لمع (مفرداتنهجالبلاغه)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
لَمْع (به فتح لام و سکون میم) از
واژگان نهج البلاغه به معنای روشن شدن است.
لَمْع (مثل عقل) و لَمَعان (مثل جريان) به معنای روشن شدن هستند. «لَمَعَ البرقُ لَمْعاً و لَمَعَاناً: اضاءَ»
التماع نيز به معنای روشن شدن است.
امام (صلواتاللهعلیه) درباره
رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) فرموده:
«فَهُوَ ... و سِرَاجٌ لَمَعَ ضَوْؤُهُ، وَ شِهَابٌ سَطَعَ نُورُهُ.» «چراغى است كه نورش دميده و شهابى است كه روشنيش بلند گرديده است.»
(شرحهای خطبه:
)
و درباره خلافت خويش فرموده:
«فَقَدْ طَلَعَ طَالِعٌ، وَ لَمَعَ لاَمِعٌ، وَ لاَحَ لاَئِحٌ، وَ اعْتَدَلَ مَائِلٌ، وَ اسْتَبْدَلَ اللهُ بِقَوْم قَوْماً، وَ بِيَوم يَوْماً.» «طلوع كرد طلوع كنندهاى، روشن شد روشن شوندهاى، آشكار شد آشكار شوندهاى، و راست شد كجى و عوض گرفت خداوند قومى را به جاى قومى و روزى را به جاى روزى.»
(شرحهای خطبه:
) گويند: آنرا بعد از قتل
عثمان فرموده است.
«اللَّهُمَّ إِنِّي أَعُوذُ بِكَ أَنْ تَحْسُنَ فِي لاَمِعَةِ الْعُيُونِ عَلاَنِيَتِي، وَ تَقْبُحَ فِيَما أُبْطِنُ لَكَ سَرِيرَتيِ.» (بار پروردگارا! به تو پناه مىبرم! از اين كه ظاهرم را در چشمها نيكو جلوه دهى و باطنم را در پيشگاهت زشت سازى.)
(شرحهای حکمت:
) «لامعة العيون» روشنائى چشمها يعنى در آشكار.
«فَضَرَبَكَ اللهُ بِهَا بَيْضَاءَ لاَمِعَةً لاَ تُوَارِيهَا الْعِمَامَةُ.» (خداوند سرت را به سفيدى روشنى مبتلا كند كه عمامه آن را نتواند پوشانيد.)
(شرحهای حکمت:
) در «عمم- عمامه» گذشت.
«بَيْضَاءَ لاَمِعَةً» به معنای سفيدى آشكار است.
مواردى از ماده لمع در «
نهج البلاغه» آمده است.
•
قرشی بنایی، علیاکبر، مفردات نهج البلاغه، برگرفته از مقاله «لمع»، ج۲، ص۹۵۰.