• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

روحانیت در دوره پهلوی اول

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



رضاشاه قبل از رسیدن به سلطنت قول داد نسبت به حفظ شان دین اسلام و روحانیت، پایبند باشد؛ امَا قلباً عقیده داشت که علما در برخورد با مشکلات دوران جدید، ابزارهای علمی ‌و عملی لازم را ندارد، از این رو با طرح موضوع جدایی دین از سیاست؛ کوشید از نفوذ اجتماعی روحانیون که ناگزیر اقتدار سیاسی را درپی‌داشت، بکاهد.



رضاشاه قبل از رسیدن به سلطنت قول داد نسبت به حفظ شان دین اسلام و روحانیت، پایبند باشد؛ امَا قلباً عقیده داشت که علما در برخورد با مشکلات دوران جدید، ابزارهای علمی ‌و عملی لازم را ندارد، از این رو با طرح موضوع جدایی دین از سیاست؛ کوشید از نفوذ اجتماعی روحانیون که ناگزیر اقتدار سیاسی را در پی داشت، بکاهد.
[۱] هیرو، دیلیپ، ایران درحکومت روحانیون، ترجمه یعقوبی دارابی، ص۴۷-۴۸.
این تغییرات بنیادین اجتماعی رابطه دین و دولت را به گونه‌ای بی‌سابقه برهم زد و از ابتدای سال ۱۳۰۷ یورش رژیم به روحانیون با سرکوبی اعتراض آیت‌الله بافقی آغاز و سیاست‌های سلب نفوذ روحانیون از امور اجتماعی و تحقیر آنان و مخالفت با شعائر مذهبی اجرا گردید.
[۲] بصیرت منش، حمید، علما و رژیم شاه، چ ۲، ص۱۲۲.
مجموعه این اقدامات را می‌توان در موارد زیر خلاصه کرد.


بخش مهمی ‌از روند تجددگرایی و مدرنیسم بود و اهدافی از جمله تضعیف روحانیت جلب رضایت دولتهای خارجی و کسب وجهه‌ی ملی را با لغو قانون کاپیتالاسیون دنبال می‌کرد. نقش اساسی این تغییرات را علی‌اکبر داور و کارشناسان آشنا با قوانین شرعی و نیز قوانین اروپایی عهده‌دار شدند.

۲.۱ - افتتاح عدلیه جدید

با ترمیم کابینه مستوفی‌الممالک در ۱۸ بهمن ۱۳۰۵، داور به وزارت رسید. وی عدلیه تهران و شهرستانها را تعطیل و لایحه‌ای به قید دو فوریت مبنی بر واگذاری اختیارات کامل درخواست کرد که با موافقت مجلس به مدت ۴ ماه به وی اعطا شد و به مدت ۴ سال دیگر تمدید شد. عدلیه جدید در ۵ اردیبهشت ۱۳۰۶ افتتاح و شاه فرامین قضات را به آنها اعلام نمود.
[۳] بصیرت منش، حمید، علما و رژیم شاه، چ ۲، ص۵۳-۵۴.


۲.۲ - تدوین قوانین آزمایشی

به موجب قانون اختیارات تام به داور، کمیسیونی برای اصلاح اصول محاکمات تشکیل شد که حاصل آن قانون آزمایشی (کاربرد لفظ آزمایشی برای جلوگیری از اعتراضات روحانیون بود) سال ۱۳۰۶ بود که تا سال ۱۳۲۰ ادامه یافت. هدف آن تسریع در محاکمات و محدود کردن صلاحیت محاکم شرع بود.
[۴] بصیرت منش، حمید، علما و رژیم شاه، چ ۲، ص۵۵.


