• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

فضائل اسماعیل صادق الوعد (قرآن)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



اسماعیل صادق الوعد علیه ‌السلام از انبیاء الهی است که در قرآن برای ایشان فضایلی ذکر شده است من جمله: اسوه بودن، برخورداری از نعمت الهی، توصیه به نماز و زکات ، وفای به عهد ... .





۱.۱ - اسوه شایستگی

قرآن کریم شایستگی اسماعیل صادق الوعد علیه‌السلام را دلیل الگو گرفتن از وی معرفی کرده است: «واذکر فی الکتـب اسمـعیل انه کان صادق الوعد وکان رسولا نبیا» در کتاب آسمانی خود از اسماعیل یاد کن که او در وعده هایش صادق و رسول و پیامبر بزرگی بود. (دستور خدا به پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم مبنی بر یاد کردن اسماعیل علیه‌ السلام نشان دهنده شایستگی وی برای الگو بودن است.)

۱.۲ - اسوه وفای به عهد و رسالت

جهت دوم برای الگو بودن اسماعیل صادق الوعد علیه ‌السلام ، وفا به عهد و رسالت وی می باشد: «واذکر فی الکتـب اسمـعیل انه کان صادق الوعد وکان رسولا نبیا». در کتاب آسمانی خود از اسماعیل یاد کن که او در وعده هایش صادق و رسول و پیامبر بزرگی بود.

۱.۳ - اسوه اقامه نماز و زکات

جهت بعدی الگو بودن اسماعیل صادق الوعد علیه ‌السلام ، به سبب سفارش مداوم وی به اقامه نماز و پرداخت زکات است: «واذکر فی الکتـب اسمـعیل انه کان صادق الوعد... • وکان یامر اهله بالصلوة والزکوة وکان عند ربه مرضیا» و در کتاب آسمانی خود از اسماعیل یاد کن که او در وعده هایش صادق... بود• او همواره خانواده خود را به نماز و زکات دعوت می‌کرد و همواره مورد رضایت پروردگارش بود.
نخستین مرحله براى تبلیغ رسالت ، شروع از خانواده خویشتن است ، که از همه به انسان نزدیکتر مى باشند، به همین دلیل پیامبر اسلام صلى اللّه علیه و آله و سلّم نیز نخست دعوت خود را از خدیجه همسر گرامیش و علی علیه السلام پسر عمویش شروع کرد و سپس طبق فرمان «و انذر عشیرتک الاقربین» (خویشاوندان نزدیکت را انذار کن) به بستگان نزدیکش ‌ پرداخت .


اسماعیل صادق الوعد علیه ‌السلام از نعمت‌های فراگیر الهی برخوردار بود: «واذکر فی الکتـب اسمـعیل... • اولـئک الذین انعم الله علیهم من النبیین...» . و در کتاب آسمانی خود از اسماعیل یاد کن... • آنها پیامبرانی بودند که خداوند مشمول نعمتشان قرار داده بود.... ( اطلاق «انعم الله علیهم» توسعه و فراگیری نعمت‌های الهی را نشان می‌دهد. )


خداوند در قرآن کریم اسماعیل صادق الوعد علیه ‌السلام را از پیامبران برگزیده الهی بر شمرده است: «واذکر فی الکتـب اسمـعیل... • اولـئک الذین انعم الله علیهم من النبیین... وممن هدینا واجتبینآ...» و در کتاب آسمانی خود از اسماعیل یاد کن... • آنها پیامبرانی بودند که خداوند مشمول نعمتشان قرار داده بود... و از دودمان آنها که هدایت کردیم و برگزیدیم.... کلمه «اولئک » اشاره به نامبردگان در آیات قبل است ، یعنى به زکریا ، یحیی ، مریم ، عیسی ، ابراهیم ، اسحاق ، یعقوب ، موسی ، هارون ، اسماعیل و ادریس علیهم السلام. در سابق هم به این نکته اشاره کردیم که از سیاق آیات سوره بر مى آید، داستانهائى که در آن آورده شده به عنوان مثل است ، و این آیه و دو آیه بعدش نتیجه اى است که از آن مثالها استخراج شده است ، و لازمه این نظریه این است که کلمه «اولئک» اشاره به عین نامبردگان در همه داستانها بوده و مبتداء باشد و جمله «الذین انعم اللّه علیهم» صفت آن و جمله «اذا تتلى علیهم ...» خبر آن باشد.
این آن نظریه اى است که تدبر در سیاق آن را افاده مى کند، و اگر جمله «الذین انعم اللّه علیهم» را خبر کلمه «اولئک» بگیریم ، و در نتیجه جمله «اذا تتلى علیهم» خبر بعد از خبر باشد، معنایى به دست مى آید که آنطور که باید با سیاق آیه ملائمت و سازگارى داشته باشد ندارد. در این آیه خداى عز و جل خبر داده که بر این نامبردگان انعام نمود، و این معنا را مطلق هم آورده ، و این اطلاق کلام دلالت مى کند بر اینکه نعمت الهى از هر سو به ایشان احاطه دارد و دیگر از هیچ سوء و جهتى نقمت و نکبت ندارند، پس اینان اهل سعادت و فلاح به تمام معنى الکلمه هستند.


