• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

شرح اصول الکافی

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف




شرح الاصول الکافی، تالیف صدرالدین محمد بن ابراهیم شیرازی، مشهور به ملاصدرا (۹۸۰- ۱۰۵۰ ق) از جمله شروحی است که بر یکی از منابع مهم شیعی؛ یعنی اصول کافی نگاشته شده است. گرچه نام ملاصدرا با فلسفه اسلامی و حکمت متعالیه عجین شده و با شنیدن و دیدن این نام، بلندای افق اندیشه این اندیشمند فرزانه در زمینه فلسفه و عرفان در ذهن تداعی می‌شود؛ اما با نگریستن در آثار تفسیری و حدیثی او به خوبی مشاهده می‌گردد که ابعاد اندیشه‌ای این بزرگ مرد، تنها در معقول خلاصه نمی‌شود و در حوزه منقول نیز از آگاهی گسترده، بینشی استوار و نگاهی ژرف برخوردار است.



ملاصدرا همان طور که مدت‌ها در قرآن و معانی آیات آن، تدبر و تامل می‌کرد تا بالاخره توفیق یافت که نگارش تفسیر خود را با تفسیر سوره حدید آغاز کند و سپس تفسیر تعداد دیگری از سور و آیات را بنویسد، در مورد احادیث اهل بیت علیه‌السّلام نیز روزگارانی طولانی به تامل و تعمق پرداخت و به گوهرهایی ناب دست یافت و در فکر بود که کتابی در شرح این لئالی بسیار ارجمند بنگارد.
اما آن طور که خود ملاصدرا می‌گوید، (عوائق و عوادی روزگار)، او را از این کار باز می‌داشت، تا در نهایت به اصرار گروهی از طالبان حقایق در سال‌های آخر عمر به این کار همت گماشت و اثری ممتاز در زمینه احادیث اهل بیت علیه‌السّلام از خود به یادگار گذاشت.
اما چرا ملاصدرا برای انجام هدف خود، یعنی شرح حقایق مطرح شده در احادیث اهل بیت علیه‌السّلام کتاب «کافی» کلینی را انتخاب کرد؟
صدرالمتالهین، خود پاسخ این سؤال را در دیباچه کتاب چنین بیان کرده است:
بهترین احادیث و گفتارهایی که از اهل بیت علیه‌السّلام برای ما روایت شده و درخشنده‌ترین سخنانی که چون مروارید به هم پیوسته از آنان برای ما نقل شده،... احادیث کتاب «کافی»، تالیف امین الاسلام و ثقة الانام، شیخ عالم، کامل مجتهد، بارع فاخر، محمد بن یعقوب کلینی - اعلی الله قدره وانار فی السماء بدره- است.


صدرالمتالهین، پیش از هر عنوان علمی دیگر، فیلسوف و عارف است و اساس فکری ایشان با این دو دانش شکل گرفته است. گرچه- چنان که پیشتر گفتیم- او در محدوده این دو دانش محصور نماند و با روی آوردن به قرآن و سنت خود را از اسارت آنها نیز آزاد کرد؛ اما به هر حال، تاثیر مبانی و گرایش به این دو دانش در همه یا بیشتر آثار ملاصدرا هویداست. این مدعا در شرح او بر روایات الکافی نیز صادق است.
شاهد گرایش صدرالمتالهین به مبانی فلسفی در شرح روایات آن است که او هر گونه مخالفت با تعمق در معارف الهی انعکاس یافته را برخاسته از اندیشه حنبلی نگری می‌داند، که بر قشر و ظاهر روایات بسنده کرده و خود را از گوهرهای درون این صدف‌ها محروم ساخته‌اند.
وی به فقیهانی که تنها به فتوا دادن بسنده کرده و علم دین را منحصر به فقه دانسته و از تهذیب و سیر و سلوک روی گردانده‌اند، شدیدا حمله می‌کند:
بدان، آنان که بیش از دیگران مغرور و خود فریفته‌اند، گروهی هستند که تنها به علم فتوا و احکام و حفظ مسائل حلال و حرام بسنده کرده و گمان کرده‌اند که آن، علم دین و علم به قرآن و سنت رسول اکرم صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم است، و علم راهیابی به آخرت و مجاهده با نفس و تهذیب باطن را رها کرده‌اند... تردیدی نیست اینان که تنها به صورت علم فریفته شده و به دانشی که اندوخته‌اند، دلخوش‌اند و این نشئه‌ها را انکار می‌کنند؛ زیرا آنان از علومی که حقیقتا علم است و از معارفی- که بدان‌ها اشاره کرده‌ایم- آگاهی ندارند و از چنین دانشی روی گردانده و آن را انکار می‌کنند.
صدرالمتالهین، مقصود از عقل را- که در روایت «لما خلق الله العقل استنطقه»، نخستین آفریده خدا معرفی شده- صادر اول می‌داند.
نیک می‌دانیم که اعتقاد به وجود صوادر عقلانی اولیه از جمله معتقدات فلاسفه است؛ هر چند با تعمقی در خور و شایسته در روایت استنطاق عقل، آن را بر وجود پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم تطبیق می‌کند. در مقابل، مرحوم علامه مجلسی به خاطر تطبیق این روایات بر عقول دهگانه و صوادر اولیه به شدت بر فلاسفه تاخته و آنان را افرادی مستبد و خودرای در راهی غیر از شریعت معرفی کرده است.
ملاصدرا مقصود از قلب را در آیه «ان فی ذلک لذکری لمن کان له قلب»، معنای عقلی که مدرک معانی کلی نظری است دانسته است.
او معلم دوم، پس از خداوند را جبرئیل دانسته و روح القدس را عقل فعال معرفی کرده است و مقصود از میزان را در آیه شریف «والسماء رفعها و وضع المیزان»، روش منطق دانسته و به کسانی که آن را ترازوی مادی متعارف معنا کرده‌اند، تاخته است.
ملاصدرا با درنگی هوشمندانه حدیث «ابی الله ان یجری الامور الا باسباب؛ خداوند پرهیز دارد که کارها را جز از رهگذار اسباب تدبیر کند» را ناظر به قانون علیت دانسته و بنیان تمام معارف دینی می‌شناسد.


