• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

صفات‌ الهی‌

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



صفات خداوند، یکی از مباحث مهم علم کلام است که اقوال مختلفی در مورد آن مطرح شده است. و در یک تقسیم‌بندی کلّی به دو قسم تقسیم می‌شوند صفات ثبوتیه، جمالیه، کمالیه و صفات سلبیه، جلالیه، تنزیهیه، تقدیسیه.



در اصطلاح علم کلام، مراد از صفات الهى، مفاهيمى است كه قائم به خود نيستند و از موصوف خويش- يعنى خداوند تعالی- جدايى نمى‌ پذيرند.
[۱] سجادی، سید جعفر، فرهنگ معارف اسلامى، ج۳، ص ۱۳۷.



آیا صفات الهی فقط از راه نقل امکان پذیر است و یا از راه دلیل عقلی هم می‌توان آن را اثبات کرد، ظاهرا از هر دو دلیل در این زمینه بتوان کمک گرفت و صفات الهی را به اثبات رساند.

۲.۱ - اثبات نقلى

قرآن کریم براى خداوند، صفات و اسمائى را برشمرده است
بنابر روایات بزرگان معصومین (علیهم‌السلام) خداوند را بايد تنها به همين صفات كه خود برشمرده است، وصف كرد و نبايد صفتى براى ذات اقدس الهى برساخت.

۲.۲ - اثبات عقلى

برهان عقلى در‌ اين‌باره داراى دو مقدّمه است:
اوّل. معلولات و مخلوقات را صفات کمالی- همانند علم، قدرت و حیات- است.
دوم. ميان علت و معلول، اصل سنخیت حاكم است. صفات معلولات بايد در علت به صورتى كامل‌تر موجود باشند؛ زيرا فاقد شى‌ء، معطى آن نيست. نتيجه دو مقدّمه آن است كه خداوند واجد اين صفات به صورت اكمل است.
برهان عقلى بر نامحدوديّت صفات الهى نيز با دو مقدّمه برپا مى ‌شود: اوّل. خداوند را وجودى است نامحدود. ب. صفات خداوند عين ذات اويند. نتيجه آنكه صفات خداوند نامحدودند.
[۶] خسروپناه، عبدالحسین ، قلمرو دين، ص۵۲.



خداشناسى محور تعاليم‌ اسلامى است و در آن سه مبحث كلّى از اهميّتى ويژه برخوردار است:
اثبات وجود خدا؛ اثبات وحدانيّت خدا؛ اثبات صفات الهى. مبحث سوم، از گستره فراخ‌ترى برخوردار است.
[۷] جمعی از مولفین، دائرة المعارف بزرگ اسلامى، ج۱۰، ص ۷۵.



درباره صفات الهى سه ديدگاه مطرح است: تشبيه؛ تعطيل؛ تنزيه.

۴.۱ - دیدگاه اهل تشبیه

اهل تشبیه، صفات الهى را به معناى ظاهر حمل مى‌ كند و تفسير و تأويل را برنمى‌تابد.

۴.۲ - دیدگاه اهل تعطیل

ديدگاه اهل تعطیل، عقل را از شناخت اوصاف الهى يكسره ناتوان مى‌شمارد.
بنابراين ديدگاه، عقل را نمى‌رسد كه به معرفت اوصاف خداوند راه يابد و در اين مقام جولان دهد.

۴.۳ - دیدگاه اهل تنزیه

ديدگاه متكلّمان اماميّه، تنزيه است. بنابر‌اين ديدگاه، خداوند انسان را از نعمت عقل بهره‌مند ساخته و چنين نيست كه دست اين نعمت خدادادى در شناخت صفات الهى به كلّى كوتاه باشد. براى صفات خدا بايد معنايى فراتر از ظاهر در نظر گرفت و مفهومى عقل‌پذير به اندیشه درآورد و اين نظريّه را کتاب و سنت معصومین (علیهم‌السلام) تأييد كرده‌اند.
[۸] سبحانی، جعفر، محاضرات فى الالهيّات، ص۱۰۰ - ۱۰۱.

