• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

مبارزه وحیدبهبهانی با اخباریه

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



بهبهانی، آقامحمدباقر، مشهور به « وحید بهبهانی » و مقلب به « آقا »، فقیه ، اصولی و مؤلف امامی قرن دوازدهم می‌باشد.

فهرست مندرجات

۱ - معرفی بهبهانی
       ۱.۱ - ولادت بهبهانی
       ۱.۲ - پدر بهبهانی
       ۱.۳ - مادر بهبهانی
       ۱.۴ - نسب بهبهانی
       ۱.۵ - دوران علمی بهبهانی
       ۱.۶ - هجرت به عراق
       ۱.۷ - ارتباط با اخباریان
       ۱.۸ - هجرت به بهبهان
       ۱.۹ - مدت اقامت در بهبهان
       ۱.۱۰ - انگیزه هجرت به بهبهان
       ۱.۱۱ - وفات بهبهانی
۲ - جای‌گاه علمی بهبهانی
۳ - شاگردان بهبهانی
۴ - جای‌گاه علمی خاندان بهبهانی
       ۴.۱ - محمدعلی بهبهانی
       ۴.۲ - عبدالحسین بهبهانی
       ۴.۳ - دختر بهبهانی
۵ - آثار بهبهانی
       ۵.۱ - تاریخچه اخباری‌گری
۶ - مبارزه وحید با اخباری‌گری
       ۶.۱ - آغاز مبارزه
       ۶.۲ - تألیف الاجتهاد و الاخبار
       ۶.۳ - آوازه علمی وحید
       ۶.۴ - ارتباط وحید با بحرانی
       ۶.۵ - ایجاد حوزه اجتهادی
       ۶.۶ - کتاب الفوائد الحائریه
              ۶.۶.۱ - مراحل نگارش
              ۶.۶.۲ - تلخیص کتاب
۷ - اجتهاد در زمان ائمه
       ۷.۱ - نظر وحید
       ۷.۲ - مباحث اصولی در عصر ائمه
۸ - مباحث کتاب الاجتهاد
       ۸.۱ - وجوب شناخت تکالیف
       ۸.۲ - حجیت قول مجتهد
       ۸.۳ - پیامدهای نفی اجتهاد
       ۸.۴ - ادله لزوم اجتهاد
۹ - رد نظریه قطعی‌الصدور بودن احادیث
۱۰ - دلیل اجتهادی و فقاهتی
       ۱۰.۱ - تعریف دلیل اجتهادی
       ۱۰.۲ - تعریف دلیل فقاهتی
       ۱۰.۳ - ریشه اصطلاح دلیل فقاهتی
۱۱ - تأثیر وحید در براندازی اخباری‌گری
۱۲ - فهرست منابع
۱۳ - پانویس
۱۴ - منبع




۱.۱ - ولادت بهبهانی


وحید بهبهانی در اصفهان میان سال‌های ۱۱۱۶، ۱۱۱۷ یا ۱۱۱۸ متولد شد.
مادّه تاریخی که درباره تولدش گفته شده سال ۱۱۱۸ را اثبات می‌کند،
[۱] علی علیاری، بهجة الا´مال فی شرح زبدة المقال، ج۶، ص۵۷۲، ج ۶، چاپ جعفر حائری، تهران ۱۳۶۶ ش.
لیکن نواده او در مرآت الاحوال
[۲] احمد بهبهانی، مرآت الاحوال جهان نما: سفرنامه، ج۱، ص۱۴۷، قم ۱۳۷۳ ش.
سال ۱۱۱۷ را ثبت کرده است.

۱.۲ - پدر بهبهانی


پدرش ، مولی محمد اکمل اصفهانی ، از شاگردان علامه مجلسی بوده
[۳] عباس قمی، کتاب الکنی و الالقاب، ج۲، ص۹۷، صیدا ۱۳۵۷ـ۱۳۵۸، چاپ افست قم (بی تا).
و از حال و مقام وی چندان اطلاعی در دست نیست جز این‌که وحید بهبهانی در اجازه خود به بحرالعلوم ، او را با عناوین «الاعلم الافضل الاکمل استاد الاساتید الفضلاء...» ستوده است.
[۴] حسین بن محمدتقی نوری، مستدرک الوسائل، ج۳، ص۳۸۴، چاپ سنگی تهران ۱۳۱۸ـ۱۳۲۱، چاپ افست تهران ۱۳۸۲ـ۱۳۸۳.
[۵] محمد حسن بن عبدالرسول زنوزی، ریاض الجنة، نسخة خطی کتابخانة آیت الله العظمی مرعشی نجفی، ش ۷۷۲۳.


۱.۳ - مادر بهبهانی


مادر وحید بهبهانی، دختر آ قا نورالدین بن ملاّ صالح مازندرانی بوده است و چون همسر ملاّ صالح مازندرانی ، آمنه بیگم ، دختر ملاّ محمدتقی مجلسی و خواهر ملاّ محمّدباقر مجلسی بوده، وحید در نوشته‌های خود از مجلسی اول و ملاّ صالح با عنوان جدّ و از مجلسی دوم با عنوان دایی (خان) یاد می‌کند.
[۶] محمدباقر بن محمد اکمل بهبهانی، فوائد الوحید البهبهانی، ج۱، ص۶۴، در علی بن حسین خاقانی، رجال الخاقانی، چاپ محمد صادق بحرالعلوم، قم ۱۴۰۴.
[۷] محمدباقر بن محمد اکمل بهبهانی، ج۱، ص۲۸، الرسائل الاصولیة، «رسالة الاجتهاد والاخبار»، قم ۱۴۱۶.
[۸] محمدباقر بن محمد اکمل بهبهانی، ج۱، ص۱۹۶، الرسائل الاصولیة، «رسالة الاجتهاد والاخبار»، قم ۱۴۱۶.
[۹] عباس قمی، فوائد الرضویة: زندگانی علمای مذهب شیعه، ج۲، ص۴۰۸، تهران (تاریخ مقدمه ۱۳۲۷ ش).


