختن به سجع‌گویی و انتخاب الفاظ درشت و ثقیل در دعا بر حذر داشته فرمودند: «کافی است که هر یک از شما بگوید: "بار خدایا! بهشت را و هر آن گفتار و کرداری را که بدان نزدیک می‌گرداند، از تو درخواست می‌کنم و از آتش و هر آن گفتار و کرداری که موجب نزدیک شدن به آن می‌شود، به تو پناه می‌برم".»
بررسی دعاهایی که از پیامبر خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) و نیز اهل بیت گرامی‌اش به ما رسیده، نشان می‌دهد که این دعاها در عین حال که از حیث محتوا، دارای بلندترین مفاهیم معرفتی هستند از نظر سادگی و روانی الفاظ نیز، غالبا در شمار روان‌ترین و ساده‌ترین دعاها به شمار می‌روند.

۵.۲ - حال دعا

از دیگر مواردی که در احادیث و روایات پیامبر خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) بعنوان جزئی از آداب دعا نام برده شده است، حال دعا است. قرآن مجید می‌فرماید: خاندان زکریّای پیغمبر با چنین حالتی خدا را می‌خواندند: «اِنَّهُم کانُوا یُسارِعُونَ فی الْخَیْراتِ وَ یَدْعُو نَنا رَغَباً وَ رَهَباً وَ کانُوا لَنا خاشِعینَ؛ بدرستی که آنها در کارهای خیر پیشگام بودند و با حالت امید و ترس، ما را می‌خواندند و برای ما خاشع بودند. »
توجّه قلبی نیز از شرایط دعاست که داعی باید با توجه کامل و از ته دل خدا را بخواند. علی (علیه‌السّلام) فرمود: «لا یَقْبَلُ اللهُ عَزَّوَجَلَّ دُعا‌ءَ قَلْبٍ لاهٍ؛ خداوند بزرگ، دعای دلی را که غافل و مشغول باشد نمی‌پذیرد. »
رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) مسلمانان را به غنیمت دانستن این فرصت‌ها سفارش می‌کردند و می‌فرمودند: «برای هیچ کس در دعایی گشوده نشد، مگر آن که خداوند، در اجابتی را هم در آن دعا برایش گشوده است. پس هر گاه برای یکی از شما در دعایی باز شد، (حال دعا برای دعا کننده پدید آمد) در دعا کردن بکوشد؛ چرا که خداوند عزوجل خسته نمی‌شود تا آن که شما خسته شوید.» از جمله این حالت‌ها و فرصت‌هایی که به فرموده پیامبر خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) باید مغتنم شمرده شود، هنگام رقت قلب است. ایشان فرمودند: «اغتنموا الدعاء عند الرقة فانها رحمة؛ دعا هنگام رقت قلب را غنیمت بدانید که رقت قلب سبب رحمت است.»

۵.۳ - تذلل به درگاه الهی

از جمله اموری که در سیره و کلام نبی اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) بدان پرداخته شده، از آن به عنوان یکی از آداب دعا یاد شده، فروتنی و تذلل بردن به درگاه احدیت است. خاکساری و فروتنی سائلان درگاه الهی، در احادیث رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) مصادیقی دارد که در این بخش به مواردی از آن اشاره می‌شود:

۵.۳.۱ - بلند کردن دست‌ها

از سفارشات رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) به اصحاب و یاران خود، بلند کردن دست‌ها در موقع دعاست. ایشان بلند کردن دست‌ها به هنگام دعا را فروتنی و تذلل به درگاه الهی بر شمردند. پیامبر خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) فرمودند: بلند کردن دست‌ها (به هنگام دعا)، از همان خاکساری‌ای است که خداوند عزوجل فرموده است: "ولی نسبت به پروردگارشان خاکساری نکردند و به زاری درنیامدند." امام صادق (علیه‌السّلام) در مورد حکمت این کار فرمود: «هرگاه بنده دست‌هایش را به سوی خدا بالا برد، او حیا می‌کند که آنها را خالی برگرداند.» پیامبر خدا می‌فرمودند: «پروردگار شما با حیا و بزرگوار است. او حیا می‌کند از این که کسی دست‌های خود را به سوی او بلند کند و او آنها را خالی و ناامید باز گرداند.»
روایت شده که «رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) در هنگام نیایش و درخواست از خداوند دستانش را هم چون مستمندی که غذا می‌طلبد بالا می‌آورد»،
[۱۲۲] ابن‌ورام، ورام بن ابی فراس، مجموعه ورام، ج۲، ص۷۴.
آن قدر بالا که سپیدی زیر بغل‌هایش دیده می‌شد. به امیرالمؤمنین (علیه‌السّلام) سفارش می‌فرمودند: «بر تو باد بلند کردن دست‌ها به سوی پروردگار، و بسیار پشت و رو کردن آن‌ها.» می‌فرمودند: «هر گاه از خداوند عزوجل درخواست کردید، با کف دستانتان از او درخواست کنید و هر گاه از او پناه جستید، با پشت دستانتان از او پناه جویید.»
از دیگر روش‌های رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) در ابراز و اظهار تذلل و خاکساری در برابر درگاه الهی این بود که به هنگام دعا دو انگشتش را نزدیک شانه‌هایش (رو به آسمان) می‌گرفت و دعا می‌کرد،
[۱۳۲] حاکم نیشابوری، محمد بن عبدالله، المستدرک، تحقیق یوسف عبدالرحمن المرعشی، بی تا، ج۴، ص۳۲۰.
و گاه با انگشتش اشاره می‌کرد؛ ولی آن را تکان نمی‌داد.
[۱۳۳] بیهقی، ابوبکر، السنن الکبری، دار الفکر، بی تا، ج۲، ص۱۳۲.
[۱۳۴] نسائی، احمد بن شعیب، السنن الکبری، تحقیق عبدالغفار سلیمان البنداری و سید کسروی حسن، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ اول، ۱۴۱۱، ج۱، ص۳۷۶.

استعمال بوی خوش، صدقه قبل از دعا و انگشتر عقیق به دست داشتن نیز از آداب دعا شمرده شده است.

۵.۳.۲ - گریستن

تضرع و زاری به درگاه الهی نیز از دیگر مصادیق تذلل و خاکساری به درگاه الهی به هنگام دعا به شمار می‌رود. در احادیث و روایاتی که از پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) به دست ما رسیده است از گریستن بنده از ترس خدا، به عنوان "کلید رحمت و نشانه پذیرش و در استجابت (دعا)" یاد شده است.
رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) خود نیز به هنگام دعا و درخواست از خداوند بسیار می‌گریست چندان که از شدت تضرع و زاری نزدیک بود که عبا از دوش حضرت (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) بیفتد. از امام صادق (علیه‌السّلام) روایت شده که «پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) در شب نوبتی‌ ام سلمه، در خانه او بود. ‌ام سلمه متوجه شد که پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) در بستر نیست و از این‌رو، بنا به خصلت زنانه، دچار شک و بددلی شد. پس برخاست و در اطراف خانه، به جستجوی ایشان پرداخت. ناگاه، دید که پیامبر خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) در گوشه‌ای از اتاق، ایستاده و دست‌هایش را به طرف آسمان برداشته است و گریه می‌کند و می‌گوید: "بار خدایا! خوبی‌هایی را که ارزانی‌ام داشته‌ای، هرگز از من باز مگیر... بار خدایا! هرگز مرا (به اندازه) چشم بر هم زدنی، به خودم وا مگذار".
‌ام سلمه برگشت و شروع به گریستن کرد، تا جایی که از صدای گریه او، پیامبر خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) برگشت و به او فرمود: "ای‌ ام سلمه! چرا گریه می‌کنی؟ ".
عرض کرد: پدر و مادرم به فدایت، ‌ای رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) ! چرا گریه نکنم، در حالی که شما با آن مقامی که نزد خدا داری و خداوند، همه گناهان قبل و بعد تو را آمرزیده است (این گونه‌ای)...؟ !
پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) فرمود: «ای‌ ام سلمه! چه چیز مرا در امان می‌دارد؟ خداوند، یونس بن متی را یک چشم برهم زدن، به خودش واگذاشت و در نتیجه، آن شد که شد.»
از عایشه - همسر پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) نیز روایتی نقل شده که در آن آمده: «شبی رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) به نماز ایستاد و قرآن خواند و گریست. سپس نشست و قرآن خواند و دعا کرد و گریست. باز نشست و قرآن خواند و دعا کرد و گریست و چون تمام کرد و به بستر رفت، باز قرآن خواند و گریست، چندان که گونه‌ها و محاسنش از اشک، تر شد. گفتم: ‌ای پیامبر خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) ! آیا نه این است که خداوند، گناهان گذشته و آینده تو را آمرزیده است؟ فرمود: "چرا؛ اما آیا بنده‌ای سپاس گزار نباشم؟"»

