• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

عیون مسائل النفس و سرح العیون فی شرح العیون‌ (کتاب)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



«عیون مسائل النفس و سرح العیون فی شرح العیون»، از جمله آثار مهم استاد، حسن زاده آملی ، به شمار می‌رود که به زبان عربی و در باره معرفت نفس ، به رشته تحریر درآمده است. استاد، این اثر عظیم الشان را در تیرماه سال ۱۳۶۸ ش، در شهر مقدس قم ، به انجام رسانده است.



کتاب، در شصت و شش عین تنظیم شده است و هر عین آن، موضوعی خاص در معرفت نفس است.
[۱] عیون مسائل النفس و سرح العیون فی شرح العیون‌، حسن زاده آملی، ص۳-۸۱۵.



استاد، در مقدمه کتاب، بیان می‌کند که اثر حاضر، حاصل تحقیقات عمیقی است که در طول سالیان متمادی، در باره معرفت نفس، به عمل آورده است.
معرفت نفس، پس از معرفت خدای تعالی، از لذیذترین و عزیزترین معارف الهی به شمار می‌رود و آن، مفتاح خزائن ملکوت و مرقات معرفت رب است. به نظر سید علی طوبجی سیوطی ، حدیث «من عرف نفسه فقد عرف ربه» از ابو بکر رازی است. ابن تیمیه ، معتقد است که این حدیث، مجهول است و استاد، با عنوان «وهم و رجم» همه این سخنان را رد می‌کند.
گفته می‌شود که معرفت نفس، مبتنی بر اصولی است و عیون مسائل نفس، اصول آن است و در هر عینی، از اصول ایقانیه و امهات برهانیه که مستفاد از فهم خطاب محمدی صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم و مستفاض از اصول و جوامع روایی اهل بیت علیه‌السّلام است، استفاده شده است.

