• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

عبادت خدا (قرآن)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



در آیات قرآن تنها موجود شایسته عبادت، خداوند معرفی شده است.در این مقاله آیات مرتبط با عبادت خداوند معرفی و بررسی می‌شوند.



تنها خدا، شايسته عبادت:
۱. «إِيَّاكَ نَعْبُدُ وَ إِيَّاكَ نَسْتَعِينُ؛پروردگارا تنها تورا مى‌پرستيم و تنها از تو يارى مى‌جوييم.»
۲. «وَ إِذْ أَخَذْنا مِيثاقَ بَنِي إِسْرائِيلَ لا تَعْبُدُونَ إِلَّا اللَّهَ‌ ...؛و به ياد آوريد زمانى را كه از بنی‌اسرائیل پيمان گرفتيم كه جز خداوند يگانه را پرستش نكنيد....»
۳. «أَمْ كُنْتُمْ شُهَداءَ إِذْ حَضَرَ يَعْقُوبَ الْمَوْتُ إِذْ قالَ لِبَنِيهِ ما تَعْبُدُونَ مِنْ بَعْدِي قالُوا نَعْبُدُ إِلهَكَ وَ إِلهَ آبائِكَ إِبْراهِيمَ وَ إِسْماعِيلَ وَ إِسْحاقَ إِلهاً واحِداً وَ نَحْنُ لَهُ مُسْلِمُونَ؛آيا هنگامى كه مرگ یعقوب فرا رسيد، شما حاضر بوديد؟! در آن هنگام كه به فرزندان خود گفت: پس از من، چه چيز را مى‌پرستيد؟ گفتند: خداى تو، و خداى پدرانت، ابراهیم و اسماعیل و اسحاق، خداى يگانه را، و ما در برابر او تسلیم هستيم.»
۴. «صِبْغَةَ اللَّهِ وَ مَنْ أَحْسَنُ مِنَ اللَّهِ صِبْغَةً وَ نَحْنُ لَهُ عابِدُونَ؛رنگ خدايى بپذيريد: رنگ ايمان و توحید و اسلام. و چه رنگى از رنگ خدايى بهتر است؟! و بگوييد ما تنها او را عبادت مى‌كنيم.»
۵. «قُلْ يا أَهْلَ الْكِتابِ تَعالَوْا إِلى‌ كَلِمَةٍ سَوَاء بَيْنَنَا وَبَيْنَكُمْ أَلَّا نَعْبُدَ إِلَّا اللَّهَ وَ لا نُشْرِكَ بِهِ شَيْئاً ...؛بگو: اى اهل کتاب! بياييد به سوى سخنى كه‌ميان ما و شما يكسان است؛ كه جز خداوند يگانه را نپرستيم و چيزى را همتاى او قرار ندهيم....»
۶. «لَنْ يَسْتَنْكِفَ الْمَسِيحُ أَنْ يَكُونَ عَبْداً لِلَّهِ وَ لَا الْمَلائِكَةُ الْمُقَرَّبُونَ‌ ...؛هيچ گاه مسیح از اين ابا نداشت كه بنده خدا باشد؛ و نه فرشتگان مقرّب (از اين ابا دارند)....»
۷. «قُلْ أَ تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ ما لا يَمْلِكُ لَكُمْ ضَرًّا وَ لا نَفْعاً وَ اللَّهُ هُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ؛بگو: آيا جز خدا چيزى را مى پرستيد كه مالك سود و زيانى براى شما نيست؟! و خداوند، شنوا و داناست.»
۸. «قُلْ إِنِّي نُهِيتُ أَنْ أَعْبُدَ الَّذِينَ تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ‌ ...؛بگو: من از پرستش كسانى كه غير از خدا مى‌خوانيد، نهى شده‌ام....»
۹. «قُلْ أَ نَدْعُوا مِنْ دُونِ اللَّهِ ما لا يَنْفَعُنا وَ لا يَضُرُّنا ... وَ أُمِرْنا لِنُسْلِمَ لِرَبِّ الْعالَمِينَ؛بگو: آيا غير از خدا، چيزى را بخوانيم و عبادت كنيم كه نه سودى به حال ما دارد، نه زيانى؛ ... و ما دستور داريم كه تسليم پروردگار جهانيان باشيم.»
۱۰. «قُلْ إِنَّ صَلاتِي وَ نُسُكِي وَ مَحْيايَ وَ مَماتِي لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِينَ‌ • لا شَرِيكَ لَهُ وَ بِذلِكَ أُمِرْتُ وَ أَنَا أَوَّلُ الْمُسْلِمِينَ؛بگو: نماز و تمام عبادات من، و زندگی و مرگ من، همه براى خداوندى است كه پروردگار جهانيان است. همتايى براى او نيست؛ و به همين مأمور شده‌ام؛ و من نخستين مسلمانم.»