اسماعیل صادق الوعد علی‌السلام به خاندان خود درباره پرداخت زکات دائما سفارش می کرد: «واذکر فی الکتـب اسمـعیل انه کان صادق الوعد... • وکان یامر اهله بالصلوة والزکوة وکان عند ربه مرضیا» و در کتاب آسمانی خود از اسماعیل یاد کن که او در وعده هایش صادق... بود• او همواره خانواده خود را به نماز و زکات دعوت می‌کرد و همواره مورد رضایت پروردگارش بود.


سفارش مداوم اسماعیل صادق الوعد علیه ‌السلام به خاندان خود درباره اقامه نماز از فضیلتهای آن حضرت شمرده شده است: «واذکر فی الکتـب اسمـعیل انه کان صادق الوعد وکان رسولا نبیا• وکان یامر اهله بالصلوة...» در کتاب آسمانی خود از اسماعیل یاد کن که او در وعده هایش صادق و رسول و پیامبر بزرگی بود. • او همواره خانواده خود را به نماز... دعوت می‌کرد.... در این دو آیه به صادق الوعد بودن - پیامبر عالى مقام بودن - امر به نماز و پیوند و رابطه با خالق داشتن - امر به زکات و رابطه با خلق خدا برقرار نمودن و بالاخره کارهائى انجام دادن که جلب خشنودی خدا را کند، از صفات این پیامبر بزرگ الهى شمرده شده است .
تکیه روى وفاى به عهد، و توجه به تربیت خانواده ، به اهمیت فوق العاده این دو وظیفه الهى اشاره مى کند که یکى قبل از مقام نبوت او ذکر شده و دیگرى بلافاصله بعد از مقام نبوت. در حقیقت تا انسان صادق نباشد، محال است به مقام والاى رسالت برسد چرا که اولین شرط این مقام آنست که وحى الهى را بى کم و کاست به بندگانش برساند، و لذا حتى افراد معدودى که مقام عصمت را در پاره اى از ابعادش در انبیاء انکار مى کنند مسأله صدق پیامبر صلى اللّه علیه و آله و سلّم را به عنوان یک شرط اساسى پذیرفته اند، صدق و راستى در خبرها، در وعده ها و در همه چیز.


قرآن کریم اسماعیل صادق الوعد علیه ‌السلام را جزء آنانی دانسته است که هنگام تلاوت آیات الهی خاشعند: «واذکر فی الکتـب اسمـعیل انه کان صادق الوعد... • اولـئک الذین... اذا تتلی علیهم ءایـت الرحمـن خروا سجدا وبکیا» و در کتاب آسمانی خود از اسماعیل یاد کن که او در وعده هایش صادق... بود... • ... آنها کسانی بودند که وقتی آیات خداوند رحمان بر آنان خوانده می‌شد به خاک می‌افتادند و سجده می‌کردند، در حالی که گریان بودند. («بکیا»، نشان دهنده کمال خشوع در برابر آیات الهی است. ( )


نام اسماعیل صادق الوعد علیه ‌السلام به عنوان کسی که در برابر پروردگار، هنگام تلاوت آیات الهی خاضع است در قرآن نام برده شده است: «واذکر فی الکتـب اسمـعیل انه کان صادق الوعد... • اولـئک الذین... اذا تتلی علیهم ءایـت الرحمـن خروا سجدا وبکیا» و در کتاب آسمانی خود از اسماعیل یاد کن که او در وعده هایش صادق... بود... • ... آنها کسانی بودند که وقتی آیات خداوند رحمان بر آنان خوانده می‌شد به خاک می‌افتادند و سجده می‌کردند، در حالی که گریان بودند. («بکیا»، نشان دهنده کمال خشوع در برابر آیات الهی است. («خروا سجدا» بیانگر کمال خضوع اسماعیل علیه ‌السلام در برابر آیات الهی است. )


