• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

رضا قطبی

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



مهندس عبدالرضا «رضا» قطبی، سیاست‌مدار ایرانی و رئیس تلویزیون ملی ایران از سال ۱۳۴۲ تا انقلاب ایران در سال ۱۳۵۷ بود. او استاد ریاضی دانشگاه صنعتی آریامهر بود.



رضا قطبی فرزند محمدعلی در تهران متولد شد. وی خانواده نسبتاً فقیری داشت و پسردایی فرح بود. مادر فرح قبل از ازدواج فرح با محمدرضا پهلوی در خانه محمدعلی قطبی برادرش زندگی می‌کرد و وضع مالی نامناسبی داشتند.
رضا قطبی تحصیلات مقدماتی و متوسطه را در ایران گذراند و در ریاضیات قوی بود. پدرش او را برای ادامه تحصیلات به فرانسه فرستاد و قطبی موفق شد، تحصیلات خود را در دانشگاه پلی‌تکنیک پاریس به اتمام برساند. پس از ازدواج فرح و محمدرضا وضعیت مالی خانواده قطبی یک‌باره تغییر غیر قابل وصفی کرد و پدر قطبی به عنوان اولین مقاطعه‌کار دربار و سازمان برنامه و بودجه درآمد.
[۱] فردوست، حسین، ظهور و سقوط ـ سلطنت پهلوی، ج۲، ص۲۱۰-۲۱۱ و اسناد ساواک، پروندهای انفرادی.



مهندس محمدعلی قطبی (پدر رضا قطبی) حقیقتاً یکی از آن آدم‌هایی بود که از وابستگی فرح کمال استفاده را می‌کرد. او یک دفتر ساختمانی داشت که پروژه‌های بزرگ و نان و آب‌دار را از وزارت‌خانه‌ها به چنگ می‌آورد، به علاوه در کارهای پول‌ساز دیگر هم خود را وارد می‌کرد
[۲] چپ در ایران به روایت اسناد ساواک (کتاب هشتم) روابط ایران و شوروی، ص۴۵، ناشر و مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، ۱۳۸۱.
و رضا قطبی هم مورد توجه پهلوی قرار گرفت و به سمت مدیر کل تلویزیون منصوب شد.
[۳] انصاری، مسعود، احمد علی، من و خاندان پهلوی، ص۱۰۱-۱۰۴، تنظیم و نوشته محمد برقعی و حسین سرفراز، چ دوم، ۱۳۷۱.



رضا قطبی اساساً از شخصیت‌های معتبر و بانفوذ دوران شاه بود و قدرت و نفوذش به مراتب بیش‌تر از آنی بود که شناخته شده است. در حقیقت او کوه یخی بود که فقط قسمتی از آن بیرون آب بود. این جوان باهوش و با استعداد با فرح بزرگ شده بود و بین آن دو پیوند عاطفی و فامیلی عمیق وجود داشت. ضمن این‌که به علت علایق و ذوق سلیقه‌هایشان هر دو به‌شدت تحت تأثیر فرهنگ فرانسوی بودند؛ در نهایت به نوعی رفتار روشن‌فکرانه معتقد بودند. فرح باور ایمانی به این پسردایی خود داشت که به سایرین کم‌تر داشت.


رضا قطبی از نظر کار، سلیقه خودش را اعمال می‌کرد تا آن‌جا که حتی گاهی سروصدای فرح را هم درمی‌آورد و روحیه خاص خودش را داشت. روحیه و منش و رفتاری که با آن تکبر و خودخواهی هم همراه بود. در یک کلام فکر می‌کرد که از دماغ فیل افتاده است و تافته جدابافته است. وی با استفاده از موقعیت خود، جهت نگرش تلویزیون به مسائل جامعه را به سوی نوعی لیبرالیسم چرخانده بود و این همان چیزی بود که با علایق و ‌اندیشه شاه و یاران سنتی‌اش در تضاد بود و از همین‌جا اختلاف سلیقه‌ها همیشه وجود داشت.
[۴] انصاری، مسعود، احمد علی، من و خاندان پهلوی، ص۱۰۴، تنظیم و نوشته محمد برقعی و حسین سرفراز، چ دوم، ۱۳۷۱.



این چنین چهره‌ای با این خصوصیات اخلاقی در نیمه دوم سال ۱۳۵۷ و تا زمان سقوط نظام پادشاهی، مشاور اصلی و اساسی و طرح و برنامه‌ریز پشت پرده دربار شده و در حقیقت خط فکری قطبی بود که مسلط به تصمیمات دربار بود و همین خط فکری و عمل‌کرد آن بود که راه را برای نخست وزیری بختیار هموار کرد.


