• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

تسلیم (سلام نماز)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



تسلیم در اینجا به معنای سلام نماز می‌باشد که در آخر نماز گفته می‌شود و نماز به پایان می‌رسد. از تسلیم به این معنا در باب صلات بحث شده است.



در وجوب و استحباب سلام نماز اختلاف است. بسیاری قائل به وجوب هستند. برخی احتمال داده‌اند شاید منظور قائلان به استحباب سلام، استحباب صیغۀ دوم سلام- در صورت جمع بین صیغۀ اوّل و دوم- باشد نه استحباب اصل سلام در نماز. در نتیجه، قول به استحباب با قول به وجوب منافات ندارد و اختلافی در مسئله نخواهد بود.
بنابر قول به وجوب در اینکه تسلیم جزء نماز است یا نه، اختلاف می‌باشد.
بسیاری قول اوّل را برگزیده‌اند، بلکه این قول به همۀ قائلان به وجوب نسبت داده شده است. بنابر قول به استحباب، تسلیم با فقد شرایط نماز همچون طهارت؛ بلکه با وجود موانع آن مانند نجاست لباس، صحیح است.
امام‌ خمینی درباره سلام دادن در پایان نماز خاطرنشان کرده ‌است که ازآنجاکه سالک در نماز این سفر معنوی را به پایان می‌برد و مراجعت می‌کند و سلام می‌دهد، اول سلام به پیامبر اکرم است؛ زیرا پس‌ از این سفر و رجوع از وحدت به کثرت، نخستین چیزی که بر او تجلی می‌کند، حقیقت ولایت مطلقه است و پس ‌از آن به موجودات دیگر به‌صورت تفصیل و جمع سلام می‌کند و کسی که در نماز از خلق غایب نبوده و سیر سلوکی نداشته، سلام او حقیقت ندارد و لقلقه‌ زبان است. و در حقیقت سالک در رجوع از این سفر روحانی، درخواست سلامت قلب دارد و تا زمانی‌ که در حجاب کثرت و تصرف شیطان است، مقام اسمیت را در خود و موجودات مشاهده نمی‌کند و وقتی این حجاب برداشته شد، خود را مظهر اسماء می‌بیند. به اعتقاد امام ‌خمینی حقیقت سلام و سلامت در این سفر معراجی، عبارت است از آنکه سالک از قدم نفس و انانیت مبری باشد و اگر در این مرحله سلامت شد، در مرحله بعد که به عنایت حق‌تعالی است حجاب برداشته می‌شود، خود را به مظهریت اسماء مشاهده می‌کند و عالم را دارالسلام و مظهر سلام می‌بیند و دست تصرف را در آن موطن کوتاه می‌بیند، پس سرتاپای خود و عالم را در اسم «السلام» مستغرق بیند و در این مرحله اسراری از قدر الهی برایش معلوم می‌شود. ایشان معتقد است اگر سالک با قدم علمی و نظری باشد، سرّ قول حکما که می‌گویند: الوجود خیر محض، دریابد و اگر از اصحاب معرفت و کشف است به‌ قدر سعه قلبش، خیریت و سلامت و امان الهی در قلبش تجلی کند سالک در نماز پس ‌از پایان تشهد، توجه به مقام نبوت پیدا می‌کند و بر محمد و آل او درود می‌فرستد، پس ‌از آن در محضر ولایت باتوجه‌به فروغ نور ولایت و شعب و تشخصات آنکه قوای ظاهر و باطن و همه «عبادالله الصالحین» است ادب حضور را مراعات می‌نماید و در پی آن به مطلق کثرات غیب و شهادت توجه نموده «السلام‌ علیکم و رحمةالله و برکاته» می‌گوید و شفاهاً سلام تقدیم می‌دارد. توجه به تمام کثرات و مخلوقات غیب و شهادت در حقیقت گویای سفر چهارم سالک عابد ‌است؛ یعنی سفر از خلق به خلق به مدد حق‌تعالی. و بدین ‌ترتیب سفر چهارم از اسفار اربعه به پایان می‌رسد.
[۹] خمینی، روح‌الله، دانشنامه امام خمینی، ج۱، ص۳۲۸، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۴۰۰.



