• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

عقاید هندوان

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



هندوان، فرار از دنیا و ترک جمیع لذات و مشتهیات جسمانی همراه با تعذیب و شکنجه را پایه و اساس سعادت و نجات می‌دانند که نسبت به بدن روا می‌دارند و دوام به ریاضت‌کشی‌های طولانی دارند



همان‌طور که در مقالات قبل اشاره شد، در رابطه با تأثیرگذاری منابع خارجی سه قول مطرح است:

۱.۱ - دیدگاه اول

برخی قائل‌اند منابع تصوف منابع صددرصد اسلامی است و بین منابع داخلی و منابع خارجی تصوف مثل آیین بودایی و برهمایی فقط و فقط شباهت وجود دارد که این مطلب به نظریه بزرگانی همچون آقای دکتر عبدالحسین زرین‌کوب می‌باشد، که البته خود این دسته افراد، تأثیر این آیین‌ها را بر تصوف نادیده نمی‌گیرند. وی می‌نویسد:

۱.۱.۱ - سخن زرین‌کوب

حقیقت آن است که تصوف جریان فکری واحدی نیست. مجموع جریان‌های گوناگون است و ناچار… و شاید از بعضی از آنها متأثر باشد، لیکن هیچ یک از این موارد شباهت، منشأ تصوف را بیان نمی‌کند.
[۱] زرین‌کوب، عبدالحسین، ارزش میراث صوفیه، ص‌۱۴، تهران، انتشارات امیرکبیر، ۱۳۶۲، چاپ پنجم.


۱.۲ - دیدگاه دوم

عده‌ای دیگر قائل‌اند تصوف مولود عقاید هندی و بودایی و مانوی است؛ که البته اگر خوش‌بینانه نگاه کنیم، می‌توان این قول را حمل بر مبالغه کرد؛ زیرا خوب می‌دانیم سرچشمه اصلی ‌آداب و رسوم تصوف مسائل اسلامی است که بعدها عقایدی همچون فقر و سیاحت و سبحه و کشکول از عقاید بودائیان و هندوان وارد تصوف شد.

۱.۳ - دیدگاه سوم

اما به نظر می‌رسد قول صحیح همان است که بگوییم افکار و عقاید و عادات هندی و بودایی بعدها در تصوف وارد شده و تأثیر بسیار زیادی هم گذاشته و به یکی از سرمنشأهای تصوف تبدیل شده، نه این‌که بگوییم صددرصد اسلامی است و نه این‌که بگوییم صددرصد هندی و مانوی است و به قول برخی محققین همین سرمنشأ هندی و بودایی باعث پیشرفت آنان شده است.


می‌گویند: جنبه ذوق و لطف شاعرانه و تعلیمات بسیار عارفانه و صلح‌جویانه و تسلیم و رضا و قناعت و استغنا و زیبایی‌ دوستی که در آیین بودا بوده است. در میان مردمی که در آن زمان از عقاید تند و تیز و جنگ‌جویی و پرخاش به تنگ آمده بودند و در پی تعلیمات ملایم و آرام می‌گشتند، بسیار پسندیده افتاد. در دوره اسلامی نیز همین عقاید مسالمت‌آمیز و صلح‌جویانه در میان صوفیه شرق ایران نیز بسیار پسندیده افتاد و آیین بودایی یکی از سرچشمه‌های الهام تصوف ایران شده است.
[۲] نفیسی، سعید، سرچشمه تصوف در ایران، ص۲۰، تهران، کتا‌ب‌فروشی فروغی، ۱۳۴۵، چاپ پنجم.

از قرن دوم به بعد که مسلمانان به نقل کتب سایر ملل به زبان عربی پرداختند و دایره علوم وسعت یافت، قسمتی از آثار و کتب هندی و بودایی به عربی ترجمه شد و در دسترس مسلمین قرار گرفت و از همه مهم‌تر دو کتاب (بلوهر و یوذاسف) و (یوذاسف) است و این دو کتاب در حقیقت توصیف و تشریح یک روش زندگی صوفیانه و تابلویی از آیین ترک دنیا و فلسفه فقر و فنا بوده است.

و ما خوب می‌دانیم که داستان یوذاسف و بلوهر همان داستان زندگی (بودا) پیشوای بودائیان است که پس از اختلاط مسلمین با بودائیان و مرتاضان هندی و ترجمه و نقل کتب هندی در میان مسلمین بدین صورت نقل شده است.
[۳] عمید زنجانی، عباس‌علی، تحقیق و بررسی در تاریخ تصوف، ص۱۳، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۶۷، چاپ دوم.