۵.۴ - آهستگی صدا

از دیگر آدابی که رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) مسلمانان را بدان سفارش می‌فرمود پایین آوردن صدا به وقت دعاست. ایشان بلند کردن صدا در دعا را از جمله اموری دانستند که خداوند آن را خوش ندارد، می‌فرمود: «اربعوا علی انفسکم. انکم لا تدعون اصم و لا غائبا. انکم تدعون سمیعا قریبا، و هو معکم؛ صدایتان را پایین بیاورید؛ چرا که شما ناشنوایی یا غایبی را صدا نمی‌زنید؛ بلکه شنوای نزدیکی را صدا می‌زنید که همواره با شماست.»
برخی از مفسران در تفسیر این آیه از قرآن که: "و نمازت را با صدای بلند و یا با صدای بسیار آهسته مخوان" به حدیثی از رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) استناد جسته منظور این آیه از "صلاة" را دعا دانستند. و گفتند: «در هنگام دعا کردن، صدایت را بلند مکن که چون گناهانت را یاد کنی، دیگران بشنوند و بدان‌ها سرزنشت کنند.»

۵.۵ - پافشاری در دعا

قاطعیت در دعا نیز از دیگر آداب دعا از سوی رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) بر شمرده شده است. حضرت (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) از مسلمانان می‌خواستند که اگر خواهان اجابت دعایشان از سوی خداوندند، دعای خود را با لفظی قاطعانه از خدا بخواهند می‌فرمودند: «هر گاه یکی از شما دعا کرد، در دعا قاطع باشد و نگوید: خدایا! اگر می‌خواهی، بده؛ چرا که خداوند، وادار کننده‌ای ندارد.»
ایشان هم چنین اصرار و سماجت کردن در دعا را نیز از دیگر آداب دعا بر شمردند و سماجت کنندگان در دعا را، محبوب خداوند، بیان کردند، و فرمودند: «"خداوند رحمت کند بنده‌ای را که از خداوند عزوجل حاجتی بخواهد و در دعایش پافشاری ورزد؛ خواه دعایش مستجاب شود، خواه نشود" سپس این آیه را تلاوت کرد: "پروردگارم را می‌خوانم. امیدوارم که در خواندن پروردگارم، محروم نباشم".» -
از مصادیق اصرار و پافشاری در دعا تکرار دعا و درخواست است. در سیره رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) آمده که ایشان هر گاه دعایی می‌کردند، سه بار درخواستش را تکرار می‌کرد.
[۱۶۹] سجستانی، سلیمان بن اشعث، سنن ابی داود، ج۱، ص۳۴۱.


۵.۶ - بلند‌ همتی در دعا

بلند همتی و داشتن طبعی منیع در دعا نیز از دیگر آدابی است که رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) در برخی از احادیث و روایات خود بدان پرداخته‌اند. رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) به اصحاب و یاران خود سفارش می‌فرمود: از خدا بخواهید و (در این خواستن از خداوند) فراوان و بزرگ بخواهید؛ چرا که هیچ چیز برای او سنگین نیست.
در روایتی بلند، از امیرالمؤمنین علی (علیه‌السّلام) آمده: «عادت پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) بر این بود که هر گاه چیزی از او خواسته می‌شد، اگر می‌خواست انجامش دهد، می‌فرمود: "باشد" و اگر نمی‌خواست انجامش دهد، سکوت می‌کرد و هرگز، پاسخ "نه" نمی‌داد. روزی، بادیه نشینی نزد ایشان آمد و چیزی خواست. پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) سکوت کرد. دوباره خواست. باز هم سکوت کرد. بار سوم خواست. پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) با حالت تشر، به او فرمود: "‌ای اعرابی! هر چه می‌خواهی، تقاضا کن".
ما به حال او غبطه خوردیم و گفتیم: الآن، بهشت را تقاضا می‌کند.
بادیه نشین گفت: مرکبی از تو می‌خواهم.
پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) فرمود: "باشد".
سپس فرمود: "باز هم بخواه".
گفت: توشه هم می‌خواهم.
فرمود: "باشد".
ما از این درخواست‌ها تعجب کردیم. پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) فرمود: "چه قدر فرق است میان درخواست این بادیه نشین و درخواست آن پیر زن بنی اسرائیل! ".
آن گاه فرمود: "موسی (علیه‌السّلام) فرمان یافت که از دریا بگذرد؛ پس چون به دریا رسید، مرکب‌ها را هی زدند؛ اما آن‌ها باز می‌گشتند و از رفتن امتناع می‌کردند. موسی (علیه‌السّلام) گفت: پروردگارا مرا چه شده است؟ بدو فرمود: "تو نزدیک قبر یوسف هستی. استخوان‌های او را هم با خودت ببر".
اما قبر با زمین، یکسان شده بود و موسی (علیه‌السّلام) نمی‌دانست کجاست. گفتند: اگر کسی باشد که جای قبر را بداند، آن کس، پیر زنی از بنی اسرائیل است. شاید او بداند که قبر کجاست.
موسی (علیه‌السّلام) او را احضار کرد و فرمود: تو می‌دانی قبر یوسف کجاست؟
گفت: آری.
فرمود: آن را نشانم بده.
گفت: نه به خدا، مگر آن که آن چه از تو می‌خواهم، به من بدهی.
فرمود: باشد.
گفت: از تو می‌خواهم که در بهشت، با تو در یک درجه باشم.
فرمود: (فقط) بهشت را بخواه.
گفت: نه. فقط با تو باشم.
موسی (علیه‌السّلام) سعی داشت او را از نظرش منصرف کند که خداوند تبارک و تعالی به او وحی فرمود که: "هر چه می‌خواهد، به او عطا کن؛ زیرا از (درجه) تو، چیزی کم نخواهد کرد". موسی (علیه‌السّلام) به آن پیرزن، قول داد و او جای قبر را نشانش داد و موسی استخوان‌ها را بیرون آورد و از دریا گذشت".»

۵.۷ - عمومیت در دعا

پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) به مسلمانان توصیه می‌فرمود که «هرگاه دعایی می‌کنید دایره دعایتان را وسیع بگیرید و آن را به همه مردان و زنان مؤمن تعمیم دهید، زیرا چنین دعایی به اجابت نزدیک‌تر است.» روایت شده که «روزی مردی در حضور رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) در مقام دعا عرض کرد: خدایا پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) را بیامرز مرا (نیز) بیامرز. حضرت (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) فرمودند: چرا دور رحمت خدا را سنگ‌چین کردی؟ چرا فقط من و تو؟ هرگاه دعا می‌کنید به دعای خود عمومیت دهید که اجابت را حتمی می‌کند.»

۵.۸ - شتاب‌نورزیدن در استجابت

تعجیل در استجابت دعا نیز از دیگر مواردی برشمرده شده که رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) در بیان آن احادیث و روایاتی را بیان فرمودند. پیامبر خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) فرمود: «هیچ کس نیست که از خدا چیزی بخواهد، مگر آن که خواسته‌اش را اجابت می‌کند؛ یا در همین دنیا به او می‌دهد، یا گناهانش را به اندازه آن چه دعا کرده است، از او می‌زداید به شرط آن که برای گناهی یا بریدن پیوند خویشاوندی دعا نکند و یا (برای برآورده شدن دعایش) شتاب نورزیده باشد. گفته شد: ‌ای پیامبر خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) ! شتاب کردن چیست؟ فرمود: "بگوید: بارها پروردگارم را خواندم؛ اما اجابتم نکرد، پس خسته شود و دعا کردن را وا نهد".»