۱۱. «... وَ ادْعُوهُ خَوْفاً وَ طَمَعاً إِنَّ رَحْمَتَ اللَّهِ قَرِيبٌ مِنَ الْمُحْسِنِينَ‌ • ... اعْبُدُوا اللَّهَ ما لَكُمْ مِنْ إِلهٍ غَيْرُهُ‌ ...؛... و او را با بيم و اميد بخوانيد. بيم از مسؤوليتها، واميد به رحمتش. و نيكى كنيد زيرا رحمت خدا به نیکوکاران نزديك است. ... تنها خداوند يگانه را پرستش كنيد، كه معبودى جز او براى شما نيست....»
۱۲.«وَ إِلى‌ عادٍ أَخاهُمْ هُوداً قالَ يا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ ما لَكُمْ مِنْ إِلهٍ غَيْرُهُ‌ ...؛و به سوى قوم عاد، برادرشان هود (را فرستاديم)؛ گفت: اى قوم من! تنها خدا را پرستش كنيد، كه جز او معبودى براى شما نيست....»
۱۳. «قالُوا أَ جِئْتَنا لِنَعْبُدَ اللَّهَ وَحْدَهُ وَ نَذَرَ ما كانَ يَعْبُدُ آباؤُنا فَأْتِنا بِما تَعِدُنا إِنْ كُنْتَ مِنَ الصَّادِقِينَ؛گفتند: آيا آمده‌اى كه تنها خداى يگانه را بپرستيم، و آنچه را پدران ما مى‌پرستيدند، رها كنيم؟! پس اگر راست مى‌گويى آنچه را از بلا و عذاب الهى به ما وعده مى‌دهى، بياور!»
۱۴. «وَ إِلى‌ ثَمُودَ أَخاهُمْ صالِحاً قالَ يا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ ما لَكُمْ مِنْ إِلهٍ غَيْرُهُ‌ ...؛و به سوى قوم ثمود، برادرشان صالح (را فرستاديم)؛ گفت: اى قوم من! تنها خدا را بپرستيد، كه جز او، معبودى براى شما نيست....»
۱۵. «وَ إِلى‌ مَدْيَنَ أَخاهُمْ شُعَيْباً قالَ يا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ ما لَكُمْ مِنْ إِلهٍ غَيْرُهُ‌ ...؛و به سوى مدین، برادرشان شعيب (را فرستاديم)؛ گفت: اى قوم من! خدا را بپرستيد، كه جز او معبودى براى شما نيست....»
۱۶. «قالَ أَ غَيْرَ اللَّهِ أَبْغِيكُمْ إِلهاً وَ هُوَ فَضَّلَكُمْ عَلَى الْعالَمِينَ؛سپس گفت: آيا غير از خداوند، معبودى براى شما بطلبم؟! در حالى كه او شما را بر جهانيان هم عصرتان برترى داد.»
۱۷. «اتَّخَذُوا أَحْبارَهُمْ وَ رُهْبانَهُمْ أَرْباباً مِنْ دُونِ اللَّهِ وَ الْمَسِيحَ ابْنَ مَرْيَمَ وَ ما أُمِرُوا إِلَّا لِيَعْبُدُوا إِلهاً واحِداً لا إِلهَ إِلَّا هُوَ سُبْحانَهُ عَمَّا يُشْرِكُونَ؛آنها دانشمندان و راهبان خويش را معبودهايى در برابر خدا قرار دادند، و همچنين مسيح فرزند مريم را؛ در حالى كه دستور داشتند فقط خداوند يكتايى را كه هيچ معبودى جز او نيست، بپرستند، او پاك و منزّه است از آنچه همتايش قرار مى‌دهند!»
۱۸. «وَ يَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ ما لا يَضُرُّهُمْ وَ لا يَنْفَعُهُمْ وَ يَقُولُونَ هؤُلاءِ شُفَعاؤُنا عِنْدَ اللَّهِ قُلْ أَ تُنَبِّئُونَ اللَّهَ بِما لا يَعْلَمُ فِي السَّماواتِ وَ لا فِي الْأَرْضِ سُبْحانَهُ وَ تَعالى‌ عَمَّا يُشْرِكُونَ؛آنها غير از خدا، چيزهايى را مى‌پرستندكه نه به آنان زيانى مى‌رساند، و نه سودى مى‌بخشد؛ و مى‌گويند: اينها شفيعان ما نزد خدا هستند. بگو: آيا خدا را به چيزى خبر مى‌دهيد كه در آسمانها و زمین سراغ ندارد؟! منزّه است او، و برتر است از آنچه همتاى او قرار مى‌دهند!»