و این علاوه بر ارتباط مسلمانان با سیاهان و مرتاضان هندی بود، که زیاد در بین مسلمین رفت و آمد داشتند. مفصل این مطلب را دکتر قاسم غنی در کتاب تاریخ تصوف در اسلام متذکر می‌شود. علاقه‌مندان مراجعه فرمایند.
[۴] غنی، قاسم، تاریخ التصوف فی الاسلام.





۳.۱ - فرار از دنیا و ترک جمیع لذات

مذاهب و عقاید مختلف هندی در این اصل مشترک‌اند که پایه و اساس سعادت و نجات، همانا فرار از دنیا و ترک جمیع لذات و مشتهیات جسمانی همراه با تعذیب و شکنجه است که نسبت به بدن روا می‌دارند و دوام به ریاضت‌کشی‌های طولانی دارند که شبیه همان عقاید و اعمال را ما در مورد متصوفه به‌خوبی شاهد هستیم و برای مثال می‌بینیم که در مورد شبلی نقل می‌کنند.

۳.۱.۱ - نمونه‌ها

هر شب مقداری نمک در چشم می‌کرد تا خوابش نبرد و آن به ۷ من (که ۲۱ کیلو می‌باشد) رسید.
[۵] نیشابوری، عطار، فریدالدین، تذکرة الاولیاء، ص۳۵۰، مقدمه ناصر هیری، تهران، انتشارات گلشائی، ۱۳۶۱، چاپ اول.
یا در مورد حلاج می‌خوانیم:
لباسی بر تن داشت که بیست سال از تنش بیرون نیاورده تا به آن گزنده‌های بسیاری عارض شد. بعد از بیست سال لباس را به زور از تنش بیرون آوردند. وزن برخی گزنده‌ها به نیم دانق (۲۵۰گرم) می‌رسید.
[۶] نیشابوری، عطار، فریدالدین، تذکرة الاولیاء، ص۳۳۹، مقدمه ناصر هیری، تهران، انتشارات گلشائی، ۱۳۶۱، چاپ اول.

این‌گونه متصوفه همانند مذاهب هندی خود را ریاضت می‌دادند و نقل‌های بسیار در این باره مطرح است که علاقه‌مندان به کتب مربوطه مراجعه نمایند.

۳.۲ - وحدت وجود و فنا

یکی دیگر از مسائلی که از عقاید هندوان گرفته شده و وارد تصوف اسلامی شده است، وحدت وجود و فنا و محو و مستهلک شدن در ذات باری تعالی می‌باشد.

۳.۲.۱ - نکته‌ای درباره وحدت وجود

نکته‌ای اینجا لازم به ذکر می‌باشد و آن این‌که ما دو نوع وحدت وجود داریم و منظور از وحدت وجود در اینجا، وحدت وجود و موجود در تحقق است که مورد طعن و انکار علمای بزرگ شیعه قرار گرفته است. والا وحدت وجود و موجود در وجود که عرفا و فلاسفه بزرگ اسلامی به آن قائل هستند. عین توحید بوده و در جواب سوفسطائیان بیان شده و هیچ ایرادی ندارد.

۳.۲.۲ - مسأله وحدت وجودی در اوپانیشاد

عین مسأله وحدت وجودی را که متوصفه قائل هستند، در اوپانیشاد می‌خوانیم: وقتی که مرد عارف و اهل راز در وجود نورانی و وجود قاهر و عقل مطلق که عین برهما است نیک تأمل می‌کند از خیر و شر برتر می‌گراید، از هرگونه شهوات و اهدای نفسانی خویش را متبره می‌دارد و سرانجام به ادراک و وحدت نهایی فائز می‌گردد… هم‌چنان‌که رودخانه‌ها به دریا می‌ریزند و نام و صورت خود را از دست می‌دهند و عین دریا می‌شوند، مرد عاقل نیز هم‌چنان وقتی خود را از قید نام و صورت برهاند. در ورای این‌طور در ذرات نورانی عقل مطلق مستهلک و فانی می‌شود.
[۷] زرین‌کوب، عبدالحسین، ارزش میراث صفویه، ص۱۸. تهران، انتشارات امیرکبیر، ۱۳۶۲، چاپ پنجم.