۱.۴ - نسب بهبهانی


اگرچه برخی نسبِ وحید را به شیخ مفید (متوفی ۴۱۳) رسانده‌اند،
[۱۰] محسن امین، اعیان الشیعة، ج۳، ص۱۳۶، چاپ حسن امین، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
بر پایه مطلبی که از سردار کابلی نقل شده، این انتساب ساختگی است
[۱۱] کیوان سمیعی، زندگانی سردار کابلی مشتمل بر حوادث افغانستان در قرن نوزدهم میلادی، ج۱، ص۶۶ـ۷۳، تهران ۱۳۶۳ ش.
و در آثار وحید و فرزندان او نیز هیچ اشاره‌ای به آن دیده نمی‌شود.

۱.۵ - دوران علمی بهبهانی


وحید بهبهانی دوران کودکی و نوجوانی را در اصفهان گذرانید و علوم عقلی را نخست نزد پدرش آموخت
[۱۲] احمد بهبهانی، مرآت الاحوال جهان نما: سفرنامه، ج۱، ص۱۴۷، قم ۱۳۷۳ ش.
و به گفته زنوزی
[۱۳] احمد بهبهانی، مرآت الاحوال جهان نما: سفرنامه، ج۱، ص۱۴۷، قم ۱۳۷۳ ش.
جامع حدیث کافی را نیز نزد وی خواند و از او اجازه روایت گرفت.
[۱۴] حسین بن محمدتقی نوری، مستدرک الوسائل، ج۳، ص۳۸۴، چاپ سنگی تهران ۱۳۱۸ـ۱۳۲۱، چاپ افست تهران ۱۳۸۲ـ۱۳۸۳.


۱.۶ - هجرت به عراق


در پی مرگ پدر و آشفتگی اوضاع اصفهان بر اثر هجوم و تسلط محمود افغان در ۱۱۳۵، برای همیشه از اصفهان خارج و راهی عراق شد و در محضر پدر همسرش، سید محمد طباطبایی بروجردی ، به تحصیل علوم عقلی پرداخت؛ سپس در نجف از محضر استادانی چون سید صدرالدّین قمی همدانی ، شارح وافیة الاصول ، بهره برد.
[۱۵] احمد بهبهانی، مرآت الاحوال جهان نما: سفرنامه، ج۱، ص۱۴۷ـ۱۴۹، قم ۱۳۷۳ ش.
[۱۶] علی دوانی، آقامحمدباقر بن محمد اکمل اصفهانی معروف به وحید بهبهانی، ج۱، ص۱۱۲، تهران ۱۳۶۲ ش.

صدرالدین از علمای بزرگ عصر خود و جامع معقول و منقول بود و پس از تسلط محمود افغان بر ایران به نجف اشرف عزیمت کرده بود.
[۱۷] عبدالله بن نورالدین جزایری، الاجازة الکبیرة، ج۱، ص۹۸ـ۹۹، چاپ محمد سمامی حائری، قم ۱۴۰۹.
[۱۸] عباس قمی، کتاب الکنی و الالقاب، ج۲، ص۳۵۷ـ۳۷۶، صیدا ۱۳۵۷ـ۱۳۵۸، چاپ افست قم (بی تا).
[۱۹] محمدباقر بن زین العابدین خوانساری، روضات الجنات فی احوال العلماء و السادات، ج۴، ص۱۲۲ـ۱۲۳، چاپ اسدالله اسماعیلیان، قم ۱۳۹۰ـ۱۳۹۲.


۱.۷ - ارتباط با اخباریان


به گفته نواده وحید بهبهانی، آقا احمد
[۲۰] احمد بهبهانی، مرآت الاحوال جهان نما: سفرنامه، ج۱، ص۱۴۸، قم ۱۳۷۳ ش.
وی به طریقه اخباریه متمایل بوده است، ازین‌رو شاگردش وحید نیز در اوایل تحصیل به آن طریقه گرایید، سپس از آن فاصله گرفت و روش اجتهاد را پسندید (ادامه مقاله، بخش وحید و اخباریه).

۱.۸ - هجرت به بهبهان


وحید پس از تکمیل تحصیل در عراق، راهی بهبهان شد و به گفته آقا احمد
[۲۱] احمد بهبهانی، مرآت الاحوال جهان نما: سفرنامه، ج۱، ص۱۴۸، قم ۱۳۷۳ ش.
زیاده از سی سال در آن شهر سکونت کرد و از این‌رو به بهبهانی اشتهار یافت.

۱.۹ - مدت اقامت در بهبهان


تاریخ رفتن او به بهبهان و مدت اقامتش در این شهر دقیقاً معلوم نیست، لیکن بر اساس قضیه‌ای که شاگردش زنوزی
[۲۲] محمد حسن بن عبدالرسول زنوزی، ریاض الجنة، نسخة خطی کتابخانة آیت الله العظمی مرعشی نجفی، ش ۷۷۲۳.
از او نقل می‌کند وی در زمانی که کریم خان زند بهبهان را محاصره کرد در آن‌جا می‌زیسته است.
تاریخ این محاصره ۱۱۷۰ بوده است.
[۲۳] محمد صادق نامی اصفهانی، تاریخ گیتی گشا، ج۱، ص۵۸، تهران ۱۳۶۳ ش.
[۲۴] حسن بن حسن فسائی، فارسنامه ناصری، ج۱، ص۵۹۸، چاپ منصور رستگار فسائی، تهران ۱۳۶۷ ش.