در قرآن کریم به سجده همراه با گریه اسماعیل صادق الوعد علیه ‌السلام ، هنگام تلاوت آیات الهی اشاره شده است: «واذکر فی الکتـب اسمـعیل انه کان صادق الوعد... • اذا تتلی علیهم ءایـت الرحمـن خروا سجدا وبکیا» و در کتاب آسمانی خود از اسماعیل یاد کن که او در وعده هایش صادق... بود... • ... وقتی آیات خداوند رحمان بر آنان خوانده می‌شد به خاک می‌افتادند و سجده می‌کردند، در حالی که گریان بودند. («بکیا»، نشان دهنده کمال خشوع در برابر آیات الهی است.
کلمه «سجدا» در جمله «خروا سجدا و بکیا» جمع ساجد است و کلمه (بکى) بر وزن فعول جمع باکى است ، و جمله مذکور خبر است براى کلمه «للذین » که در صدر آیه است ، احتمال هم دارد که به خاک افتادن براى سجده با حالت گریه ، کنایه باشد از کمال خضوع و خشوع ، زیرا سجده مجسم کننده کمال خضوع ، و گریه مجسم کننده کمال خشوع است ، و بنابراین معنا، جا دارد مقصود از آیات و تلاوت آن یاد آورى هر چیزى باشد که شاءنى از شؤون خداى تعالى را حکایت مى کند.


اسماعیل صادق الوعد علیه ‌السلام مورد رضایت خداوند متعال بود: «واذکر فی الکتـب اسمـعیل انه کان صادق الوعد... • ... وکان عند ربه مرضیا» و در کتاب آسمانی خود از اسماعیل یاد کن که او در وعده هایش صادق... بود... • ... و همواره مورد رضایت پروردگارش بود. مراد از «مرضىّ» بودن نزد پروردگارش این است که نفس او مرضی است نه عملش ، همچنانکه بعضى از مفسرین به همین معنا تفسیرش کرده اند، چون اطلاق لفظ با تقیید مخصوص رضاى به عمل نمى سازد.
با توصیف اسماعیل به مرضى بودن ، در واقع اشاره به این حقیقت شده است که او در کل برنامه هایش رضایت خدا را جلب کرده بود، اصولا نعمتى از این بالاتر نیست که معبود و مولا و خالق انسان از او راضی و خشنود باشد.


اسماعیل صادق الوعد علیه‌ السلام ، دارای مقام نبوت و رسالت بود: «واذکر فی الکتـب اسمـعیل انه کان صادق الوعد وکان رسولا نبیا» در کتاب آسمانی خود از اسماعیل یاد کن که او در وعده هایش صادق و رسول و پیامبر بزرگی بود.


وفای اسماعیل صادق الوعد علیه ‌السلام به وعده خود، به عنوان امری مورد ستایش خداوند معرفی شده است: «واذکر فی الکتـب اسمـعیل انه کان صادق الوعد...» و در کتاب آسمانی خود از اسماعیل یاد کن که او در وعده هایش صادق... بود.... و این ستایشى که خداى تعالى از او کرده ، بدین جهت است که میزانى که خداوند عمل او را با آن سنجیده ، غیر میزانى است که عقل عادى اعمال را با آن مى سنجد چون عقل عادى با تدبیر خود تربیت مى کند و خداى سبحان اولیاء خود را با تأیید خود تربیت مى کند و معلوم است که «کلمة اللّه هى العلیا» ، رفتار خدا عالى تر است ،
در تفسیر قمی در ذیل آیه «واذکر فى الکتاب اسمعیل انه کان صادق الوعد» آمده که امام علیه السلام فرمود:( اسماعیل وعده اى داده بود و یک سال منتظر دوستش نشست ، و او اسماعیل پسر حزقیل بود.) وعده اى که آن جناب داده بوده مطلق بوده است ، یعنى مقید نکرده که یک ساعت یا یک روز یافلان مدت در آنجا منتظر مى مانم ، به همین جهت مقامى که از صدق و درستى داشته اقتضاء کرده که به این وعده مطلق وفا کند، و در جائى که معین نموده ، بایستد تا رفیقش ‌ بیاید.

