• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

شَکور (لغات‌قرآن)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف





شَکور: (لِكُلِّ صَبَّارٍ شَكُورٍ)
«شَکور» از مادّه‌ «شکر» است. «صبّار» و «شكور» هر دو صيغه مبالغه است كه يكى فزونى صبر و استقامت را مى‌رساند و ديگرى فزونى شكرگزارى نعمت، اشاره به اين كه افراد با ايمان نه در مشكلات و روزهاى سخت دست و پاى خود را گم مى‌كنند و تسليم حوادث مى‌شوند و نه در روزهاى پيروزى و نعمت، گرفتار غرور و غفلت مى‌گردند. «شَكُور» صيغه مبالغه، به معناى بسيار شكرگزار، فزونى شكرگزارى را مى‌رساند، كه همان تكرار شكر و تداوم آن با قلب و لسان و اعضاء است. تعبير به‌ «شَكُور» در سوره‌ «تغابن» كه يكى از اوصاف خدا است، دليل بر اين است كه خداوند از بندگانش به وسيله پاداش‌هاى عظيم، تشكر مى‌كند.



ترجمه و تفاسیر آیات مرتبط با شَکور:

۱.۱ - آیه ۵ سوره ابراهیم

(وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا مُوسَى بِآيَاتِنَا أَنْ أَخْرِجْ قَوْمَكَ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ وَذَكِّرْهُمْ بِأَيَّامِ اللّهِ إِنَّ فِي ذَلِكَ لآيَاتٍ لِّكُلِّ صَبَّارٍ شَكُورٍ) (ما موسی را با آيات و معجزات خود فرستاديم و دستور داديم: قومت را از تاريكى‌ها به سوى نور خارج ساز و ایّام اللّه (روزهاى خاص الهى‌) را به آنان يادآورى كن. در اين، نشانه‌هايى است براى هر شكيباى شكرگزار.)
علامه طباطبایی در تفسیر المیزان می‌فرماید: صبار به معناى بسيار شكيبا، و شكور به معناى بسيار شكرگزار است. (دیدگاه شیخ طبرسی در مجمع البیان:)

۱.۲ - آیه ۳ سوره اسراء

(ذُرِّيَّةَ مَنْ حَمَلْنَا مَعَ نُوحٍ إِنَّهُ كَانَ عَبْدًا شَكُورًا) (اى فرزندان كسانى كه‌ با نوح بر كشتى سوار كرديم! او بنده شكرگزارى بود. شما هم مانند او باشيد، تا نجات يابيد.)
علامه طباطبایی در تفسیر المیزان می‌فرماید: براى اينكه اين سنت يعنى سنت هدايت و ارشاد و طريقه دعوت به توحید، عينا همان سنتى است كه نوح اولين مجرى آن در عالم بشرى بود، و با قيام به آن، شكر نعمت‌هاى خدا را به جاى آورده و عبوديت خود را نسبت به خدا خالص كرده، قبلا هم مكرر گفته‌ايم: كه شكر حقيقى ملازم است با اخلاص در عبوديت. خداى تعالى هم شكر خدمت او را گذارده و سنت او را تا بقاء دنيا بقاء داده و در همه عوالم بر او سلام كرده و تا روز قيامت در هر كلمه طيب و عمل صالحى كه از نسل بشر سر بزند او را شريک در اجر نموده هم چنان كه خود فرموده: (وَ جَعَلْنا ذُرِّيَّتَهُ هُمُ الْباقِينَ، وَ تَرَكْنا عَلَيْهِ فِي الْآخِرِينَ، سَلامٌ عَلى‌ نُوحٍ فِي الْعالَمِينَ، إِنَّا كَذلِكَ نَجْزِي الْمُحْسِنِينَ) بنابراين، آيه مورد بحث در اين جمله خلاصه مى‌شود كه ما نوح را به خاطر اين‌كه بنده‌اى شكور بود پاداش داديم و دعوتش را باقى گذارديم سنتش را در ذريه آن‌ها كه در كشتى با او بودند اجرا نموده، مثلا بر يكى از ذريه‌اش موسى كتاب نازل كرديم و آن را مايه هدايت بنی اسرائیل قرار داديم. (دیدگاه شیخ طبرسی در مجمع البیان:)

