• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

سنت اجتماعی

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



"سنت" در لغت به معنی راه، روش، رویه، طریقه و قانون آمده است.
[۱] دهخدا، علی اکبر، لغت نامه دهخدا، تهران، انتشارات دانشگاه تهران، س ۱۳۴۵، ج۳۲، ص۶۴۶.
[۲] قریشی، علی اکبر، قاموس قرآن، تهران:دار الکتب الاسلامیه، چ هفتم، س۱۳۷۶، ج۳-۴، ص۳۴۲.




سنت نبی یعنی طریق و راهی که پیامبر می‌پیماید و سنت الهی، طریق حکمت الهی و راه اطاعت و پیروی از خدا می‌باشد.


سنت در اصطلاح عبارت است از «طریقه ای که جامعـه در آن سیر می‌کند
[۴] علامه طباطبائی، تفسیر المیزان، بیروت:مؤسسه الاعلمی للمطبوعات، چ اول، س ۱۴۱۱ه، ۱۹۹۱م، ج۷، ص۳۴.
» به عبارت دیگر سنت «طریقه معمول و رایج
[۵] علامه طباطبائی، تفسیر المیزان، بیروت:مؤسسه الاعلمی للمطبوعات، چ اول، س ۱۴۱۱ه، ۱۹۹۱م، ج۳۲، ص۲۲۵.
[۶] طبرسی، تفسیر مجمع البیان، بیروت:دار احیا التراث العربی، چ اول، س ۱۴۱۲ه، ۱۹۹۲م، ج۴، ص۲۶۳.
» می‌باشد. واژه "سنت" در قرآن کریم ۱۶ بار و «سنن» به صورت جمع دوبار در قرآن ذکر شده، البتـه بایـد دانست که سنت های اجتمـاعی قـرآن فقط آنچه ذکر شد نمی‌باشند، زیرا «سنن» و قوانین اجتماعی زیادی در قرآن وجود دارد که با واژه «سنت» بیان نشده است.


۱) خداوند سرنوشت و حالات انسان‌ها را شبیه به هم قرار داده، وقتی ما سرنوشت و حالات ملت های قبل از خود را بدانیم به احوال و سرنوشت خویش نیز پی خواهیم برد.
۲) قرآن با بیان سنتهای اجتماعی می‌خواهد ما را از دو فکر غلط افـراط و تفریط برحذر دارد، تا ما فکر نکنیم که تسلیم محض قضا و قدر هستیم و نمی‌توانیم سرنوشت خویش را تغییر دهیم و همچنین فکر نکنیم که آزاد مطلق هستیم، بنابراین با شناخت سنت های اجتماعی می‌توانیم برای آینده خود و جامعه خود برنامه ریزی درست نمائیم، زیرا سرنوشت همه انسانها یکسان است.


۱) خدایی بودن سنت های اجتماعی «سُنَتَ الله».
۲) تکوینی بودن سنت های اجتماعی، به این معنا که سنت‌ها از سنخ ایجاد و استدراج است نه این‌که اعتباری باشند.
۳) اجتماعی بودن سنت های خداوند، یعنی سنت‌ها متعلق به امور اجتماعی هستند و از امور فردی فراترند.
۴) عمومیت داشتن سنت های اجتماعی خداوند و عدم استثنا پذیری آن.
۵) منافات نداشتن با اختیار انسان، یعنی این‌که با آزادی انسان هیچ منافاتی ندارد و موجب جبر نمی‌گردد.
۶) عدم تبدیل و تحوَّل پذیری سنت های الهی.
۷) این جهانی بودن سنت های اجتماعی خداوند، هر چند همراه با پاداش اخروی نیز می‌باشند.
۸) صلاح اندیشی برای تأمین مصالح حقیقی انسان.
[۱۴] ایت الله صدر، سنت های تاریخ در قرآن، بی جا، بی تا، ص۱۳۹-۱۴۵.
[۱۵] علامه طباطبایی، تفسیر المیزان، بیروت:مؤسسه الاعلمی للمطبوعات، چ اول، س ۱۴۱۱ه، ۱۹۹۱م، ج۳۳، ص۹۳.