از سوی دیگر عبدالنبی قزوینی
[۲۵] عبدالنبی بن محمد تقی قزوینی، تتمیم امل الا´مل، ج۱، ص۷۵، چاپ احمد حسینی، قم ۱۴۰۷.
در ۱۱۷۵ وحید را در کربلا ملاقات کرده است و از گفته وی بر می‌آید که در زمان این ملاقات، مدتی از اقامت او در کربلا می‌گذشته است.
بر اساس این شواهد احتمالاً او در حدود ۱۱۴۰ به بهبهان رفته و تا پس از ۱۱۷۰ در آن‌جا بوده است.

۱.۱۰ - انگیزه هجرت به بهبهان


دقیقاً معلوم نیست که چه انگیزه ای موجب عزیمت او به بهبهان شده، اما احتمالاً مهم‌ترین عامل، موقعیت آرام بهبهان بوده است که پس از آشفتگی اوضاع اصفهان پناه‌گاه اهل علم گردیده بود؛ عامل احتمالی دیگر مقابله با مسلک اخباری بوده که در آن زمان عالم و مدافع بزرگ اخباری، شیخ عبدالله سماهیجی بحرینی (متوفی ۱۱۳۵) در بهبهان رونق داده بوده و پس از او شاگردش سید عبدالله بلادی (متوفی ۱۱۶۵) آن را دنبال می‌کرده است.
[۲۶] عبدالله بن نورالدین جزایری، الاجازة الکبیرة، ج۱، ص۲۰۵ـ ۲۰۶، چاپ محمد سمامی حائری، قم ۱۴۰۹.
[۲۷] یوسف بن احمد بحرانی، ج۱، ص۹۳، لؤلؤة البحرین، چاپ محمد صادق بحرالعلوم، قم (بی تا).
[۲۸] یوسف بن احمد بحرانی، ج۱، ص۹۸، لؤلؤة البحرین، چاپ محمد صادق بحرالعلوم، قم (بی تا).


۱.۱۱ - وفات بهبهانی


وحید پس از اقامتی طولانی و مقابله علمی پیگیر با روش اخباری در بهبهان به اتفاق جمعی از بستگان و عشایر محلی به کربلا رفت و در آن‌جا ساکن شد و در ۱۲۰۵ در همان‌جا از دنیا رفت.
[۲۹] محمد حسن بن عبدالرسول زنوزی، ریاض الجنة، نسخة خطی کتابخانة آیت الله العظمی مرعشی نجفی، ش ۷۷۲۳.
[۳۰] احمد بهبهانی، مرآت الاحوال جهان نما: سفرنامه، ج۱، ص۱۴۸ـ ۱۴۹، قم ۱۳۷۳ ش.




معاصران وحید بهبهانی و دانشمندان پس از وی با اوصاف و عناوینی هم‌چون علامه زمان، جامع علوم، علامه ثانی، محقّق ثالث، او را ستوده‌اند.
سیره‌نویسان بر این نکته تأکید کرده‌اند که عالمان پس از وی، همگی از پرتو علوم او بهره‌مند و پرورش یافته مکتب وی‌اند، ازین‌رو او با عنوان «استاد الکلّ فی الکلّ» (استاد همگان در همه علوم) شناخته شده است.
[۳۱] محمد بن اسماعیل مازندرانی حائری، منتهی المقال فی احوال الرجال، ج۶، ص۱۷۷، قم ۱۴۱۶.
[۳۲] محمد بن سلیمان تنکابنی، کتاب قصص العلماء، ج۱، ص۱۹۸، تهران (بی تا).
[۳۳] محمد حسن بن عبدالرسول زنوزی، ریاض الجنة، نسخة خطی کتابخانة آیت الله العظمی مرعشی نجفی، ش ۷۷۲۳.
[۳۴] محمد شفیع بن علی اکبر جاپلقی بروجردی شفیعا، روضة البهیة فی طرق الشفیعیة، ج۱، ص۳۱، چاپ سنگی، تهران ۱۲۸۰.
[۳۵] احمد بهبهانی، مرآت الاحوال جهان نما: سفرنامه، ج۱، ص۱۴۶ـ۱۴۷، قم ۱۳۷۳ ش.




برخی از مشاهیری که از محضر وحید بهبهانی بهره‌مند شدند عبارت‌اند از: ملاّ مهدی نراقی (متوفی ۱۲۰۹)؛ سید محمد مهدی طباطبایی مشهور به بحرالعلوم (متوفی ۱۲۱۲)؛
[۳۶] محمد بن اسماعیل مازندرانی حائری، منتهی المقال فی احوال الرجال، قم ۱۴۱۶.
(متوفی ۱۲۱۵)؛ سید محمد جواد عاملی ، مؤلف مفتاح الکرامة (متوفی ۱۲۲۶)؛ شیخ جعفر نجفی ، کاشف الغطاء (متوفی ۱۲۲۸)؛ میرزا ابوالقاسم قمی ، مؤلف قوانین الاصول (متوفی ۱۲۳۱)؛ میرسیدعلی طباطبایی ، خواهرزاده و داماد وحید، مؤلف ریاض المسائل (متوفی ۱۲۳۱)؛ شیخ اسدالله کاظمی ، مؤلف مَقابِس الانوار (متوفی ۱۲۳۴)؛ ملاّ احمد نراقی (متوفی ۱۲۴۵)؛ شیخ محمدتقی اصفهانی ، مؤلف هدایة المسترشدین (متوفی ۱۲۴۸)؛ حاج محمدابراهیم کلباسی اصفهانی (متوفی ۱۲۶۱)؛ و سیدمحمدحسن زنوزی خویی (متوفی ۱۲۴۶) مؤلف ریاض الجنّة.
[۳۷] محمدمحسن آقابزرگ طهرانی، طبقات اعلام الشیعة، الکرام البررة، جزء۲، قسم ۱، ص ۱۷۲، مشهد ۱۴۰۴.
[۳۸] عباس قمی، فوائد الرضویة: زندگانی علمای مذهب شیعه، ج ۲، ص ۴۰۶، تهران (تاریخ مقدمه ۱۳۲۷ ش).
[۳۹] محمدباقر بن محمد اکمل بهبهانی، الفوائد الحائریة، ج۱، ص۱۹ـ۲۰، قم ۱۴۱۵.