۲.۱ - مطالب مهم کتاب

در این جا به مطالب مهم و کلیدی کتاب اشاره می‌کنیم که در فهم معرفت نفس نقش بسزایی دارند:
۱. اثبات وجود نفس من حیث هی نفس.
۲. تحدید نفس به اینکه نفس، کمال اول است برای جسم طبیعی آلی ذی حیات بالقوه. ۳. اثبات وجود نفس انسانی است، چنان که مقتضای مطلب هل بسیطه نیز هست و در این باره، به انسان معلق در هوا اشاره می‌کند.
۴. آرا و نظریات علما، در باره نفس، بسیار است؛ برخی گفته‌اند: در باره نفس، چهارده قول است و برخی، بیش ازچهل قول، دانسته‌اند، ولی نظریه حق آن است که نفس، جوهری است مجرد از ماده جسمانیه و عوارضش و آن را تعلقی است به بدن؛ تعلق تدبیر و تصرف استکمالی و بدن، مرتبه نازله آن است.
۵. نفس انسانی و بلکه حیوانی، غیر از جسمیت و مزاج است. رساله مبدا و معاد صدر المتالهین ، در اثبات این بحث، بسیار مطلوب است. ۶. نفس، از مقوله جوهر است.
۷. بدن، مرتبه نازله نفس است. بدن، تجسد و تجسم روح و مظهر آن و مظهر کمالات و قوای آن است.
۸. انفعال بدن از هیئات نفسانیه و تاثر نفس از بدن، از دو جانب، به حسب اختلاف استعدادها و مزاج‌ها و احوال نفوس، در شدت و ضعف، مختلف است و از این رو، در اخلاق فاضله و رذیله نیز تفاوت ایجاد می‌شود.
۹. حکمای مشاء بر آنند که نفس، هم روحانیة الحدوث است و هم روحانیة البقاء، ولی به نظر صدر المتالهین، نفس، جسمانیه الحدوث و روحانیة البقاء است.
۱۰. نفس، حادث است به بدن؛ یعنی قوه‌ای است منطبع در جسم که این قوه، بالقوه انسان است و بر اساس حرکت جوهری، به فعلیت می‌رسد.
۱۱. روح بخاری ، جسمی است لطیف و دارای مزاجی متکون از صفوت اخلاط اربعه ، ولی روح انسانی، جوهری است مجرد از ماده و احکام آن.
۱۲. هر چه اعتدال مزاج قوی تر باشد، نفس فایض بر آن برتر خواهد بود.
۱۳. اعتدال اعضا، غیر از اعتدال مزاج است. نفس، به مزاج تعلق می‌گیرد، نه به اعضای معتدله.
۱۴. در علم طبیعی و علم الهی، بحث نفس مشترک است.
۱۵. نفس هر حیوانی، جامع و حافظ اجزای بدن است.
۱۶. شمارش قوا بر اساس تصنیف است.
۱۷. نفس، در وحدت خودش، همه قواست و وحدت وی، وحدت حقه ظلیه است.
۱۸. نفس، از آن حیث که قوا را استعمال و استخدام می‌کند، به جمیع قوا و افعالش علم حضوری دارد و نسبت بدان‌ها شاهد و بصیر است.
۱۹. نفس، اشیایی را به ذاتش درک می‌کند و بعضی دیگر را به آلاتش.
۲۰. غذای مادی، معد نفس است تا بدن را به اذن بارئش بنا نماید.
۲۱. نفس حیوان ، مجرد است به تجردی غیر تام. شیخ الرئیس، در اوائل امر، تجرد نفس حیوانی را منکر بود، ولی بعدها بدان اعتراف نمود.
۲۲. نفس، در مقام خیال ، تجرد برزخی دارد.
۲۳. نفس، در مقام عقل ، تجرد عقلانی دارد.
۲۴. نفس انسان ، می‌تواند به مقام فوق تجرد عقلی برسد که آن را حد و منتهایی نباشد.
۲۵. چون شیئیت هر شی ء به صورت آن است، لذا صورت انسانی که همان نفس اوست، به فساد بدن فاسد نمی‌شود.
۲۶. نفس، عین مدرکاتش می‌باشد.
۲۷. نفس، می‌تواند از قوه به فعلیت، انتقال جوهری داشته باشد و تنها مخرج او مفارق است و مفارق، خزانه صور علمیه است.
۲۸. نفس، به سبب اتصال تامش به مبدا می‌تواند حقایق اشیا را درک نماید.
۲۹. جوهر نفس انسانی، ماده صور ادراکیه است، پس ظاهر انسان، نوعی است تحت آن، افراد و باطنش، جنسی است تحت آن، انواع.
۳۰. حواس، جاسوس نفسند و هر کدام از آنها را شانی است مختص به خود. حواس ظاهره، با عالم شهادت و حواس باطنی، با عالم غیب مرتبطند.
۳۱. قیصری، در شرح فص آدمی، می‌گوید: وهم، چون قوی گردد و نورانی شود، مدرک کلیات خواهد گشت، لذا وهم ، عقل ساقط است.
۳۲. نزد اطبا، مصوره، عبارت از خیال است که خزانه حس مشترک می‌باشد. این معنا، به کتب عقلی نیز راه یافته است.
۳۳. نفس، با انشای صور اشیا، آنها را نزد خود محقق می‌نماید، نه با انتزاع صور از آنها.
۳۴. استاد، رساله‌ای در نفس الامر نوشته‌اند که در آن، سهو و نسیان نفس و تذکر آن، به خوبی معلوم می‌شود.
۳۴. علم نفس ، به طور مطلق ، حضوری است و صوری که نفس، در برابر معلومات خارجیه، انشا می‌نماید، به لحاظ محاکاتشان حصولی یا وجود ذهنی نامیده می‌شود.
۳۵. انسان را ادراکاتی فوق طور عقل است.
۳۶. علم نفس به صور، به انشا و فعالیت نفس است.
۳۷. نفس کامله، از این حیث که عقل مستفاد است، علمش به اشیا، ذاتی است؛ بدین معنی که مؤید به روح القدس بوده، از تعلم غنی و بی نیاز است، پس چون خواست بداند، می‌داند.