۱) سنت اختیار و مسؤلیت انسان
۲) سنت امداد نسبت به مؤمنین
۳) سنت ارسال رسل و فرستادن پیامبران
۴) سنت هدایت و اضلال
۵) سنت ازدیاد هدایت مؤمنان
۶) سنت ازدیاد ضلالت کافران
۷) سنت پیروزی حق بر باطل
۸) سنت رویاروئی و تقابل حق و باطل
۹) سنت امتحان و ابتلاء « فتنه»
۱۰) سنت مهلت دادن و تمهیل
۱۱) سنت مکر
۱۲) سنت استدراج
۱۳) سنت ظهور تمدن‌ها
۱۴) سنت سقوط تمدن‌ها
۱۵) سنت مجازات و عقوبت
۱۶) سنت وراثت زمین به صالحان
۱۷) سنت عبرت آموزی
۱۸) سنت سرکشی مطرفین


۱) سنت های مشروط؛ یعنی سنت‌هایی که فقط بر تلازم شرط و مشروط دلالت دارند، به این معنا که اگر شرط محقق شود مشروط هم محقق خواهد شد، اما بر تحقق شرط در خارج دلالت نمی‌کند، یعنی نمی‌گوید که شرط حتماً در خارج محقق شده است.
[۳۵] حامد مقدم، احمد، سنت های اجتماعی در قرآن، مشهد:استان قدس رضوی، چ چهارم، س ۱۳۷۹، ص۳-۴.

۲) سنت های مطلق؛ یعنی سنت‌هایی که به صورت قضیه قطعیه می‌باشند، به این معنا که مشروط به شرطی نیستند بلکه فعلیت دارند و یا در آینده قطعاً و یقیناً محقق خواهند شد.
۳) سنت‌هایی که بیان کننده گرایش و کشش خاص در انسان هاست؛ مثل گرایش انسان به ازدواج یا به دین، که انسان می‌تواند در دوره کوتاه با این سنت‌ها مخالفت کند اما در دراز مدت مخالفت با آن سنت‌ها باعث هلاکت و سقوط انسان می‌گردد.
[۳۸] ایت الله صدر، سنت های تاریخ در قرآن، بی جا، بی تا، ص۱۴۵-۱۵۰.



آیـاتی که ما را به عبرت گرفتـن از داستـان‌ها و سرگذشت های اقـوام و جامعه های قبلی دستور داده است. «أَوَ لَمْ یسیرُوا فِی الْأَرْضِ فَینْظُرُوا کیفَ کانَ عاقِبَةُ الَّذینَ مِنْ قَبْلِهِمْ..» «آیا در زمین گردش نکردند تا ببینند عاقبت کسانی که قبل از آنان بودند چگونه بود؟!»
«لَقَدْ کانَ فی‌ قَصَصِهِمْ عِبْرَةٌ لِأُولِی الْأَلْبابِ ما کانَ حَدیثاً یفْتَری‌ وَ لکنْ تَصْدیقَ الَّذی بَینَ یدَیهِ...» «در سرگذشت آن‌ها درس عبرتی برای صاحبان اندیشه بود! اینها داستان دروغین نبود بلکه ( وحی آسمانی است، و) هماهنگ است با آنچه پیش روی او (از کتب آسمانی پیشین) قرار دارد»


کلمه" امداد" مصدر باب "افعال"، به معنی یاری رساندن و به فریاد رسیدن است، یاری رساندن ممکن است در راه خیر باشد یا در راه شر
[۴۱] دهخدا، علی اکبر، لغت نامه دهخدا، تهران، انتشارات دانشگاه تهران، س ۱۳۴۵، ج۸، ص۱۷۳.
و در اصطلاح به معنای یاری رساندن بصورت متصل، مداوم و پی‌درپی می‌باشد،
[۴۲] داور، پناه ابوالفضل، ‌انوار العرفان فی تفسیر القرآن‌، تهران:انتشارات صدر، س۱۳۷۵ ش، چ اول‌، ج‌۶، ص۴۴۴.
بنابراین امداد به یاری کردنی اطلاق می‌شود که جنبه دائمی داشته باشد و به صورت مستمر ادامه یابد.
[۴۳] طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر جوامع الجامع، ترجمه ‌ مترجمان، مشهد:بنیاد پژوهشهای اسلامی آستان قدس رضوی‌، س۱۳۷۷ ش، چ دوم‌، ج‌۲، ص۴۳۸.
امداد خداوند به مؤمنین و یاری رساندن به آنان در شرایط و حالات مختلف‌ به‌طور دائمی می‌باشد که چنین امدادی از طرف خداوند قطع نمی‌گردد، مگر این‌که صفت ایمان از افراد جامعه سلب شود که در چنین حالتی امدادی در کار نخواهد بود.