در روايتى از امام علی (علیه‌السلام) آمده است: «عقل‌ها را از حدود صفات خود آگاه نساخته و از معرفت خود محروم نگردانيده است.»
[۹] امام على (علیه‌السلام)، نهج‌البلاغه، خ ۲۹۱.



در جواز اطلاق صفات و اسمائى كه شارع بر آنها اذن داده است، خلافى نيست و نيز در جايز نبودن اطلاق صفات و اسمائى كه منع شارع بر آنها موجود است. اختلاف در صفات و اسمائى است كه از سوى شارع نه منعى آشكار دارند و نه جواز.
گروهى در اين‌باره به توقيفى نبودن صفات و اسماء حكم كرده‌اند به شرط آنكه معناى مورد نظر، موهوم نباشد و براى ذات بارى محالى پيش نياورد. گروهى ديگر، صفات و اسماء را توقيفى دانسته و معتقدند كه خداوند را تنها به صفات و اسمائى مى‌توان خواند كه خود خوانده است يا پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و آله‌وسلم) و امامان معصوم (علیهم‌السلام).
اينان بر ادّعاى خويش به احاديث معصومين (علیهم‌السلام) استناد جسته و آن را مذهبى اماميّه در اين موضوع مى‌شمارند.
[۱۰] شیخ مفید، محمد بن محمد بن نعمان، اوائل المقالات، ص۱۹ - ۲۰.

گروه سوم، ميان صفات و اسماء فرق نهاده‌اند و اسماء را توقيفى و صفات را غيرتوقيفى شمرده‌اند.


مراد فيلسوفان و متکلمان از اين اصطلاح آن است كه‌ چون صفتى را به خداوند نسبت مى‌دهيم، آن صفت، عين ذات خداوند است نه اينكه چيزى غير از ذات بارى باشد. صفات خداوند عين ذات اويند و از آن جدا نيستند. خداوند را ذاتى است بسيط؛ ولى عقل ما از آن، مفاهيمى متعدّد انتزاع مى‌ كند. منشأ اين انتزاع جز ذات بسيط الهى نيست و صفت، چيزى ديگر نيست كه به ذات خداوند اتّصال يابد يا اضافه شود يا با آن متّحد گردد. عقل انسانى، مفاهيم را تنها به ذات بسيط خداوند نسبت مى‌ دهد.
بدين سان، مراد از توحید صفاتی، اين است كه صفات الهى چيزى جز ذات الهى نيستند.
[۱۱] مطهری، مرتضی، خداشناسى، ص۱۲۳- ۱۲۱.



براى صفات الهى چند دسته‌بندى پيش كشيده‌ اند:

۷.۱ - صفات ثبوتی و سلبی

صفات ثبوتیه آن صفاتى را گويند كه خداوند بدانها متّصف است. اين صفات، از جمال خداوند سخن مى‌گويند و بدين روى آنها را «صفات جمالیه» نيز گويند.
صفات ثبوتیه، جمالیه، کمالیه: مقصود آن دسته از صفاتی هستند که کمالی از کمالات خداوند را بیان کرده و جنبۀ ثبوتی و وجودی دارند و نبود آنها نوعی نقص برای خدا محسوب می‌شود. مانند: علم، قدرت، حیات و... از آنجا که این صفات با واقعیت ثبوتی و کمالی خود، مایۀ جمال و زیبایی موصوف‌اند «صفات جمالیه» نیز نامیده می‌شوند.
۲- صفات سلبیه، جلالیه، تنزیهیه، تقدیسیه: آن دسته از صفاتی هستند که نقص و کاستی را از خدا نفی می‌کنند. از آنجا که نقص و کاستی، خود نوعی سلب و نبود کمال است. وقتی ما نبود و سلب کمال را از خدا نفی کنیم به اثبات می‌رسیم. مثلاً جهل به معنای سلب علم است و سلب جهل به معنای اثبات علم که خود نوعی کمال است می‌باشد و به این ترتیب همۀ صفات سلبیه به صفات ثبوتیه بازگشت می‌کنند. صفات سلبیه مانند: غیر جاهل، غیر عاجز و....
این صفات از آن جهت که وجود خدا را از کاستی‌ها منزّه می‌کنند، صفات تنزیهیّه و تقدیسیّه نیز نامیده می‌شوند و نیز از آن جهت که شان خداوند برتر و اجلّ از این است که به نقص و کاستی متصف شود، صفات جلال نیز نامیده می‌شوند.
[۱۴] جعفر سبحانی و محمد محمدرضایی، اندیشه اسلامی یک، نشر معارف، ص۹۸-۹۷.