وحید بهبهانی نه تنها خود در میان علمای امامیّه از جای‌گاهی ممتاز برخوردار است، بلکه از میان فرزندان و نوادگان او نیز شخصیت‌های بزرگی برخاسته‌اند و خاندان بهبهانی را به صورت یکی از بزرگ‌ترین خاندان‌های علمی شیعه درآورده‌اند.

۴.۱ - محمدعلی بهبهانی


اولین فرزند وحید به نام آقا محمد علی ، فقیهی مقتدر در کرمانشاه بوده است (بهبهانی، آقامحمدعلی) که از فرزندان او نیز، آقا احمد معروف است (بهبهانی، آقااحمد).

۴.۲ - عبدالحسین بهبهانی


فرزند دیگر وحید، آقا عبدالحسین نام داشته و به گفته آقااحمد
[۴۰] احمد بهبهانی، مرآت الاحوال جهان نما: سفرنامه، ج۱، ص۱۶۸، قم ۱۳۷۳ ش.
اهل سلوک و ریاضت و مجاهده با نفس بوده، هم‌چنین در دوران مرجعیت پدرش امور مالی و بررسی استفتائات بر عهده او بوده است.

۴.۳ - دختر بهبهانی


وحید دختری نیز داشته که همسر میرسیدعلی طباطبایی (صاحب ریاض) بوده است و از فرزندان او سید محمد مجاهد (متوفی ۱۲۴۲)، صاحب مناهل است که فتوای جهاد علیه روسیه تزاری را در زمان فتحعلی شاه قاجار صادر کرد (برای اطلاع بیش‌تر از خاندان بهبهانی به این منابع رجوع کنید
[۴۱] احمد بهبهانی، مرآت الاحوال جهان نما: سفرنامه، ج۱، ص۱۲۸، قم ۱۳۷۳ ش.
[۴۲] احمد بهبهانی، مرآت الاحوال جهان نما: سفرنامه، ج۱، ص۱۷۹، قم ۱۳۷۳ ش.
[۴۳] علی دوانی، آقامحمدباقر بن محمد اکمل اصفهانی معروف به وحید بهبهانی، ج۱، ص۲۵۶، تهران ۱۳۶۲ ش.
[۴۴] علی دوانی، آقامحمدباقر بن محمد اکمل اصفهانی معروف به وحید بهبهانی، ج۱، ص۲۷۲، تهران ۱۳۶۲ ش.
).



تألیفاتی که در زمینه‌های مختلف علوم دینی از وحید بهبهانی بر جای مانده نشانه تبحّر و احاطه علمی او است.
تحقیقات فقهی او در شرح بر ابواب عبادات کتاب مفاتیح الشّرایع فیض کاشانی و در حواشی او بر مدارک الاحکام سید محمد عاملی نمایان است.
وی در علم رجال حدیث نیز تبحّر و تعمّق داشت و در تحقیقات رجالی‌اش که به صورت تعلیقه بر رجال استرآبادی ، منهج المقال ، نوشته است با سعه نظر کوشیده تا راویانی را که دلیل روشنی بر وثاقت آنان نیست به مدد قرائن توثیق کند و از این جهت مورد نقد رجال‌شناسان متأخّر قرار گرفته است.
[۴۵] ابوالقاسم خوئی، معجم رجال الحدیث، ج۲، ص۳۴۶، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳، چاپ افست قم (بی تا).
[۴۶] ابوالقاسم خوئی، معجم رجال الحدیث، ج۵، ص۱۲۹، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳، چاپ افست قم (بی تا).
[۴۷] ابوالقاسم خوئی، معجم رجال الحدیث، ج ۷، ص ۶۰، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳، چاپ افست قم (بی تا).
[۴۸] ابوالقاسم خوئی، معجم رجال الحدیث، ج۵، ص۱۳۳، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳، چاپ افست قم (بی تا).
[۴۹] ابوالقاسم خوئی، معجم رجال الحدیث، ج۱۶، ص۴۵ـ۴۶، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳، چاپ افست قم (بی تا).
[۵۰] ابوالقاسم خوئی، معجم رجال الحدیث، ج۱۶، ص۱۷۱ـ۱۷۲، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳، چاپ افست قم (بی تا).

از وحید بهبهانی ، ۱۱۹ رساله و کتاب برجای مانده که شماری از آن‌ها چاپ شده است.
[۵۱] محمد بن اسماعیل مازندرانی حائری، منتهی المقال فی احوال الرجال، ج۶، ص۱۸۰ـ۱۸۲، قم ۱۴۱۶.
[۵۲] محمدباقر بن محمد اکمل بهبهانی، الفوائد الحائریة، مقدمه، ص ۲۰ـ۲۶، قم ۱۴۱۵.
(برای آگاهی از آثار وحید بهبهانی در ردّ اخباری‌گری به ادامه مقاله رجوع کنید).

