• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

قیام مختار از نگاه اهل بیت

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



یکی از کسانیکه بر علیه دشمنان امام حسین (علیه السلام) قیام کرد مختار ثقفی بوده است.



ابو اسحاق، مختار بن ابی عبید ملقب به کیسان، در سال اول هجری به دنیا آمد،
[۱] میرخواند، محمد بن شرف الدین، روضة الصفا، ج۳، ص۲۰۸.
وی از طایفه «ثقیف» از اعراب طائف بود که در میان اعراب معروف به شجاعت، سلحشوری، سخاوت و جوانمردی بودند. مختار از دوران کودکی، دارای عقل و هوش سرشار و فردی حاضر جواب، زیرک و بلند همت بود و در سختی‌های زندگی و کوران حوادث، همیشه سربلند بود.
[۳] ابن نما، ذوب الناظر، به نقل از بحارالانوار، ج۴۵، ص۳۵۰.
سیزده سال بیشتر نداشت که همراه پدرش در جنگ با ایرانیان «قس الطائف»، شرکت نمود.
وی از مشهورترین شخصیت‌های عرب است که تاریخ اسلام به خودش دیده است. نقش زیادی در حوادث مهم سیاسی – اجتماعی داشته است. در سال ۶۱، زمانی که مسلم بن عقیل ((علیه‌السّلام)) به کوفه آمد تا برای حضرت ابا عبدالله (علیه‌السّلام) بیعت بگیرد، او اولین نفری بود که با مسلم (علیه‌السّلام) پیمان بست، سپس خانه اش را در اختیار مسلم قرار داد تا در آنجا، مسلم از مردم بیعت بگیرد.
[۵] میرخاند، محد، روضة الصفا، ج۳، ص۲۰۸.

پس از ورود ابن زیاد به کوفه و فراری شدن مردم از دور مسلم، مختار به همراه عده‌ای دیگر از بزرگان کوفه به زندان افتادند، ولی پس از جریان کربلا، با وساطت شوهر خواهرش؛ عبدالله بن عمر -فرزند خلیفه سوم- که در میان مردم به عنوان صحابی رسول الله (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) و فقیه، مشهور بود، نزد یزید از زندان آزاد شد. پس از اطلاع یافتن از آمادگی مردم کوفه، در سال ۶۴ هجری از مکه وارد کوفه شد. در این زمان قیام توابین با شکست روبرو شده بود.
[۶] خوارزمی، اخطب، مقتل الحسین (علیه‌السّلام) ، ج۲، ص۲۰۲.
مختار پس از شکست قیام توابین، در تاریخ چهارشنبه ۱۶ ربیع الثانی سال ۶۶ هجری با شعار یا لثاراث الحسین (علیه‌السّلام) و بر اساس کتاب خدا، سنت رسول الله (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) ، طلب خون امام حسین و یاری مظلومان قیام کرد و همه قاتلین جریان کربلا و کسانی که در آن واقعه نقش داشتند را به سزای عملشان رساند؛ یا به قتل رساند و یا آواره کرد و خانه آن‌ها را ویران نمود تا غم‌های دل اهل بیت (علیه‌السّلام) و محبین ایشان تا حدودی تسکین یابد.


از مجموع قرائن و روایات به دست می‌آید که خروج و قیام مختار، مورد رضایت خداوند و چهارده معصوم بوده است و شواهد زیادی بیانگر این امر است. مثلا یکی از قرائن این است؛ زمانی که میثم به همراه مختار در زندان به سر می‌برد، میثم به او خبر داد که او بر علیه قاتلین کربلا قیام خواهد نمود، بی شک اگر قیام او مورد رضایت اهل بیت (علیه‌السّلام) نبود، میثم این امر را به مختار گوشزد می‌کرد. از ظاهر برخی دیگر از روایات به دست می‌آید که قیام او با اذن و اجازه خاص امام سجاد (علیه‌السّلام) بوده است. از جمله این روایات، اجازه‌ای است که وی از محمد بن حنفیه گرفته است. ممکن است گفته شود اجازه از محمد حنفیه دلیل بر رضایت ائمه از قیام او متار نمی‌شود، ولی با توجه به اینکه از طرفی، مختار می‌دانست هر گونه حکومت و سیاستی جز به فرمان معصوم صحیح نیست، و از سوی دیگر با توجه به شخصیت و تقوای محمد، او بدون اذن امام زمانش، اجازه چنین کاری را صادر نمی‌کند، و عدم اذن مستقیم از امام (علیه‌السّلام) به خاطر رعایت شرایط تقیه بوده است؛ او برای گرفتن اجازه به سراغ محمد بن حنفیه می‌رود، در این دیدار محمد بن حنفیه او را به تقوا سفارش می‌کند و با رعایت شرایط تقیه، سخنانی می‌گوید که مختار از آن، اجازه برای قیام می‌فهمد.
[۹] بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۵، ص۲۱۸.
و با توجه به شخصیت معنوی محمد بن حنفیه، می‌توان گفت اجازه او با اذن امام سجاد بوده است.