۵.۹ - خوشبین‌بودن به اجابت

از دیگر لوازم و آداب دعا، خوشبین بودن به استجابت آن، از سوی خداوند است از این‌رو پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) به مسلمانان توصیه می‌فرمودند که: «خدا را با یقین داشتن به اجابت، دعا کنید و بدانید که خداوند، دعایی را که از دلی غافل و بی‌توجه برخیزد را مستجاب نمی‌کند.»
[۱۹۱] ابن‌ورام، ورام بن ابی فراس، مجموعه ورام، ج۲، ص۲۳۷.
در حدیثی دیگر نیز از آن بزرگوار آمده که: «به هر که (توفیق) دعا داده شود، از اجابت، محروم نمی‌شود؛ چرا که خداوند عزوجل می‌فرماید: "مرا بخوانید تا شما را اجابت کنم."»
[۱۹۶] ابن‌ورام، ورام بن ابی فراس، مجموعه ورام، ج۲، ص۸۴ - ۸۵.
-

۵.۱۰ - آمین گفتن بعد از دعا

رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) به آمین گفتن پس از دعا بعنوان پایان بخش دعاها تاکید و سفارش فراوان داشتند. ایشان آمین را "مهر پروردگار جهانیان بر (دعای) بندگان مؤمنش" توصیف کردند. حضرت (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) هم چنین دعا کننده و آمین گو را در مزد، شریک یکدیگر بیان کردند و فرمودند: «الداعی و المؤمن فی الاجر شریکان.»

۵.۱۱ - شروط اجابت دعا

پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) استجابت دعاها از سوی خداوند را به شروطی منوط دانستند که در این بخش به برخی از این موارد اشاره کرده از میان احادیث وارده از سوی آن حضرت (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) ، به تعدادی از این روایات استشهاد می‌کنیم.

۵.۱۱.۱ - صفای باطن

در برخی روایات صادره از سوی رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) ، از صفای باطن و پاکی ضمیر، بعنوان یکی از شروط استجابت دعا یاد شده و از مسلمانان خواسته شده که: «فاسئلوا الله ربکم بنیات صادقه و قلوب طاهره؛ (مقصود از قلب طاهر به فرموده امام صادق (علیه‌السّلام) دلی است که در آن خاطر‌ه‌ای به جز خاطره خدا نباشد. (القلب السلیم الذی یلقی ربه و لیس فیه احد سواه.) ) با انگیزه و نیت صادقانه و دلی پاک از خدا مسئلت کنید......»

۵.۱۱.۲ - حضور قلب

از دیگر شروطی که در احادیث و روایات پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) شرط استجابت دعا از سوی خداوند، ذکر گردیده است. داشتن حضور قلب در دعاست. ایشان دعای برخاسته از دل فرد غافل و بی‌توجه را، مورد پذیرش و استجابت از سوی خداوند ندانستند
[۲۱۶] ابن‌ورام، ورام بن ابی فراس، مجموعه ورام، ج۲، ص۲۳۷.
و فرمودند: «دعایی که همراه با حضور قلب باشد رد نمی‌شود.»
[۲۱۹] ابن‌ورام، ورام بن ابی فراس، مجموعه ورام، ج۲، ص۱۱۸.


۵.۱۱.۳ - رزق حلال

لقمه حلال از دیگر مواردی است که در احادیث و روایات پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) از آن به عنوان یکی از شروط استجابت دعا یاد شده است. رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) دعا را کلید حاجت عنوان کرده و لقمه‌های حلال را دندانه‌های آن کلید دانستند، و فرمودند: «هر که خوش دارد دعایش مستجاب شود، باید درآمدش را پاک گرداند.» و در حدیثی دیگر آمده: «بنده، دستش را به سوی خدا بر می‌دارد، در حالی که خوراکش حرام است. با چنین وضعی، چگونه دعایش پذیرفته شود؟»
روایت شده که روزی مردی خطاب به حضرت (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) گفت: «دوست دارم دعایم مستجاب شود پیامبر خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) در پاسخ او فرمود: از حرام دوری کن، دعایت مستجاب می‌شود.» ابن عباس نیز روایت کرده که «چون این آیه نزد پیامبر خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) تلاوت شد: "ای مردم! از آن چه در زمین، حلال و پاکیزه است، بخورید". سعد بن ابی وقاص برخاست و گفت: ‌ای پیامبر خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) ! دعا کن که خدا مرا مستجاب الدعوه گرداند. پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) به او فرمود: "ای سعد! خوراکت را پاک گردان تا مستجاب الدعوه شوی. سوگند به آن که جان محمد (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) در دست اوست، بنده‌ای که لقمه حرام وارد شکمش می‌کند، چهل روز، هیچ عملی از او پذیرفته نمی‌شود. هر بنده‌ای که گوشتش از حرام و ربا بروید، آتش به او سزاوارتر است".»

۵.۱۱.۴ - عمل

عمل نیز در احادیث رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) یکی از شروط استجابت دعا معرفی شده است. حضرت (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) دعا کننده بدون عمل را به تیراندازی تشبیه کردند که با کمان بی‌زه، تیراندازی می‌کند. فرمودند: «از خداوند عزوجل فرمان برید تا او نیز (با اجابت خواسته‌هایتان) از شما فرمان برد.»

۵.۱۲ - مقتضای حکمت و مصلحت

خداوند برخی دعاها و خواسته‌های بندگانش را به خاطر مصلحت و یا حکمتی برآورده نمی‌سازد. پیامبر خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) فرمودند: «آدمی حاجتی را از خدا می‌طلبد؛ اما خداوند، به خاطر خیر و مصلحتش، آن را از او دور می‌گرداند و نمی‌دهد...»
[۲۳۵] طبرانی، سلیمان بن احمد، المعجم الکبیر، تحقیق حمدی عبدالمجید السلفی، بی جا، دار احیاء التراث العربی، بی تا، ج۱۱، ص۲۸۴.
[۲۳۶] سیوطی، جلال‌الدین، الجامع الصغیر، ج۱، ص۳۰۵.
هم چنین ایشان در روایت دیگری فرمودند: «همانا بنده در آستانه رسیدن به حاجتی از حاجت‌های دنیا قرار می‌گیرد؛ اما خداوند از فراز هفت آسمان، یاد او می‌کند و می‌فرماید: "فرشتگان من! این بنده‌ام به حاجتی از حاجت‌های دنیا نزدیک شده است. اگر آن را برایش بگشایم، دری به سوی آتش گشوده‌ام. پس، آن را از او دور کنید"...»

۵.۱۳ - موانع اجابت دعا

علاوه بر مواردی که در بالا اشاره شد که در صورت نبودش، آنها نیز از موانع استجابت دعا برشمرده می‌شوند از دیگر مواردی که می‌توان تحت عنوان موانع استجابت دعا بدان اشاره کرد، می‌توان به این موارد اشاره کرد:

۵.۱۳.۱ - ستم کردن

پیامبر خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) ستم به دیگران را موجب عدم اجابت دعا از سوی خداوند دانستند و فرمودند: «ستم نکنید که در این صورت، دعا می‌کنید و دعایتان مستجاب نمی‌شود، باران می‌طلبید و نازل نمی‌شود، و (از خدا) یاری می‌جویید و یاری نمی‌شوید.»

۵.۱۳.۲ - بریدن از خویشاوندان

بریدن از خویشاوند و ترک رحم نیز از سوی رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) از مواردی برشمرده شده که مانع استجابت دعا می‌شود. پیامبر خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) فرمودند: «بریدن پیوند خویشاوندی، مانع اجابت دعا می‌شود.»

۵.۱۳.۳ - امیدواری به غیر خدا

از جمله اموری که مانع استجابت دعا می‌شود امید بستن به غیر خداست. رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) فرمود: «هر گاه یکی از شما خواست که آن چه را از پروردگارش درخواست می‌کند، به او بدهد، باید از همه مردم، چشم امید برکند و به غیر خدا، هرگز امیدی نداشته باشد. پس خدا هر گاه قلب بنده‌ای را این گونه دانست، هر چه را که او از خدا بخواهد، به او عطا می‌کند.»
[۲۴۲] ابوطالب یحیی بن حسین، تیسیر المطالب فی امالی ابی طالب، صنعاء، مؤسسه امام زید بن علی، چاپ اول، ۱۴۲۲، ص۳۲۸.