۳.۲.۳ - جامی و وحدت وجود

عقیده جامی و پیروان او این است که وجود، وجود مطلق است و در واقع وجودی جز واجب الوجود که وجود مطلق است نیست.
شبستری در گلشن راز گوید: جناب حضرت حق را دوئی نیست.
من و ماه تو و او هست یک چیز ••• که در وحدت نباشد هیچ تمیز
[۸] مردانی، محمد، سیری کوتاه در مرام صوفی‌گری، ص۴۰، قم، سپهراذین، ۱۳۸۳، چاپ دوم.


۳.۲.۴ - وحدت وجود به بیانی ساده

و در واقع اگر بخواهیم عقیده وحدت وجود را خیلی ساده و روان معنا کنیم، باید بگوییم:
فرضیه وحدت وجود خالی از آن است که ثابت کند در دار تحقق بیش از یک حقیقت وجود ندارد. این حقیقت در مرتبه‌ای به صورت خالق و در مرتبه‌ای به صورت مخلوق است. بنابراین خالق و مخلوق در این حقیقت مشترک‌اند و هر دو از یک سنخ‌اند، با این تفاوت که اصل و منبع این حقیقت در ذاتی است که خالق نامیده می‌شود و مخلوقات هر یک به اندازه قدر و لیاقت و استعداد خود از آن بهره‌ای دارند.
[۹] صدرزاده، محمد، فلسفه و عرفان از نظر اسلام، ص۱۱، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۷۰، چاپ اول.


و شعرا در قالب شعر چقدر زیبا این عقیده را (عقیده وحدت وجودی) به نظم کشیده‌اند:

ای قوم به حج رفته کجایید کجایید ••• معشوق همین جاست بیایید بیایید
معشوق تو همسایه و دیوار به دیوار ••• در بادیه سرگشته شما در چه هوایید
[۱۰] مولوی رومی، جلال‌الدین، محمد، کلیات شمس تبریزی، ص۲۷۴، تهران، انتشارات امیرکبیر، ۱۳۵۱، چاپ چهارم.


۳.۲.۵ - وحدت وجود در غرب

نکته جالب این‌که اولین کسی که در غرب به این موضوع اشاره کرد، «ویلیام جونز» است که میان عقیده وحدت وجود در تصوف اسلامی و مذهب عرفانی «ونداتا» مقایسه کرده است.

۳.۲.۶ - وحدت وجود در شرق

و در شرق ابوریحان بیرونی پیش‌قدم در این موضوع است و نخستین کسی است که در شرق دست به مقایسه‌هایی میان تصوف اسلامی و عرفان هندی زده است. وی در کتابش به نام «تحقیق ماللهند» می‌نویسد:

۳.۲.۷ - دیدگاه ابوریحان

صوفیان در اشتغال به حق طریقت «پاتنجل» هندی را دارند و می‌گویند تا زمانی که داری اشاره می‌کنی موحد نیستی مگر پس از آنکه حق بر اشاره تو مستولی شود و اشاره در تو محو گردد؛ و دیگر مشیر و اشاره‌ای باقی نماند. در کتاب صوفیان مطالبی وجود دارد که اشاره به عقیده اتخاذ ذاتی و موضوع دارد.
[۱۱] بدوی، عبدالرحمن، تاریخ تصوف اسلامی، ترجمه دکتر محمودرضا افتخارزاده، ص۵۶ و ۵۷، قم، دفتر نشر معارف اسلامی، ۱۳۷۵، چاپ اول.



اگر بخواهیم واضح در این باره صحبت کنیم، باید از این جملات استفاده کرد که: «ظهر و انکشف ان کلما یقع علیه اسم الوجود لیس الا شانا من شئون الواحد القیوم و لمعه من لمعات نور الانوار فما وضعناه اولا بحسب النظر»...
[۱۲] شیرازی، صدر الدین محمد، کتاب المشاعر، قدمة هنری کربین خریج جامعة السوربون، ترجمة المقدمة: ابتسام الحموی، تعلیق وتصحیح: الدکتورة فاتن محمد خلیل اللبون، ص۱۰۴، بیروت – لبنان، مؤسسة التاریخ العربی للطباعة والنشر والتجارة، ۱۴۲۰.