۵.۱ - تاریخچه اخباری‌گری


امتیار برجسته وحید در مواجهه با اخباری‌گری و پایه‌‌گذاریِ روشِ نوینِ اصولی در فقه امامیّه است.
مسلک اخباری‌گری که قریب به دو قرن بر حوزه‌های علمی شیعه سایه افکنده بود توسط ملاّ محمد امین استرآبادی (متوفی ۱۰۳۳ یا ۱۰۳۶) به ظهور رسیده و سبب طرد اجتهادِ مبتنی بر علم اصول شده بود.
اساس این مرام تأکید بر روایات و قطعی‌ الصّدور بودن روایات کتاب‌های حدیثی ، خصوصاً کتاب‌های چهارگانه حدیث امامیه بود، تا آن‌جا که برخی از آنان استدلال به قرآن را نیز جز در موارد بدیهی ، روا نمی‌دانستند.
[۵۳] محمد امین بن محمد شریف استرآبادی، الفوائد المدینة، (بی جا، بی تا).
[۵۴] محمدباقر بن زین العابدین خوانساری، روضات الجنات فی احوال العلماء و السادات، ج۱، ص۱۲۷ـ۱۳۰، چاپ اسدالله اسماعیلیان، قم ۱۳۹۰ـ۱۳۹۲.

بلاد عراق خصوصاً کربلا و نجف به حدّی تحت سیطره علمی اخباریان قرار گرفته بود که کتب فقهای اصولی متروک و مهجور مانده بود.
[۵۹] محمد بن اسماعیل مازندرانی حائری، منتهی المقال فی احوال الرجال، ج۶، ص۱۸۷، قم ۱۴۱۶.
[۶۰] محمدباقر بن زین العابدین خوانساری، روضات الجنات فی احوال العلماء و السادات، ج۲، ص۹۵، چاپ اسدالله اسماعیلیان، قم ۱۳۹۰ـ۱۳۹۲.





۶.۱ - آغاز مبارزه


مبارزه وحید با اخباری‌گری از زمان توقّف طولانی او در بهبهان آغاز شد.
بهبهان به سبب مهاجرت بسیاری از علمای بحرین مرکز فعالیّت پیروان نظریة اخباری‌گری شده بود و وحید در آن‌جا به تدریس ، اقامه جماعت و تصّدی امور دینی و از همه مهم‌تر به تألیف در جهت تبیین و نقد آرای اخباریان پرداخت (سطور پیش).

۶.۲ - تألیف الاجتهاد و الاخبار


وی کتاب الاجتهاد و الاخبار را که نوعی دفاعیّه از مسلک اجتهاد است، در ۱۱۵۵ در بهبهان تألیف کرد و در آن مبانی اخباری‌گری را به باد انتقاد گرفت.
وحید در این کتاب نمونه‌هایی از سخنان بی‌پایه اخباریان و نیز مباحثات خود را با آن‌ها نقل
[۶۱] محمدباقر بن محمد اکمل بهبهانی، الرسائل الاصولیة، ج۱، ص۵۰، «رسالة الاجتهاد والاخبار»، قم ۱۴۱۶.
[۶۲] محمدباقر بن محمد اکمل بهبهانی، الرسائل الاصولیة، ج۱، ص۶۶، «رسالة الاجتهاد والاخبار»، قم ۱۴۱۶.
و از برخورد توهین‌آمیز اخباریان با علمای دین بشدت انتقاد کرده است.
[۶۳] محمدباقر بن محمد اکمل بهبهانی، الرسائل الاصولیة، ج۱، ص۲۱۶ـ۲۱۷، «رسالة الاجتهاد والاخبار»، قم ۱۴۱۶.


۶.۳ - آوازه علمی وحید


اقامت طولانی وحید در بهبهان، آمد و شد اهل علم نزد او و تربیت شاگردان و تألیف آثار ارجمند، آوازه وی را به نجف و کربلا رساند.

۶.۴ - ارتباط وحید با بحرانی


وحید در کربلا که آن زمان محل تجمّع اخباریان بود، چند روز به درس شیخ یوسف بحرانی (متوفی ۱۱۸۶)، سرآمد فقهای عصر و آخرین نماینده مسلک اخباری‌گری، حاضر شد.
سپس اعلام کرد که مایل است اندک زمانی به جای بحرانی درس بگوید و از وی خواست تا شاگردانش را به حضور در درس وی سفارش کند.
بحرانی که اخباری معتدلی بود و به تعبیر خودش راه میانه را برگزیده بود، خود به دسته بندی علمای شیعه به اخباری و اصولی و بدگویی از مجتهدان بزرگ شیعه انتقاد داشت.
ازین‌رو مجلس درس خود را که بزرگ‌ترین حلقه درسی در آن زمان بود به وحید واگذار کرد و وحید ظرف سه روز با تبیین نظریّه اجتهاد و نقد نظریّات اخباریان، نزدیک به دو سوم شاگردان بحرانی را از مرام اخباری روی‌گردان ساخت.
[۶۵] عبدالله مامقانی، تنقیح المقال فی علم الرجال، ج۲، ص۲۸۵، چاپ سنگی، نجف ۱۳۴۹ـ۱۳۵۲.

وحید با بحرانی و علمای دیگر اخباری نیز به بحث‌های طولانی پرداخت
[۶۶] عباس قمی، فوائد الرضویة: زندگانی علمای مذهب شیعه، ج۲، ص۴۰۷، تهران (تاریخ مقدمه ۱۳۲۷ ش).
و با انتقاد علنی از اخباری‌گری و تحذیر شاگردان خود از پیوستن به حلقه‌های درسی آنان، این مرام را از رونق انداخت.
در این میان شیخ یوسف بحرانی با تقدیر از مقام علمی و فراهم آوردن نفوذ اجتماعیِ وحید، به شکل غیر مستقیم کمک شایانی در سست کردن پایه‌های اخباری‌گری و رشد مکتب اجتهاد نمود (بحرانی، یوسف بن احمد).

۶.۵ - ایجاد حوزه اجتهادی


وحید بیش از سی سال در کربلا ماند و سرانجام موفق شد تا جریان اخباری‌گری را کنار زده، حوزه اجتهادی خود را بر پا کند.

۶.۶ - کتاب الفوائد الحائریه


پس از الاجتهاد و الاخبار مهم‌ترین اثر وحید در ردّ اخباریان الفوائد الحائریّة است.