۵.۱۴ - بهترین اوقات دعا

گرچه درهای رحمت الهی، همواره به سوی بندگانی که صادقانه و مخلصانه او را می‌خوانند، باز است و خداوند، به آنها وعده پاسخ داده است، امّا امامان معصوم (علیهم‌السّلام) به بعضی از زمان‌ها و اوقات، عنایت بیشتری داشته‌اند و احتمال استجابت در آن مواقع خاص، بیشتر دانسته‌اند. از آن جمله ماه مبارک رمضان به‌ویژه شب‌های قدر، روز عرفه، روزهای عید فطر، قربان، غدیر، و شب‌های جمعه.... امام باقر (علیه‌السّلام) فرمود: «اِنَّ اللهَ تَعالی یُنادی کُلَّ لَیْلَةِ جُمُعَةٍ مِنْ فَوْقِ عَرْشِهِ مِنْ اَوَّلِ اللَّیْلِ اِلی آخِرِهِ: اَلا عَبْدٌ مُؤْمِنٌ یَدْعُونی لِدینِهِ وَ‌دُنْیاهُ قَبْلَ طُلُوعِ الْفَجْرِ فَاُجیبُهُ...؛ خدای بزرگ در هر شب جمعه از اول تا آخر شب از بلندای عرش ندا دهد که آیا بنده مؤمنی نیست که امشب مرا برای دین و دنیای خویش بخواند تا او را اجابت کنم.»
امام صادق (علیه‌السّلام) فرمود: «اِذا زالَتِ الشَّمْسُ فُتِحَتْ اَبْوابُ السَّماءِ و اَبْوابُ الْجَنانِ وَ قُضِیَتِ الْحَوائِجُ الْعِظامُ...؛ به هنگام نیمروز، درهای آسمان و بهشت گشوده می‌شود و حاجت‌های مهم برآورده می‌گردد.»
همچنین رسول اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) دعا در ماه مبارک رمضان را مستجاب دانسته و فرمود: «... وَ دُعاءُکُمْ فیهِ مُسْتَجابٌ...»
در احادیث رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) اوقاتی به عنوان بهترین زمان‌های استجابت دعا معرفی شده‌اند که از جمله این زمان‌ها می‌توان به شب‌های جمعه، نیمه شعبان، شب عرفه، شب‌های عیدین ( قربان و فطر
[۲۵۱] صنعانی، عبدالرزاق، المصنف، تحقیق حبیب الرحمن الاعظمی، بی جا، بی تا، ج۴، ص۳۱۷.
دل شب، هنگام سحرگاهان، هنگام اذان، بین اذان و اقامه، هنگام نماز، در سجده روز جمعه،
[۲۶۹] شیخ صدوق، محمد بن علی، معانی الاخبار، ص۳۹۹ - ۴۰۰.
[۲۷۰] ابن‌حنبل، احمد ، مسند احمد، ج۲، ص۲۳۰.
[۲۷۱] نیشابوری، مسلم، صحیح مسلم، ج۳، ص۵.
اول رجب،
[۲۷۲] نیشابوری، مسلم، صحیح مسلم، ج۳، ص۵.
ماه رمضان، و... اشاره کرد.

۵.۱۵ - با فضیلت‌ترین مکان‌ها برای دعا

جای دعا کردن نیز در چگونگی استجابت دعا نقش دارد. مکان هر چه مقدس‌تر باشد دعا به استجابت نزدیک‌تر است. مانند: مکّه معظّمه، مدینه منوّره، مشاهد مشرّفه امامان، مساجد، امامزاده‌های معتبر مزار گلگون شهدا و....
پیامبر خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) هم چنین در بیانات خود از برخی اماکن به عنوان با فضیلت‌ترین مکان‌ها جهت استجابت دعا یاد کردند، از جمله این که در روایتی از ایشان آمده در هفت موطن دست‌ها را به دعا بلند کنید: «در نماز، در هنگام دیدن کعبه، در بالای صفا و مروه، در شامگاه عرفه، در جمع، در دو جمره، و برای نماز میت
امام رضا (علیه‌السّلام) درباره دعا کردن در شهر مقدّس مکّه فرمود: «هیچ کس در این کوه‌ها (مکّه) نایستاد (و دعا نکرد) مگر اینکه مستجاب شد. اما دعاهای مؤمنان در امور آخرتشان و دعای کفّار در امور دنیایشان به اجابت می‌رسد.
در جوار قبر رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) نیز دعا به اجابت می‌رسد. همچنین کنار مرقد مطهّر سیدالشهدا حسین بن علی (علیهماالسّلام) از مکان‌هایی است که دعا مستجاب می‌شود.


از دعا در باب‌هاى فقهی مثل صلات، حج و اطعمه و اشربه سخن گفته‌اند.
دعا كردن، مستحب و داراى فضيلت بسيار و برترين عبادت است. در قرآن کریم و روايات معصومان (عليهم‌السّلام) نسبت به دعا تأكيد فراوان شده است. در روايتى از رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) از دعا به عنوان سلاح مؤمن در برابر دشمنان (ظاهرى و باطنى) و نيز وسيله‌اى كه موجب فراوانى روزی وى مى‌گردد تعبير شده است. در روايتى ديگر از امیر مؤمنان (علیه‌السّلام) آمده است: «دعا سپر مؤمن است» و بنابر روايتى امام کاظم (علیه‌السّلام) فرمود: بر شما باد به دعا كردن، زيرا دعا (حتى) بلايى را كه تقدیر و حکم نيز بر آن شده و تنها امضاى آن باقى مانده دفع مى‌كند.
ترك دعا از روى تکبر حرام و از گناهان کبیره است كه ترك كننده به حكم قرآن كريم مستحق كيفر جهنم خواهد بود.
بنابر قول مشهور، دعا كردن در نماز میّت براى مؤمنان پس از تكبير سوم و براى میّت پس از تكبير چهارم واجب است.


آداب دعا ؛ استجابت دعا؛ دعا در سیره نبوی؛ تهجد؛ جایگاه دعا در دین؛ فضیلت دعا؛ دعاهای قرآنی؛ دعاهای امام علی؛ دعاهای امام سجاد؛ ابتهال؛ استکانت؛ الحاح؛ بصبصه؛ رهبه