در مورد قیام مختار، دو دسته روایت وارد شده است:

۳.۱ - مذمت مختار

دسته اول روایاتی است که به مذمت مختار پرداخته و او را شخص کذاب معرفی می‌کند.
در مورد این روایات می‌توان گفت:
اولا: این احادیث از نظر سندی ایراد دارند.
ثانیا: مختار کسی است که از قاتلین اهل بیت (علیه‌السّلام) و سرور شهیدان انتقام گرفته است و عمل او قطعا خداوند و اهل بیت (علیه‌السّلام) بوده است پس چطور می‌توان گفت مورد بغض و نفرت اهل بیت (علیه‌السّلام) بوده است. پس به نظر می‌رسد این روایات ساخته دست دشمنان و مخالفین مختار است تا شخصیت او را نزد شیعیان زیر سؤال ببرند.

۳.۲ - مدح مختار

در مقابل روایاتی است که به مدح مختار و قیام او پرداخته است، که چند مورد از آن‌ها را ذکر می‌کنیم:
۱) حضرت امیر (علیه‌السّلام) می‌فرمایند:
[۱۳] خوئی، سید ابوالقاسم، معجم رجال الحدیث، ج۱۹، ص۱۰۲.

«سیقتل ولدی الحسین و سیخرج غلام من ثقیف و یقتل من الذین ظلموا ثلاثمائه و ثلاثة و ثمانین الف رجل»
«به زودی فرزندم حسین کشته خواهد شد، ولی طولی نمی‌کشد که جوانی از قبیله ثقیف قیام خواهد کرد و از این ستمکاران، انتقام خواهد گرفت به طوری که تعداد کشته‌های آنان به سیصد و هشتاد و سه هزار نفر خواهد رسید»

۲) حضرت امیر (علیه‌السّلام) در ضمن بیان مشابهت مسلمین با بنی اسرائیل می‌فرمایند:
[۱۴] مقدس اردبیلی، احمد بن علی، حدیقة الشیعه، ص۵۰۹.

«به زودی ستمکاران، توسط کسی که خداوند برای انتقام ما بر آنان خواهد فرستاد، به بلایی گرفتار خواهند شد و این به خاطر فسق و جنایتی است که مرتکب شده‌اند، همان گونه که بنی اسرائیل گرفتار عذاب شدند... او جوانی از قبیله ثقیف است که او را "مختار بن ابی عبید" می‌گویند.»

۳) ابا عبدالله (علیه‌السّلام) ، پس از خطبه‌ای که در راه کربلا ایراد نمودند، می‌فرمایند:
«پروردگارا، آن جوانمرد ثقیفی را بر آنان مسلط کن تا جام تلخ مرگ و ذلت را به ایشان بچشاند و از قاتلان ما احدی را معاف نکند. به جای هر قتلی، کشتنی و به جای ضربت، ضربتی؛ و انتقام مرا و خواندن و دوستان و شیعیانم را از این‌ها بگیرد»

۴) پس از ارسال سر بریده عمر سعد و ابن زیاد نزد امام سجاد (علیه‌السّلام) ، ایشان در حق مختار فرمودند:
[۱۶] مقدس اردبیلی، احمد بن علیجامع الرواة، ج۱، ص۲۲.
[۱۷] قهبائی، عنایة الله، مجمع الرجال، ج۶، ص۷۸.