علاوه بر این سمت رضا قطبی قبلاً هم اشاره شد، در کارهای مقاطعه و واگذاری پروژه‌های دولتی که از سوی سازمان برنامه و بودجه و وزارت دربار ارائه می‌شد، با پدرش همکاری داشت و در ۲۵ درصدی که پدرش از متقاضیان دریافت می‌داشت، سهمی‌ داشت
[۵] انصاری، مسعود، احمد علی، من و خاندان پهلوی، ص۱۰۵، تنظیم و نوشته محمد برقعی و حسین سرفراز، چ دوم، ۱۳۷۱.
و در کابینه شریف امامی ‌هم سمت پست و تلگراف و تلفن را به عهده داشت.
[۶] فرهمند، جلال، در آستانه انقلاب اسلامی‌(اسنادی از واپسین سال‌های حکومت پهلوی)، مؤسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران، ص۴۹، تهران، ۱۳۸۴، مؤسسه فرهنگی پژوهشی چاپ و نشر نظر.



با شروع اولین حرکت‌های علنی انقلاب تعداد زیادی از افراد شاغل در مناصب حساس سیاسی یا فرهنگی شروع به ارائه طرح‌ها یا برنامه‌ریزی‌های عملی برای برخورد با جریان‌های انقلابی نمودند. این طرح‌ها یا شکلی پیش‌گیرانه داشت یا بازدارنده. محور این طرح‌ها از به کار گماردن زندانیان سیاسی در مشاغل اداری شروع می‌شد و تا برخوردهای خشن و خونین با مردم به پایان می‌رسید. نام افرادی چون رضا قطبی و غیره... به عنوان پیشنهاددهندگان این طرح‌ها به چشم می‌خورد.
[۷] طلوعی، محمود، پدر و پسر ناگفته‌ها از زندگی و روزگار پهلوی‌ها، ص۷۳۲، چ۵، ۱۳۷۴، چاپ‌خانه تک.



بعد از ترک کشور توسط فرح، همراه شاه دو تن از مشاوران و اعضای تیم فرح که در تهیه و اجرای برنامه‌های او نقش اساسی داشتند، در تهران ماندند. یکی از این دو نفر، رضا قطبی بود که به دولت بختیار که در حقیقت زاییده برنامه‌ریزی خود آن‌ها بود، امید داشتند. این دو تن در ایران ماندند، تا این‌که دولت بختیار ساقط شد و آن‌ها بعد از پیروزی انقلاب اسلامی ‌ناگزیر به اختفا پناه بردند. بعدها فرح برای خروج این دو از کشور سه میلیون دلار هزینه کرد و آن‌ها را از کشور خارج کرد.
[۸] انصاری، مسعود، احمد علی، من و خاندان پهلوی، ص۱۱۵، تنظیم و نوشته محمد برقعی و حسین سرفراز، چ دوم، ۱۳۷۱.



نکته دیگر این‌که وقتی شاه در خارج از ایران در غربت به سر می‌برد، اشخاصی بودند که شاه تحمل دیدن آن‌ها را نداشت و از آن میان مخصوصاً باید از رضا قطبی نام برد. چون بسیاری از نزدیکان شاه مثل خود او معتقد بودند که قطبی و هم‌فکرانش که دوستان شهربانو نیز بودند، چپ کمونیست هستند و می‌گفتند که آن‌ها با عدم شناخت فرهنگ مردمی ‌و روحیات عامه ـ مخصوصاً در رادیو و تلویزیون ـ دست به کارهایی زدند و بعد در جریان ۵۷ هم که مشیر و مشار شدند، راه و روشی انتخاب کردند که در سقوط رژیم بسیار مؤثر بوده است. بارها شده بود که درگیری بین شاه و فرح بر سر این موضوع بود. به خصوص شاه بارها فرح و یارانش را ملامت می‌کرد و می‌گفت که آن نطق کذایی "من صدای انقلاب شما را شنیدم" را با زور به دست من دادند و من بی‌آن‌که محتوای آن را بدانم، آن را خواندم.
[۹] انصاری، مسعود، احمد علی، من و خاندان پهلوی، ص۱۲۴، تنظیم و نوشته محمد برقعی و حسین سرفراز، چ دوم، ۱۳۷۱.