امام‌ خمینی صفات الهی را به اعتبار ثبوت صفتی برای حق‌تعالی یا تنزه او از آنها، به صفات ثبوتی و سلبی تقسیم می‌کند. ایشان میزان در تقسیم صفات به ثبوتیه و سلبیه را ثبوت آنها برای اصل حقیقت وجود و عدم آن می‌داند؛ بنابراین صفاتی که به اصل وجود بازمی‌گردند، صفات ثبوتی‌اند. پس آنچه به عین هویت هستی و ذات نوری وجودی رجوع می‌کند از صفات لازم الثبوت و واجب التحقق است؛ زیرا اگر ثابت نباشند، لازم می‌آید ذات مقدس حق صرف وجود و محض هستی نباشد و این در مشرب عرفان و مسلک برهان باطل است. اما صفاتی که از ذات وجود نباشند و به حدود و ماهیت اشیاء بازگردند و به عبارتی هر صفت و نعتی که برای موجود ثابت نباشد مگر پس ‌از تنزل آن به مرتبه‌ای و تعینی و تطوری از مراتب قصور و تلازم آن با حدی از حدود فتور و به حدود و ماهیات رجوع کند، این‌چنین صفاتی لازم السلب و ممتنع التحقق در ذات کمال علی‌الاطلاق می‌باشند؛ زیرا که ذات کامل مطلق و صرف وجود چنانچه مصداق صرف کمال است مصدوق علیه سلب نقایص و حدود و اعدام و ماهیات است. امام‌ خمینی این کلام حکما را که صفات سلبیه را به سلب سلب ارجاع می‌دهند، به این معنا که حق‌تعالی فاقد نقایص امکانی است، نقد می‌کند و معتقد است اثبات صفات سلبی برای حق‌تعالی مستلزم ترکیب در ذات حق و جهات امکانی در آن است و حال‌آنکه حق‌تعالی از آن منزه است؛ بنابراین حق‌تعالی از صفات سلبیه مبرا و تنها متصف به صفات ثبوتیه است اگرچه حق‌تعالی را می‌توان مصداق بالعرض این صفات دانست؛ به این معنا که چون خداوند مصداق بالذات «عالِم» است در نتیجه مصداق بالعرض «لیس بجاهل» خواهد بود.
[۱۸] خمینی، روح‌الله، دانشنامه امام خمینی، ج۲، ص۱۶، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۴۰۰.


۷.۱.۱ - شمار صفات ثبوتیه و سلبیه

از آنجا که هر صفت کمالی را می‌توان به خدا نسبت داد و هر فقدان و کاستی را می‌توان از خدا سلب کرد -چرا که خدا کامل مطلق است (به مدخل کامل مطلق مراجعه شود.) صفات خداوند را نمی‌توان در عدد مشخصی استحصاء کرد بلکه صفات جمال و جلال واجب، همانند خود واجب نامحدود است.