قرآن کریم در آیات متعدد به تحقق تاریخی سنت امداد مؤمنین اشاره نموده است:
«وَ لَقَدْ أَوْحَینا إِلی‌ مُوسی‌ أَنْ أَسْرِ بِعِبادی فَاضْرِبْ لَهُمْ طَریقاً فِی الْبَحْرِ یبَساً لا تَخافُ دَرَکاً وَ لا تَخْشی» «ما به موسی وحی فرستادیم که شبانه بندگانم را (از مصر ) با خود ببر و برای آن‌ها راهی خشک در دریا بگشا که نه از تعقیب (فرعونیان) خواهی ترسید، و نه از غرق شدن در دریا!» «فَأَتْبَعَهُمْ فِرْعَوْنُ بِجُنُودِهِ فَغَشِیهُمْ مِنَ الْیمِّ ما غَشِیهُمْ» « فرعون با سپاهیانش بدنبال ایشان حرکت کردند، آب دریا فرعون و سپاهیانش را پوشاند و غرق کرد»




۱۰.۱ - امداد بیرونی مؤمنین

۱) امداد غیر طبیعی (بوسیله فرشتگان)؛ یکی از جنگ‌هایی که در صدر اسلام میان مسلمانان و کفار اتفاق افتاد جنگ بدر بود که خداوند در این باره می‌فرماید: «إِذْ تَقُولُ لِلْمُؤْمِنِینَ أَلَنْ یکفِیکمْ أَنْ یمِدَّکمْ رَبُّکمْ بِثَلاثَةِ آلافٍ مِنَ الْمَلائِکةِ مُنْزَلِینَ» «در آن هنگامی که تو به مؤمنان می‌گفتی: آیا کافی نیست که پروردگارتان، شما را به سه هزار نفر از فرشتگان، که (از آسمان ) فرود می‌آیند یاری کند؟»
صاحب تفسیر تبیان از ابن عباس، حسن، قتاده، مالک بن ربیعه و... نقل کرده که امداد به واسطه ملائکه در روز بدر بود.

۱۰.۲ - امداد طبیعی

خداوند در مورد امداد غیبی به واسطه فرستادن باد و طوفان، می‌فرماید: «.. إِذْ جاءَتْکمْ جُنُودٌ فَأَرْسَلْنا عَلَیهِمْ رِیحاً وَ جُنُوداً لَمْ تَرَوْها...» «در آن هنگام که لشکرهایی (عظیم) به سراغ شما آمدند، ولی ما باد و طوفان سختی بر آنان فرستادیم و لشکریانی که آن‌ها را نمی‌دیدید.»

۱۰.۳ - امداد درونی مؤمنین

۱) ایجاد آرامش روحی؛ در مورد جنگ حنین خداوند به مؤمنین متذکر می‌شود که شما را در مراحل مختـلف یـاری رسانـدیم با ایـن که دارای نیـروی زیـادی بودیـد ولی در عیـن حـال نتو انستید بر دشمن غلبه کنید، اما خداوند برای شما آرامش روحی ایجاد نمود: «ثُمَّ أَنْزَلَ اللَّهُ سَکینَتَهُ عَلی‌ رَسُولِهِ وَ عَلَی الْمُؤْمِنِینَ وَ أَنْزَلَ جُنُوداً لَمْ تَرَوْها..» «سپس خداوند آرامش خود را بر پیامبرش و بر مؤمنان نازل کرد و لشکرهایی فرستاد که شما نمی‌دیدید.»
۲) ایجاد ترس و وحشت در دل کفار؛ «سَنُلْقِی فِی قُلُوبِ الَّذِینَ کفَرُوا الرُّعْبَ بِما أَشْرَکوا بِاللَّهِ...» «بزودی در دلهای کافران، بخاطر این‌که بدون دلیل، چیزهایی را برای خدا همتا قرار دادند، رعب و ترس می‌افکنیم»


۱) کسب آمادگی لازم برای دفاع؛ «وَ أَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ وَ مِنْ رِباطِ الْخَیلِ تُرْهِبُونَ بِهِ عَدُوَّ اللَّهِ وَ عَدُوَّکمْ..» «هر نیرویی که در توان دارید، برای مقابله با آنها (دشمنان) آماده سازید و (همچنین) اسبهای ورزیده (برای میدان نبرد)، تا به وسیله آن دشمن خدا و دشمن خویش را بترسانید»
کلمه" قوه" به معنای هر چیزی است که با وجودش کار معینی از کارها ممکن می‌گردد، قوه در جنگ به معنای هر چیزی است که جنگ و دفاع با آن امکان پذیر است، از قبیل انواع اسلحه و مردان جنگی با تجربه و دارای سوابق جنگی و تشکیلات نظامی.
[۵۲] علامه طباطبایی، ترجمه المیزان، ترجمه موسوی همدانی، محمد باقر، قم:جامعه مدرسین، چ پنجم، بیتا، ج۹، ص۱۵۰.