۲.۳ - قانون مجازات عمومی

با انحلال محاکم جنایی اختصاصی که دادگاهی شرعی بود، رسیدگی به جرایم حدَ تعزیر یا قصاص، به قانون مجازات عمومی‌که در ۲۳ دی ۱۳۰۴ به تصویب رسید، واگذار که با انتقاد روحانیون مواجه شد. علاوه بر آن دولت اقداماتی برای محدود کردن قدرت دادگاه‌های شریعت انجام داد. طبق قانون مصَوب ۱۳۰۹ حوزه فعالیت این دادگاه‌ها منحصر به مواردی چون طلاق، ازدواج و قیمومیت و ارائه حکم درباره متهمان می‌شد. بدین ترتیب اختیارات دادگاه‌های شریعت و حکم نهایی برای متهمان به دادستان و دادگاه‌های دولتی واگذار شد. همچنین قانون مربوط به ثبت اسناد و دارایی‌ها در سال ۱۳۱۱، به حق ثبت اسناد دادگاه‌های شریعت (منبع اصلی درآمد علما) پایان داد. نهایتاً در آذر ۱۳۱۵، قانونی تصویب شد که طبق آن روحانیون از قضاوت در محاکم دولتی در مقام قاضی دادگاه منع شدند.
[۵] هیرو، دیلیپ، ایران درحکومت روحانیون، ترجمه یعقوبی دارابی، ص۴۸-۴۹.


۲.۴ - اجرای سیستم قضایی اروپایی

برای اجرای سیستم قضایی اروپایی، داور، متین دفتری و گروهی از همکارانش از جمله عبدالله بهرامی ‌در سال ۱۳۰۸ با جلب توافق وزارت خارجه و دولتهای فرانسه، سویس و آلمان وارد دانشکده حقوق ژنو شدند و مدّت ۳ سال به کارآموزی و تمرین و تحقیق در دادگستریهای کشورهای مذکور مشغول بودند. گزارش مشاهدات و مذاکرات این گروه با مقامات قضایی دول خارجی، توسط یک خط هوایی مکاتباتی برای داور ارسال و ابهامات آن توضیح داده می‌شد.
[۶] بصیرت منش، حمید، علما و رژیم شاه، چ ۲، ص۵۹.
قوانین ترکیبی تلفیقی از قوانین فقه شیعه و کشورهای فرانسه، بلژیک و ایتالیا بود. قانون مدنی با ریاست داور و توسط صدرالاشراف، سید نصرالله تقوی، حاج سیدمحمد فاطمی، منصورالسلطنه عدل، شیخ علی‌بابا، سید کاظم عصار و شیخ محمدعلی کاشی در مدت ۷ تا ۸ ماه تا باب ارث تدوین و در ۱۷ اریبهشت ۱۳۰۷ برای تصویب به مجلس ارائه شد. اما مواد مربوط به احوال شخصیه، تدوین مجدد احکام اسلامی ‌بود.
[۷] بصرت منش، حمید، علما و رژیم شاه، چ ۲، ص۵۹-۶۰.
با تصویب قانون مدنی، نفوذ قوانین اسلام در آیین دادرسی بسیار کاهش یافت. تشیخص مالکیت از حاکم شرع گرفته شد و پس از چندی روحانیون تنها در مسایل دینی حق اظهار نظر داشتند.
[۸] کاتم، ریچارد، ناسیونالیسم در ایران، ترجمه احمد تدین، ص۱۸۱-۱۸۲.

حقوق‌دانان دارای تحصیلات اروپایی را به جای روحانیون گماردند و برخی با تغییر لباس، ماندگار شدند. برخی نیز چون سید حبیب‌الله شبیر (رئیس تشکیلات عدلیه آذربایجان) شرط ماندگاری را تغییر ندادن لباس روحانیت قرار داد.
[۹] کاتم، ریچارد، ناسیونالیسم در ایران، ترجمه احمد تدین، ص۵۷.


۲.۵ - نظارت دولت بر موقوفات و نذورات

از زمان فتحعلی شاه قاجار، با افزایش مشارکت مجتهدان در زندگی روزمره مردم، اهمیت وقف به صورت یک منبع مالی برای مؤسسات رفاه اجتماعی که توسط مجتهدان اداره می‌شد، افزایش یافت. با انقلاب مشروطه امور وقف نیز قانونمند شد.
[۱۰] کاتم، ریچارد، ناسیونالیسم در ایران، ترجمه احمد تدین، ص۵۰.
طبق قانون وقف تصویب ۱۳۱۳ حق مالکیت دولت بر تمامی‌ موقوفات بدون سرپرست و نظارت کامل بر تصویب بودجه آنها و اختیار تام برای تبدیل موقوفات به دارایی‌های شخصی به دولت واگذار شد.
[۱۱] هیرو، دیلیپ، ایران درحکومت روحانیون، ترجمه یعقوبی دارابی، ص۵۱.