«حمد و ستایش، خدایی را که انتقام ما را از دشمنانم گرفت و خداوند به مختار، پاداش و جزایی خیر عطا فرماید»

۵) پس از ارسال سر بریده و ابن زیاد نزد محمد حنفیه، ایشان فرمودند:
«خداوند به او پاداش خیر دهد و بهترین پاداش را بدهد. همانا او انتقام ما را گرفت و رعایت حق او بر همه فرزندان بنی مطلب واجب گردید»

۷) نزد امام باقر سخن از مختار به میان آمد: عده‌ای به وی ناسزا می‌گفتند، حضرت فرمودند:
[۲۰] خوئی، سید ابوالقاسم، معجم رجال الحدیث، ج۱۹، ص۱۰۲.

«به مختار ناسزا نگوئید، زیرا او بود که قاتلین شهدای ما را کشت و انتقام خون، را از (دشمنان) گرفت و....

۸) امام صادق (علیه‌السّلام) هم در مورد او فرمودند:
[۲۱] خوئی، سید ابوالقاسم، معجم الرجال، ج۶، ص۷۸.

«(پس از حادثه کربلا)، هیچ زنی از زنان آرایش نکرد و خضاب نیست، تا زمانی که مختار، سر بریده ابن زیاد و عمر سعد را برای ما فرستاد»


از مجموع این احادیث به دست می‌آید که در شخصیت و حسن عقیده مختار هیچ شک و شبهه‌ای نیست و قیام او مرضی خدا و اهل بیت پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) بوده است.
[۲۲] مقدس اردبیلی، احمد بن علی، حدیقه الشیعه، ص۵۱۰.
و از طلب رحمتی که حضرت سجاد (علیه‌السّلام) در حق او نمودند، روشن می‌شود که مسلک او امامی بوده است. بنابراین ایراد "کیسانی" بودن و دعوت مردم به سوی خویش و امامت محمد بن حنفیه وارد نیست. چون طلب رحمت از سوی ائمه (علیه‌السّلام) برای شخصی که اعتقادش بر حق نباشد، جایز نیست.


۱. میرخواند، محمد بن شرف الدین، روضة الصفا، ج۳، ص۲۰۸.
۲. ثقفی، ابواسحاق، الغارات، ج۲، ص۵۱۷.    
۳. ابن نما، ذوب الناظر، به نقل از بحارالانوار، ج۴۵، ص۳۵۰.
۴. مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج۴۵، ص۳۵۰.    
۵. میرخاند، محد، روضة الصفا، ج۳، ص۲۰۸.
۶. خوارزمی، اخطب، مقتل الحسین (علیه‌السّلام) ، ج۲، ص۲۰۲.
۷. مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج۴۵، ص۳۳۳.    
۸. خوئی، سید ابوالقاسم، معجم رجال الحدیث، ج۱۹، ص۱۰۹.    
۹. بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۵، ص۲۱۸.
۱۰. خوئی، سید ابوالقاسم، معجم رجال الحدیث، ج۱۹، ص۱۰۲.    
۱۱. خوئی، سید ابوالقاسم، معجم رجال الحدیث، ج۱۹، ص۱۰۲.    
۱۲. مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج۴۵، ص۳۸۶، به نقل از رساله ذوب النضار، ابن نما.    
۱۳. خوئی، سید ابوالقاسم، معجم رجال الحدیث، ج۱۹، ص۱۰۲.
۱۴. مقدس اردبیلی، احمد بن علی، حدیقة الشیعه، ص۵۰۹.
۱۵. مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج۴۵، ص۳۴۰.    
۱۶. مقدس اردبیلی، احمد بن علیجامع الرواة، ج۱، ص۲۲.
۱۷. قهبائی، عنایة الله، مجمع الرجال، ج۶، ص۷۸.
۱۸. مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج۴۵، ص۳۸۶.    
۱۹. مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج۴۵، ص۳۴۳.    
۲۰. خوئی، سید ابوالقاسم، معجم رجال الحدیث، ج۱۹، ص۱۰۲.
۲۱. خوئی، سید ابوالقاسم، معجم الرجال، ج۶، ص۷۸.
۲۲. مقدس اردبیلی، احمد بن علی، حدیقه الشیعه، ص۵۱۰.



سایت پژوهه، برگرفته از مقاله «قیام مختار از نگاه اهل بیت».    






جعبه ابزار