• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

شیوه زندگی پیامبر

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



خداوند در آیه ۲۱ سوره احزاب، راه و روش پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) را، بهترین الگو و سرمشق زندگی، برای تمام انسانها معرفی کرده است. از این رو هر مسلمانی، شائق است که از رفتار پیامبر خویش، آگاه باشد، می‌خواهد بداند سیمای پیامبرش، چگونه بوده، آداب شخصی او، مثل خوردن و آشامیدن، خوابیدن و بیدار شدن، رفت و آمد، نشست و برخاست و سایر آداب و سننی که آن بزرگوار، رعایت می‌کرده، چه بوده است. بی شک، خو گرفتن با آداب پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) و آراستگی به اخلاق و سنن ظاهری و باطنی آن حضرت، کمال نهایی و آخرین هدف زندگی، است و سعادت دنیا و آخرت را به همراه دارد.





۱.۱ - رو به قبله نشستن

نحوه نشستن در حضور دیگران، نشان از‌ اندیشه، فرهنگ و تربیت شخص دارد و پیامبراکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) بیش از همه این ادب اجتماعی را مراعات می‌فرمود؛ چرا که او متادب به آداب قرآن بود و متخلّق به محاسن قرآن. هرگز دیده نشد که پای خود را در حضور دیگران دراز کند،
[۲] راوندی، نحم الدین، شرف النبی، ص۸۳.
زمانی که می‌نشست بیشتر رو به قبله بود. می‌فرمود: «برای هر چیز شرفی است و شرف مجلس، رو به قبله نشستن است»؛

۱.۲ - پوشاندن پا و ساق

آداب مجلس را رعایت می‌کرد و زانو پیش زانوی همنشین، نمی‌نهاد؛
[۵] راوندی، نحم الدین، شرف النبی، ص۸۳.
رفتاری که عربها داشته و دامن لباس خود را بالا می‌زدند و ساق‌ها و زانوان لخت‌شان را نمایان می‌کردند؛ حضرت همواره پاها و زانوهای خود را می‌پوشاندند. در حضور مردم تکیه نمی‌داد

۱.۳ - تکیه ندادن هنگام غذا

و از غذا خوردن در حالی که تکیه داده بودند، به شدت پرهیز می‌کردند؛ چرا که کراهت داشتند، شبیه به پادشاهان شوند؛ وقتی برای غذا سر سفره می‌نشست، زانوان و قدم‌های خویش را جمع می‌کرد و مثل نمازگزار حالت تشهد به خود گرفته، بر ران چپ خود، تکیه می‌کردند، می‌فرمود: «من بنده‌ام پس چون بندگان می‌نشینم و چون بندگان غذا می‌خورم.»

۱.۴ - روایات عبدالعظیم حسنی

عبدالعظیم حسنی (سلام‌الله‌علیه) از امام معصوم (علیه‌السّلام) نقل فرموده‌اند که: «حضرت به سه گونه جلوس می‌فرمودند: به صورت قرفصاء و آن این که حضرت بر زمین می‌نشستند و دو زانویشان را بالا آورده و دستان را دور آن حلقه کرده، شانه‌ها را به پاها می‌چسباندند. گاه دو زانو می‌نشستند و گاهی هم یک پا را خم می‌کردند و پای دیگر را روی آن می‌انداختند. حضرت هرگز به صورت چهار زانو نمی‌نشست.» بسیار می‌شد که حضرت، در موقع نشستن بر چیزی تکیه می‌دادند؛ جابر بن سمره نقل می‌کند که بر حضرت وارد شدم و او را دیدم در حالی که از جانب راست بر بالشی تکیه فرموده بود.

۱.۵ - روایت سلمان

از سلمان نیز نقل شده بر پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) وارد شدم، حضرت بر بالشی تکیه کرده بودند، آن ر ا برای من قرار داد و فرمود: «سلمان، هیچ مسلمانی بر مسلمانی وارد نشود که به احترامش پشتی گذارد، جز اینکه خداوند او را بیامرزد.» هر گاه به مجلسی وارد می‌شد در انتهای مجلس می‌نشست، به این کار امر می‌کردند و می‌فرمودند: «هر کس در مجلسی وارد شد در انتهای مجلس بنشیند». برای خود جای مشخص و معینی را در نظر نمی‌گرفت و دیگران را نیز از این کار نهی‌ می‌کردند.