۱. حلی، ابن‌فهد، عدة الداعی، ص۹.    
۲. نجفی جواهری، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۷، ص۲۰۰.    
۳. زکریا، ابوالحسن احمد بن فارس، معجم مقاییس اللغه، ج۲، ص۳۵۸.
۴. خمینی، روح الله، شرح دعاء السحر، ص۱۲۷، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۸۶.    
۵. خمینی، روح الله، تقریرات فلسفه امام خمینی، ج۳، ص۲۷۰-۲۷۱، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۸۵.    
۶. خمینی، روح الله، صحیفه امام، ج۱۹، ص۲۸۶، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۸۹.    
۷. خمینی، روح الله، تفسیر سوره حمد، ص۱۸۹، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۸۸.    
۸. خمینی، روح الله، تقریرات فلسفه امام خمینی، ج۲، ص۱۸۳، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۸۵.    
۹. خمینی، روح الله، صحیفه امام، ج۱۹، ص۲۸۶، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۸۹.    
۱۰. خمینی، روح الله، صحیفه امام، ج۱۸، ص۴۸۱، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۸۹.    
۱۱. خمینی، روح الله، صحیفه امام، ج۱۹، ص۲۸۶، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۸۹.     صاعد.
۱۲. خمینی، روح الله، صحیفه امام، ج۲۰، ص۴۰۹، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۸۹.    
۱۳. خمینی، روح الله، صحیفه امام، ج۱۳، ص۳۲، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۸۹.    
۱۴. خمینی، روح الله، دانشنامه امام خمینی، ج۵، ص۳۹۸، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۴۰۰.
۱۵. حر عاملی، محمد بن حسن، وسائل‌الشیعه، ج۷، ص۳۱.    
۱۶. دیلمی، حسن بن ابی الحسن، ارشاد القلوب، ج۱، ص۲۹۱.    
۱۷. ابن‌ورام، ورام بن ابی فراس، مجموعه ورام، ج۲، ص۲۳۷.
۱۸. سیوطی، جلال‌الدین، الجامع الصغیر، ج۱، ص۲۰۰۲.    
۱۹. متقی هندی، علاءالدین علی، کنزالعمال فی سنن الاقوال و الافعال، ج۲، ص۶۵.    
۲۰. دیلمی، حسن بن ابی الحسن، ارشاد القلوب، ج۱، ص۲۹۱.    
۲۱. دیلمی، حسن بن محمد، اعلام الدین، ص۲۷۸.    
۲۲. حلی، ابن‌فهد، عدة الداعی، ص۲۹.    
۲۳. طبرانی، سلیمان بن احمد، الدعاء، تحقیق مصطفی عبدالقادر عطاء، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ اول، ۱۴۱۳، ص۲۴.    
۲۴. سیوطی، جلال‌الدین، الجامع الصغیر، ج۱، ص۶۷۴۸.    
۲۵. شعیری، محمد بن محمد، جامع الاخبار، ص۱۳۱.    
۲۶. ابن‌حنبل، احمد، مسند احمد، ج۱۴، ص۳۶۰.    
۲۷. حاکم نیشابوری، محمد بن عبدالله، المستدرک، ج۱، ص۶۶۶.    
۲۸. بخاری، محمد بن اسماعیل، الادب المفرد، ص۲۴۹.    
۲۹. سیوطی،جلال‌الدین، الجامع الصغیر، ج۱، ص۶۷۴۹.    
۳۰. متقی هندی، علاءالدین علی، کنزالعمال فی سنن الاقوال و الافعال، ج۲، ص۶۲.    
۳۱. طبرسی، حسن بن فضل، مکارم الاخلاق، ص۲۶۸.    
۳۲. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۲، ص۲۶۸.    
۳۳. کوفی، محمد بن محمد، الجعفریات، تهران، مکتبة نینوی الحدیثه، بی تا، ص۲۲۲.    
۳۴. ابن ابی جمهور، عوالی اللالی، قم، سید الشهداء علیه‌السّلام، ۱۴۰۵، بی تا، ج۴، ص۱۹.    
۳۵. حاکم نیشابوری، محمد بن عبدالله، المستدرک، ج۱، ص۶۶۹.    
۳۶. ابویعلی، احمد بن علی، مسند ابی یعلی، ج۱، ص۳۴۴.    
۳۷. قضاعی، محمد ابن سلامه، مسند الشهاب، ج۱، ص۱۱۷.    
۳۸. شیخ مفید، محمد بن محمد، الاختصاص، ص۳۳۵.    
۳۹. متقی هندی، علاءالدین علی، کنزالعمال فی سنن الاقوال و الافعال، ج۱۵، ص۸۳۱.    
۴۰. عجلونی، اسماعیل بن محمد، کشف الخفاء، ج۱، ص۳۶۱.    
۴۱. نوری، حسین، مستدرک الوسائل، ج۲، ص۴۱۲.    
۴۲. شهید ثانی، زین الدین بن نورالدین، مسکن الفؤاد، ص۴۴.    
۴۳. راوندی، قطب‌الدین، الدعوات، قم، مدرسه امام مهدی عجّل‌الله‌فرجه‌الشریف، ۱۴۰۷، ص۱۹.    
۴۴. نوری، حسین، مستدرک الوسائل، ج۵، ص۱۸۲.    
۴۵. ترمذی، محمد بن عیسی، سنن ترمذی، ج۵، ص۴۶۲.    
۴۶. حاکم نیشابوری، محمد بن عبدالله، المستدرک، ج۱، ص۷۲۹.    
۴۷. ابویعلی، احمد بن علی، مسند ابی یعلی، پیشین، ج۱۱، ص۲۸۳.    
۴۸. نوری، حسین، مستدرک الوسائل، ج۵، ص۱۶۷.    
۴۹. راوندی، قطب‌الدین، الدعوات، قم، مدرسه امام مهدی عجّل‌الله‌فرجه‌الشریف، ۱۴۰۷، ص۲۰.    
۵۰. سیوطی، جلال‌الدین، الجامع الصغیر، ج۱، ص۶۷۵۱.    
۵۱. متقی هندی، علاءالدین علی، کنزالعمال فی سنن الاقوال و الافعال، ج۲، ص۶۳.    
۵۲. بغدادی، خطیب، تاریخ بغداد، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ اول، ۱۴۱۲، ج۱۳، ص۳۷.    
۵۳. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۴، ص۲۱.    
۵۴. شیخ صدوق، محمد بن علی، من لا یحضره الفقیه، قم، جامعه مدرسین، ۱۴۱۳، ج۲، ص۷۰.    
۵۵. حر عاملی، محمد بن حسن، وسائل‌الشیعه، ج۷، ص۳۲.    
۵۶. ابن‌عساکر، علی بن حسن، تاریخ مدینه دمشق، ج۵۴، ص۲۹۳.    
۵۷. ترمذی، محمد بن عیسی، سنن ترمذی، ج۵، ص۵۸۳.    
۵۸. هیثمی، علی بن ابی بکر، مجمع الزوائد، ج۱۰، ص۱۵۰.    
۵۹. سیوطی، جلال‌الدین، الجامع الصغیر، ج۲، ص۴۴۹.
۶۰. کوفی، ابن ابی شیبه، المصنف، ج۶، ص۴۸.    
۶۱. ابن‌حبان، محمد، صحیح ابن‌حبان، تحقیق شعیب ارنؤوط، بی جا، الرساله، چاپ دوم، ۱۹۹۳، ج۳، ص۱۷۲.    
۶۲. طبرانی، سلیمان بن احمد، المعجم الاوسط، ج۲، ص۳۰۱.    
۶۳. نوری، حسین، مستدرک الوسائل، ج۵، ص۱۷۵.    
۶۴. نسفی، عبدالله بن احمد، تفسیر النسفی، ج۱، ص۳۵۴.    
۶۵. فرقان/سوره۲۵، آیه۷۷.    
۶۶. مومن/سوره۴۰، آیه۶۰.    
۶۷. کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج۲، ص۴۶۶.    
۶۸. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۹۳، ص۲۹۹.    
۶۹. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۹۳، ص۳۰۰.    
۷۰. بقره/سوره۲، آیه۲۰۱.    
۷۱. بقره/سوره۲، آیه۱۲۸.    
۷۲. آل عمران/سوره۳، آیه۸.    