۱۱.۱ - مراتب وفاء

صفت وفاء مانند سایر صفات نفسانى از حب ، اراده ، عزم ، ایمان ، ثقه و تسلیم داراى مراتب مختلفى است که بر حسب اختلاف مراتب علم و یقین مختلف مى شود، همانطور که یک مرتبه از ایمان با تمامى خطاها و گناهان مى سازد که نازلترین مراتب آن است ، و از آن به بعد مرتبه به مرتبه رو به تزاید و صفا نهاده تابه جایى مى رسد که از هر شرک خفى خالص مى گردد، و دیگر قلب به چیزى غیر از خدا تعلق پیدا نمى کند، حتى التفاتى هم به غیر خدا نمى نماید، که این اعلا مراتب ایمان است ، همچنین وفاى به عهد هم داراى مراتبى است ، یکى از مراتبش وفاى قولى است ، مثل اینکه قول بدهد که یک ساعت یا دو ساعت فلان جا منتظر بایستد، تا کار لازم ترى پیدا شده او را از بیشتر ایستادن منصرف کند، این یک مرتبه از وفاء است ، که عرفا آن را وفاء مى خوانند، و از این مرتبه بالاتر این است که آنقدر بایستد تا عادتا از برگشتن طرف ناامید شود و اطلاق وعده را به یأس مقید سازد، و از این هم بالاتر اینکه اطلاق آن را حفظ نموده اینقدر بایستد تا طرف برگردد هر چند که طولانى شود، پس نفوس قوى که مراقب قول و فعل خود هستند هیچ وقت قولى نمى دهند مگر قولى که طاقت عمل به آن را داشته باشند و بتوانند با عمل آن را تصدیق کنند و همینکه از زبانشان در آمد دیگر هیچ چیز از انفاذ آن بازشان نمى دارد.
و در روایت آمده که رسول خدا صلى اللّه علیه و آله و سلم به یکى از اصحاب خود وعده داد که درم که نزد خانه کعبه منتظرش مى باشد تا او برگردد، ولى آن مرد در پى کار خود رفته فراموش کرد برگردد، رسول خدا صلى اللّه علیه و آله و سلم سه روز در آنجا منتظر ماند تا خبر به آن مرد رسید، به مسجد آمده عذر خواهى کرد. آرى این مقام صدیقین است که هیچ سخنى نگویند مگر آنکه بدان عمل کنند.


برخورداری اسماعیل صادق الوعد علیه ‌السلام از هدایت الهی نیزاز فضایل یاد شده برای آن حضرت است: «واذکر فی الکتـب اسمـعیل انه کان صادق الوعد... • اولـئک الذین انعم الله علیهم... و ممن هدینا...» و در کتاب آسمانی خود از اسماعیل یاد کن که او در وعده هایش صادق... بود... • آنها پیامبرانی بودند که خداوند مشمول نعمتشان قرار داده بود... و از دودمان آنها که هدایت کردیم.... (برخی احتمال داده‌اند مقصود از «ممن هدینا...» انبیایی باشند که در آیات قبل یاد شده‌اند. ) و از جمله آن پیامبران، اسماعیل صادق الوعد است.)

۱۲.۱ - معنای من در آیه شریفه

کلمه «من» در جمله «من النبیین» تبعیضى است ، و عدیل آن در جمله «و ممن هدینا و اجتبینا» است که توضیحش خواهد آمد، مفسرین جائز دانسته اند که کلمه مزبور بیانیه باشد نه تبعیضى ، و لیکن شما خواننده توجه دارید که اگر اینطور باشد معنا چنین مى شود که (اینان که خدا انعامشان کرده انبیاء هستند) و حال آنکه گفتیم کلمه «اولئک» به همه نامبردگان بر مى گشت که بعضى از آنان مانند مریم از انبیاء نبودند، مگر آنکه بگویند: کلمه مذکور اشاره به نامبردگان ، از باب مثل باشد، و معنا این باشد: (اینان که نامبردیم و امثالشان که خدا انعامشان کرده انبیاء و از آنانند که ما هدایت و انتخابشان کردیم .) و جمله «من ذریه آدم » در معناى صفت است براى «نبیین »، و کلمه «من» در آن براى تبعیض است ، یعنى از انبیایى هستند که بعضى از ذریه آدم و نمونه هایى از جنس بشر بودند، نه اینکه بیان براى «نبیین » باشد، چون اگر بیان بگیریم خلل در معنا رخ مى دهد، (چون معنا این مى شود که ذریه آدم پیغمبرند).
سپس به صورت یک جمع بندى از تمام افتخاراتى که در آیات گذشته پیرامون انبیاء بزرگ و صفات و حالات آنها و مواهبى که خداوند به آنها داده بود، بیان گردید چنین مى گوید: (آنها پیامبرانى بودند که خداوند آنان را مشمول نعمت خود قرار داده بود)، که بعضى از فرزندان آدم بودند، و بعضى از فرزندان کسانى که با نوح در کشتى سوار کردیم و بعضى از دودمان ابراهیم و اسرائیل ، با اینکه همه این پیامبران از فرزندان آدم بودند، ولى با توجه به نزدیکى آنها به یکى از پیامبران بزرگ از آنان بعنوان ذریه ابراهیم و اسرائیل یاد شده ، و به این ترتیب منظور از ذریه آدم در این آیه ، ادریس است که طبق مشهور، جد نوح پیامبر بود، و منظور از ذریه کسانى که با نوح بر کشتى سوار شدند ابراهیم است ، زیرا ابراهیم از فرزندان سام (فرزند نوح ) بوده .