۱۹. «قُلْ يا أَيُّهَا النَّاسُ إِنْ كُنْتُمْ فِي شَكٍّ مِنْ دِينِي فَلا أَعْبُدُ الَّذِينَ تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ وَ لكِنْ أَعْبُدُ اللَّهَ الَّذِي يَتَوَفَّاكُمْ وَ أُمِرْتُ أَنْ أَكُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ؛بگو: اى مردم! اگر در آيين من شک داريد، من كسانى را كه جز خدا مى‌پرستيد، نمى‌پرستم؛ تنها خداوندى را پرستش مى‌كنم كه شما را مى‌ميراند؛ و من مأمورم كه از مؤمنان باشم.»
۲۰. «وَ لا تَدْعُ مِنْ دُونِ اللَّهِ ما لا يَنْفَعُكَ وَ لا يَضُرُّكَ فَإِنْ فَعَلْتَ فَإِنَّكَ إِذاً مِنَ الظَّالِمِينَ؛و جز خدا، چيزى را كه نه سودى به تو مى‌رساند و نه زيانى، مخوان (وپرستش مكن)! كه اگر چنين كنى، از ستمکاران خواهى بود.»
۲۱. «أَلَّا تَعْبُدُوا إِلَّا اللَّهَ إِنَّنِي لَكُمْ مِنْهُ نَذِيرٌ وَ بَشِيرٌ؛دعوت من اين است كه: جز خداوند يگانه را نپرستيد. من از سوى او براى شما بيم‌دهنده و بشارت دهنده‌ام.»
۲۱. «أَنْ لا تَعْبُدُوا إِلَّا اللَّهَ‌ ...؛جز خداى يگانه را نپرستيد....»
۲۲. «وَ إِلى‌ عادٍ أَخاهُمْ هُوداً قالَ يا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ ما لَكُمْ مِنْ إِلهٍ غَيْرُهُ‌ ...؛و به سوى قومِ عاد، برادرشان هود را فرستاديم؛ به آنها گفت: اى قوم من! خدا را پرستش كنيد، كه معبودى جز او براى شما نيست....»
۲۳. «وَ إِلى‌ ثَمُودَ أَخاهُمْ صالِحاً قالَ يا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ ما لَكُمْ مِنْ إِلهٍ غَيْرُهُ‌ ...؛و به سوى قوم ثمود، برادرشان صالح را فرستاديم؛ گفت: اى قوم من! خدا را پرستش كنيد، كه هيچ معبودى جز او براى شما نيست!....»
۲۴. «وَ إِلى‌ مَدْيَنَ أَخاهُمْ شُعَيْباً قالَ يا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ ما لَكُمْ مِنْ إِلهٍ غَيْرُهُ‌ ...؛وبه سوى مَدْيَن برادرشان شعيب را فرستاديم؛ گفت: اى قوم من! خدا را پرستش كنيد، كه جز او، معبودى براى شما نيست....»
۲۵. «... قُلْ إِنَّما أُمِرْتُ أَنْ أَعْبُدَ اللَّهَ وَ لا أُشْرِكَ بِهِ‌ ...؛... بگو: من مأمورم كه خداوند يگانه را بپرستم؛ و همتايى براى او قائل نشوم....»
۲۶. «وَ لَقَدْ بَعَثْنا فِي كُلِّ أُمَّةٍ رَسُولًا أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ وَ اجْتَنِبُوا الطَّاغُوتَ‌ ...؛ما در هر امّتى رسولى برانگيختيم كه: خداى يكتا را بپرستيد؛ و از پرستش طاغوت اجتناب كنيد....»
۲۷. «لا تَجْعَلْ مَعَ اللَّهِ إِلهاً آخَرَ فَتَقْعُدَ مَذْمُوماً مَخْذُولًا؛هرگز معبود ديگرى را با خدا قرار مده، كه نكوهيده و بى‌يار و ياور خواهى ماند.»
۲۸. «وَ قَضى‌ رَبُّكَ أَلَّا تَعْبُدُوا إِلَّا إِيَّاهُ‌ ...؛و پروردگارت فرمان داده: جز او را نپرستيد....»