برای تأیید مطالب فوق که رضا قطبی تفکر و ‌اندیشه چپ کمونیستی داشته، به این نکته اشاره می‌کنیم که در فروردین ماه سال ۱۳۴۴ شاه که برای دومین بار مورد سوء قصد قرار گرفت که این نقشه قتل شاه به وسیله یک گروه از دانش‌جویان کمونیست که در دانشگاه‌های انگلستان تحصیل می‌کرده‌اند، طرح‌ریزی شده بود که متهمین ۱۴ نفر بودند که در دادگاه‌های نظامی ‌محاکمه شدند که یکی از افراد متهمین پرویز نیک‌خواه بود.
همه محکمین روز ژانویه ۱۹۷۱ (دوازده دی ماه ۱۳۴۹) از زندان آزاد شدند. بعداً به توصیه فرح در دستگاه‌های حساس دولتی (مانند رادیو و تلویزیون) و حتی دفتر خود او مشغول کار شدند. مشهورترین عضو این گروه پرویز نیک‌خواه بود که او در اواخر رژیم شاه، مغز متفکر، رادیو و تلویزیون و مشیر و مشاور رضا قطبی به شمار می‌آمد.
[۱۰] طلوعی، محمود، پدر و پسر ناگفته‌ها از زندگی و روزگار پهلوی‌ها، ص۷۳۲، چ۵، ۱۳۷۴، چاپ‌خانه تک.



بعد از مرگ شاه، فرح با شخصیت مستقل و صاحب رأی به عنوان نایب‌السلطنه کارها را در خارج از کشور به دست گرفت. با امید این‌که نغمه مخالفت با جمهوری اسلامی ‌را به شیوه‌ای دیگر سر دهد، همه یاران دیرینه‌اش را فرا خواند؛ از جمله رضا قطبی و در حقیقت جمعی از همان افرادی که در ایران سازمان مشاوران او را تشکیل می‌دادند و به ذهن و عمل او خط می‌دادند.
[۱۱] انصاری، مسعود، احمد علی، من و خاندان پهلوی، ص۱۵۳، تنظیم و نوشته محمد برقعی و حسین سرفراز، چ دوم، ۱۳۷۱.

اکنون وی در اروپا همراه با فرح در اپوریسیون جمهوری اسلامی ‌ایران فعالیت می‌کند.
[۱۲] از اینترنت، سایت اسناد انقلاب اسلامی.



۱. فردوست، حسین، ظهور و سقوط ـ سلطنت پهلوی، ج۲، ص۲۱۰-۲۱۱ و اسناد ساواک، پروندهای انفرادی.
۲. چپ در ایران به روایت اسناد ساواک (کتاب هشتم) روابط ایران و شوروی، ص۴۵، ناشر و مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، ۱۳۸۱.
۳. انصاری، مسعود، احمد علی، من و خاندان پهلوی، ص۱۰۱-۱۰۴، تنظیم و نوشته محمد برقعی و حسین سرفراز، چ دوم، ۱۳۷۱.
۴. انصاری، مسعود، احمد علی، من و خاندان پهلوی، ص۱۰۴، تنظیم و نوشته محمد برقعی و حسین سرفراز، چ دوم، ۱۳۷۱.
۵. انصاری، مسعود، احمد علی، من و خاندان پهلوی، ص۱۰۵، تنظیم و نوشته محمد برقعی و حسین سرفراز، چ دوم، ۱۳۷۱.
۶. فرهمند، جلال، در آستانه انقلاب اسلامی‌(اسنادی از واپسین سال‌های حکومت پهلوی)، مؤسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران، ص۴۹، تهران، ۱۳۸۴، مؤسسه فرهنگی پژوهشی چاپ و نشر نظر.
۷. طلوعی، محمود، پدر و پسر ناگفته‌ها از زندگی و روزگار پهلوی‌ها، ص۷۳۲، چ۵، ۱۳۷۴، چاپ‌خانه تک.
۸. انصاری، مسعود، احمد علی، من و خاندان پهلوی، ص۱۱۵، تنظیم و نوشته محمد برقعی و حسین سرفراز، چ دوم، ۱۳۷۱.
۹. انصاری، مسعود، احمد علی، من و خاندان پهلوی، ص۱۲۴، تنظیم و نوشته محمد برقعی و حسین سرفراز، چ دوم، ۱۳۷۱.
۱۰. طلوعی، محمود، پدر و پسر ناگفته‌ها از زندگی و روزگار پهلوی‌ها، ص۷۳۲، چ۵، ۱۳۷۴، چاپ‌خانه تک.
۱۱. انصاری، مسعود، احمد علی، من و خاندان پهلوی، ص۱۵۳، تنظیم و نوشته محمد برقعی و حسین سرفراز، چ دوم، ۱۳۷۱.
۱۲. از اینترنت، سایت اسناد انقلاب اسلامی.



سایت پژوهه، برگرفته از مقاله «رضا قطبی»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۵/۰۴/۳۱.    






جعبه ابزار