• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

علمای خاندان انصاری

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



از خاندان انصاری، علمای بزرگی برخاسته‌اند که در این مبحث به نام چند نفر از آنان اشاره می‌شود.



درباره چگونگی ورود خاندان انصاری به منطقه داراب، آیت الله شیخ یحیی انصاری شیرازی با استناد به کتاب شب‌های پیشاور، چنین می‌گوید: «هنگامی که کاروان خاندان بنی هاشم به سرپرستی شاه چراغ (احمد بن موسی الکاظم) به همراه فرزندان امام موسی بن جعفر (علیه‌السّلام) از مسیر شهرستان کازرون به طرف شیراز در حرکت بودند، مامون (خلیفه عباسی) به حاکم وقت شیراز دستور داد تا از ورود این کاروان جلوگیری کرده، با آنها جنگ نماید. بر این اساس، وقتی کاروان بزرگ بنی هاشم به شیراز رسیدند، حاکم شیراز با آنها به جنگ پرداخت. در این جنگ خونین، عده‌ای از کاروان بنی هاشم از جمله احمد بن موسی (شاه چراغ) شهید شده و عده بسیار دیگری به نواحی مختلف فارس رفته و در مناطق مختلف پراکنده شدند. یکی از این افراد که در کاروان بوده و سپس به نواحی فارس مهاجرت نمود، از نوه‌های جابر بن عبدالله انصاری، از اصحاب معروف پیامبر بوده است که به منطقه داراب رفته و در روستای نوایگان فعلی سکونت نموده و بعد از آن خاندان بزرگ انصاری پی‌ریزی شده است».
[۱] سیمای داراب، سید سیف الله نحوی، ص۶۹ـ۷۰، جاول، بهار ۷۳.



شیخ یحیی انصاری شیرازی متخلص به «اشراق»، فرزند شیخ محمد انصاری، در شب نیمه ماه مبارک رمضان (برابر با سال ۱۳۰۶ش.) در روستای نوایگان دیده به جهان گشود.
او فرزند شیخ محمد بن شیخ زکریا (نصیرالاسلام) بن شیخ عبدالرحمن بن شیخ ابوعلی انصاری بن شیخ عبدالصمد انصاری بن شیخ بهاء الدین انصاری است که نسب اینان به جابر بن عبدالله انصاری (صحابی بزرگ پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم)) می‌رسد. همه اینان از عالمان و بزرگان عصر خویش بوده‌اند و شیخ یحیی انصاری در چنین خاندانی رشد کرده است.


عالم مجاهد و مبارز نستوه زکریا انصاری ملقب به نصیر الاسلام و مشهور به شیخ شهید، در روستای نوایگان از توابع شهرستان داراب استان فارس چشم به جهان گشود. تحصیلات مقدماتی خود را در زادگاهش گذراند. همزمان با هجرت مجاهد بزرگ، آیت الله سید عبدالحسین لاری به لارستان، وی نیز برای کسب فیض از محضر سید به شهر لار رفت و به فراگیری علوم اسلامی و حوزوی پرداخت. این عالم ربانی که در فنون نظامی نیز ید طولایی داشت و در این عرصه مجاهدی بزرگ و سرداری کم نظیر به شمار می‌آمد، پس از تکمیل تحصیلات خود به فرمان سید لاری، یک یگان نظامی مجهز برای حکومت اسلامی لارستان ترتیب داد و فرماندهی تفنگداران و چریک‌های سید را به عهده گرفت و در این راه، وظیفه خود را به بهترین وجه انجام داد. یکی از جراید آن روزگار درباره وی چنین نوشته است:
«یکی از نزدیکان مرحوم سید، به نام حجة الاسلام حاج شیخ زکریا که یکی از علمای آن دیار بود، از طرف سید به فرماندهی جیوش اسلامی و قوای حکومت مشروطه انتخاب شده بود و به قسمتی که غالب مردم آن صفحات می‌دانند، مرحوم شیخ زکریا مردی بسیار عادل و درستکار بود و هیچ گاه از جیره و حقوق عسکری‌ها نمی‌دزدید و از نیروی بدنی آنها برای ساختن عمارت و خانه‌های شهری و ییلاقی و یا باغبانی و تجاری استفاده نمی‌کرد و حتی اجازه نمی‌داد که عساکر حکومت مشروطه مشروعه، به فرمانبرداری شخصی و نوکری خانگی وی و سران حکومت اشتغال ورزند. در تمام مدت استقرار حکومت مشروطه مشروعه، هیچ اتفاقی نیفتاد که یک نفر جندی و عسکری در کوچه و بازار کسی را با گلوله یا شلاق بزند و یا ماموریت داشته باشد که برای فردی یا افرادی پاپوش دزدی و پرونده سازی و گزارش پردازی کند.
مرحوم شیخ زکریا حتی فشنگ را هم به تعداد معین بین عسکری‌ها قسمت می‌کرد تا چه رسد به نان و خرما و میوه و ذرت و برنج و گوشت و لحاف و لباس و غیره و خودش هم مثل تمام افراد اردویش، ساده و بی آلایش زندگی می‌نمود.»
[۲] دین و عقلانیت، سید علی میرشریفی.