ملاصدرا معتقد است که مسخ در امت اسلامی، بسان امت موسی علیه‌السّلام فراوان است و از آن جا که جهان آخرت، عالم ظهور باطن انسان هاست و آنان بر اساس نیت‌های خود محشور می‌شوند، صورت حقیقی آنها آشکار می‌گردد. با این حال، بر این باور است که باطن حقیقی اشخاص برای اهل کشف و شهود در همین دنیا میسر است.
بر اساس همین مشرب عرفانی است که او میان موجودات عالم رابطه معنوی و جذبه طبیعی به ذات عالم و برخورداری از یک حقیقت روحانی قایل شده و مسئله گریه مناطق زمین و فرشتگان و... را بر مرگ مؤمن حل کرده است.
صدرالمتالهین مقصود از اهل ذکر را در آیه شریف «فاسئلوا اهل الذکر، ان کنتم لا تعلمون؛ اگر نمی‌دانید، از اهل ذکر بپرسید»، صاحبان مکاشفات می‌داند، که می‌توانند دانش را از عالم بالا (لوح محفوظ) به استقلال، بسان پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم یا به پیروی آن حضرت، بسان اهل بیت علیه‌السّلام بر صفحه جانشان جاری سازند.


ملاصدرا برخلاف علامه مجلسی- که متن روایت را در بالای هر صفحه نقل کرده و شرح آن را در پایین صفحه آورده-، شرح و تفسیر احادیث را در متن کتاب، پس از نقل متن روایات، جای داده است. او، در ابتدا، سند روایت را به نقل از الکافی ارائه می‌کند و پس از ذکر نام هر راوی، به صورت مزجی، به بحث‌های رجالی درباره وثاقت یا ضعف او پرداخته، آن گاه متن روایت را نقل کرده و در پی آن، روایت را از جهت لغوی و مدلولی شرح داده است. از این جهت، شرح ملاصدرا به شرح ملاصالح مازندرانی نزدیک است.
امتیازاتی که می‌توان برای این کتاب برشمرد، به شرح ذیل است:

۴.۱ - بحث‌های مبسوط و دقیق رجالی

علامه مجلسی، با اختیار سبکی ویژه، پس از نقل روایت تنها به ذکر درجه روایت از نظر مقبولیت و ضعف با عباراتی نظیر صحیح، صحیح کالحسن، موثق، حسنه، ضعیف و... بسنده کرده است. در واقع، ایشان نتیجه نگرش و بررسی رجالی خود را در قالب اصطلاحات ویژه رجالی و حدیثی منعکس می‌سازد، بی آنکه به بررسی رجالی میدانی تک تک راویان بپردازد؛ اما صدرالمتالهین بررسی‌های رجالی مبسوطی را درباره هر یک از راویان ارائه می‌کند.
دقت‌های رجالی صدرالمتالهین ستودنی است و چنین باریک بینی از یک شخصیت فلسفی، دور از انتظار است.