۲۹. «ذلِكَ مِمَّا أَوْحى‌ إِلَيْكَ رَبُّكَ مِنَ الْحِكْمَةِ وَ لا تَجْعَلْ مَعَ اللَّهِ إِلهاً آخَرَ فَتُلْقى‌ فِي جَهَنَّمَ مَلُوماً مَدْحُوراً؛(اين احكام)، از حكمتهايى است كه پروردگارت به تو وحى فرستاده؛ و هرگز معبود ديگرى با خدا قرار مده، كه در جهنم افكنده مى‌شوى، در حالى كه سرزنش شده، و رانده درگاه خدا خواهى بود.»
۳۰. «وَ رَبَطْنا عَلى‌ قُلُوبِهِمْ إِذْ قامُوا فَقالُوا رَبُّنا رَبُّ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ لَنْ نَدْعُوَا مِنْ دُونِهِ إِلهاً لَقَدْ قُلْنا إِذاً شَطَطاً؛و به دلهايشان نيرو بخشيديم در آن هنگام كه قيام كردند و گفتند: پروردگار ما، پروردگار آسمانها و زمين است؛ هرگز غير او معبودى را نمى‌خوانيم؛ كه اگر چنين كنيم، سخنى بگزاف گفته‌ايم.»
۳۱. «وَ إِذِ اعْتَزَلْتُمُوهُمْ وَ ما يَعْبُدُونَ إِلَّا اللَّهَ فَأْوُوا إِلَى الْكَهْفِ يَنْشُرْ لَكُمْ رَبُّكُمْ مِنْ رَحْمَتِهِ وَ يُهَيِّئْ لَكُمْ مِنْ أَمْرِكُمْ مِرفَقاً؛و به آنها گفتيم: هنگامى كه از آنان و آنچه جز خدا مى‌پرستند كناره‌گيرى كرديد، به غار پناه بريد؛ كه پروردگارتان رحمتش را بر شما مى‌گستراند؛ و در كارتان، آرامشى براى شما فراهم مى‌سازد.»
۳۲. «... وَ لا يُشْرِكْ بِعِبادَةِ رَبِّهِ أَحَداً؛... و هيچ كس را در عبادت پروردگارش شريك نكند.»
۳۳. «إِنَّنِي أَنَا اللَّهُ لا إِلهَ إِلَّا أَنَا فَاعْبُدْنِي وَ أَقِمِ الصَّلاةَ لِذِكْرِي؛منم خداوند يگانه؛ معبودى جز من نيست؛ مرا پرستش كن، و نماز رابراى ياد من بپادار.»
۳۴. «وَ ما أَرْسَلْنا مِنْ قَبْلِكَ مِنْ رَسُولٍ إِلَّا نُوحِي إِلَيْهِ أَنَّهُ لا إِلهَ إِلَّا أَنَا فَاعْبُدُونِ؛ما پيش از تو هيچ پيامبرى را نفرستاديم مگر اين‌كه به او وحی كرديم كه: هيچ معبودى جز من نيست؛ پس فقط مرا پرستش كنيد.»
۳۵. «قالَ أَ فَتَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ ما لا يَنْفَعُكُمْ شَيْئاً وَ لا يَضُرُّكُمْ‌ • أُفٍّ لَكُمْ وَ لِما تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ أَ فَلا تَعْقِلُونَ؛ابراهيم گفت: آيا جز خدا چيزى را مى‌پرستيد كه نه كمترين سودى براى شما دارد، و نه زيانى به شما مى‌رساند؟! اف بر شما و بر آنچه جز خدا مى‌پرستيد! آيا نمى‌انديشيد؟!»
۳۶. «إِنَّ هذِهِ أُمَّتُكُمْ أُمَّةً واحِدَةً وَ أَنَا رَبُّكُمْ فَاعْبُدُونِ؛اين است امّت شما كه همگى امّت واحدى بودند و پيرو يك هدف)؛ و من پروردگار شما هستم؛ پس مرا پرستش كنيد.»
۳۷. «وَ لِكُلِّ أُمَّةٍ جَعَلْنا مَنْسَكاً لِيَذْكُرُوا اسْمَ اللَّهِ‌ ... فَإِلهُكُمْ إِلهٌ واحِدٌ ...؛براى هر امّتى قربانگاهى قرار داديم، تا نام خدا را ببرند...، و خداى شما معبود واحدى است....»
۳۸. «ذلِكَ بِأَنَّ اللَّهَ هُوَ الْحَقُّ وَ أَنَّ ما يَدْعُونَ مِنْ دُونِهِ هُوَ الْباطِلُ‌ ...؛اين بخاطر آن است كه خداوند حق است؛ و آنچه را غير از او مى‌خوانند باطل است....»