سراسر کتاب آبی (گزارش‌های محرمانه وزارت خارجه بریتانیا) آکنده از نام سردار بزرگ، مرحوم شیخ زکریا انصاری است. نیروهای متجاوز انگلیس همواره از حملات این مجاهد نستوه در ترس و وحشت به سر می‌بردند تا آن که سرانجام در سال ۱۳۳۱ق. به تحریک قوام الملک شیرازی و به دست منافقان در حمام «لای گردو» به شهادت رسید و در قبرستان زادگاه خود نوایگان به خاک سپرده شد.
شهادت این عالم مبارز و فرمانده نیروی نظامی سید لاری، ضربه شکننده‌ای بر پیکر حکومت اسلامی لارستان وارد آورد و از آن پس، قوای نظامی سید لاری رو به تحلیل رفت.
وی در اواخر عمر بر علیه بهاییان در نیریز فعالیت می‌کرد و بر اثر همین مبارزات به دست گروه منحرف بهاییت مورد اصابت گلوله قرار گرفت و در سال ۱۳۳۱ق. به شهادت رسید.
[۳] سیمای داراب، به نقل از گنجینه دانشمندان، ج۵، ص۱۰۳.



وی نوه شیخ زکریا انصاری است و از عالمان و فقیهان عصر خویش بوده است. او در سال ۱۳۴۵ق. متولد شد و پس از گذراندن تحصیلات مقدماتی، به نجف اشرف رفت و از محضر درس عالمان و فقیهان آن دیار استفاده کرد و پس از مدتی به شیراز بازگشت و از درس مرحوم آیت الله سید نورالدین حسینی بهره مند شد و در تمام ایام جوانی با زهد و تقوا زندگی کرد تا این که در سال ۱۳۷۰ق. بر اثر بیماری قلبی در داراب وفات یافت.
[۴] سیمای داراب، به نقل از گنجینه دانشمندان، ج۵، ص۱۰۳.



وی فرزند شیخ زکریا انصاری است. او در خدمت پدر بزرگوارش که از عالمان مجاهد بوده است، به خواندن ادبیات و اصول و فقه پرداخت و همچنین نزد عالمان شیراز تحصیل کرد و به درجات عالی علمی رسید سپس به خدمات دینی از قبیل امامت مسجد وکیل شیراز، تبلیغ و تدریس فقه و اصول اشتغال داشته است.
[۵] سیمای داراب، به نقل از گنجینه دانشمندان، ج۵، ص۱۰۳.
وی مدت سیزده سال توسط رضا خان در تبعید به سر برد.


۱. سیمای داراب، سید سیف الله نحوی، ص۶۹ـ۷۰، جاول، بهار ۷۳.
۲. دین و عقلانیت، سید علی میرشریفی.
۳. سیمای داراب، به نقل از گنجینه دانشمندان، ج۵، ص۱۰۳.
۴. سیمای داراب، به نقل از گنجینه دانشمندان، ج۵، ص۱۰۳.
۵. سیمای داراب، به نقل از گنجینه دانشمندان، ج۵، ص۱۰۳.



سایت فرهیختگان تمدن شیعه، برگرفته از مقاله«شیخ یحیی انصاری»    



جعبه ابزار