تسلیم- بنابر قول به جزء بودن- جزء غیر رکنی است؛ ازاین‌رو تنها ترک عمدی آن موجب بطلان نماز می‌شود در صورت ترک آن از روی سهو، اگر قبل از انجام دادن عمل منافی با نماز- همچون پشت کردن به قبله یا حرف زدن- و نیز قبل از به هم خوردن موالات یادآور شود باید سلام را تدارک نماید و نمازش صحیح است. در صورت تذکّر بعد از انجام دادن عمل منافی نماز یا به هم‌خوردن موالات، در اینکه نماز باطل می‌شود و اعادۀ آن لازم است یا نه، اختلاف می‌باشد.
[۱۰] العروة الوثقی (و حواشی)، ج۱، ص۶۹۳.



برای سلام نماز دو عبارت ذکر شده است:
۱. «السّلام علینا و علی عباد اللّه الصّالحین.»‌
۲. «السّلام علیکم و رحمة اللّه و برکاته.»‌

۳.۱ - اقوال در صور مختلف سلام نماز

در اینکه خروج از نماز و حلال شدن منافیات آن با هریک از آن دو تحقّق می‌یابد و یا تنها با صیغۀ دوم، و یا برعکس و یا با هر دو باهم و یا آنکه با صیغۀ اوّل، خروج از نماز تحقّق می‌یابد و با صیغۀ دوم، منافیات نماز بر نمازگزار حلال می‌گردد، اختلاف است. مشهور میان متأخّران، قول اوّل است.
اختلاف دیگر دربارۀ سلام دوم این است که آیا گفتن «السّلام علیکم» بدون‌ ضمیمۀ «و رحمة اللّه و برکاته» کفایت می‌کند یا نه؟ قول به کفایت منسوب به مشهور است. مقابل آن، دو قول است:
۱. وجوب اضافۀ «و رحمة اللّه».
۲. وجوب اضافۀ «و رحمة اللّه و برکاته».
در اینکه «سلام علیکم» بدون «الف و لام» کفایت می‌کند یا نه، اختلاف است.
عبارت «السّلام علیک أیّها النّبیّ و رحمة اللّه و برکاته» از توابع تشهّد محسوب می‌شود و موجب خروج از نماز نمی‌گردد.
[۱۷] مستند العروة (الصلاة)، ج۴، ص۳۵۱.

بنابر قول مشهور- که با هریک از دو فراز یاد شده خروج از نماز محقّق می‌شود- هرگاه سلام با صیغۀ اوّل ادا شود صیغۀ دوم مستحب است؛ لیکن در اینکه جزء مستحب نماز است یا مستحب نفسی و خارج از نماز، اختلاف است.
هرگاه سلام با صیغۀ دوم ادا شود در اینکه گفتن صیغۀ اوّل بعد از آن مستحب است یا نه، اختلاف می‌باشد.
گفتن «السّلام علیک أیّها النّبیّ و رحمة اللّه و برکاته» بنابر قول مشهور مستحب است نه واجب.
[۲۱] مستند العروة (الصلاة)، ج۴، ص۳۵۱.



بنابر قول به وجوب و جزء نماز بودن تسلیم، رعایت همۀ شرایط و واجبات نماز- از طهارت گرفته تا رو به قبله بودن، به زبان عربی خواندن، آرامش داشتن بدن و نیز نشسته بودن- در تسلیم نیز واجب است.


نشستن به حالت تورّک و گذاردن دستها بر روی رانها در حال تسلیم، مستحب است.
[۲۳] العروة الوثقی ج۱، ص۶۹۵.