۳۹. «وَ لَقَدْ أَرْسَلْنا نُوحاً إِلى‌ قَوْمِهِ فَقالَ يا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ ما لَكُمْ مِنْ إِلهٍ غَيْرُهُ‌ ...؛ما نوح را به سوى قومش فرستاديم؛ پس گفت: اى قوم من! خداوند يكتا را بپرستيد، كه جز او معبودى براى شما نيست....»
۴۰. «فَأَرْسَلْنا فِيهِمْ رَسُولًا مِنْهُمْ أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ ما لَكُمْ مِنْ إِلهٍ غَيْرُهُ‌ ...؛و در ميان آنان پيامبرى از خودشان فرستاديم كه: خداى يگانه را بپرستيد؛ كه جز اومعبودى براى شما نيست....»
۴۱. «فَتَعالَى اللَّهُ الْمَلِكُ الْحَقُّ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ رَبُّ الْعَرْشِ الْكَرِيمِ؛پس بلندمرتبه است خداوندى كه فرمانرواى حق است، معبودى جز او نيست؛ و او پروردگار عرش كريم است.»
۴۲. «وَ مَنْ يَدْعُ مَعَ اللَّهِ إِلهاً آخَرَ لا بُرْهانَ لَهُ بِهِ‌ ...؛و هركس معبود ديگرى را با خدا بخواند- و به يقين هيچ دليلى بر آن نخواهد داشت- ....»
۴۳. «وَ الَّذِينَ لا يَدْعُونَ مَعَ اللَّهِ إِلهاً آخَرَ ...؛و كسانى كه معبود ديگرى را با خداوند نمى‌خوانند....»
۴۴. «فَلا تَدْعُ مَعَ اللَّهِ إِلهاً آخَرَ فَتَكُونَ مِنَ الْمُعَذَّبِينَ؛اى پيامبر! هيچ معبود ديگرى را با خداوند يگانه مخوان، كه از عذاب‌شدگان خواهى بود.»
۴۵. «وَ لا تَدْعُ مَعَ اللَّهِ إِلهاً آخَرَ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ ...؛معبود ديگرى را با خدا مخوان، كه هيچ معبودى جز او نيست....»
۴۶. «يا عِبادِيَ الَّذِينَ آمَنُوا إِنَّ أَرْضِي واسِعَةٌ فَإِيَّايَ فَاعْبُدُونِ؛اى بندگان من كه ايمان آورده‌ايد! زمين من گسترده است، پس تنها مرا بپرستيد (و هجرت كنيد و در برابر فشارهاى دشمنان تسليم نشويد).»
۴۷. «وَ ما لِيَ لا أَعْبُدُ الَّذِي فَطَرَنِي وَ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ؛چرا كسى را پرستش نكنم كه مرا آفريده، و همگى به سوى او بازگشت داده مى‌شويد؟!»
۴۸. «إِفْكاً آلِهَةً دُونَ اللَّهِ تُرِيدُونَ؛آيا از روى دروغ به سراغ معبودانى غير از خدا مى‌رويد؟!»
۴۹. «قالَ أَ تَعْبُدُونَ ما تَنْحِتُونَ؛گفت: آيا چيزى را مى‌پرستيد كه خود مى‌تراشيد؟!»
۵۰. «أَ تَدْعُونَ بَعْلًا وَ تَذَرُونَ أَحْسَنَ الْخالِقِينَ؛آيا بت بعل را مى‌خوانيد و بهترين آفريدگار را رها مى‌سازيد؟!»
۵۱. «اللَّهَ رَبَّكُمْ وَ رَبَّ آبائِكُمُ الْأَوَّلِينَ؛خدايى كه پروردگار شما و پروردگار نیاکان شماست!»
۵۲. «إِنَّا أَنْزَلْنا إِلَيْكَ الْكِتابَ بِالْحَقِّ فَاعْبُدِ اللَّهَ مُخْلِصاً لَهُ الدِّينَ‌ • أَلا لِلَّهِ الدِّينُ الْخالِصُ وَ الَّذِينَ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِهِ أَوْلِياءَ ما نَعْبُدُهُمْ إِلَّا لِيُقَرِّبُونا إِلَى اللَّهِ زُلْفى‌ ...؛ما اين كتاب را بحق بر تو نازل كرديم؛ پس خدا را پرستش كن در حالى كه دين خود را براى او خالص كرده‌اى. آگاه باشيد كه دين خالص از آن خداست، و آنها كه غير خدا را اولياى خود قرار دادند، و مى‌گفتند: اينها را نمى‌پرستيم مگر بخاطر اين‌كه ما را به خداوند نزديك كنند....»