طی این قانون، بسیاری از مدارس دینی در کنترل دولت درآمد. بویژه با گشایش دانشکده الهیات دانشگاه تهران در ۱۳۱۴، علاوه بر کنترل مستقیم دولت بر مدارس دینی، استادان و دانشجویان، قدرت شاه در برخورد با علما افزایش یافت
[۱۲] هیرو، دیلیپ، ایران درحکومت روحانیون، ترجمه یعقوبی دارابی، ص۵۱.
و با حمله به مطمئن‌ترین پایگاه اجتماعی روحانیون (موقوفات و نذورات) با آنان به مقابله پرداخت.
[۱۳] هیرو، دیلیپ، ایران درحکومت روحانیون، ترجمه یعقوبی دارابی، ص۵۰.





۳.۱ - کشف حجاب

پس از بازدید رضاشاه از ترکیه لائیک در سال ۱۳۱۳ به تحولاتی اساسی در زمینه رفع حجاب و آزادی، مشارکت زنان در امور اجتماعی و متحدالشکل کردن لباس مردان پرداخت.
[۱۴] اعظام قدسی، خاطرات من یا روشن شدن تاریخ صدساله، ج۲، ص۷۸-۸۱.

دستور بازگشایی کلیه مراکز عمومی ‌و مؤسسات آموزشی به روی زنان و ممنوعیت استفاده از پوشینه و چادر در سال ۱۳۱۴ در این راستا بود. این اقدامات در جامعه ایران که روح مذهبی در تمام رفتارها و آداب و سنن آن جریان داشت با مخالفت شدید روحانیون مواجه شد
[۱۵] مکّی، حسین، تاریخ بیست ساله ایران، ج۶، ۲۵۲-۲۵۳.
و کتابها و رساله‌هایی در وجوب حفظ حجاب و ردّ کشف حجاب نگاشته
[۱۶] بصیرت منش، حمید، علما و رژیم شاه، چ ۲، ص۴۹۹-۵۰۸.
[۱۷] بصیرت منش، حمید، علما و رژیم شاه، چ ۲، ۴۳۸-۴۴۲.
و برخی چون آیت‌الله حاج آقاحسین قمی
[۱۸] واحد، سینا، قیام گوهرشاد، ص۱۲۱.
و آیت‌الله شیرازی
[۱۹] یادواره آیت‌الله شیرازی، چهره‌ای پر فروغ از مشعل داران اسلام و فقاهت، مؤسسه تحقیقاتی وانتشاراتی امام امیرالمؤمنین، ص۷۷.
آشکارا به مخالفت با رضاشاه پرداختند. دامنه اعتراضات خشم مردم را نیز برانگیخت تا آن جا که به قیام مسجد گوهرشاد انجامید.
[۲۰] واحد، سینا، قیام گوهرشاد، ص۱۲۱.


۳.۲ - تغییر مدارس ‌به سبک غربی

با سیاست تحدید نفوذ روحانیون، تعلیم و تربیت مدارسی که تولیت آن با روحانیون بود، به وزارت معارف واگذار شد. از جمله تغییر مدرسه سپهسالار با تولیت آیت‌الله مدرس به دانشکده معقول و منقول.
[۲۱] بصیرت منش، حمید، علما و رژیم شاه، چ ۲، ص۸۹-۹۱.

استقبال دولت نسبت به گشایش مدارس خصوصی فرقه‌هایی چون زرتشتی، بهایی، یهودی، ارمنی یا میسیونری طی سال‌های ۱۳۰۴ تا ۱۳۲۰ تغییرات فراوانی در زمینه‌های فرهنگی ایجاد کرد. این مدارس با پشتوانه مالی خارج از کشور به عنوان پیشتازان فرهنگ غرب نمود پیدا کردند که تحت نظارت دولت و مقررات وزارت فرهنگ درآمدند و تمامی ‌مدارس می‌بایست مواد درسی را که از سوی وزارت معارف تعیین می‌شد، رعایت می‌کردند.
[۲۲] بصیرت منش، حمید، علما و رژیم شاه، چ ۲، ص۷۵-۷۶.