صفات خداوند در یک تقسیم کلّی دیگر دو قسم می‌شوند:

۸.۱ - صفات ذاتیه

۱- صفات ذاتی: آن دسته از صفاتی هستند که از ذات الهی انتزاع می‌شوند. این صفات را از آن جهت ذاتی می‌نامند که در انتزاع آنها نیاز به وجود موجودات دیگر نیست و ذات همواره متصف به آنهاست و این صفات نیز همواره با ذات الهی هستند.
صفات ذاتی خود به دو قسم تقسیم می‌شوند:
الف- صفات نفسی و حقیقی: آن دسته از صفاتی هستند که ذات الهی بدون لحاظ نسبت و اضافۀ به غیر ذات، به آنها متصف می‌شود مانند: حیات الهی که نیازمند نسبتی خارج از ذات نیست.
ب- صفات (ذات اضافه): صفاتی هستند که به لحاظ مفهومی، مشتمل بر نوعی اضافه و نسبت به غیر است مانند علم و قدرت، که همیشه به چیزی تعلق می‌گیرند و به طور مطلق به کار نمی‌روند.
توجه به این نکته ضروری است که صفات ذات اضافه ذاتی گرچه در مفهوم مشتمل بر نوعی نسبت هستند ولی باز هم در زمرۀ صفات و از ذات خدا انتزاع شوند نه از مقام فعل خدا و به عبارت دیگر در مفهوم آنها فقط تصور امری غیر از خدا لحاظ می‌شود نه وجود امری غیر از ذات و این نکته‌ای است که عدم توجه به آن موجب خلط بین صفات ذاتی ذات اضافه با صفات فعلی می‌شود.

۸.۲ - صفات فعلی

آن دسته از صفات خدا هستند که از ارتباط ذات الهی با مخلوقات او، انتزاع می‌شوند و به عبارتی برای انتزاع آنها، ذات خدا به تنهایی کافی نیست بلکه باید مخلوقات هم وجود داشته باشند. مانند صفت «خالق» که از وابستگی وجودی مخلوقات به ذات الهی انتزاع می‌شوند و زمانی خدا به صفت خالقیت متصف می‌شود که هم خدا و هم مخلوقات و هم رابطۀ میان خدا و مخلوقات در نظر گرفته شود. در این صورت صفت خالقیّت را انتزاع کرده و می‌گوئیم خداوند خالق موجودات است. به این ترتیب اگر خدا را بدون وجود مخلوقات در نظر بگیریم متصف به خالق و رازق نمی‌شود ولی در مقابل، برای انتزاع صفات ذاتی نیازی به فرض مخلوقات و موجودی غیر از خداوند نیست.
[۱۹] ملاصدرا، محمد بن ابراهیم، اسفار، ج۶، ص۱۱۸.
[۲۱] جعفر سبحانی و محمد محمدرضایی، اندیشه اسلامی، ص۱۱۸.



صفات ثبوتی، خود، بر سه دسته ‌اند: حقيقيّه محضه مانند حيات؛ (حى) اضافیه محضه مانند خالقیت و رزاقیت؛ حقيقيّه ذات الاضافه مانند عالمیت (علم الهى) و قادریت (قدرت الهى)
[۲۲] محقق لاهیجی، عبدالرزاق، گوهر مراد، ۲۴۶.



صفات سلبیه آن دسته صفات‌اند كه اتّصاف خداوند بدانها ممتنع است و سلب و نفى آنها از ذات بارى تعالى واجب است. اين گونه صفات را «صفات جلالیه» نيز گويند؛ همانند جسميّت و مادّيّت.


صفاتى را ذاتیه گويند كه از كمال ذات الهى انتزاع مى‌يابند؛ همانند حيات، علم و قدرت.
صفات فعلی آن‌اند كه بر اثر رابطه خداى متعال با آفريدگان پديد مى‌آيند؛ مانند خالقیت و رزاقیت. اين گونه صفات، از افعال خداوند انتزاع مى‌يابند.