۶.۶.۱ - مراحل نگارش


نگارش کتاب اخیر در دو مرحله انجام شد: مرحله اول در ۱۱۸۰ نوشته شد و شامل ۳۵ مطلب با عنوان فائده بود که به الفوائد الحایریّة القدیمة مشهور است.
وحید مرحله دوم را در سال‌های پایانی قرن دوازدهم تألیف کرد که به الفوائد الجدیدة یا مُلحقات معروف است.

۶.۶.۲ - تلخیص کتاب


محمد حسن بن معصوم قزوینی (متوفی ۱۲۴۰) یکی از شاگردان وحید ، مجموعه‌ای از دو بخش را در هشتاد فائده تلخیص کرد و آن را الفوائد السنیّة نامید و خود شرحی به نام تنقیح المقاصد بر آن نوشت.
[۶۷] محمدمحسن آقابزرگ طهرانی، الذریعة الی تصانیف الشیعة، ج۱۶، ص۳۳۰ـ۳۳۱، چاپ علی نقی منزوی و احمد منزوی، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.





۷.۱ - نظر وحید


به نظر وحید در آثار اصولی‌اش، بر خلاف قول استرآبادی و پیروان او، استنباط و اجتهاد در عصر امامان رایج بود و به همین دلیل در آن روزگار نیز اصول فقه وجود داشت و کار مجتهدان اصولی ، تنها گسترش و تعمیق مباحث و تدوین دانش اصول بود.
ازین‌رو قول استرآبادی که آغاز اجتهاد و اصول فقه را به ابن جنید و ابن ابی عقیل و پس از آن دو به شیخ مفید و سپس به علاّ مه حلّی (متوفی ۷۲۶) نسبت داده، اشتباه است.
[۶۸] محمدباقر بن محمد اکمل بهبهانی، الرسائل الاصولیة، ج۱، ص۹۹ـ۱۰۰، «رسالة الاجتهاد والاخبار»، قم ۱۴۱۶.


۷.۲ - مباحث اصولی در عصر ائمه


برای نمونه‌هایی از مباحث اصولی در عصر ائمه، نقل دو حکم متعارض از یک امام و روش حلّ تعارض ، از آن امام یا امامان بعدی مقوله‌ای اصولی است.
بحث حجیّت خبر واحد یا حجیّت ظواهر قرآنی نیز در عصر امامان مطرح بوده است.
[۶۹] محمدباقر بن محمد اکمل بهبهانی، الرسائل الاصولیة، ج۱، ص۱۰۰، «رسالة الاجتهاد والاخبار»، قم ۱۴۱۶.

از آن مهم‌تر، به کارگیری برخی روش‌های اجتهادی چون قیاس از سوی فقهای اهل سنّت ـ که پیروان امامان نیز گاهی نادانسته آن‌ها را می‌پذیرفتند ـ و این‌که امامان در شرایطی ناگزیر آن روش‌ها را نفی می‌کردند همه مربوط به مباحث اصولی است.




۸.۱ - وجوب شناخت تکالیف


وحید در آغاز الاجتهاد و الاخبار
[۷۲] محمدباقر بن محمد اکمل بهبهانی، الرسائل الاصولیة، ج۱، ص۶ـ۷، «رسالة الاجتهاد والاخبار»، قم ۱۴۱۶.
اشاره می‌کند که فرد مسلمان ناگزیر از پای‌بندی به تکالیف دینی است و از آن‌جا که این تکالیف توقیفی است، باید درصدد جستجو و شناخت تکالیف برآمد.

۸.۲ - حجیت قول مجتهد


در فصل دوم کتاب به حجیّت قول مجتهد پرداخته و قول اخباریان را که هر کس می‌تواند با رجوع به کتب حدیث وظیفه شرعی خود را به دست آورد، ابطال می‌کند.
استرآبادی برای قول مجتهدان هیچ‌گونه حجیتّی قائل نبود و فقط کسانی را فقیه می‌دانست که با تأمّل و فحص در احادیث توانسته‌اند احکام را مطابق با احادیث به دیگران اطلاع دهند، در حالی که در نظریّه اجتهاد قولِ فقیه حجیّت دارد و مکلّفان با عمل به آن وظیفه شرعی خود را به جای می‌آورند.

۸.۳ - پیامدهای نفی اجتهاد


وحید با ذکر دلایل و مثال‌های فراوان از پیامدِ نظر اخباریان در نفی اجتهاد و تقلید سخن گفت و آشفتگی و هرج و مرج ناشی از کنار گذاشتن تقلید را آشکار کرد.
[۷۳] محمدباقر بن محمد اکمل بهبهانی، الرسائل الاصولیة، ج۱، ص۵۰، «رسالة الاجتهاد والاخبار»، قم ۱۴۱۶.
[۷۴] محمدباقر بن محمد اکمل بهبهانی، الرسائل الاصولیة، ج۱، ص۵۲، «رسالة الاجتهاد والاخبار»، قم ۱۴۱۶.
[۷۵] محمدباقر بن محمد اکمل بهبهانی، الرسائل الاصولیة، ج۱، ص۵۵، «رسالة الاجتهاد والاخبار»، قم ۱۴۱۶.
[۷۶] محمدباقر بن محمد اکمل بهبهانی، الرسائل الاصولیة، ج۱، ص۵۷، «رسالة الاجتهاد والاخبار»، قم ۱۴۱۶.


