• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

قوم (مفردات‌قرآن)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف




قُومْ (به ضم قاف و سکون میم) از واژگان قرآن کریم به معنی جماعت مردان است.



قُومْ به معنای جماعت مردان است. در صحاح گفته: قوم به معنی مردان است و شامل زنان نیست از لفظ خود مفرد ندارد.
زهیر در شعر خود گوید:
و ما ادری و سوف اخالادری‌ ا قوم آل حصن‌ام نساء

نمی‌دانم به گمانم به زودی خواهم دانست که: آل حصن مردانند یا زنان.


و خداوند فرموده: لا یَسْخَرْ قَوْمٌ‌ مِنْ‌ قَوْمٍ‌... وَ لا نِساءٌ مِنْ نِساءٍ(...هرگز گروهى از مردان شما گروه ديگرى را مسخره نكنند...و نه زنانى زنان ديگر را...) گاهی زنان نیز داخل قوم‌اند به تبعیّت زیرا قوم هر پیامبر شامل مردان و زنان است، همچنین است قول راغب در مفردات.
در اقرب الموارد گوید: جماعت مردان را قوم گفته‌اند که آنها قائم و متصدی به کارهای مهمّ‌اند، این لفظ مذکّر و مؤنّث آید گویند: «قام القوم و قامت القوم»
[۱۲] شرتونی، سعید، اقرب الموارد، ذیل واژه.
در مجمع ذیل آیه فوق فرموده: خلیل گفته: قوم به مردان اطلاق می‌شود نه به زنان چون بعضی با بعضی به کارها قیام می‌کنند.
ناگفته نماند: در آیه فوق زنان به قرینه مقابله داخل در قوم نیستند ولی در آیات دیگر قطعا زنان داخل در قوم‌اند مثل‌: قَدْ بَیَّنَّا الْآیاتِ‌ لِقَوْمٍ‌ یُوقِنُونَ‌ (...ولى ما به اندازه كافى آيات و نشانه‌ها را براى اهل يقين و حقيقت جويان روشن ساخته‌ايم.) مِثْلُ ما اَصابَ‌ قَوْمَ‌ نُوحٍ اَوْ قَوْمَ‌ هُودٍ اَوْ قَوْمَ‌ صالِحٍ وَ ما قَوْمُ‌ لُوطٍ مِنْکُمْ بِبَعِیدٍ(...كه قوم نوح يا قوم هود يا قوم صالح گرفتار شدند، گرفتار شويد. و سرزمين قوم لوط از شما چندان دور نيست.) نمی‌شود مراد از قوم در این آیات فقط مردان باشند لذا باید برای اخراج زنان قرینه داشته باشیم.
بدین جهت راغب گفته: در تمام قرآن از قوم مردان و زنان اراده شده‌اند و حقیقت آن برای مردان است، ولی قاموس معنای اولی آن را «الجماعة من الرّجال و النّساء معا» گفته است. اقرب الموارد گفته: قوم انسان اقربای اوست که با او در جدّ واحد جمع می‌شوند، گاهی انسان در میان اجانب واقع می‌شود مجازا و به جهت مجاورت آنها را قوم خود می‌داند، از این استعمال در قرآن بسیار یافته است.
[۲۸] شرتونی، سعید، اقرب الموارد، ذیل واژه.



۱. قرشی بنابی، علی‌اکبر، قاموس قرآن، ج۶، ص۶۷.    
۲. راغب اصفهانی، حسین، المفردات، ط دارالقلم، ج۱، ص۶۹۳.    
۳. طریحی، فخرالدین، مجمع البحرین، ت الحسینی، ج۱، ص.    
۴. جوهری، اسماعیل بن حماد، صحاح تاج اللغة، ج۵، ص۲۰۱۶.    
۵. حجرات/سوره۴۹، آیه۱۱.    
۶. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۵۱۶.    
۷. طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱۸، ص۳۳۱.    
۸. طباطبایی، محمدحسین، ترجمه تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۸، ص۴۸۱.    
۹. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، ج۹، ص۲۰۴.    
۱۰. طبرسی، فضل بن حسن، ترجمه تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۲۳، ص۲۱۵.    
۱۱. راغب اصفهانی، حسین، المفردات، ط دارالقلم، ج۱، ص۶۹۳.    
۱۲. شرتونی، سعید، اقرب الموارد، ذیل واژه.
۱۳. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، ج۹، ص۲۰۴.    
۱۴. بقره/سوره۲، آیه۱۱۸.    
۱۵. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۱۸.    
۱۶. طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱، ص۲۶۳.    
۱۷. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱، ص۳۹۷.    
۱۸. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، ج۱، ص۳۷۰.    
۱۹. طبرسی، فضل بن حسن، ترجمه تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۲، ص۱۴.    
۲۰. هود/سوره۱۱، آیه۸۹.    
۲۱. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۲۳۲.    
۲۲. طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱۰، ص۳۷۳.    
۲۳. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۰، ص۵۵۸.    
۲۴. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، ج۵، ص۲۸۷.    
۲۵. طبرسی، فضل بن حسن، ترجمه تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۲، ص۱۱۳.    
۲۶. راغب اصفهانی، حسین، المفردات، ط دارالقلم، ج۱، ص۶۹۳.    
۲۷. فیروزآبادی، مجدالدین، قاموس المحیط، ج۱، ص۱.    
۲۸. شرتونی، سعید، اقرب الموارد، ذیل واژه.



قرشی بنابی، علی‌اکبر، قاموس قرآن، برگرفته از مقاله «قوم»، ج۶، ص۶۷.    






جعبه ابزار