۱- صفات ذاتیه: این صفات عین ذات هستند (همانطور که در توحید صفاتی مورد بحث قرار می‌گیرد)
[۲۴] ابن‌سینا، حسین بن عبدالله، اشارات، نشر بلاغه، ج۳، ص۴۷.
[۲۵] ابن‌سینا، حسین بن عبدالله، اشارات، نشر بلاغه، ج۳، ص۱۲۹.
[۲۶] شهاب‌الدین سهروردی، یحیی بن حبش، مطارحات، مجموعه مصنفات، ج۱، ص۳۹۵-۳۹۲.
به این معنا که خداوند به نحو بساطت دارای همۀ صفات ذاتی می‌باشد و چنین نیست که این صفات زائد بر ذات باشند. چون اگر این صفات زائد بر ذات باشند مستلزم ترکیب خداوند از ذات و صفات است در حالی که در جای خود مورد بحث قرار گرفته که هیچ نوع ترکیبی در خدا راه ندارد.
[۲۸] ملاصدرا، محمد بن ابراهیم، اسفار، ج۶، ص۱۰۵-۱۰۳.
[۲۹] ابن‌سینا، حسین بن عبدالله، اشارات، ج۳، ص۵۴.
[۳۰] مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، ج۷، (شرح اشارات)، ص۴۴-۴۲.
[۳۱] مصباح یزدی، محمدتقی، آموزش فلسفه، ج۲، ص۳۵۴-۳۴۸ .
[۳۲] فیاضی، غلامرضا، تعلیقه بر نهایه ، نشر مؤسسه امام خمینی، ج۴، ص۱۰۷۴.

۲- صفات فعلیه: از آنجا که این صفات از مقام فعل خدا انتزاع می‌شوند، زائد بر ذات خدا هستند و استحالۀ فوق در اینجا راه ندارد؛ زیرا این صفات اختصاص به مقام فعل خدا دارند نه مقام ذات او.
در حقیقت همۀ صفات فعل خدا، چنان که ملاصدرا و به تبع فلاسفۀ حکمت متعالیه و فلاسفۀ معاصر بیان کرده‌اند به صفت «قیّوم» برگردانده می‌شوند. یعنی خداوند به گونه‌ای است که وجودات دیگر در خلق و رزق و... نیازمند اویند.
[۳۴] فیاضی، غلامرضا، تعلیقه بر نهایه ، ج۴، ص۱۱۲۲.



صقات فوق را به گونه‌ای دیگر نیز تقسیم کرده‌اند. نتیجه این تقسیم از این قرار است:
صفات خدا ابتدا به ذاتیه و فعلیه تقسیم شده‌اند و سپس هر کدام از صفات فوق را به ثبوتیه و سلبیه تقسیم کرده و آنگاه صفات ذاتیه و فعلیه را به حقیقیه و اضافیه تقسیم کرده‌اند و در نهایت صفات ثبوتیه حقیقیه را به حقیقیه محضه و حقیقیه ذات اضافه تقسیم کرده‌اند.


این دو گونه تقسیم‌بندی از صفات خداوند متعال، فقط در روش با هم متفاوت هستند وگرنه در نتیجه تفاوت چندانی از نظر صفات و نیز از نظر شمار صفات خداوند با یکدیگر ندارند.