بنابر قول جمعی، بلکه قول منسوب به مشهور، کسی که [[|فرادا]] نماز می‌گزارد مستحب است در سلام آخر با گوشۀ چشم به سمت راست خود اشاره کند و در نماز جماعت، امام با صورت خود به طرف راست و مأمومین با صورت خود ابتدا به سمت راست و سپس با سلام دیگری به سمت چپ- در صورت وجود مأموم در آن سمت- اشاره کنند.
در مقابل، جمعی دیگر حکم جماعت و فرادا را یکی دانسته و نحوۀ اشارۀ‌ نمازگزار را به گوشۀ چشم اختصاص نداده‌اند، بلکه اشاره به طرف راست را به هر نحو- خواه به گوشۀ چشم یا به صورت یا بینی و یا غیر آن- به‌گونه‌ای که منافات با استقبال نداشته باشد، جایز دانسته‌اند؛
[۲۶] العروة الوثقی، ج۱، ص۶۹۵-۶۹۶.

لیکن دربارۀ مأموم اختلاف کرده‌اند که آیا نحوۀ اشارۀ وی همانند امام است
[۲۷] العروة الوثقی، ج۱، ص۶۹۶.
یا اشارۀ مأموم، التفات به سمت راست و چپ با صورت است، به مقداری که از قبله منحرف نشود؟
نشستن به نحو اقعاء در حال تسلیم کراهت دارد.
[۲۹] العروة الوثقی، ج۱، ص۶۹۵.



سلام‌ در نماز واجب است و ظاهراً جزء نماز می‌باشد و جایز شدن کارهای منافی نماز و خارج‌شدن از نماز توقف بر سلام‌ دارد.

۶.۱ - لفظ و صیغه نماز

و سلام‌ دو صیغه دارد: اول: «السَّلامُ عَلَیْنا وَ عَلی‌ عِبادِ اللَّهِ الصّالِحینَ» و دوم: «السَّلامُ عَلَیْکُمْ» به انضمام «وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَکاتُهُ» بنابر احتیاط، اگرچه بنابر اقوی این ضمیمه مستحب است. و اگر صیغه اول را گفته باشد، صیغه دوم، جزء مستحب نماز می‌شود و درصورتی‌که صیغه اول را نگفته باشد، صیغه دوم ظاهراً جزء واجب نماز می‌باشد، و اکتفا کردن به صیغه دوم، بلکه اکتفا نمودن به صیغه اول هم جایز است، اگرچه احتیاط (مستحب) آن است که به صیغه اول «السَّلامُ عَلَیْنا وَ عَلی‌ عِبادِ اللَّهِ الصَّالِحینَ» اکتفا ننماید. و اما «السَّلامُ عَلَیْکَ ایُّهَا النَّبِیُّ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَکاتُهُ» از دنباله‌های تشهد است که با آن، کارهای منافی نماز، جایز نمی‌شود و ترک آن - نه عمداً و نه سهواً - نماز را باطل نمی‌کند، لکن احتیاط (مستحب) آن است که آن را ترک نکند، همان‌طور که احتیاط (مستحب) آن است که با مقدم داشتن صیغه اول «السَّلامُ عَلَیْنا وَ عَلی‌ عِبادِ اللَّهِ الصّالِحِینَ» بین دو صیغه جمع کند، (هر دو سلام را به ترتیب بگوید).

۶.۲ - واجبات سلام

در هر دو صیغه سلام، عربی بودن و اعراب (صحیح) واجب است و درصورتی‌که (صحیح هیچ یک از آن دو را) نداند، واجب است یکی از آن دو را یاد بگیرد، چنان که با طمانینه نشستن در حال سلام، واجب است و در حال سلام، تورک (که روی ران چپ بنشیند و روی پای راست را روی کف پای چپ قرار دهد) مستحب است.