۸.۴ - ادله لزوم اجتهاد


وی اشاره می‌کند که امامان در بیان احکام از روش تدریج استفاده کرده‌اند و خصوصاً با توجه به محدودیت‌های سیاسی و اجتماعی نتوانسته‌اند همه « احکام واقعی » را به همگان بگویند.
گذشته از این همه آن‌چه با توجه به تناسب ظرفیت علمی شاگردان، به آنان گفته‌اند به ما نرسیده است.
از سوی دیگر حوادث تاریخی و از بین رفتن دفاتر و یادداشت‌های اصحاب و در بسیاری از موارد نقل از حافظه نشان می‌دهد که بسیاری از احادیث به دست تدوین کنندگانِ جوامع حدیثی نرسیده یا از سوی آنان به دلایل گوناگون نقل نشده است و چه بسا بسیاری از اصول استنباط حکم ، در اخبار مفقوده وجود داشته است.
هم‌چنین گذشت زمان و پیدایش مباحث و پرسش‌های جدید نیاز واقعی به اجتهاد و اصول فقه را آشکارتر می‌کند و فقها ناگزیر از کشف مبانی و اصول استنباط احکام می‌باشند.
[۷۷] محمدباقر بن محمد اکمل بهبهانی، الرسائل الاصولیة، ج۱، ص۱۰۱، «رسالة الاجتهاد والاخبار»، قم ۱۴۱۶.
[۷۸] محمدباقر بن محمد اکمل بهبهانی، الرسائل الاصولیة، ج۱، ص۱۰۳، «رسالة الاجتهاد والاخبار»، قم ۱۴۱۶.




رأی دیگر وحید در مقابل اخباریان، ردّ ادعای قطعی‌ الصّدور بودن احادیث بود.
وی ضمن تقدیر از مؤلفانِ آثار و بیانِ اعتبار آن‌ها، بر ظنّی الصّدور بودن روایاتشان تأکید کرد، اهمیت پژوهش‌های رجالی و حدیث‌شناسی را یادآور شد و ادعای علم آفرین بودن مجموعه روایات را گزاف دانست.
[۷۹] محمدباقر بن محمد اکمل بهبهانی، الرسائل الاصولیة، ج۱، ص۱۱۲، «رسالة الاجتهاد والاخبار»، قم ۱۴۱۶.
[۸۰] محمدباقر بن محمد اکمل بهبهانی، الرسائل الاصولیة، ج۱، ص۱۱۸ـ۱۸۹، «رسالة الاجتهاد والاخبار»، قم ۱۴۱۶.
[۸۱] محمدباقر بن محمد اکمل بهبهانی، الرسائل الاصولیة، ج۱، ص۱۹۳ـ۱۹۴، «رسالة الاجتهاد والاخبار»، قم ۱۴۱۶.

هم‌چنین این ادّعای اخباریان را که در شرع از عمل به ظن منع شده و از قول مجتهدان تنها می‌توان به ظن رسید در حالی که با رجوع به اخبار می‌توان علم به احکام پیدا کرد نقد کرد و توضیح داد که مجتهدان دلایل قطعی بر درستی عمل به ظنون معتبر را ارائه کرده‌اند و با مراجعه به اخبار هیچ‌کس به قطعیّت نرسیده و با تتبّع و تأمّل بیش‌تر امکان تغییر رأی وجود دارد.
گذشته از این، ما یقین نداریم که همه احکام واقعی و مورد نیاز مکلّفین در جوامع حدیثی وجود داشته باشد.
[۸۳] محمدباقر بن محمد اکمل بهبهانی، الرسائل الاصولیة، ج۱، ص۳۶، «رسالة الاجتهاد والاخبار»، قم ۱۴۱۶.
[۸۴] محمدباقر بن محمد اکمل بهبهانی، الرسائل الاصولیة، ج۱، ص۴۱، «رسالة الاجتهاد والاخبار»، قم ۱۴۱۶.
[۸۵] محمدباقر بن محمد اکمل بهبهانی، الرسائل الاصولیة، ج۱، ص۲۱۷ـ ۲۱۸، «رسالة الاجتهاد والاخبار»، قم ۱۴۱۶.




وحید در تبیین جدیدی که از روش اجتهاد عرضه کرد، دو اصطلاح « دلیل اجتهادی » و « دلیل فقاهتی » را ابداع نمود.

۱۰.۱ - تعریف دلیل اجتهادی


منظور او از دلیل اجتهادی، داده‌هایی است که در قرآن و حدیث عرضه شده و مجتهد از پژوهش در آن‌ها به حکم ظنّی دست می‌یابد.

۱۰.۲ - تعریف دلیل فقاهتی


مقصودش از دلیل فقاهتی مواردی است که حکم آن‌ها مستقیماً از منابع استنباط به دست نیامده و فقیه با به کارگیری اصول فقه مانند اصل برائت و استصحاب و تخییر درباره آن‌ها روش عملی پیشنهاد می‌کند.

۱۰.۳ - ریشه اصطلاح دلیل فقاهتی


اصطلاح اخیر را وحید از واژه «فُقَهایی» در شرح زبدة الاصولِ جدّ خود ملاّ صالح مازندرانی برگرفته بود که به رغم نادرستی از نظر قواعد صرفی (درست آن فقاهی است) عیناً به آثار متأخّر مانند فرائد الاصولِ شیخ انصاری (متوفی ۱۲۸۱) و قوانین الاصولِ میرزای قمی (متوفی ۱۲۳۱) راه یافت و به احترام او به همان صورت به کار رفت.



موفقیت وحید در براندازی مکتب اخباری به حدّی بود که فقهای پس از او در آثار اصولی خود نیاز چندانی به بازگویی و نقد آرای اخباریان نیافتند و حداکثر به نقل قول اخباریان از جنبه تاریخی بسنده کردند.