۳.۳ - اعزام دانشجو به خارج از کشور

این طرح از زمان شاه عباس دوم مطرح و پس از وقفه‌ای پنجاه ساله، نخستین بار در سال ۱۲۹۰ به تصویب مجلس رسید؛ اما به دلیل ضعف بودجه راکد ماند. در ۱۳۰۲ به خواست رضاخان ۵۰ نفر به هزینه دولت برای معلمی ‌و افسری ارتش نوبنیاد به فرانسه اعزام شدند.
[۲۳] بصیرت منش، حمید، علما و رژیم شاه، چ ۲، ص۷۷.
با تصویب لایحه اعزام دانشجو در ۱۳۰۷ مقرر شد تا شش سال، هر سال لااقل ۱۰۰ دانشجو برای فراگیری فنون، علوم طبیعی، پزشکی و مهندسی روانه اروپا شوند که باید بر این تعداد افرادی را افزود، که از سوی وزارتخانه‌ها بر اساس نیاز اعزام می‌شدند. اگر چه اجرای صحیح این طرح متناسب با نیازهای علمی ‌جامعه، دستاوردهای مثبتی را می‌توانست در پی داشته باشد؛ اما دولت به جای با سواد کردن و افزایش آگاهی‌های عمومی، و نظارت بر دانشجویان خارج از کشور با اجرای نادرست طرح‌های پر هزینه و دهان‌پرکن در روزگاری که در تمام ایران ۷۰ نفر در سال دیپلم می‌گرفتند، عملاً به جای اخذ یافته‌های علمی ‌غرب (تمدن)، فرهنگ غربی را ترویج می‌کرد.
[۲۴] بصیرت منش، حمید، علما و رژیم شاه، چ ۲، ص۷۷-۸۱.


۳.۴ - محدودیت برگزاری شعائر مذهبی

این مسئله با توجیه پدید آوردن روحیه تفریح و شادی و به فراموشی سپردن فرهنگ گریه بود و به بهانه این که فلسفه قیام امام حسین (علیه‌السّلام) بر عوام پوشیده است و "واعاظان غیر متعظ" نیز در منابر اخبار و روایات نادرست را نشر می‌دهند، به جای مبارزه با سنتهای غلط همچون قمه زنی و... با بر پایی عزاداری مخالفت کردند.
[۲۵] بصیرت منش، حمید، علما و رژیم شاه، چ ۲، ص۱۳۹-۱۴۰.


۳.۵ - رواج منهیات خلاف شرع

نتیجه حاکمیت سکولاریزم، رواج علنی فروش مشروبات، درج مطالب خلاف دیانت در روزنامه‌ها، ترویج اشعار و نوشته‌های ادبی ناروا و شیوع منکرات در پی نمایش فیلم و تئاتر که تا حدی از تبعات کم رنگ کردن ارزشهای مذهبی در جامعه بود و برگزاری کارناول‌های شادی که مروج بی‌حجابی و بی‌بندوباری و به تقلید از جشنهای اروپاییان بود، حتی مردمی ‌را که نظر مساعدی به رضاشاه داشتند به واکنش واداشت.
[۲۶] بصیرت منش، حمید، علما و رژیم شاه، چ ۲، ص۱۴۶-۱۵۱.
به موارد فوق سختگیری در رفتن به اماکن مقدسه خارج از ایران و حذف اوقات شرعی را باید افزود.
[۲۷] بصیرت منش، حمید، علما و رژیم شاه، چ ۲، ص۱۵۲.
اگر چه اغلب روحانیون در آغاز به دلایل بسیار از رضاشاه حمایت کردند؛ اما پس از روشن شدن ماهیت رژیم به شیوه‌های متفاوت از جمله اجرای قانون سربازگیری مخالفت خود را علنی ساختند.
[۲۸] بصیرت منش، حمید، علما و رژیم شاه، چ ۲، ص۲۹۱- ۳۰۸.
از این زمان مبارزات علنی و دامنه‌داری از سوی علما به وقوع پیوست و بسیاری از آنان ضرب و شتم، تبعید و حتی کشته شدند.
[۲۹] بصیرت منش، حمید، علما و رژیم شاه، چ ۲، ص۳۰۹ به بعد.