۷۳. مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج۹۳، ص۳۱۵.
۷۴. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۹۳، ص۳۱۵.    
۷۵. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۹۶، ص۲۲.    
۷۶. انعام/سوره۶، آیه۱۶۲.    
۷۷. امام علی علیه‌السلام، نهج البلاغه، حکم و مواعظ، ۲۳۷.    
۷۸. ملک/سوره۶۷، آیه۱.    
۷۹. مجادله/سوره۵۸، آیه۲۲.    
۸۰. بقره/سوره۲، آیه۱۸۸.    
۸۱. اعراف/سوره۷، آیه۵۵.    
۸۲. حر عاملی، محمد بن حسن، وسائل‌الشیعه، ج ۴، ص ۱۱۷۴.    
۸۳. کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج ۲، ص ۳۵۳.
۸۴. حر عاملی، محمد بن حسن، وسائل‌الشیعه، ج ۴، ص ۱۱۴۲.    
۸۵. حر عاملی، محمد بن حسن، وسائل‌الشیعه، ج ۴، ص۱۱۳۶.    
۸۶. زمر/سوره۳۹، آیه۸.    
۸۷. انعام/سوره۶، آیه۱۲.    
۸۸. ال عمران/سوره۳، آیه۱۹۳.    
۸۹. بقره/سوره۲، آیه۲۰۱.    
۹۰. کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج ۶، ص ۴۳۳.    
۹۱. بقره/سوره۲، آیه۲۱۶.    
۹۲. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۹۳، ص۳۲۴.    
۹۳. کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج ۲، ص ۲۰۸.
۹۴. حر عاملی، محمد بن حسن، وسائل‌الشیعه، ج ۴، ص ۱۱۷۶.    
۹۵. بقره/سوره ۲، آیه ۲۱۶    
۹۶. کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج ۲، ص ۴۹۰.    
۹۷. ابراهیم/سوره۱۴، آیه۴۱.    
۹۸. یوسف/سوره۱۲، آیه۲۴.    
۹۹. آل عمران/سوره۳، آیه۱۹۱.    
۱۰۰. فیض کاشانی، ملا محسن، المحجة البیضاء فی تهذیب الاحیاء، تحقیق علی اکبر غفاری، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ دوم، بی تا، ج۲، ص۲۹۲.    
۱۰۱. معتزلی، ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، قم، کتابخانه آیت‌الله مرعشی نجفی، ۱۴۰۴، ج۶، ص۱۹۶.    
۱۰۲. معتزلی، ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، قم، کتابخانه آیت‌الله مرعشی نجفی، ۱۴۰۴، ج۶، ص۱۹۶.    
۱۰۳. انبیا/سوره۲۱، آیه۹۰.    
۱۰۴. حر عاملی، محمد بن حسن، وسائل‌الشیعه، ج۴، ص ۱۱۰۶.    
۱۰۵. طوسی، محمد بن حسن، امالی طوسی، ص۶.    
۱۰۶. حر عاملی، محمد بن حسن، وسائل‌الشیعه، ج۷، ص۲۸.    
۱۰۷. قضاعی، محمد ابن سلامه، مسند الشهاب، ج۱، ص۴۰۲.    
۱۰۸. سیوطی، جلال‌الدین، الجامع الصغیر، ج۱، ص۲۹۰۴.    
۱۰۹. متقی هندی، علاءالدین علی، کنزالعمال فی سنن الاقوال و الافعال، ج۲، ص۱۰۲.    
۱۱۰. راوندی، قطب‌الدین، الدعوات، قم، مدرسه امام مهدی عجّل‌الله‌فرجه‌الشریف، ۱۴۰۷، ص۳۰.    
۱۱۱. حاکم نیشابوری، محمد بن عبدالله، المستدرک، ج۲، ص۵۸۶.    
۱۱۲. بیهقی، ابوبکر، السنن الکبری، ج۲، ص۱۱۰.    
۱۱۳. متقی هندی، علاءالدین علی، کنزالعمال فی سنن الاقوال و الافعال، ج۲، ص۸۵.    
۱۱۴. ابن ابی جمهور، عوالی اللالی، قم، سید الشهداء علیه‌السّلام، ۱۴۰۵، بی تا، ج۲، ص۴۷.    
۱۱۵. حر عاملی، محمد بن حسن، وسائل‌الشیعه، ص ۱۱۰۴.    
۱۱۶. سجستانی، ابن‌الاشعث، سنن ابی داوود، ج۲، ص۷۸.    
۱۱۷. ترمذی، محمد بن عیسی، سنن ترمذی، ۱۹۸۳، ج۵، ص۴۴۸.    
۱۱۸. بیهقی، ابوبکر، السنن الکبری، ج۲، ص۳۰۰.    
۱۱۹. ابن‌حبان، محمد، صحیح ابن‌حبان، ج۳، ص۱۶۱.    
۱۲۰. بغدادی، خطیب، تاریخ بغداد، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ اول، ۱۴۱۲، ج۸، ص۶۲.    
۱۲۱. دیلمی، حسن بن محمد، اعلام الدین، ص۲۱۳.    
۱۲۲. ابن‌ورام، ورام بن ابی فراس، مجموعه ورام، ج۲، ص۷۴.
۱۲۳. راوندی، قطب‌الدین، الدعوات، قم، مدرسه امام مهدی عجّل‌الله‌فرجه‌الشریف، ۱۴۰۷، ص۲۲.    
۱۲۴. ابن‌حنبل، احمد، مسند احمد، ج۲۰، ص۲۳۲.    
۱۲۵. بخاری، محمد بن اسماعیل، صحیح بخاری، ج۴، ص۱۹۰.    
۱۲۶. نیشابوری، مسلم، صحیح مسلم، ج۲، ص۶۱۲.    
۱۲۷. حاکم نیشابوری، محمد بن عبدالله، المستدرک، ج۱، ص۴۷۶.    
۱۲۸. برقی، احمد بن محمد بن خالد، المحاسن، ج۱، ص۱۷.    
۱۲۹. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۶۶، ص۳۹۲.    
۱۳۰. کوفی، محمد بن محمد، الجعفریات، تهران، مکتبة نینوی الحدیثه، بی تا، ص۲۲۶.    
۱۳۱. نوری، حسین، مستدرک الوسائل، ج۵، ص۱۸۷.    
۱۳۲. حاکم نیشابوری، محمد بن عبدالله، المستدرک، تحقیق یوسف عبدالرحمن المرعشی، بی تا، ج۴، ص۳۲۰.
۱۳۳. بیهقی، ابوبکر، السنن الکبری، دار الفکر، بی تا، ج۲، ص۱۳۲.
۱۳۴. نسائی، احمد بن شعیب، السنن الکبری، تحقیق عبدالغفار سلیمان البنداری و سید کسروی حسن، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ اول، ۱۴۱۱، ج۱، ص۳۷۶.
۱۳۵. حر عاملی، محمد بن حسن، وسائل‌الشیعه، ص ۱۱۱۶.    
۱۳۶. دیلمی، حسن بن ابی الحسن، ارشاد القلوب، ج۱، ص۲۹۳.    
۱۳۷. نوری، حسین، مستدرک الوسائل، ج۱۱، ص۲۴۷.    
۱۳۸. سید بن طاوس، علی بن موسی، اقبال الاعمال، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۶۷ش، ص۲۰.    
۱۳۹. راوندی، قطب‌الدین، الدعوات، قم، مدرسه امام مهدی عجّل‌الله‌فرجه‌الشریف، ۱۴۰۷، ص۲۲.    
۱۴۰. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۹۰، ص۳۳۹.    
۱۴۱. قمی، علی بن ابراهیم، تفسیر القمی، قم، جزائری، چاپ سوم، ۱۴۰۴، ج۲، ص۷۵.    
۱۴۲. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۱۶، ص۲۱۷ - ۲۱۸.    
۱۴۳. دیلمی، حسن بن ابی الحسن، ارشاد القلوب، ج۱، ص۱۸۱.    
۱۴۴. صنعانی، عبدالرزاق، المصنف، تحقیق حبیب الرحمن الاعظمی، بی جا، بی تا، ج۲، ص۲۷۴.    
۱۴۵. سیوطی، جلال‌الدین، الجامع الصغیر، ج۱، ص۳۵۵۳.    
۱۴۶. متقی هندی، علاءالدین علی، کنزالعمال فی سنن الاقوال و الافعال، ج۱۶، ص۳۸.    
۱۴۷. ابن‌حنبل، احمد، مسند احمد، ج۳۲، ص۵۲۲.    
۱۴۸. بخاری، محمد بن اسماعیل، صحیح بخاری، ج۴، ص۵۷.    
۱۴۹. سجستانی، سلیمان بن اشعث، سنن ابی داود، ج۲، ص۸۷.    
۱۵۰. اسراء/سوره۱۷، آیه۱۱۰.    