۲) اطاعت از خدا و رسول و پرهیز از اختلاف؛ «وَ أَطِیعُوا اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ لا تَنازَعُوا فَتَفْشَلُوا وَ تَذْهَبَ رِیحُکمْ..»
«و (فرمان) خدا و پیامبرش را اطاعت نمایید و نزاع (وکشمکش) نکنید، تا سست نشوید، و قدرت شما از میان نرود»
۳) صبر و تقوا؛ «بَلی‌ إِنْ تَصْبِرُوا وَ تَتَّقُوا وَ یأْتُوکمْ مِنْ فَوْرِهِمْ هذا یمْدِدْکمْ رَبُّکمْ بِخَمْسَةِ آلافٍ مِنَ الْمَلائِکةِ مُسَوِّمینَ»
«آری، اگر استقامت و تقوا پیشه کنید، و دشمن به همین زودی به سراغ شما بیاید، خداوند شما را به پنج هزار نفر از فرشتگان، که نشانه‌ هایی با خود دارند، مدد خواهد داد!»


(۱) دهخدا، علی اکبر، لغت نامه دهخدا، تهران، انتشارات دانشگاه تهران، س ۱۳۴۵.
(۲) داور، پناه ابوالفضل، ‌انوار العرفان فی تفسیر القرآن‌، تهران: انتشارات صدر، س۱۳۷۵ ش، چ اول‌.
(۳) طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر جوامع الجامع، ترجمه ‌ مترجمان، مشهد: بنیاد پژوهشهای اسلامی آستان قدس رضوی‌، س۱۳۷۷ ش، چ دوم‌.
(۴) طوسی، محمد بن حسن، التبیان فی تفسیر القرآن‌، تحقیق احمد قصیرعاملی، بیروت‌، دار احیاء التراث العربی.
(۵) علامه طباطبایی، ترجمه المیزان، ترجمه موسوی همدانی، محمد باقر، قم: جامعه مدرسین، چ پنجم.
(۶) قریشی، علی اکبر، قاموس قرآن، تهران: دار الکتب الاسلامیه، چ هفتم، س۱۳۷۶.
(۷) اصفهانی، راغب، مفردات الفاظ القرآن، بیروت: الدار السّامیّه، چ اول، س ۱۹۹۶م۱۴۱۶هـ.
(۸) علامه طباطبائی، تفسیر المیزان، بیروت: مؤسسه الاعلمی للمطبوعات، چ اول، س ۱۴۱۱هـ، ۱۹۹۱م.
(۹) طبرسی، تفسیر مجمع البیان، بیروت: دار احیا التراث العربی، چ اول، س ۱۴۱۲هـ، ۱۹۹۲م.
(۱۰) ایت الله صدر، سنت های تاریخ در قرآن.
(۱۱) حامد مقدم، احمد، سنت های اجتماعی در قرآن، مشهد: استان قدس رضوی، چ چهارم، س ۱۳۷۹.
(۱۲) ایت الله صدر، سنت های تاریخ در قرآن.


