• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

مأمون عباسی

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



دیگر کاربردها: مأمون (ابهام‌زدایی).

ابوعباس عبدالله بن‌ هارون عباسی (۱۷۰-۲۱۸ق)، مشهور به مامون عباسی، هفتمین خلیفه عباسی که از سال ۱۹۸ق تا ۲۱۸ق حکومت کرد و امام رضا (علیه‌السلام) را مسموم و به شهادت رساند.



ابوعباس (ابوجعفر) عبدالله بن‌ هارون بن مهدی مامون عباسی، هفتمین خلیفه عباسی و فرزند‌ هارون الرشید (خلافت ۱۷۰-۱۹۳ق) از کنیزی ایرانی (بادغیسی خراسانی) بود
[۱] یعقوبی، احمد بن اسحاق، تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۴۴۴.
که در سال ۱۷۰ق به دنیا آمد. از کودکی به تحصیل علوم فقه، ادبیات و تاریخ پرداخت و از افرادی چون هشیم، عباد بن عوام، یوسف بن عطیه و ابومعاویه ضریر حدیث شنید. چنان‌که از او فرزندش فضل، یحیی بن اکثم، عبدالله بن طاهر، دعبل خزاعی و دیگران روایت کرده‌اند. پدرش‌ هارون او را مامون لقب داد و به ولایت خراسان منصوب کرد.


وی پس از مرگ پدر به تحریک و تدبیر فضل بن سهل و سرداری طاهر ذوالیمینین با برادرش امین جنگید و بر او غالب شد. در سال ۱۹۵ق در مرو به خلافت خوانده شد و در سال ۱۹۸ق با او بیعت عمومی صورت گرفت. در سال ۲۰۰ق امام رضا (علیه‌السّلام) را به خراسان برد و او را به عنوان ولیعهد خود قرار داد و همزمان دختران خود‌ ام حبیب و‌ ام فضل را به تزویج امام رضا و امام جواد (علیهما‌السّلام) درآورد اما هنگام برگشت به بغداد امام رضا (علیه‌السّلام) را در طوس مسموم کرد.
[۱۰] مسعودی، علی بن حسین، مروج الذهب، ج۲، ص۴۴۱.

در سال ۲۱۲ق افضلیت علی (علیه‌السّلام) پس از رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) و همچنین مخلوق بودن قرآن را رسماً اعلام کرد و این ناشی از تمایل شدید او به مذهب معتزله بود. صفدی می‌گوید: مامون مایل به تشیع بود و مدتی متعه زنان را مجاز اعلام کرد و ترحّم بر معاویه و به نیکی یاد کردن او را ممنوع دانست.


برخی او را عالم‌ترین خلفا به فقه و کلام
[۱۴] ابن ندیم، محمد بن اسحاق، الفهرست، ص۱۲۹.
و ستاره بنی عباس در علم و حکمت دانسته‌اند. در همین راستا، خبری از امیرمؤمنان علی (علیه‌السّلام) روایت کرده‌اند که هفتمین آنان (مقصود خلفای بنی عباس) عالم‌ترین ایشان است.
[۱۶] ابن شهرآشوب، محمد بن علی، مناقب آل ابی طالب، ج۲، ص۳۱۱.

مامون را از مردان با اراده، صبور، صاحب رای و فهم، سیاستمدار، با هیبت و شجاع در بین عباسیان می‌دانند. دینوری می‌گوید: او از هر علمی بهره‌ای داشت. استادش، ابوهذیل علاّف بود و در خلافت خود، مجالس مناظره در موضوع ادیان و مذاهب برپا می‌کرد و کتاب اقلیدس را از روم آورد و دستور داد آن را شرح و ترجمه کنند.
ذهبی او را شیعه می‌داند و می‌گوید: در ترجمه کتب عقلی تلاش زیادی کرد و بر کوه دمشق رصدخانه ساخت. فصیح و سخنران بود و بر منبر، حدیث نقل می‌کرد و روزهای سه‌شنبه را به مناظره می‌پرداخت.
خطیب بغدادی می‌گوید: در میان خلفا، فقط عثمان (خلافت ۲۳-۳۵ق) و مامون حافظ قرآن بودند. با این‌حال گزارشی از شراب‌خواری و شطرنج بازی وی موجود است.


این خلیفه عباسی هنگامی که به جنگ روم می‌رفت، در محلی به نام بزندون بیمار شد و در رجب سال ۲۱۸ق درگذشت و جنازه‌اش را به طرسوس منتقل و در آنجا دفن کردند.
[۲۳] مسعودی، علی بن حسین، مروج الذهب، ج۳، ص۴۵۵ و ۴۵۸.