۱.۶ - حق مسلمان بر مسلمان

هرگز پیش نیامد که جا بر کسی تنگ کند، بلکه برای مردم، جا باز می‌کردند تا بنشینند؛ گفته شده، روزی رسول‌خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) در مسجد تنها نشسته بودند، مردی وارد شد، حضرت تنگ‌تر نشستند تا او بنشیند. مرد گفت: «یا رسول‌الله (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم)، جا که وسیع است»؛ حضرت فرمودند: «حق مسلمان بر مسلمان آن است که چون ببیند که او می‌خواهد بنشیند، برای او جا باز کند.»
[۲۰] راوندی، نحم الدین، شرف النبی، ص۸۳.
می‌فرمود: «شایسته است برای کسانی که در تابستان دور هم می‌نشینند میان هر دو نفر، به‌اندازه یک ذراع، فاصله باشد تا از گرما ناراحت نشوند.»

۱.۷ - پیش پا برخاستن

پیش پای کسی بر نخاست و خوش هم نداشتند کسی پیش پای او، برخیزد. مردم نیز از این جهت، پیش پای حضرتش، بر نمی‌خاستند؛ ولی هنگامی که حضرت، برای رفتن به منزل، برمی‌خاست آنان نیز با او بر می‌خاستند و تا در منزل، بدرقه‌اش می‌کردند. امام صادق (علیه‌السّلام) فرمودند: «حضرت (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم)، هر گاه با کسی همنشین می‌شد، از جا برنمی‌خاست تا همنشین او، از جا برخیزد.»

۱.۸ - ذکر هنگام نشست و برخاست

ایشان، همچون عبد، بر روی زمین می‌نشستند
[۲۵] طبرسی، حسن بن فضل، اعلام الوری، ص۳۲۷.
و نمی‌نشست و بر نمی‌خاست؛ مگر با ذکر خدا. نقل شده هرگاه، در مجلسی می‌نشستند می‌فرمودند: «ان تکلم بخیر کان طابعاً علیهن الی یوم القیامه و ان تکلم بشرّ کان کفارة له، سبحانک اللهم و بحمدک اشهد ان لا اله الا الله انت استغفرک و اتوب الیک.» چون اراده می‌فرمودند که برخیزند، می‌فرمودند: «سبحانک اللهم و بحمدک اشهد ان لا اله الا الله انت استغفرک و اتوب الیک.»
ام‌سلمه همسر مکرمّه پیامبراکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) نقل کردند که حضرت در اواخر عمر شریفش، همواره در حال نشستن و برخاستن و رفت و آمدن، می‌فرمود: «سبحان الله و بحمده استغفرالله و اتوب الیه.»
[۳۰] نوری، حسین، مستدرک الوسائل، ج۱۰، ص۵۵۴.



بستر حضرت، یک عبا بود که به هر جا نقل مکان می‌کردند آن را دولا کرده زیر آن حضرت می‌انداختند. متکایش پوستی پر شده از لیف خرما، شبی همان عبا را دو لا کرده، زیر آن حضرت‌ انداختند، چون صبح شد، فرمودند این بستر دیشب مرا از نماز شب بازداشت از آن پس دستور دادند تا زیراندازش را یک لایه بیندازند.
زیرانداز دیگری نیز، از پوست داشت که از لیف خرما پر شده بود. گاه روی حصیر می‌خوابیدند بدون آنکه زیر‌انداز دیگری، زیر او باشد. در هنگام وفات، بسترش از پارچه‌های کهنه وادی‌القری، بود که از پشم و کرک پر شده بود؛ گفته شده طول آن حدود دو ذراع و عرض آن یک ذراع و یک وجب بود.