۱.۳ - آیه ۳۱ سوره لقمان

(أَلَمْ تَرَ أَنَّ الْفُلْكَ تَجْرِي فِي الْبَحْرِ بِنِعْمَتِ اللَّهِ لِيُرِيَكُم مِّنْ آيَاتِهِ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِّكُلِّ صَبَّارٍ شَكُورٍ) (آيا نديدى كشتی‌ها به بركت نعمت خدا در دريا حركت مى‌كنند تا بخشى از آياتش را به شما نشان دهد؟! در اين‌ها نشانه‌هايى است براى هر شكيباى شكرگزار.)
علامه طباطبایی در تفسیر المیزان می‌فرماید: این آیه كنايه است از مومن و فرموده اند در تفسیر القمی در ذيل آيه‌ (إِنَّ فِي ذلِكَ لَآياتٍ لِكُلِّ صَبَّارٍ شَكُورٍ) نقل شده است که : صبار آن كسى است كه در برابر فقر و فاقه خويشتن دارى مى‌كند، و شكور آن كسى است كه بر همه احوال شكر خدا مى‌گزارد. و در مجمع البيان در ذيل همين آيه گفته: در حديث آمده، كه ايمان دو نيم است، نيمى صبر است، و نيمى شكر. (دیدگاه شیخ طبرسی در مجمع البیان:)

۱.۴ - آیه ۱۳ سوره سبأ

(يَعْمَلُونَ لَهُ مَا يَشَاءُ مِن مَّحَارِيبَ وَتَمَاثِيلَ وَجِفَانٍ كَالْجَوَابِ وَقُدُورٍ رَّاسِيَاتٍ اعْمَلُوا آلَ دَاوُودَ شُكْرًا وَقَلِيلٌ مِّنْ عِبَادِيَ الشَّكُورُ) (آن‌ها هر چه سلیمان مى‌خواست برايش مى‌ساختند: معبدها، تمثال‌ها، ظروف بزرگ غذا به اندازه حوض‌ها، و ديگ‌هاى ثابت كه از بزرگى قابل حمل و نقل نبود و به آنان گفتيم: اى خاندان داود! شكر اين همه نعمت را به جا آوريد ولى عدّه كمى از بندگان من شكرگزارند.)
علامه طباطبایی در تفسیر المیزان می‌فرماید: اين جمله خطاب به سليمان و ساير افراد دودمان داوود است كه با سليمان بودند، به ايشان مى‌فرمايد خدا را بندگى كنند، تا شكر او را به جاى آورده باشند. (وَ قَلِيلٌ مِنْ عِبادِيَ الشَّكُورُ) اين جمله يا مى‌خواهد مقام شاكران را بالا ببرد و بفرمايد كسانى كه خدا را همواره شكر بگويند، اندک هستند. تنها افراد انگشت شمار و معدودى از آنان چنينند و يا مى‌خواهد حكم قبلى را تعليل كند و بفرمايد: اين كه به شما آل داوود گفتيم شكر بگزاريد، براى اين است كه خواستيم عده شكرگزاران زياد شوند، چون شكرگزاران، خيلى كم هستند پس عده آن‌ها را زياد كنيد. (دیدگاه شیخ طبرسی در مجمع البیان:)

۱.۵ - آیه ۳۳ سوره شوری

(إِن يَشَأْ يُسْكِنِ الرِّيحَ فَيَظْلَلْنَ رَوَاكِدَ عَلَى ظَهْرِهِ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِّكُلِّ صَبَّارٍ شَكُورٍ) (اگر او اراده كند، باد را ساكن مى‌سازد تا آن‌ها بر روى دريا بى‌حركت بمانند. در اين نشانه‌هايى است براى هر صبور شكرگزار.)
علامه طباطبایی در تفسیر المیزان می‌فرماید: كلمه صبر در اصل به معناى حبس است و كلمه شكر هم در اصل به معناى اظهار نعمت ولى نعمت به زبان يا به عمل است و معناى جمله اين است: آن‌چه كه در باره كشتى‌هاى حركت كننده بر پشت دريا به وسيله بادها گفتيم كه مردم و مال التجاره آنان را از ساحل اين دريا به ساحل آن دريا مى‌برد، خود آياتى است براى هر كسى كه نفس خود را از اشتغال به چيزهايى كه به دردش نمى‌خورد حبس مى‌كند و به تفكر در نعمت‌هاى خدا مى‌پردازد، چون تفكر در نعمت‌ها يكى از مصاديق شكر نعمت است. بعضى از مفسرين‌ گفته‌اند: مراد از (لِكُلِّ صَبَّارٍ شَكُورٍ) مومن است، چون هيچ مومنى خالى از دو حال نيست، حال ضراء و حال سراء، اگر در حال ضراء و شدت قرار گيرد، صبر مى‌كند و از صابران است و اگر در حال سراء و رفاه باشد، از شاكران خواهد بود. (دیدگاه شیخ طبرسی در مجمع البیان:)