تالیفات وی را چنین بر شمرده‌اند: رساله‌ای در نشانه‌های پیامبری، رساله‌ای درباره مناقب خلفای پس از پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم)، جواب پادشاه برغر (همان بلغار یا نام گروهی از ترکان است) درباره آنچه از اسلام و توحید پرسیده بود
[۲۵] ابن ندیم، محمد بن اسحاق، الفهرست، ص۱۲۹.
، مناظره با علمای اهل‌سنت، شرایع الدین و دیوان شعر.
[۲۸] آقابزرگ تهرانی، محمدمحسن، الذریعه، ج۲۲، ص۳۱۰.
[۲۹] ابن کثیر، اسماعیل بن عمر، البدایة و النهایه، ج۱، ص۲۴۴.



۱. یعقوبی، احمد بن اسحاق، تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۴۴۴.
۲. طبری، محمد بن جریر، تاریخ الطبری، ج۸، ص۶۵۰.    
۳. ذهبی، محمد بن احمد، تاریخ الاسلام، ج۱۵، ص۲۲۷.    
۴. طبری، محمد بن جریر، تاریخ الطبری، ج۸، ص۲۶۹.    
۵. عصفری، خلیفة بن خیاط، تاریخ خلیفه، ص۳۸۴.    
۶. طبری، محمد بن جریر، تاریخ الطبری، ج۸، ص۵۴۴.    
۷. طبری، محمد بن جریر، تاریخ الطبری، ج۸، ص۵۵۴.    
۸. طبری، محمد بن جریر، تاریخ الطبری، ج۸، ص۵۶۶.    
۹. مسعودی، علی بن حسین، مروج الذهب، ج۴، ص۲۴.    
۱۰. مسعودی، علی بن حسین، مروج الذهب، ج۲، ص۴۴۱.
۱۱. طبری، محمد بن جریر، تاریخ الطبری، ج۸، ص۶۱۹.    
۱۲. صفدی، خلیل بن ایبک، الوافی بالوفیات، ج۱۷، ص۳۵۱.    
۱۳. صفدی، خلیل بن ایبک، الوافی بالوفیات، ج۱۷، ص۳۵۳.    
۱۴. ابن ندیم، محمد بن اسحاق، الفهرست، ص۱۲۹.
۱۵. ابوحنیفه دینوری، احمد ین داوود، الاخبار الطوال، ص۴۰۱.    
۱۶. ابن شهرآشوب، محمد بن علی، مناقب آل ابی طالب، ج۲، ص۳۱۱.
۱۷. ذهبی، محمد بن احمد، تاریخ الاسلام، ج۱۵، ص۲۲۷.    
۱۸. ابوحنیفه دینوری، احمد ین داوود، الاخبار الطوال، ص۴۰۱.    
۱۹. ذهبی، محمد بن احمد، سیر اعلام النبلاء، ج۱۰، ص۲۷۳۲۸۱.    
۲۰. خطیب بغدادی، احمد بن علی، تاریخ بغداد، ج۱۰، ص۱۸۷.    
۲۱. ذهبی، محمد بن احمد، تاریخ الاسلام، ج۱۵، ص۲۳۰.    
۲۲. ابن قتیبه دینوری، احمد ین داوود، الاخبار الطوال، ص۴۰۱.    
۲۳. مسعودی، علی بن حسین، مروج الذهب، ج۳، ص۴۵۵ و ۴۵۸.
۲۴. حموی، یاقوت بن عبدالله، معجم البلدان، ج۱، ص۳۸۵.    
۲۵. ابن ندیم، محمد بن اسحاق، الفهرست، ص۱۲۹.
۲۶. آقابزرگ تهرانی، محمدمحسن، الذریعه، ج۹، ص۶۹۴.    
۲۷. آقابزرگ تهرانی، محمدمحسن، الذریعه، ج۱۳، ص۵۱.    
۲۸. آقابزرگ تهرانی، محمدمحسن، الذریعه، ج۲۲، ص۳۱۰.
۲۹. ابن کثیر، اسماعیل بن عمر، البدایة و النهایه، ج۱، ص۲۴۴.
۳۰. مدرس تبریزی، محمدعلی، ریحانة الادب، ج۸، ص۴۱۱.    
۳۱. ابن شاکر کتبی، محمد بن شاکر، فوات الوفیات، ج۲، ص۲۳۵.    



• پژوهشگاه فرهنگ و معارف اسلامی، دائرة المعارف مؤلفان اسلامی، ج۱، ص۴۸۶-۴۸۷، برگرفته از مقاله «عبدالله مامون».






جعبه ابزار