۲.۱ - اعمال و اذکار هنگام خواب

بستر خواب، برایشان چندان اهمیت نداشت اگر چیزی پهن می‌کردند برآن می‌خوابیدند و گرنه بر زمین می‌خوابیدند؛ ایشان از خوابیدن بر روی زمین غیر سفت، منع می‌فرمود. حضرت را همیشه عادت بر این بود که قبل عشاء، نمی‌خوابیدند؛ هر گاه می‌خواستند بخوابند وضو می‌گرفتند. سپس به جانب راست دراز کشیده، دستشان را زیرگونه راستشان گذاشته می‌فرمودند: «اللهم باسمک احیی و باسمک اموت.» دعاهای بسیار دیگری نیز از حضرت نقل شده که به وقت خواب، قرائت می‌فرمودند؛ سنن نویسان به بسیاری از این دعاها در کتب‌شان اشاره کرده‌اند.
نمی‌خوابیدند؛ مگر آنکه مسواک را زیر سر می‌نهادند و چون سر از خواب بر می‌داشتند، قبل از هر چیزی، مسواک می‌زدند. در روایتی دیگر، آمده که حضرت قبل از خواب، آیة الکرسی می‌خواندند و سپس می‌فرمودند: «بسم الله آمنت بالله و کفرت بالطاغوت اللهم احفظنی فی منامی و فی یقظتی.» و چون می‌خوابیدند بر پشت می‌خوابیدند،
[۵۵] طباطبایی، سید محمدحسین، سنن النبی، ترجمه حسین استاد ولی، ص۷۹.
خرناس نمی‌کشید و در خواب، اگر از چیزی می‌هراسید و بیدار می‌شد می‌فرمود: «هو الله لا شریک له.»
[۵۷] راوندی، نحم الدین، شرف النبی، ص۸۱.
چون از خواب بر می‌خاستند، می‌فرمودند: «الحمدلله الذی احیانی بعد ما اماتنی و الیه النشور.» از امام باقر (علیه‌السّلام) نقل شده که فرمودند: «هیچ گاه حضرت از خواب بیدار نمی‌شد؛ مگر آنکه بر زمین می‌افتاد و در برابر خداوند سجده می‌افتاد.»