۴.۲ - یادکرد دانش‌های حدیثی

آنچه مشهود است، طرح برخی از دانش‌های حدیثی در لابه لای شروح روایات است. به عنوان مثال، ایشان با مقایسه‌ای میان قرآن و روایات، بر این نکته پای می‌فشارد که روایات نیز بسان قرآن دارای ظاهر و باطن، مجمل و مبین، تفسیر و تاویل، محکم و متشابه و ناسخ و منسوخ‌اند.
ملاصدرا برای اثبات جواز نقل به معنا چهار دلیل را ذکر کرده، آنگاه این اشکال را نقل می‌کند که ممکن است تجویز نقل به معنا منجر به اخلال در مقصود حدیث شود؛ زیرا علما در معانی الفاظ اختلاف داشته و برداشت آنان از معانی متفاوت است واگر نقل به معنا جایز باشد، با فزونی و کاستی الفاظ حدیث، اصل آن از بین خواهد رفت. وی چنین پاسخ داده است که فرض تغییر در الفاظ حدیث در هر مرحله، از محل نزاع بیرون است.
همچنین اقسام شش گانه تحمل حدیث (سماع از شیخ، قرائت بر او، شنیدن هنگام قرائت دیگری بر اسناد حدیث، اجازه شیخ به نقل حدیث و مناوله و کتابت) را یاد آور شده و با تاکید بر تفاوت مراتب این اقسام، مراتب آنها را بر شمرده است.

۴.۳ - شرح و بسط کامل روایات

از جمله ویژگی‌های آثار تفسیری و روایی صدرالمتالهین- که می‌توان آن را از امتیازات آنها نیز شمرد-، شرح و بسط همه جانبه آیه یا روایت است. نگاهی به تفسیر ملاصدرا نشان می‌دهد که جولان قلم و گستره پردازش او در جوانب و حیطه‌های مختلف تبیین مدالیل یک آیه چقدر است. تفسیر ملاصدرا از این جهت شبیه تفسیر مفاتیح‌الغیب رازی است. این امر باعث شده که جلد نخست تفسیر ایشان تنها به تفسیر بخشی کوتاه از آیات سوره بقره اختصاص یابد. او در شرح روایات الکافی نیز چنین قلم‌فرسایی نموده و جلد دوم کتاب، با شرح بخشی از روایات «کتاب الحجة» خاتمه یافته است. در مقایسه‌ای آشکار میان شرح ملاصدرا با شرح‌های ملاصالح مازندرانی و نیز شرح مرآةالعقول علامه مجلسی می‌توان نتیجه گرفت که حجم شرح و بسط صدرالمتالهین به مراتب بیشتر از دو شرح دیگر است.
این امر حکایت از دو واقعیت دارد:
الف. جدیت و تلاش همه جانبه صدرالمتالهین در تبیین مدالیل روایات و برطرف کردن تمام ابهام‌های موجود در آنها، و همین جدیت است که نمی‌گذارد. او به آسانی از شرح یک روایت فارغ شده و به شرح روایتی دیگر بپردازد.
ب. گستره و عمق دانش صدرالمتالهین در زمینه‌های گوناگون؛ چنان که تضلع ایشان در زمینه‌های واژه شناسی، صرف، نحو، بلاغت، مباحث رجالی، حدیث، فلسفه و کلام، تفسیر و... به او توانایی و قدرت می‌بخشد که قلم را در مسیرهای گوناگون سیر دهد.

۴.۴ - توجه به دیدگاه‌های مختلف

از امتیازات نگاشته‌های ملاصدرا، به ویژه نگاشته‌های تفسیری و روایی، توجه ایشان به نظرگاه‌ها و مشرب‌های مختلف و دفاع یا رد آنهاست. این امر، نشان می‌دهد که ملاصدرا از آن دسته متفکرانی که به رای دیگران وقعی ننهاده و تنها رفتن به سراغ متون دینی را برای خود امری ساده و آسان می‌انگارند نیست. این امر، همچنین از میزان تتبع این حکیم فرزانه از منابع دیگر نیز حکایت دارد. به عبارت روشن تر، ایشان خود را ملتزم می‌دیده که پیش از شرح و تبیین مدالیل روایات، یا همزمان با این کار، به منابع مرتبط با بحث مراجعه کرده و تا سرحد امکان به غنای آن کمک نماید.
صدرالمتالهین برخلاف مشرب خود در کتاب‌های فلسفی و عرفانی- که بی مهابا از فلاسفه و عرفا نام برده و به نقل مبسوط گفتار آنان پرداخته- در شرح روایات از بردن نام علما و عرفا و ذکر سخنان آنان- که در برخی موارد با مخالفت‌ها و مناقشاتی روبه رو هستند-، اظهار اعتذار کرده است.