۱۵۱. طبری، محمد بن جریر، جامع البیان فی تفسیر القرآن، بیروت، دارالمعرفه، چاپ اول، ۱۴۱۲، ج۱۵، ص۱۲۳.    
۱۵۲. بغوی، حسین بن مسعود، معالم التنزیل فی تفسیر القرآن، ج۴، ص۴۵۰.    
۱۵۳. قرطبی، محمد بن احمد، تفسیر القرطبی، ج۱۰، ص۳۴۴.    
۱۵۴. رازی، فخرالدین، مفاتیح الغیب، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۲۰، ج۲۱، ص۴۱۹.    
۱۵۵. ابن‌حنبل، احمد، مسند احمد، ج۱۹، ص۴۲.    
۱۵۶. نیشابوری، مسلم، صحیح مسلم، ج۴، ص۲۰۶۳.    
۱۵۷. کوفی، ابن ابی شیبه، المصنف، ج۶، ص۲۱.    
۱۵۸. بخاری، محمد بن اسماعیل، الادب المفرد، ص۲۱۳.    
۱۵۹. ابن ابی جمهور، عوالی اللالی، قم، سید الشهداء علیه‌السّلام، ۱۴۰۵، بی تا، ج۲، ص۲۲۳.    
۱۶۰. شعیری، محمد بن محمد، جامع الاخبار، ص۱۳۱.    
۱۶۱. راوندی، قطب‌الدین، الدعوات، قم، مدرسه امام مهدی عجّل‌الله‌فرجه‌الشریف، ۱۴۰۷، ص۲۰.    
۱۶۲. طبرانی، سلیمان بن احمد، الدعاء، تحقیق مصطفی عبدالقادر عطاء، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ اول، ۱۴۱۳، ص۲۸.    
۱۶۳. قضاعی، محمد ابن سلامه، مسند الشهاب، ج۲، ص۱۴۵.    
۱۶۴. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۲، ص۴۷۵.    
۱۶۵. حلی، ابن‌فهد، عدة الداعی، ص۲۰۲.    
۱۶۶. مریم/سوره۱۹، آیه۴۸۰.    
۱۶۷. طبرسی، حسن بن فضل، مکارم الاخلاق، ص۲۳.    
۱۶۸. ابن‌حنبل، احمد، مسند احمد، ج۲۲، ص۴۲۵.    
۱۶۹. سجستانی، سلیمان بن اشعث، سنن ابی داود، ج۱، ص۳۴۱.
۱۷۰. ابن‌حبان، محمد، صحیح ابن‌حبان، ج۹، ص۲۲۵.    
۱۷۱. حلی، ابن‌فهد، عدة الداعی، ص۴۲.    
۱۷۲. حر عاملی، محمد بن حسن، وسائل‌الشیعه، ج۷، ص۲۵.    
۱۷۳. حلی، ابن‌فهد، عدة الداعی، ص۴۲.    
۱۷۴. حر عاملی، محمد بن حسن، وسائل‌الشیعه، ج۷، ص۲۵.    
۱۷۵. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۸، ص۱۵۵.    
۱۷۶. راوندی، قطب‌الدین، الدعوات، قم، مدرسه امام مهدی عجّل‌الله‌فرجه‌الشریف، ۱۴۰۷، ص۴۰ - ۴۱.    
۱۷۷. طبرانی، سلیمان بن احمد، المعجم الاوسط، ج۷، ص۳۷۴.    
۱۷۸. متقی هندی، علاءالدین علی، کنزالعمال فی سنن الاقوال و الافعال، ج۲، ص۶۱۶ - ۶۱۷.    
۱۷۹. شیخ صدوق، محمد بن علی، من لا یحضره الفقیه، قم، جامعه مدرسین، ۱۴۱۳، ج۱، ص۱۹۳ - ۱۹۴.    
۱۸۰. حمیری قمی، عبدالله بن جعفر، قرب الاسناد، ص۳۷۵.    
۱۸۱. حاکم نیشابوری، محمد بن عبدالله، المستدرک، ج۲، ص۶۲۴.    
۱۸۲. بیهقی، ابوبکر، السنن الکبری، ج۳، ص۱۸۵.    
۱۸۳. متقی هندی، علاءالدین علی، کنزالعمال فی سنن الاقوال و الافعال، ج۲، ص۸۵.    
۱۸۴. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۲، ص۴۸۷.    
۱۸۵. دیلمی، حسن بن محمد، اعلام الدین، ص۳۹۴.    
۱۸۶. شیخ صدوق، محمد بن علی، ثواب الاعمال، قم، انتشارات شریف رضی، ۱۳۴۴ش، ص۱۶۲.    
۱۸۷. نیشابوری، مسلم، صحیح مسلم، ج۴،ص۲۰۹۶.    
۱۸۸. بیهقی، ابوبکر، السنن الکبری، دار الفکر، بی تا، ج۳، ص۴۹۲.    
۱۸۹. ابن‌حبان، محمد، صحیح ابن‌حبان، تحقیق شعیب ارنؤوط، بی جا، الرساله، چاپ دوم، ۱۹۹۳، ج۳، ص۲۵۷.    
۱۹۰. دیلمی، حسن بن محمد، اعلام الدین، ص۲۹۵.    
۱۹۱. ابن‌ورام، ورام بن ابی فراس، مجموعه ورام، ج۲، ص۲۳۷.
۱۹۲. ابن‌حنبل، احمد، مسند احمد، ج۲، ص۱۷۷.    
۱۹۳. حاکم نیشابوری، محمد بن عبدالله، المستدرک، ج۱، ص۶۷۰.    
۱۹۴. طوسی، محمد بن حسن، امالی طوسی، ص۴۵۲.    
۱۹۵. شیخ صدوق، محمد بن علی، الخصال، قم، جامعه مدرسین، ۱۴۰۳، ج۱، ص۲۰۲.    
۱۹۶. ابن‌ورام، ورام بن ابی فراس، مجموعه ورام، ج۲، ص۸۴ - ۸۵.
۱۹۷. متقی هندی، علاءالدین علی، کنزالعمال فی سنن الاقوال و الافعال، ج۱۵، ص۸۷۳.    
۱۹۸. غافر/سوره۴۰، آیه۶۰.    
۱۹۹. سیوطی، جلال‌الدین، الدر المنثور فی تفسیر الماثور، قم، ج۱، ص۴۴.    
۲۰۰. سجستانی، سلیمان بن اشعث، سنن ابی داود، ج۱، ص۲۴۷.    
۲۰۱. ضحاک، احمد بن عمرو، الآحاد و المثانی، تحقیق باسم فیصل احمد الجوابره، دار الدرایه، چاپ اول، ۱۴۱۱، ج۳، ص۱۱۹.    
۲۰۲. طبرانی، سلیمان بن احمد، الدعاء، تحقیق مصطفی عبدالقادر عطاء، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ اول، ۱۴۱۳، ص۸۹.    
۲۰۳. سیوطی، جلال‌الدین، الجامع الصغیر، ج۱، ص۱۰۲۹.    
۲۰۴. متقی هندی، علاءالدین علی، کنزالعمال فی سنن الاقوال و الافعال، ج۱، ص۵۵۹.    
۲۰۵. نوری، حسین، مستدرک الوسائل، ج۵، ص۲۴۰.    
۲۰۶. کوفی، محمد بن محمد، الجعفریات، تهران، مکتبة نینوی الحدیثه، بی تا، ص۳۱.    
۲۰۷. سیوطی، جلال‌الدین، الجامع الصغیر، ج۱، ص۶۷۴۱.    
۲۰۸. متقی هندی، علاءالدین علی، کنزالعمال فی سنن الاقوال و الافعال، ج۲، ص۷۵.    
۲۰۹. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۲، ص۱۶.    
۲۱۰. قمی، علی بن ابراهیم، تفسیر القمی، قم، جزائری، چاپ سوم، ۱۴۰۴، ج۲، ص۱۲۳.    
۲۱۱. سید بن طاوس، علی بن موسی، اقبال الاعمال، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۶۷ش، ص۲.    
۲۱۲. شیخ صدوق، محمد بن علی، الامالی، ص۱۵۴.    
۲۱۳. فتال نیشابوری، محمد بن حسن، روضة الواعظین، ج۱، ص۳۴۵.    
۲۱۴. شیخ صدوق، محمد بن علی، عیون اخبار الرضا علیه‌السّلام، ج۲، ص۲۶۵.    
۲۱۵. دیلمی، حسن بن محمد، اعلام الدین، ص۲۹۵.    
۲۱۶. ابن‌ورام، ورام بن ابی فراس، مجموعه ورام، ج۲، ص۲۳۷.
۲۱۷. ابن حنبل، احمد، مسند احمد، ج۲، ص۱۷۷.    
۲۱۸. حاکم نیشابوری، محمد بن عبدالله، المستدرک، ج۱، ص۶۷۰.    
۲۱۹. ابن‌ورام، ورام بن ابی فراس، مجموعه ورام، ج۲، ص۱۱۸.
۲۲۰. محمدی ری شهری، محمد، حکمت نامه پیامبر اعظم صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم، قم، دارالحدیث، چاپ اول، ۱۳۸۶، ج۱۰، ص۲۱۱.    
۲۲۱. کوفی، محمد بن محمد، الجعفریات، تهران، مکتبة نینوی الحدیثه، بی تا، ص۶۵.    
۲۲۲. نوری، حسین، مستدرک الوسائل، ج۱۳، ص۲۷.    