۱. سجادی، سید جعفر، فرهنگ معارف اسلامى، ج۳، ص ۱۳۷.
۲. اعراف/سوره۷، آیه۱۸۰.    
۳. شوری/سوره۴۲، آیه۱۱.    
۴. اخلاص/سوره۱۱۲، آیه۴.    
۵. کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، ج۱، ص ۱۰۲.    
۶. خسروپناه، عبدالحسین ، قلمرو دين، ص۵۲.
۷. جمعی از مولفین، دائرة المعارف بزرگ اسلامى، ج۱۰، ص ۷۵.
۸. سبحانی، جعفر، محاضرات فى الالهيّات، ص۱۰۰ - ۱۰۱.
۹. امام على (علیه‌السلام)، نهج‌البلاغه، خ ۲۹۱.
۱۰. شیخ مفید، محمد بن محمد بن نعمان، اوائل المقالات، ص۱۹ - ۲۰.
۱۱. مطهری، مرتضی، خداشناسى، ص۱۲۳- ۱۲۱.
۱۲. ملاصدرا، محمد بن ابراهیم، اسفار، چ بیروت، ج۶، ص۱۲۲-۱۱۸.    
۱۳. طباطبایی، محمدحسین، نهایة الحکمه، چ قم، مؤسسه امام خمینی، ج۴، ص۱۱۱۱-۱۱۱۰.    
۱۴. جعفر سبحانی و محمد محمدرضایی، اندیشه اسلامی یک، نشر معارف، ص۹۸-۹۷.
۱۵. خمینی، روح‌الله، شرح چهل حدیث، ص۶۱۶، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۸۸.    
۱۶. خمینی، روح‌الله، شرح چهل حدیث، ص۶۱۷، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۸۸.    
۱۷. خمینی، روح‌الله، آداب الصلاة، ص۳۰۷، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۸۸.    
۱۸. خمینی، روح‌الله، دانشنامه امام خمینی، ج۲، ص۱۶، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۴۰۰.
۱۹. ملاصدرا، محمد بن ابراهیم، اسفار، ج۶، ص۱۱۸.
۲۰. طباطبایی، محمدحسین، نهایة، ج۴، ص۱۱۱۲-۱۱۱۰.    
۲۱. جعفر سبحانی و محمد محمدرضایی، اندیشه اسلامی، ص۱۱۸.
۲۲. محقق لاهیجی، عبدالرزاق، گوهر مراد، ۲۴۶.
۲۳. مصباح یزدی، محمد تقی، آموزش عقاید، ۷۴.    
۲۴. ابن‌سینا، حسین بن عبدالله، اشارات، نشر بلاغه، ج۳، ص۴۷.
۲۵. ابن‌سینا، حسین بن عبدالله، اشارات، نشر بلاغه، ج۳، ص۱۲۹.
۲۶. شهاب‌الدین سهروردی، یحیی بن حبش، مطارحات، مجموعه مصنفات، ج۱، ص۳۹۵-۳۹۲.
۲۷. ملاصدرا، محمد بن ابراهیم، اسفار، ج۶، ص۱۴۹-۱۳۳.    
۲۸. ملاصدرا، محمد بن ابراهیم، اسفار، ج۶، ص۱۰۵-۱۰۳.
۲۹. ابن‌سینا، حسین بن عبدالله، اشارات، ج۳، ص۵۴.
۳۰. مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، ج۷، (شرح اشارات)، ص۴۴-۴۲.
۳۱. مصباح یزدی، محمدتقی، آموزش فلسفه، ج۲، ص۳۵۴-۳۴۸ .
۳۲. فیاضی، غلامرضا، تعلیقه بر نهایه ، نشر مؤسسه امام خمینی، ج۴، ص۱۰۷۴.
۳۳. ملاصدرا، محمد بن ابراهیم، اسفار، ج۶، ص۱۱۹.    
۳۴. فیاضی، غلامرضا، تعلیقه بر نهایه ، ج۴، ص۱۱۲۲.
۳۵. علامه طباطبایی، نهایة الحکمه، نشر مؤسسه امام خمینی، ج۴، ص۱۱۲۳.    
۳۶. طباطبایی، محمدحسین، نهایة الحکمه، ج۴، ص۱۱۱۰.    



سایت پژوهه، برگرفته از مقاله «صفات خداوند»، تاریخ بازیابی ۹۶/۴/۱۸.    
پژوهشکده تحقیقات اسلامی، فرهنگ شیعه، نشر زمزم هدایت، ص۳۲۰    
• دانشنامه امام خمینی، تهران، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۴۰۰ شمسی.






جعبه ابزار