۱۲.۲ - ذریه

و منظور از ذریه ابراهیم اسحاق و اسماعیل و یعقوب است ، و منظور از ذریه اسرائیل ، موسى و هارون و زکریا و یحیى و عیسى مى باشد که در آیات گذشته به حالات آنها و بسیارى از صفات برجسته شان اشاره شده . سپس این بحث را با یاد پیروان راستین این پیامبران بزرگ تکمیل کرده مى گوید: (از کسانى که هدایت کردیم و برگزیدیم افرادى هستند که وقتى آیات خداوند رحمان بر آنها خوانده شود به خاک مى افتند و سجده مى کنند...)


۱. مریم/سوره ۱۹، آیه ۵۴.    
۲. تفسیر صافی، فیض کاشانی، ج۳، ص۲۸۴.    
۳. مجمع البیان، شیخ طبرسی، ج۶، ص۴۲۹.    
۴. مریم/سوره ۱۹، آیه ۵۴.    
۵. مریم/سوره ۱۹، آیه ۵۴.    
۶. شعراء/سوره۲۶، آیه ۲۱۴.    
۷. تفسیر نمونه، مکارم شیرازی، ج ۱۳، ص ۹۶.    
۸. المیزان، علامه طباطبائی، ج۱۴، ص۷۴.    
۹. مریم/سوره ۱۹، آیه ۵۴.    
۱۰. مریم/سوره ۱۹، آیه ۵۸.    
۱۱. مریم/سوره ۱۹، آیه ۵۴.    
۱۲. مریم/سوره ۱۹، آیه ۵۸.    
۱۳. ترجمه تفسیر المیزان، علامه طباطبائی، ج۱۴، ص۹۸- ۹۹.    
۱۴. مریم/سوره ۱۹، آیه ۵۴.    
۱۵. مریم/سوره ۱۹، آیه ۵۴.    
۱۶. تفسیر نمونه، مکارم شیرازی، ج ۱۳، ص ۹۵.    
۱۷. المیزان، علامه طباطبائی، ج۱۴، ص۷۷.    
۱۸. مریم/سوره ۱۹، آیه ۵۴.    
۱۹. مریم/سوره ۱۹، آیه ۵۸.    
۲۰. المیزان، علامه طباطبائی، ج ۱۴، ص۷۷.    
۲۱. مریم/سوره ۱۹، آیه ۵۴.    
۲۲. مریم/سوره ۱۹، آیه ۵۸.    
۲۳. تفسیر صافی، فیض کاشانی، ج۳، ص۲۸۶.    
۲۴. مریم/سوره ۱۹، آیه ۵۴.    
۲۵. مریم/سوره ۱۹، آیه ۵۸.    
۲۶. ترجمه تفسیر المیزان، علامه طباطبائی، ج۱۴، ص۱۰۳.    
۲۷. مریم/سوره ۱۹، آیه ۵۴.    
۲۸. ترجمه تفسیر المیزان، علامه طباطبائی، ج۱۴، ص۸۴.    
۲۹. تفسیر نمونه، مکارم شیرازی، ج ۱۳، ص ۹۶.    
۳۰. مریم/سوره ۱۹، آیه ۵۴.    
۳۱. مریم/سوره ۱۹، آیه ۵۴.    
۳۲. توبه/سوره۹، آیه۴۰.    
۳۳. ترجمه تفسیر المیزان، علامه طباطبائی، ج۱، ص۵۷۵.    
۳۴. ترجمه تفسیر المیزان، علامه طباطبائی، ج۱۴، ص۸۶.    
۳۵. مجمع البیان، شیخ طبرسی، ج۶، ص۴۳۱.    
۳۶. مریم/سوره ۱۹، آیه ۵۴.    
۳۷. مریم/سوره ۱۹، آیه ۵۸.    
۳۸. ترجمه تفسیر المیزان، علامه طباطبائی، ج۱۴، ص۹۹.    
۳۹. تفسیر نمونه، مکارم شیرازی، ج ۱۳، ص۹۹.    



مرکز فرهنگ و معارف قرآن، برگرفته از مقاله «فضائل اسماعیل صادق الوعد».    



جعبه ابزار