۱. هیرو، دیلیپ، ایران درحکومت روحانیون، ترجمه یعقوبی دارابی، ص۴۷-۴۸.
۲. بصیرت منش، حمید، علما و رژیم شاه، چ ۲، ص۱۲۲.
۳. بصیرت منش، حمید، علما و رژیم شاه، چ ۲، ص۵۳-۵۴.
۴. بصیرت منش، حمید، علما و رژیم شاه، چ ۲، ص۵۵.
۵. هیرو، دیلیپ، ایران درحکومت روحانیون، ترجمه یعقوبی دارابی، ص۴۸-۴۹.
۶. بصیرت منش، حمید، علما و رژیم شاه، چ ۲، ص۵۹.
۷. بصرت منش، حمید، علما و رژیم شاه، چ ۲، ص۵۹-۶۰.
۸. کاتم، ریچارد، ناسیونالیسم در ایران، ترجمه احمد تدین، ص۱۸۱-۱۸۲.
۹. کاتم، ریچارد، ناسیونالیسم در ایران، ترجمه احمد تدین، ص۵۷.
۱۰. کاتم، ریچارد، ناسیونالیسم در ایران، ترجمه احمد تدین، ص۵۰.
۱۱. هیرو، دیلیپ، ایران درحکومت روحانیون، ترجمه یعقوبی دارابی، ص۵۱.
۱۲. هیرو، دیلیپ، ایران درحکومت روحانیون، ترجمه یعقوبی دارابی، ص۵۱.
۱۳. هیرو، دیلیپ، ایران درحکومت روحانیون، ترجمه یعقوبی دارابی، ص۵۰.
۱۴. اعظام قدسی، خاطرات من یا روشن شدن تاریخ صدساله، ج۲، ص۷۸-۸۱.
۱۵. مکّی، حسین، تاریخ بیست ساله ایران، ج۶، ۲۵۲-۲۵۳.
۱۶. بصیرت منش، حمید، علما و رژیم شاه، چ ۲، ص۴۹۹-۵۰۸.
۱۷. بصیرت منش، حمید، علما و رژیم شاه، چ ۲، ۴۳۸-۴۴۲.
۱۸. واحد، سینا، قیام گوهرشاد، ص۱۲۱.
۱۹. یادواره آیت‌الله شیرازی، چهره‌ای پر فروغ از مشعل داران اسلام و فقاهت، مؤسسه تحقیقاتی وانتشاراتی امام امیرالمؤمنین، ص۷۷.
۲۰. واحد، سینا، قیام گوهرشاد، ص۱۲۱.
۲۱. بصیرت منش، حمید، علما و رژیم شاه، چ ۲، ص۸۹-۹۱.
۲۲. بصیرت منش، حمید، علما و رژیم شاه، چ ۲، ص۷۵-۷۶.
۲۳. بصیرت منش، حمید، علما و رژیم شاه، چ ۲، ص۷۷.
۲۴. بصیرت منش، حمید، علما و رژیم شاه، چ ۲، ص۷۷-۸۱.
۲۵. بصیرت منش، حمید، علما و رژیم شاه، چ ۲، ص۱۳۹-۱۴۰.
۲۶. بصیرت منش، حمید، علما و رژیم شاه، چ ۲، ص۱۴۶-۱۵۱.
۲۷. بصیرت منش، حمید، علما و رژیم شاه، چ ۲، ص۱۵۲.
۲۸. بصیرت منش، حمید، علما و رژیم شاه، چ ۲، ص۲۹۱- ۳۰۸.
۲۹. بصیرت منش، حمید، علما و رژیم شاه، چ ۲، ص۳۰۹ به بعد.



سایت پژوهه، برگرفته از مقاله «روحانیت در دوره پهلوی اول»، تاریخ بازیابی ۹۵/۵/۶.    






جعبه ابزار