۵۳. «قُلْ أَ فَغَيْرَ اللَّهِ تَأْمُرُونِّي أَعْبُدُ أَيُّهَا الْجاهِلُونَ؛ببگو: «آيا به من دستور مى‌دهيد كه غير خدا را بپرستم اى جاهلان؟!»
۵۴. «بَلِ اللَّهَ فَاعْبُدْ وَ كُنْ مِنَ الشَّاكِرِينَ؛بلكه تنها خداوند را عبادت كن و از شکرگزاران باش.»
۵۵. «إِذْ جاءَتْهُمُ الرُّسُلُ مِنْ بَيْنِ أَيْدِيهِمْ وَ مِنْ خَلْفِهِمْ أَلَّا تَعْبُدُوا إِلَّا اللَّهَ‌ ...؛در آن هنگام كه پيامبران از پيش رو و پشت سر و از هر سو به سراغشان آمدند و آنان را دعوت كردند كه جز خدا را نپرستيد....»
۵۶. «وَ اذْكُرْ أَخا عادٍ إِذْ أَنْذَرَ قَوْمَهُ بِالْأَحْقافِ وَ قَدْ خَلَتِ النُّذُرُ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَ مِنْ خَلْفِهِ أَلَّا تَعْبُدُوا إِلَّا اللَّهَ إِنِّي أَخافُ عَلَيْكُمْ عَذابَ يَوْمٍ عَظِيمٍ؛(سرگذشت هود) برادر قوم عاد را ياد كن، آن زمان كه قومش را در سرزمین احقاف انذار كرد، در حالى كه پيامبران انذاركننده‌اى قبل از او در گذشته‌هاى دور و نزديك آمده بودند و گفت: جز خداى يگانه را نپرستيد، زيرا من بر شما از عذاب روزى بزرگ مى‌ترسم!»
۵۷. «وَ لا تَجْعَلُوا مَعَ اللَّهِ إِلهاً آخَرَ إِنِّي لَكُمْ مِنْهُ نَذِيرٌ مُبِينٌ؛و با خدا معبود ديگرى قرار ندهيد، كه من براى شما از سوى او بيم دهنده‌اى آشكارم.»
۵۸. «وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلَّا لِيَعْبُدُونِ؛من جنّ و انس را نيافريدم جز براى اين‌كه مرا پرستش كنند (و از اين راه تكامل يابند و به من نزديك شوند).»
۵۹. «... إِنَّا بُرَآؤُا مِنْكُمْ وَ مِمَّا تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ كَفَرْنا بِكُمْ وَ بَدا بَيْنَنا وَ بَيْنَكُمُ الْعَداوَةُ وَ الْبَغْضاءُ أَبَداً حَتَّى تُؤْمِنُوا بِاللَّهِ وَحْدَهُ‌ ...؛... ما از شما و آنچه غير از خدا مى‌پرستيد بيزاريم؛ ما نسبت به شما كافريم؛ و ميان ما و شما دشمنی و كينه آشكار شده است؛ تا آن زمان كه به خداى يگانه ايمان بياوريد....»
۶۰. «وَ أَنَّ الْمَساجِدَ لِلَّهِ فَلا تَدْعُوا مَعَ اللَّهِ أَحَداً؛و اين‌كه مساجد از آنِ خداست، پس هيچ كس را با خدا نخوانيد.»
۶۱. «قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ؛بگو: او خداوند، يكتا و يگانه است.»


هدف از عبادت در آیات الهی، رستگاری و تقوا ذکر شده‌ است، برخی روایات نیز هدف عبادت بندگان را ترس از عقاب یا طلب اجر یا سپاس‌گزاری از خداوند برشمرده‌اند. امام‌ خمینی نیز بر این باور است که عبادت اسراری دارد که نباید از آن غافل بود، چنان‌که در مثل نماز نباید آن را در تجوید، قرائت و تصحیح ظاهر خلاصه کرد. ایشان تمام هدف عبادت را به فعلیت رسیدن کمالات انسان و الهی شدن او می‌داند؛ چنان‌که یکی از اهداف عبادت آن است که باطن نفس، صورت عبودیت بگیرد، به این معنا که باطن نفس از عبادت منفعل گردد و قلب نورانی شود.
[۶۸] خمینی، روح‌الله، تفسیر سوره حمد، ص۱۷۱، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۸۸. .

