• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

دلایل منکران وحی

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



کسانی که دنیا را مادی صرف می‌دانند، می‌گویند: تناسبی بین عالم بالا و عالم پائین وجود ندارد. عالم بالا عالم روحانی و لطیف و نورانی ولی عالم پائین عالمی مادی و کدر است ولذا علاقه و واسطه‌ای بین عالم بالا و پائین وجود ندارد که بین این دو ارتباط برقرار شود.



برخی می‌گویند: وحی برخلاف علم است یعنی همین اندازه که علوم طبیعی چیزی را ثابت نکرد، کافی است که آن را انکار کنیم چون مطلبی برای ما قابل قبول است که با معیارهای علوم تجربی ثابت شده باشد. ازاین گذشته، در بررسیها و پژوهشهای علمی درباره جسم و روان انسان به حس مرموزی که بتواند ما را به جهان ماورای طبیعت مربوط کند، برخورد نکرده‌ایم پیامبران از جنس ما بوده‌اند چگونه می‌توان باورکرد که آنها احساس ادراکی ماورای احساسات و ادراکات ما داشته‌اند. چه چیزی در آنها وجود دارد که ما فاقد آن هستیم؟


قلمرو علم (علوم طبیعی و تجربی که غرض آنها می‌باشد) جهان ماده است معیارها و ابزارهائی که برای مباحث علمی پذیرفته شده آزمایشگاه هاو تلسکوپها و سالنهای تشریح، همه در همین محدوده کار می‌کند و درخارج از محدوده عالم ماده نمی‌تواند سخن بگوید چون این معیارهاتوانائی محدود و قلمرو خاصی دارند. بلکه ابزار و یک علوم طبیعی نیز برای علم دیگر فاقد توانائی و کاربرد است به عنوان مثال اگرمیکروب سل را در پشت تلسکوپهای عظیم نجومی نبینیم نمی‌توانیم آن راانکار کنیم. ابزار شناخت در هرجا متناسب همان علم است و ابزارشناخت برای ماورای طبیعت چیزی جز استدلالات نیرومند عقلی که راه رابه سوی آن جهان بزرگ باز می‌کند، نخواهد بود. پس با عدم درک وحی از طریق علوم طبیعی نباید به انکار آن حکم کرداز این رو وجود وحی و حقیقت آن را باید با دلائل عقلی اثبات کرد وپی برد.
اما کسانی که دنیا را مادی صرف می‌دانند، می‌گویند: «تناسبی بین عالم بالا و عالم پائین وجود ندارد. عالم بالا عالم روحانی و لطیف و نورانی ولی عالم پائین عالمی مادی و کدر است ولذا علاقه و واسطه‌ای بین عالم بالا و پائین وجود ندارد که بین این دو ارتباط برقرار شود.


اگر ما وجود برزخی و میانه انسان را که دارای دو جنبه است، بشناسیم و بدانیم که از یک طرف جسمانی و دارای ویژگی‌های مادی است و از جنبه دیگر روحانی و ملکوتی است، جائی برای این شبهه باقی نمی‌ماند انسان در ورای شخصیت ظاهری خود شخصیت دیگری دارد که باطنی است و همان شخصیت باطنی است که احیانا موجب صلاحیت او برای ایجاد ارتباط با عالم روحانی بالا خواهد بود زیرا مبدا وی از آنجاست ومقصد نیز بدانجا ختم می‌شود.


۱. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۲۰، ص۴۹۹.    
۲. معرفت، محمدهادی، التمهید فی علوم القران، ج۱، ص۳۳.    



سایت بلاغ، مکتب اسلام؛ سال ۱۳۷۷؛ ش ۱۰، دلایل منکران وحی.



جعبه ابزار