هنگامی که خورشید حقیقت طلوع می‌کند و نور آن در اطراف ممکنات نفوذ می‌نماید، در این موقع روشن و آشکار می‌شود که هر چیزی که اسم وجود بر آن واقع می‌شود، جز شأنی از شئون واحد قیوم و پرتوی از پرتوهای نور الانوار نیست. علیت و معلولیت در مراتب وجود که نظر ما ابتدا به آن قرار گرفته بود و در نهایت از جهتی ما را به این می‌رساند که آنچه ما در وجود علت می‌نامیم، اصل است و معلول شأنی از شئون آن و طوری از اطوارش است و تجلی او به انواع ظهوراتش شده است.
یا گاهی مثال زده می‌شود که موم را اگر به شکل شیر، شجر یا انسان درآوریم، در هر موردی اسامی مختلف پیدا می‌کند؛ ولی همه می‌دانند که جز موم چیزی نیست، موم است که به این اشکال مختلفه متشکل شده است.
[۱۳] سیدان، سید جعفر، سنخیت عینیت یا تباین، قم، مدرسه آیه الله گلپایگانی، بی‌تا.


۴.۱ - مقامات و تربت هندوان

و دیگر عقاید هندوان که شبیه به عقاید تصوف است، مسأله مقامات و تربت آنهاست که سالک به ترتیب و تدریج از مقامی به مقام بالاتر می‌رود تا به مرحله فنا می‌رسد.


در طریقه بودائیان هشت مقام است؛ همان‌طور که در سیر و سلوک تصوف هم مقاماتی است؛ هر چند در جزئیات شروط و سلوک و خصوصیات مقامات فرق دارند. ولی هر دو از یک نقطه شروع و به یک نقطه ختم می‌شوند که تصوف از مراقبه شروع می‌شود که در عقاید بودائیان «دیانا» خوانده می‌شود و هر دو به طرف یک اصل پیش می‌روند که عارف و معروف یکی شده و به مقام فنا می‌رسند.


پس اگر کمی با دقت نظر نگاه کنیم، در‌می‌یابیم که عقاید هندی و بودایی و مانوی در سرمنشأ آداب و رسوم متصوفه تأثیر بسزایی داشته و تقریباً می‌توان گفت مهم‌ترین ارکان آن را تشکیل داده‌اند.



۱. زرین‌کوب، عبدالحسین، ارزش میراث صوفیه، ص‌۱۴، تهران، انتشارات امیرکبیر، ۱۳۶۲، چاپ پنجم.
۲. نفیسی، سعید، سرچشمه تصوف در ایران، ص۲۰، تهران، کتا‌ب‌فروشی فروغی، ۱۳۴۵، چاپ پنجم.
۳. عمید زنجانی، عباس‌علی، تحقیق و بررسی در تاریخ تصوف، ص۱۳، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۶۷، چاپ دوم.
۴. غنی، قاسم، تاریخ التصوف فی الاسلام.
۵. نیشابوری، عطار، فریدالدین، تذکرة الاولیاء، ص۳۵۰، مقدمه ناصر هیری، تهران، انتشارات گلشائی، ۱۳۶۱، چاپ اول.
۶. نیشابوری، عطار، فریدالدین، تذکرة الاولیاء، ص۳۳۹، مقدمه ناصر هیری، تهران، انتشارات گلشائی، ۱۳۶۱، چاپ اول.
۷. زرین‌کوب، عبدالحسین، ارزش میراث صفویه، ص۱۸. تهران، انتشارات امیرکبیر، ۱۳۶۲، چاپ پنجم.
۸. مردانی، محمد، سیری کوتاه در مرام صوفی‌گری، ص۴۰، قم، سپهراذین، ۱۳۸۳، چاپ دوم.
۹. صدرزاده، محمد، فلسفه و عرفان از نظر اسلام، ص۱۱، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۷۰، چاپ اول.
۱۰. مولوی رومی، جلال‌الدین، محمد، کلیات شمس تبریزی، ص۲۷۴، تهران، انتشارات امیرکبیر، ۱۳۵۱، چاپ چهارم.
۱۱. بدوی، عبدالرحمن، تاریخ تصوف اسلامی، ترجمه دکتر محمودرضا افتخارزاده، ص۵۶ و ۵۷، قم، دفتر نشر معارف اسلامی، ۱۳۷۵، چاپ اول.
۱۲. شیرازی، صدر الدین محمد، کتاب المشاعر، قدمة هنری کربین خریج جامعة السوربون، ترجمة المقدمة: ابتسام الحموی، تعلیق وتصحیح: الدکتورة فاتن محمد خلیل اللبون، ص۱۰۴، بیروت – لبنان، مؤسسة التاریخ العربی للطباعة والنشر والتجارة، ۱۴۲۰.
۱۳. سیدان، سید جعفر، سنخیت عینیت یا تباین، قم، مدرسه آیه الله گلپایگانی، بی‌تا.



سایت پژوهه، برگرفته از مقاله «عقاید هندوان».    



جعبه ابزار