۱.۶ - آیه ۱۷ سوره تغابن

(إِن تُقْرِضُوا اللَّهَ قَرْضًا حَسَنًا يُضَاعِفْهُ لَكُمْ وَيَغْفِرْ لَكُمْ وَاللَّهُ شَكُورٌ حَلِيمٌ) (اگر به خدا قرض الحسنه دهيد و در راه او انفاق كنيد)، آن را براى شما مضاعف مى‌سازد و شما را مى بخشد و خداوند قدردان و داراى حلم است.)
علامه طباطبایی در تفسیر المیزان می‌فرماید: منظور از اقراض خداى تعالى، انفاق در راه خدا است و اگر اين عمل را قرض دادن به خدا و آن مال انفاق شده را قرض حسن خوانده، به اين منظور بوده كه مسلمين را به انفاق ترغيب كرده باشد. جمله‌ (يُضاعِفْهُ لَكُمْ وَ يَغْفِرْ لَكُمْ) اشاره است به حسن جزايى كه خداى تعالى در دنيا و آخرت به انفاق‌گران مى‌دهد، و اسم‌هاى شكور، حلیم، عالم غيب و شهادت، عزیز و حکیم پنج نام از اسماى حسناى الهى هستند كه شرحش و وجه مناسبتش با سمع و طاعت و انفاق كه در آيه به آن سفارش شده است روشن است. (دیدگاه شیخ طبرسی در مجمع البیان:)


۱. ابراهیم/سوره۱۴، آیه۵.    
۲. اسراء/سوره۱۷، آیه۳.    
۳. لقمان/سوره۳۱، آیه۳۱.    
۴. سبأ/سوره۳۴، آیه۱۳.    
۵. شوری/سوره۴۲، آیه۳۳.    
۶. تغابن/سوره۶۴، آیه۱۷.    
۷. شرتونی، سعید، اقرب الموارد فی فصح العربیة و الشوارد، ج۳، ص۸۷.    
۸. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۱۰، ص۲۹۵.    
۹. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۱۲، ص۳۷.    
۱۰. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۱۷، ص۹۸.    
۱۱. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۱۸، ص۵۴.    
۱۲. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۲۰، ص۴۷۷.    
۱۳. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۲۴، ص۲۲۴.    
۱۴. ابراهیم/سوره۱۴، آیه۵.    
۱۵. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن‌، ص۲۵۵.    
۱۶. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۲، ص۲۳.    
۱۷. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۲، ص۱۸.    
۱۸. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۳، ص۹۹.    
۱۹. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۶، ص۴۶۷.    
۲۰. اسراء/سوره۱۷، آیه۳.    
۲۱. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن‌، ص۲۸۲.    
۲۲. صافات/سوره۳۷، آیه۹۷.    
۲۳. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۳، ص۴۸.    
۲۴. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۳، ص۳۷.    
۲۵. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۴، ص۸۵.    
۲۶. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۶، ص۶۱۲.    
۲۷. لقمان/سوره۳۱، آیه۳۱.    
۲۸. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن‌، ص۴۱۴.    
۲۹. قمی، علی بن ابراهیم، تفسیر قمی، ج۲، ص۱۶۷.    
۳۰. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۶، ص۳۵۸.    
۳۱. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۶، ص۲۳۷.    
۳۲. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۹، ص۱۹۹.    
۳۳. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۶، ص۴۶۷.    
۳۴. سبأ/سوره۳۴، آیه۱۳.    
۳۵. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن‌، ص۴۲۹.    
۳۶. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۶، ص۵۴۸.    
۳۷. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۶، ص۳۶۳.    
۳۸. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۲۰، ص۲۳۲.    
۳۹. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۸، ص۶۰۰.    
۴۰. شوری/سوره۴۲، آیه۳۳.    
۴۱. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن‌، ص۴۸۷.    
۴۲. آلوسی، شهاب الدین، تفسیر روح المعانی، ج۱۱، ص۱۱۲.    
۴۳. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۸، ص۸۹.    
۴۴. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۸، ص۶۱.    
۴۵. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۲۲، ص۱۴۹.    
۴۶. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۹، ص۴۹.    
۴۷. تغابن/سوره۶۴، آیه۱۷.    
۴۸. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن‌، ص۵۵۷.    
۴۹. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۹، ص۵۱۹.    
۵۰. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۹، ص۳۰۹.    
۵۱. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۲۵، ص۷۹.    
۵۲. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۱۰، ص۴۵۳.    



مکارم شیرازی، ناصر، لغات در تفسیر نمونه، برگرفته از مقاله «شَکور»، ص۳۱۷-۳۱۸.    






جعبه ابزار