۶.۳ - فراموشی سلام نماز

و کسی که سلام را فراموش کند و قبل از آنکه چیزی که نماز را چه عمداً و چه سهواً باطل می‌کند از او سر بزند یادش بیاید، باید سلام را به جا آورد و اگر به جا نیاورد، نمازش باطل است.


۱. جواهر الکلام، ج۱۰، ص۲۷۸-۲۸۱.    
۲. جواهر الکلام، ج۱۰، ص۳۰۱.    
۳. جواهر الکلام، ج۱۰، ص۳۰۸.    
۴. مستمسک العروة، ج۶، ص۴۶۰.    
۵. خمینی، روح‌الله، آداب الصلاة، ص۳۶۷-۳۶۸، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۸۸.    
۶. خمینی، روح‌الله، سرّ الصلاة، ص۱۱۳-۱۱۴، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۸۸.    
۷. خمینی، روح‌الله، سرّ الصلاة، ص۱۱۳-۱۱۴، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۸۸.    
۸. خمینی، روح‌الله، سرّ الصلاة، ص۱۱۴، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۸۸.    
۹. خمینی، روح‌الله، دانشنامه امام خمینی، ج۱، ص۳۲۸، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۴۰۰.
۱۰. العروة الوثقی (و حواشی)، ج۱، ص۶۹۳.
۱۱. مستمسک العروة، ج۶، ص۴۶۱.    
۱۲. مستند العروة (الصلاة)، ج۴، ص۳۴۵-۳۴۸.    
۱۳. مستمسک العروة، ج۶، ص۴۶۳-۴۶۶.    
۱۴. مستند العروة (الصلاة)، ج۴، ص۳۵۴-۳۵۵.    
۱۵. جواهر الکلام، ج۱۰، ص۳۲۸.    
۱۶. مستمسک العروة، ج۶، ص۴۷۱.    
۱۷. مستند العروة (الصلاة)، ج۴، ص۳۵۱.
۱۸. مستمسک العروة، ج۶، ص۴۶۷.    
۱۹. مستند العروة (الصلاة)، ج۴، ص۳۴۹-۳۵۰.    
۲۰. مستمسک العروة، ج۶، ص۴۶۸.    
۲۱. مستند العروة (الصلاة)، ج۴، ص۳۵۱.
۲۲. جواهر الکلام، ج۱۰، ص۳۲۸.    
۲۳. العروة الوثقی ج۱، ص۶۹۵.
۲۴. جواهر الکلام، ج۱۰، ص۳۳۲-۳۳۵.    
۲۵. جواهر الکلام، ج۱۰، ص۳۳۶.    
۲۶. العروة الوثقی، ج۱، ص۶۹۵-۶۹۶.
۲۷. العروة الوثقی، ج۱، ص۶۹۶.
۲۸. جواهر الکلام، ج۱۰، ص۳۳۷.    
۲۹. العروة الوثقی، ج۱، ص۶۹۵.
۳۰. موسوعة الامام الخمینی، ج۲۲، تحریرالوسیلة، ج۱، ص۱۸۹، کتاب الصلاة، القول فی التسلیم، مسالة۱.    
۳۱. موسوعة الامام الخمینی، ج۲۲، تحریرالوسیلة، ج۱، ص۱۸۹، کتاب الصلاة، القول فی التسلیم، مسالة۱.    
۳۲. موسوعة الامام الخمینی، ج۲۲، تحریرالوسیلة، ج۱، ص۱۸۹، کتاب الصلاة، القول فی التسلیم، مسالة۲.    
۳۳. موسوعة الامام الخمینی، ج۲۲، تحریرالوسیلة، ج۱، ص۲۰۶، کتاب الصلاة، القول فی الخلل الواقع فی الصلاة، مسالة۲.    



فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت علیهم السلام، ج۲، ص۴۷۶-۴۷۹.    
• دانشنامه امام خمینی، تهران، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۴۰۰ شمسی.
ساعدی، محمد، (مدرس حوزه و پژوهشگر)    ، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی    






جعبه ابزار