۲۲۳. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۹۰، ص۳۷۳.    
۲۲۴. دیلمی، حسن بن ابی الحسن، ارشاد القلوب، ج۱، ص۲۹۲.    
۲۲۵. متقی هندی، علاءالدین علی، کنزالعمال فی سنن الاقوال و الافعال، ج۱۶، ص۱۲۹.    
۲۲۶. بقره/سوره۲، آیه۱۶۸.    
۲۲۷. هیثمی، علی بن ابی بکر، مجمع الزوائد، ج۱۰، ص۲۹۱.    
۲۲۸. طبرانی، سلیمان بن احمد، المعجم الاوسط، ج۶، ص۳۱۰.    
۲۲۹. سیوطی، جلال‌الدین، الدر المنثور فی تفسیر الماثور، قم، مرعشی نجفی، ۱۴۰۴، ج۱، ص۴۰۳.    
۲۳۰. کوفی، محمد بن محمد، الجعفریات، تهران، مکتبة نینوی الحدیثه، بی تا، ص۲۲۴.    
۲۳۱. راوندی، قطب‌الدین، الدعوات، قم، مدرسه امام مهدی عجّل‌الله‌فرجه‌الشریف، ۱۴۰۷، ص۱۹.    
۲۳۲. عسقلانی، ابن‌حجر، فتح الباری، ج۳، ص۱۱۰.    
۲۳۳. کوفی، محمد بن محمد، الجعفریات، تهران، مکتبة نینوی الحدیثه، بی تا، ص۲۱۵.    
۲۳۴. نوری، حسین، مستدرک الوسائل، ج۵، ص۲۶۸.    
۲۳۵. طبرانی، سلیمان بن احمد، المعجم الکبیر، تحقیق حمدی عبدالمجید السلفی، بی جا، دار احیاء التراث العربی، بی تا، ج۱۱، ص۲۸۴.
۲۳۶. سیوطی، جلال‌الدین، الجامع الصغیر، ج۱، ص۳۰۵.
۲۳۷. محمدی ری شهری، محمد، حکمت نامه پیامبر اعظم صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم، قم، دارالحدیث، چاپ اول، ۱۳۸۶، ج۱۰، ص۲۲۵.    
۲۳۸. هیثمی، علی بن ابی بکر، مجمع الزوائد، ج۵، ص۲۳۵.    
۲۳۹. سیوطی، عبدالرحمن بن ابی بکر، الدرر المنثور، ج۱، ص۳۲۵.    
۲۴۰. نوری، حسین، مستدرک الوسائل، ج۱۲، ص۳۳۴.    
۲۴۱. حلوانی، حسین بن محمد، نزهة الناظر و تنبیه الخاطر، قم، مدرسه الامام المهدی عجّل‌الله‌فرجه‌الشریف، چاپ اول، ۱۴۰۸، ص۳۷.    
۲۴۲. ابوطالب یحیی بن حسین، تیسیر المطالب فی امالی ابی طالب، صنعاء، مؤسسه امام زید بن علی، چاپ اول، ۱۴۲۲، ص۳۲۸.
۲۴۳. حر عاملی، محمد بن حسن، وسائل‌الشیعه، ج ۴، ص ۱۱۲۵.    
۲۴۴. حر عاملی، محمد بن حسن، وسائل‌الشیعه، ص ۱۱۱۵.    
۲۴۵. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج ۹۶، ص ۳۵۶.    
۲۴۶. ترمذی، محمد بن عیسی، سنن ترمذی، ج۵، ص۵۶۳.    
۲۴۷. حاکم نیشابوری، المستدرک، ج۱، ص۴۶۱.    
۲۴۸. متقی هندی، علاءالدین علی، کنزالعمال فی سنن الاقوال و الافعال، ج۲، ص۵۹.    
۲۴۹. صنعانی، عبدالرزاق، المصنف، تحقیق حبیب الرحمن الاعظمی، بی جا، بی تا، ج۴، ص۳۱۷.    
۲۵۰. سید بن طاوس، علی بن موسی، اقبال الاعمال، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۶۷ش، ص۳۲۵.    
۲۵۱. صنعانی، عبدالرزاق، المصنف، تحقیق حبیب الرحمن الاعظمی، بی جا، بی تا، ج۴، ص۳۱۷.
۲۵۲. ابن‌حنبل، احمد، مسند احمد، ج۲۹، ص۴۳۸.    
۲۵۳. سلیمان بن اشعث، سنن ابی داود، ج۲، ص۲۵.    
۲۵۴. نسائی، احمد بن شعیب، السنن الکبری، ج۹، ص۴۷.    
۲۵۵. طبرسی، حسن بن فضل، مکارم الاخلاق، ص۲۹۴.    
۲۵۶. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۸۴، ص۱۶۷.    
۲۵۷. کوفی، ابن ابی شیبه، المصنف، ج۶، ص۳۰.    
۲۵۸. طبرانی، سلیمان بن احمد، المعجم الاوسط، ج۹، ص۸۳.    
۲۵۹. هیثمی، علی بن ابی بکر، مجمع الزوائد، ج۱، ص۳۳۴.    
۲۶۰. راوندی، قطب‌الدین، الدعوات، قم، مدرسه امام مهدی عجّل‌الله‌فرجه‌الشریف، ۱۴۰۷، ص۳۶.    
۲۶۱. شیخ بهایی، محمد بن حسین، ج۱، ص۲۳۶.    
۲۶۲. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۹۰، ص۳۴۹.    
۲۶۳. شیخ صدوق، محمد بن علی، من لا یحضره الفقیه، ج۱، ص۲۰۹ - ۲۱۰.    
۲۶۴. فتال نیشابوری، محمد بن حسن، روضة الواعظین، ج۱، ص۳۱۸.    
۲۶۵. شیخ صدوق، محمد بن علی، امالی صدوق، ص۶۷۱.    
۲۶۶. سجستانی، سلیمان بن اشعث، سنن ابی داود، ج۱، ص۲۳۲.    
۲۶۷. ابن‌حنبل، احمد، مسند احمد، ج۳، ص۳۸۶.    
۲۶۸. نیشابوری، مسلم، صحیح مسلم، ج۱، ص۳۴۸.    
۲۶۹. شیخ صدوق، محمد بن علی، معانی الاخبار، ص۳۹۹ - ۴۰۰.
۲۷۰. ابن‌حنبل، احمد ، مسند احمد، ج۲، ص۲۳۰.
۲۷۱. نیشابوری، مسلم، صحیح مسلم، ج۳، ص۵.
۲۷۲. نیشابوری، مسلم، صحیح مسلم، ج۳، ص۵.
۲۷۳. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۴، ص۶۷.    
۲۷۴. شیخ صدوق، محمد بن علی، من لا یحضره الفقیه، ج۲، ص۹۷.    
۲۷۵. فتال نیشابوری، محمد بن حسن، روضة الواعظین، قم، انتشارات رضی، بی تا، ج۲، ص۳۳۹.    
۲۷۶. کوفی، ابن ابی شیبه، المصنف، ج۳، ص۴۳۶.    
۲۷۷. سیوطی، عبدالرحمن بن ابی بکر، االدرر المنثور، ج۱، ص۳۸۹.    
۲۷۸. طبرانی، سلیمان بن احمد، المعجم الکبیر، ج۱۱، ص۳۸۵.    
۲۷۹. حلی، احمد بن فهد، عدة الداعی، ص ۴۷، نشر وجدانی.    
۲۸۰. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج ۱۰۰، ص ۱۴۷.    
۲۸۱. حلی، احمد بن فهد، عدة الداعی، ص ۴۸.    
۲۸۲. نجفی جواهری، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۷، ص۲۰۱-۲۰۲.    
۲۸۳. حر عاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعة، ج۷، ص۳۹.    
۲۸۴. حر عاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعة، ج۷، ص۲۶.    
۲۸۵. حر عاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعة، ج۷، ص۳۶.    
۲۸۶. غافر/ سوره۴۰، آیه۶۰.    
۲۸۷. حر عاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعة، ج۷، ص۲۳.    
۲۸۸. نجفی جواهری، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۱۲، ص۴۰.    



سایت اندیشه، برگرفته از مقاله «دعا در قرآن»، تاریخ بازبینی۹۴/۱۲/۱۵.    
سایت اندیشه قم، برگرفته از مقاله «دعا»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۶/۵/۱۷.    
سایت پژوهه، برگرفته از مقاله «عبادات در سیره و قول نبوی(ص)» تاریخ بازیابی ۹۵/۰۲/۰۱.    
فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت علیهم السلام، ج۳، ص۶۲۰.    
• دانشنامه امام خمینی، تهران، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۴۰۰ شمسی.






جعبه ابزار