۱. دهخدا، علی اکبر، لغت نامه دهخدا، تهران، انتشارات دانشگاه تهران، س ۱۳۴۵، ج۳۲، ص۶۴۶.
۲. قریشی، علی اکبر، قاموس قرآن، تهران:دار الکتب الاسلامیه، چ هفتم، س۱۳۷۶، ج۳-۴، ص۳۴۲.
۳. اصفهانی، راغب، مفردات الفاظ القرآن، بیروت:الدار السّامیه، چ اول، س ۱۹۹۶م۱۴۱۶ه. ص۴۲۹.    
۴. علامه طباطبائی، تفسیر المیزان، بیروت:مؤسسه الاعلمی للمطبوعات، چ اول، س ۱۴۱۱ه، ۱۹۹۱م، ج۷، ص۳۴.
۵. علامه طباطبائی، تفسیر المیزان، بیروت:مؤسسه الاعلمی للمطبوعات، چ اول، س ۱۴۱۱ه، ۱۹۹۱م، ج۳۲، ص۲۲۵.
۶. طبرسی، تفسیر مجمع البیان، بیروت:دار احیا التراث العربی، چ اول، س ۱۴۱۲ه، ۱۹۹۲م، ج۴، ص۲۶۳.
۷. احزاب/سوره۳۳، آیه۳۸.    
۸. اعراف/سوره۷، آیه۱۸۲.    
۹. اعراف/سوره۷، آیه۹۶.    
۱۰. احزاب/سوره۳۳، آیه۳۸.    
۱۱. رعد/سوره۱۳، آیه۱۱.    
۱۲. فاطر/سوره۳۵، آیه۴۳.    
۱۳. کهف/سوره۱۸، آیه۵۹.    
۱۴. ایت الله صدر، سنت های تاریخ در قرآن، بی جا، بی تا، ص۱۳۹-۱۴۵.
۱۵. علامه طباطبایی، تفسیر المیزان، بیروت:مؤسسه الاعلمی للمطبوعات، چ اول، س ۱۴۱۱ه، ۱۹۹۱م، ج۳۳، ص۹۳.
۱۶. اعراف/سوره۷، آیه۱۷۸.    
۱۷. رعد/سوره۱۳، آیه۱۱.    
۱۸. آل عمران/سوره۳، آیه۱۲۴.    
۱۹. قصص/سوره۲۸، آیه۵۹.    
۲۰. اسراء/سوره۱۷، آیه۹۷.    
۲۱. محمد/سوره۴۷، آیه۱۷.    
۲۲. بقره/سوره۲، آیه۲۶.    
۲۳. آل عمران/سوره۳، آیه۱۴۰.    
۲۴. آل عمران/سوره۳، آیه۱۴۰.    
۲۵. آل عمران/سوره۳، آیه۱۴۰.    
۲۶. کهف/سوره۱۸، آیه۵۹.    
۲۷. آل عمران/سوره۳، آیه۵۴.    
۲۸. اعراف/سوره۷، آیه۱۸۲.    
۲۹. ابراهیم/سوره۱۴، آیه۷.    
۳۰. قصص/سوره۲۸، آیه۵۹.    
۳۱. شوری/سوره۴۲، آیه۴۰.    
۳۲. قصص/سوره۲۸، آیه۵.    
۳۳. آل عمران/سوره۳، آیه۱۳.    
۳۴. سبا/سوره۳۴، آیه۳۴.    
۳۵. حامد مقدم، احمد، سنت های اجتماعی در قرآن، مشهد:استان قدس رضوی، چ چهارم، س ۱۳۷۹، ص۳-۴.
۳۶. انعام/سوره۶، آیه۱۶۵.    
۳۷. بقره/سوره۲، آیه۱۷۸.    
۳۸. ایت الله صدر، سنت های تاریخ در قرآن، بی جا، بی تا، ص۱۴۵-۱۵۰.
۳۹. روم/سوره۳۰، آیه۹.    
۴۰. یوسف/سوره۱۲، آیه۱۱۱.    
۴۱. دهخدا، علی اکبر، لغت نامه دهخدا، تهران، انتشارات دانشگاه تهران، س ۱۳۴۵، ج۸، ص۱۷۳.
۴۲. داور، پناه ابوالفضل، ‌انوار العرفان فی تفسیر القرآن‌، تهران:انتشارات صدر، س۱۳۷۵ ش، چ اول‌، ج‌۶، ص۴۴۴.
۴۳. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر جوامع الجامع، ترجمه ‌ مترجمان، مشهد:بنیاد پژوهشهای اسلامی آستان قدس رضوی‌، س۱۳۷۷ ش، چ دوم‌، ج‌۲، ص۴۳۸.
۴۴. طه/سوره۲۰، آیه۷۷.    
۴۵. طه/سوره۲۰، آیه۷۸.    
۴۶. آل عمران/سوره۳، آیه۱۲۴.    
۴۷. طوسی، محمد بن حسن، التبیان فی تفسیر القرآن‌، تحقیق احمد قصیرعاملی، بیروت‌، دار احیاء التراث العربی، بی سا، بی چا، ج‌۲، ص۵۷۹.    
۴۸. احزاب/سوره۳۳، آیه۹.    
۴۹. توبه/سوره۹، آیه۲۶.    
۵۰. آل عمران/سوره۳، آیه۱۵۱.    
۵۱. انفال/سوره۸، آیه۶۰.    
۵۲. علامه طباطبایی، ترجمه المیزان، ترجمه موسوی همدانی، محمد باقر، قم:جامعه مدرسین، چ پنجم، بیتا، ج۹، ص۱۵۰.
۵۳. انفال/سوره۸، آیه۴۶.    
۵۴. آل عمران/سوره۳، آیه۱۲۵.    



پژوهشگده باقرالعلوم، برگرفته از مقاله «سنت های اجتماعی از دیدگاه قرآن».    
پژوهشگده باقرالعلوم، برگرفته از مقاله «سنت اجتماعی امداد مؤمنین».    






جعبه ابزار