امام‌ خمینی هدف و سرّ دیگر عبادت را تمرین‌دادن طبیعت نفس، غلبه ملکوت آن بر ملک و بدن و نفوذ اراده‌ فاعله نفس می‌داند، البته تکلیف به احکام باطنی برای تحصیل کمال عبادت است و ترک‌کردن آن عقاب در پی نخواهد داشت. بر اساس آیه (وَ اعْبُدْ رَبَّکَ حَتَّی یَاْتِیَکَ الْیَقِینُ) مراد از یقین در این آیه زمان مرگ می‌باشد، البته ایشان در تاویلی عرفانی، مرگ را به‌ معنای فنای مطلق تفسیر می‌کند، بدین ‌معنا که تا وقتی بنده سالک است، عبادت از بنده است و وقتی واصل شد و فنای کلی به او دست داد، با حق متحد می‌شود و عبادت به‌ حق نسبت داده می‌شود و عبادت از ناحیه حق‌تعالی در آینه بنده واقع می‌شود.
امام‌ خمینی به برخی از نتایج عبادت اشاره کرده‌ است از جمله: تقرب انسان به پروردگار، وصول به بارگاه قدس الهی، حصول معارف، تذکر معبود، به‌دست‌آوردن صورت اخروی ملکوتی که به‌وسیله آن بهشت آباد می‌شود، تقویت اراده و اینکه نفس صاحب عزم و اقتدار می‌شود، اتحاد با روح عبادت که ثمره تکرار عبادات و تاثیر آن در قلب است تا قلب عابد با روح عبادت متحد شود.
[۷۴] خمینی، روح‌الله، دانشنامه امام خمینی، ج۷، ص۲۰۸، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۴۰۰.



آثار عبادت خدا (قرآن)، آداب عبادت خدا (قرآن)، احکام عبادت خدا (قرآن)، اختیار در عبادت خدا (قرآن)، اخلاص در عبادت خدا (قرآن)، ارزش عبادت خدا (قرآن)، استعانت در عبادت خدا (قرآن)، استکبار از عبادت خدا (قرآن)، استمرار عبادت خدا (قرآن)، اعتدال در عبادت خدا (قرآن)، اهمیت عبادت خدا (قرآن)، پاداش عبادت خدا (قرآن)، ترک عبادت خدا (قرآن)، توحید در عبادت خدا (قرآن)، توصیه به عبادت خدا (قرآن)، حقیقت عبادت خدا (قرآن)، خستگی از عبادت خدا (قرآن)، خیر بودن عبادت خدا (قرآن)، دعوت به عبادت خدا (قرآن)، شرک در عبادت خدا (قرآن)، صبر در عبادت خدا (قرآن)، عبادت جمعی خدا (قرآن)، عبادت خدا در جهاد (قرآن)، عبادت خدا در سفر (قرآن)، عبادت خدا در کتب آسمانی (قرآن)، عبادت‌کنندگان خدا (قرآن)، عوامل عبادت خدا (قرآن)، فطری بودن عبادت خدا (قرآن)، فلسفه عبادت خدا (قرآن)، کیفیت عبادت خدا (قرآن)، مصادیق عبادت خدا (قرآن)، مکان عبادت خدا (قرآن)، ممانعت از عبادت خدا (قرآن)، موانع عبادت خدا (قرآن)، نشاط در عبادت خدا (قرآن)، نیاز به عبادت خدا (قرآن)، نیت عبادت خدا (قرآن)، وجوب عبادت خدا (قرآن)، وقت عبادت خدا (قرآن).


۱. حمد/سوره۱، آیه۵.    
۲. بقره/سوره۲، آیه۸۳.    
۳. بقره/سوره۲، آیه۱۳۳.    
۴. بقره/سوره۲، آیه۱۳۸.    
۵. آل‌عمران/سوره۳، آیه۶۴.    
۶. نساء/سوره۴، آیه۱۷۲.    
۷. مائده/سوره۵، آیه۷۶.    
۸. انعام/سوره۶، آیه۵۶.    
۹. انعام/سوره۶، آیه۷۱.    
۱۰. انعام/سوره۶، آیه۱۶۲.    
۱۱. انعام/سوره۶، آیه۱۶۳.    
۱۲. اعراف/سوره۷، آیه۵۶.    
۱۳. اعراف/سوره۷، آیه۵۹.    
۱۴. اعراف/سوره۷، آیه۶۵.    
۱۵. اعراف/سوره۷، آیه۷۰.    
۱۶. اعراف/سوره۷، آیه۷۳.    
۱۷. اعراف/سوره۷، آیه۸۵.    
۱۸. اعراف/سوره۷، آیه۱۴۰.    
۱۹. توبه/سوره۹، آیه۳۱.    