۳۸. آیا علم نفس، به طریق تذکر است؟
۳۹. همان طوری که میان مدرکات نفس و مدرکات آن، تناسبی هست، هم چنین بین نفس و غیب الهی نیز مناسبتی برقرار است.
۴۰. نفس، به مرتبه‌ای نائل می‌شود که توان استحضار ادراکات و علوم، به صورت دفعی را دارا می‌باشد.
۴۱. اتصاف موجودی، به صفات متقابل، دلالت بر شدت و سطوت وجود وی دارد و از این روی، با عروض اضداد و اتصاف به آنها، زائل نمی‌شود.
۴۳. قدرت نفس، بر توحید کثیر، به واسطه آن است که متحد با هر حقیقتی می‌گردد و توانایی دیگر نفس، تکثیر واحد و تجسم عقلیات است به واسطه قوه خیال و تنزیل آنهاست در قوالب صور مثالیه.
۴۴. انسان، دارای چهار مرتبه طبیعی، مثالی، عقلی و الهی است.
۴۵. انسان، به وجهی دیگر، دارای مقامات چهارگانه روح ، قلب ، خیال و طبع می‌باشد.
۴۶. صاحب قوه قدسی را شانی در حقایق فوق حدس است، چه رسد به فکر.
۴۷. حدوث نفس عاقله، غالبا در چهل سالگی است.
۴۸. انسان که کون جامع است با عالم که کون کیانی است، تطابق کونین دارد.
۴۹. به نظر فارابی ، سعادت، آن است که نفس انسان ، به کمالی از وجود برسد که در قوام خود محتاج به ماده نباشد.
۵۰. انسان را اقتدار آن است که امثال نفس خویش را انشا نموده و آنها را به اماکن و عوالم مختلفه ارسال کند.
۵۱. رؤیای صادقانه، ارتباط نفس است با مبادی عالیه نوریه، پس نفس، ابتدا، حقایق را به تعقل و سپس آنها را نزولا به تخیل درمی آورد.
۵۲. مرگ انسان، انقطاع او از غیر خودش است و وی، به سوی باری خود که او را میرانده، ارتقا پیدا می‌کند.
۵۳. وزان قبر ، در دو نشئه، وزان انسان است در آن دو.
۵۴. تناسخ ملکی، باطل ، ولی تناسخ ملکوتی، حق است.
۵۵. بی شک، تکامل برزخی حق است، ولی از مشکل‌ترین مسائل فلسفی است.
۵۶. نفس، می‌تواند از این بدن جدا شده، صورتی را در آن آورد که ماده را به واسطه اشرافش بر آن، به همان طبیعتش باقی دارد، مانند اصحاب کهف و...
۵۷. مزاج روحانی ، با بطلان مزاج جسمانی ، باطل نخواهد گشت.
۵۸. خیال، در آخرت ، عین حس می‌گردد و با آن متحد می‌شود؛ همین طور لذات خیالیه نیز در آخرت، به لذات حسیه رجوع می‌نمایند.
۵۹. انسان، دارای معاد جسمانی و روحانی است.
۶۰. نفس، دارای انواع پنج گانه‌ای از ساعت ؛ یعنی قیامت است: نوعی از آن، در هر آن و ساعتی موجود است و نوعی دیگر، همان مرگ طبیعی است و دیگری، موت ارادی و نوع دیگر، همان می‌باشد که مورد انتظار همه است و بالاخره، نوع آخر، فنای عارفان است؛ هم چنین قلب نیز دارای انواع پنج گانه است.
۶۱. علم ، مشخص روح انسانی و عمل، مشخص بدن اخروی است، پس علم و عمل، دو جوهرند.
۶۲. جزا، در طول علم و عمل، بلکه عبارت از همان دو است.
۶۳. از تجسم اعمال، به تمثل اعمال و تجسد اعمال و نیز تجسم اعراض، تعبیر می‌کنند.
۶۴. انسان، در این نشئه، نوعی است تحت آن، افراد و در آخرت ، جنسی است تحت آن، انواع.
۶۵. لذات و آلام دنیایی، از مقوله انفعالند، ولی در آخرت، از مقوله فعل. صدر المتالهین ، در اسفار ، در این باره، مطالب مفیدی دارند که قابل مراجعه است.
۶۶. مشایخ اهل معرفت ، از امکان شناخت و معرفت نفس ، سخنان زیادی گفته‌اند و نیز از عدم آن. ناگفته نماند که معرفت، بر دو قسم است: یکی، نظری و فکری و دیگری، ذوقی و شهودی. در این میان، معرفت نفس، از اموری است که وصول بدان جز به طریق مکاشفات باطنی، ممکن نمی‌باشد؛ بر این اساس، علمایی که در محال بودن معرفت نفس سخن گفته‌اند، سخنشان تنها مختص به معرفت نفس نیست، بلکه در مورد تمامی حقایق وجودی است که تنها بر اساس شهود ، قابل درک خواهد بود. این بحث، در رساله «انه الحق» و در نکته پانزدهم «هزار و یک نکته»، به طور مفصل و مستوفی، آمده است که علاقه مندان می‌توانند بدان جا رجوع نمایند.


کتاب، در دو جلد، به فارسی ترجمه شده است که جلد اول، توسط آقایان، احمدیان و بابایی و جلد دوم، توسط آقای ناییجی، به فارسی برگردانده شده است و خود استاد، چندین بار، ترجمه‌ها را دیده و ویراسته است و کژی‌ها و ناراستی هایش را برداشته است.


۱. عیون مسائل النفس و سرح العیون فی شرح العیون‌، حسن زاده آملی، ص۳-۸۱۵.



نرم افزار مجموعه آثار علامه حسن‌زاده آملی، مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی.



جعبه ابزار