۴.۵ - ابهام زدایی

گاهی برخی از روایات در درون خود، بدون در نظر گرفتن سایر روایات، دچار نوعی ابهام یا اشکال‌اند، و گاه این اشکال و ابهام در مقایسه آنها با روایات دیگر روی می‌نماید. در هر صورت، هنر یک حدیث‌شناس صاحب نظر آن است که به سادگی از کنار این گونه روایات نگذرد و کوشش نماید آن ابهام‌ها یا اشکال‌های متصور را رفع نماید. شرح صدر المتالهین از چنین امتیازی برخوردار است.

۴.۶ - برداشت‌های دقیق

باید صدرالمتالهین را غواص دریاهای ژرف اندیشه دانست. عمق و ذوق در افکار این مرد بزرگ می‌جوشد و مطالعه آثار این حکیم نستوه نشان می‌دهد که این آثار، سرشار از نشاط فکری و ذوق سرشار مؤلف است. گویا او با غواصی همراه شده که انسان را با خود همراه ساخته و تلاش می‌کند که گوهرهای بس قیمتی را- که در اعماق آب‌ها از چشم‌ها پنهان مانده- با شادی و شعف وصف ناشدنی- که حکایت از شیدایی خود او دارد- به آدمی نشان دهد.


۱- نسخه‌ای به خط خود شارح که در کتابخانه آیت‌الله مرعشی نجفی، قم نگهداری می‌شود و شارح آن را در سال ۱۰۴۴ ق نگاشته است. این نسخه مشتمل بر شرح کتاب العقل و الجهل و نیز کتاب فضل العلم کافی است؛ اما مع الاسف مقدمه شارح از آن افتاده است.
۲- نسخه افست کتابخانه مجلس شورای اسلامی به شماره ۳۱ که اصل نسخه به سال ۱۱۹۴ کتابت شده و مشتمل بر کتاب العقل و الجهل و نیز کتاب فضل العلم کافی است.
۳- نسخه افست دیگری از کتابخانه مجلس شورای اسلامی به شماره ۳۲ که مشتمل بر کتاب التوحید و کتاب الحجه کافی با برخی حواشی ملا علی نوری و برخی دیگر از عالمان گذشته است. این نسخه در سال ۱۲۳۳ هجری تحریر گشته است.
۴- نسخه افست کتابخانه دانشکده ادبیات دانشگاه تهران به شماره ۶۶۳۰ که شامل کتاب العقل و الجهل و نیز کتاب فضل العلم و کتاب التوحید کافی است. این نسخه در سال ۱۱۰۵ ق تحریر گشته است.
۵- همچنین این کتاب در سال ۱۲۸۲ ق، در یک جلد رحلی چاپ سنگی سپس در سه جلد وزیری چاپ حروفی شده است.
نسخه‌ای دیگر از این کتاب با تصحیح، مقدمه و حواشی رضا استادی در سه جلد توسط بنیاد حکمت صدرا منتشر شده است.
نسخه حاضر در برنامه با تصحیح آقای محمد خواجوی در قطع وزیری با جلد شومیز در سه جلد (ج اول کتاب العقل و الجهل در ۶۱۷ صفحه برای بار نخست در سال ۱۳۶۶ ش، جدوم کتاب فضل العلم و کتاب الحجه در ۶۵۹ صفحه برای بار نخست در سال ۱۳۶۷ ش و جسوم کتاب التوحید «القسم الاول» در صفحه ۴۶۲ برای بار نخست در سال ۱۳۷۰ ش) توسط موسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی وابسته به وزارت فرهنگ و آموزش عالی، تهران منتشر شده است.
شرح اصول الکافی، مقدمه مصحح (خواجوی، محمد)، ج۱، ص۳-۱۸.استادی، رضا، ده نکته درباره «شرح اصول کافی» ملاصدرا، فصلنامه علوم حدیث، ش ۱۳.نصیری، علی، «نگاهی به شرح صدرالمتالهین بر اصول الکافی»، فصلنامه علوم حدیث، ش ۲۴.





نرم افزار جامع الاحادیث، مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی.


رده‌های این صفحه : کتاب شناسی | کتب حدیثی شیعه




جعبه ابزار