۲۰. یونس/سوره۱۰، آیه۱۸.    
۲۱. یونس/سوره۱۰، آیه۱۰۴.    
۲۲. یونس/سوره۱۰، آیه۱۰۶.    
۲۳. هود/سوره۱۱، آیه۲.    
۲۴. هود/سوره۱۱، آیه۲۶.    
۲۵. هود/سوره۱۱، آیه۵۰.    
۲۶. هود/سوره۱۱، آیه۶۱.    
۲۷. هود/سوره۱۱، آیه۸۴.    
۲۸. رعد/سوره۱۳، آیه۳۶.    
۲۹. نحل/سوره۱۶، آیه۳۶.    
۳۰. اسراء/سوره۱۷، آیه۲۲.    
۳۱. اسراء/سوره۱۷، آیه۲۳.    
۳۲. اسراء/سوره۱۷، آیه۳۹.    
۳۳. کهف/سوره۱۸، آیه۱۴.    
۳۴. کهف/سوره۱۸، آیه۱۶.    
۳۵. کهف/سوره۱۸، آیه۱۱۰.    
۳۶. طه/سوره۲۰، آیه۱۴.    
۳۷. انبیاء/سوره۲۱، آیه۲۵.    
۳۸. انبیاء/سوره۲۱، آیه۶۶.    
۳۹. انبیاء/سوره۲۱، آیه۶۷.    
۴۰. انبیاء/سوره۲۱، آیه۹۲.    
۴۱. حج/سوره۲۲، آیه۳۴.    
۴۲. حج/سوره۲۲، آیه۶۲.    
۴۳. مؤمنون/سوره۲۳، آیه۲۳.    
۴۴. مؤمنون/سوره۲۳، آیه۳۲.    
۴۵. مؤمنون/سوره۲۳، آیه۱۱۶.    
۴۶. مؤمنون/سوره۲۳، آیه۱۱۷.    
۴۷. فرقان/سوره۲۵، آیه۶۸.    
۴۸. شعراء/سوره۲۶، آیه۲۱۳.    
۴۹. قصص/سوره۲۸، آیه۸۸.    
۵۰. عنکبوت/سوره۲۹، آیه۵۶.    
۵۱. یس/سوره۳۶، آیه۲۲.    
۵۲. صافّات/سوره۳۷، آیه۸۶.    
۵۳. صافّات/سوره۳۷، آیه۹۵.    
۵۴. صافّات/سوره۳۷، آیه۱۲۵.    
۵۵. صافّات/سوره۳۷، آیه۱۲۶.    
۵۶. زمر/سوره۳۹، آیه۲.    
۵۷. زمر/سوره۳۹، آیه۳.    
۵۸. زمر/سوره۳۹، آیه۶۴.    
۵۹. زمر/سوره۳۹، آیه۶۶.    
۶۰. فصّلت/سوره۴۱، آیه۱۴.    
۶۱. احقاف/سوره۴۶، آیه۲۱.    
۶۲. ذاریات/سوره۵۱، آیه۵۱.    
۶۳. ذاریات/سوره۵۱، آیه۵۶.    
۶۴. ممتحنه/سوره۶۰، آیه۴.    
۶۵. جنّ/سوره۷۲، آیه۱۸.    
۶۶. اخلاص/سوره۱۱۲، آیه۱.    
۶۷. خمینی، روح‌الله، شرح چهل حدیث، ص۲۰۵، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۸۸.    
۶۸. خمینی، روح‌الله، تفسیر سوره حمد، ص۱۷۱، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۸۸. .
۶۹. خمینی، روح‌الله، آداب الصلاة، ص۲۳، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۸۸.    
۷۰. خمینی، روح‌الله، شرح چهل حدیث، ص۳۲۵-۳۲۶، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۸۸.    
۷۱. خمینی، روح‌الله، تعلیقات علی شرح الفصوص الحکم و مصباح الانس، ص۲۰۱، قم، دفتر تبلیغات اسلامی، ۱۴۱۰ قمری.    
۷۲. حجر/سوره۱۵، آیه ۹۹.    
۷۳. خمینی، روح‌الله، سرّ الصلاة، ص۸۳، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۸۸.    
۷۴. خمینی، روح‌الله، دانشنامه امام خمینی، ج۷، ص۲۰۸، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۴۰۰.



مرکز فرهنگ و معارف قرآن، فرهنگ قرآن، ج۱۹، ص۴۹۹، برگرفته از مقاله «عبادت خدا».    
دانشنامه امام خمینی    ، تهران، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی    ، ۱۴۰۰ شمسی.






جعبه ابزار