۱. کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، ج۲، ص۶۷۱.    
۲. راوندی، نحم الدین، شرف النبی، ص۸۳.
۳. طبرسی، حسن بن فضل، مکارم الاخلاق، ج۱، ص۲۶.    
۴. حرانی، حسن بن شعبه، تحف العقول، ج۱، ص۲۷.    
۵. راوندی، نحم الدین، شرف النبی، ص۸۳.
۶. طبرسی، حسن بن فضل، مکارم الاخلاق، ج۱، ص۱۷.    
۷. کاشانی، محسن، محجةالبیضاء فی تهذیب الاحیاء، ج۴، ص۱۲۵.    
۸. کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، ج۶، ص۲۷۲.    
۹. خرگوشی نیشابوری، ابوسعید، شرف المصطفی، ج۴، ص۳۴۵.    
۱۰. خرگوشی نیشابوری، ابوسعید، شرف المصطفی، ج۴، ص۳۴۵.    
۱۱. کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، ج۲، ص۶۶۱.    
۱۲. طبرسی، حسن بن فضل، مکارم الاخلاق، ص۲۶.    
۱۳. صالحی، محمد بن یوسف، سبل الهدی، ج۷، ص۱۵۳.    
۱۴. طبرسی، حسن بن فضل، مکارم الاخلاق، ص۲۱.    
۱۵. طبرسی، حسن بن فضل، مکارم الاخلاق، ص۱۴.    
۱۶. ابن عساکر، علی بن حسن، تاریخ مدینه دمشق، ج۳، ص۳۵۰.    
۱۷. طبرسی، حسن بن فضل، مکارم الاخلاق، ص۲۶.    
۱۸. کاشانی، محسن، محجةالبیضاء فی تهذیب الاحیاء، ج۴، ص۱۶۱.    
۱۹. طبرسی، حسن بن فضل، مکارم الاخلاق، ص۲۵.    
۲۰. راوندی، نحم الدین، شرف النبی، ص۸۳.
۲۱. کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، ج۲، ص۶۶۲.    
۲۲. طبرسی، حسن بن فضل، مکارم الاخلاق، ص۱۶.    
۲۳. ابن ابی جمهور، عوالی اللئالی، ج۱، ص۴۳۵.    
۲۴. عیاشی، محمد بن مسعود، تفسیر عیاشی، ج۱، ص۲۰۴.    
۲۵. طبرسی، حسن بن فضل، اعلام الوری، ص۳۲۷.
۲۶. ابن سعد، محمد، طبقات الکبری، ج۱، ص۲۸۰.    
۲۷. خرگوشی نیشابوری، ابوسعید، شرف المصطفی، ج۴، ص۳۴۱.    
۲۸. کاشانی، محسن، محجةالبیضاء فی تهذیب الاحیاء، ج۴، ص۱۶۱.    
۲۹. صالحی، محمد بن یوسف، سبل الهدی، ج۷، ص۱۵۷.    
۳۰. نوری، حسین، مستدرک الوسائل، ج۱۰، ص۵۵۴.
۳۱. صدوق، محمد بن علی، امالی، ص۵۵۲.    
۳۲. طبرسی، حسن بن فضل، مکارم الاخلاق، ص۳۸.    
۳۳. ابن سعد، محمد، طبقات الکبری، ص۳۶۱.    
۳۴. صدوق، محمد بن علی، امالی، ص۵۵۲.    
۳۵. طبرسی، حسن بن فضل، مکارم الاخلاق، ص۳۸.    
۳۶. طبرسی، حسن بن فضل، مکارم الاخلاق، ص۳۸.    
۳۷. مغربی، نعمان بن محمد، دعائم الاسلام، ج۲، ص۱۵۹.    
۳۸. طبرسی، حسن بن فضل، مکارم الاخلاق، ص۲۵.    
۳۹. ابن سعد، محمد، طبقات الکبری، ص۳۶۱.    
۴۰. طبرسی، حسن بن فضل، مکارم الاخلاق، ص۳۷.    
۴۱. خرگوشی نیشابوری، ابوسعید، شرف المصطفی، ج۴، ص۳۶۴.    
۴۲. کاشانی، محسن، محجةالبیضاء فی تهذیب الاحیاء، ج۴، ص۱۲۹.    
۴۳. حر عاملی، حسن، وسائل الشیعه، ج۵، ص۳۱۵.    
۴۴. صالحی، محمد بن یوسف، سبل الهدی، ج۷، ص۷۶.    
۴۵. صالحی، محمد بن یوسف، سبل الهدی، ج۷، ص۲۵۰.    
۴۶. بخاری، محمد بن اسماعیل، صحیح بخاری، ج۷، ص۱۹۰.    
۴۷. طبرسی، حسن بن فضل، مکارم الاخلاق، ص۳۸.    
۴۸. کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، ج۲، ص۵۳۹.    
۴۹. بخاری، محمد بن اسماعیل، صحیح، ج۷، ص۱۹۰.    
۵۰. طبرسی، حسن بن فضل، مکارم الاخلاق، ص۳۸.    
۵۱. طبرسی، حسن بن فضل، مکارم الاخلاق، ص۳۹.    
۵۲. طبرسی، حسن بن فضل، مکارم الاخلاق، ص۳۹.    
۵۳. کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، ج۲، ص۵۳۶.    
۵۴. کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، ج۲، ص۵۳۶.    
۵۵. طباطبایی، سید محمدحسین، سنن النبی، ترجمه حسین استاد ولی، ص۷۹.
۵۶. خرگوشی نیشابوری، ابوسعید، شرف المصطفی، ج۲، ص۱۰۷.    
۵۷. راوندی، نحم الدین، شرف النبی، ص۸۱.
۵۸. کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، ج۲، ص۵۳۹.    
۵۹. طبرسی، حسن بن فضل، مکارم الاخلاق، ص۳۹.    



سایت پژوهه، برگرفته از مقاله «شیوه زندگی پیامبر»، تاریخ بازیابی ۹۵/۵/۲۳.    






جعبه ابزار