(۱) محمدمحسن آقابزرگ طهرانی، الذریعة الی تصانیف الشیعة، چاپ علی نقی منزوی و احمد منزوی، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
(۲) محمدمحسن آقابزرگ طهرانی، طبقات اعلام الشیعة، الکرام البررة، مشهد ۱۴۰۴.
(۳) محمد امین بن محمد شریف استرآبادی، الفوائد المدینة، (بی جا، بی تا).
(۴) محسن امین، اعیان الشیعة، چاپ حسن امین، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
(۵) مرتضی بن محمد امین انصاری، فرائدالاصول، چاپ سنگی قم ۱۳۷۴.
(۶) یوسف بن احمد بحرانی، الحدائق الناضرة فی احکام العترة الطاهرة، قم ۱۳۶۳ـ۱۳۶۷ ش.
(۷) یوسف بن احمد بحرانی، لؤلؤة البحرین، چاپ محمد صادق بحرالعلوم، قم (بی تا).
(۸) احمد بهبهانی، مرآت الاحوال جهان نما: سفرنامه، قم ۱۳۷۳ ش.
(۹) محمدباقر بن محمد اکمل بهبهانی، الرسائل الاصولیة، «رسالة الاجتهاد والاخبار»، قم ۱۴۱۶.
(۱۰) محمدباقر بن محمد اکمل بهبهانی، الفوائد الحائریة، قم ۱۴۱۵.
(۱۱) محمدباقر بن محمد اکمل بهبهانی، فوائد الوحید البهبهانی، در علی بن حسین خاقانی، رجال الخاقانی، چاپ محمد صادق بحرالعلوم، قم ۱۴۰۴.
(۱۲) محمد بن سلیمان تنکابنی، کتاب قصص العلماء، تهران (بی تا).
(۱۳) محمد شفیع بن علی اکبر جاپلقی بروجردی شفیعا، روضة البهیة فی طرق الشفیعیة، چاپ سنگی، تهران ۱۲۸۰.
(۱۴) عبدالله بن نورالدین جزایری، الاجازة الکبیرة، چاپ محمد سمامی حائری، قم ۱۴۰۹.
(۱۵) محمدباقر بن زین العابدین خوانساری، روضات الجنات فی احوال العلماء و السادات، چاپ اسدالله اسماعیلیان، قم ۱۳۹۰ـ۱۳۹۲.
(۱۶) ابوالقاسم خوئی، معجم رجال الحدیث، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳، چاپ افست قم (بی تا).
(۱۸) علی دوانی، آقامحمدباقر بن محمد اکمل اصفهانی معروف به وحید بهبهانی، تهران ۱۳۶۲ ش.
(۱۹) محمد حسن بن عبدالرسول زنوزی، ریاض الجنة، نسخة خطی کتابخانة آیت الله العظمی مرعشی نجفی، ش ۷۷۲۳.
(۲۰) کیوان سمیعی، زندگانی سردار کابلی مشتمل بر حوادث افغانستان در قرن نوزدهم میلادی، تهران ۱۳۶۳ ش.
(۲۱) علی علیاری، بهجة الا´مال فی شرح زبدة المقال، ج ۶، چاپ جعفر حائری، تهران ۱۳۶۶ ش.
(۲۲) حسن بن حسن فسائی، فارسنامه ناصری، چاپ منصور رستگار فسائی، تهران ۱۳۶۷ ش.
(۲۳) عبدالنبی بن محمد تقی قزوینی، تتمیم امل الا´مل، چاپ احمد حسینی، قم ۱۴۰۷.
(۲۴) عباس قمی، فوائد الرضویة: زندگانی علمای مذهب شیعه، تهران (تاریخ مقدمه ۱۳۲۷ ش).
(۲۵) عباس قمی، کتاب الکنی و الالقاب، صیدا ۱۳۵۷ـ۱۳۵۸، چاپ افست قم (بی تا).
(۲۶) محمد بن اسماعیل مازندرانی حائری، منتهی المقال فی احوال الرجال، قم ۱۴۱۶.
(۲۷) عبدالله مامقانی، تنقیح المقال فی علم الرجال، چاپ سنگی، نجف ۱۳۴۹ـ۱۳۵۲.
(۲۸) محمد صادق نامی اصفهانی، تاریخ گیتی گشا، تهران ۱۳۶۳ ش.
(۲۹) حسین بن محمدتقی نوری، مستدرک الوسائل، چاپ سنگی تهران ۱۳۱۸ـ۱۳۲۱، چاپ افست تهران ۱۳۸۲ـ۱۳۸۳.


 
۱. علی علیاری، بهجة الا´مال فی شرح زبدة المقال، ج۶، ص۵۷۲، ج ۶، چاپ جعفر حائری، تهران ۱۳۶۶ ش.
۲. احمد بهبهانی، مرآت الاحوال جهان نما: سفرنامه، ج۱، ص۱۴۷، قم ۱۳۷۳ ش.
۳. عباس قمی، کتاب الکنی و الالقاب، ج۲، ص۹۷، صیدا ۱۳۵۷ـ۱۳۵۸، چاپ افست قم (بی تا).
۴. حسین بن محمدتقی نوری، مستدرک الوسائل، ج۳، ص۳۸۴، چاپ سنگی تهران ۱۳۱۸ـ۱۳۲۱، چاپ افست تهران ۱۳۸۲ـ۱۳۸۳.
۵. محمد حسن بن عبدالرسول زنوزی، ریاض الجنة، نسخة خطی کتابخانة آیت الله العظمی مرعشی نجفی، ش ۷۷۲۳.
۶. محمدباقر بن محمد اکمل بهبهانی، فوائد الوحید البهبهانی، ج۱، ص۶۴، در علی بن حسین خاقانی، رجال الخاقانی، چاپ محمد صادق بحرالعلوم، قم ۱۴۰۴.
۷. محمدباقر بن محمد اکمل بهبهانی، ج۱، ص۲۸، الرسائل الاصولیة، «رسالة الاجتهاد والاخبار»، قم ۱۴۱۶.
۸. محمدباقر بن محمد اکمل بهبهانی، ج۱، ص۱۹۶، الرسائل الاصولیة، «رسالة الاجتهاد والاخبار»، قم ۱۴۱۶.
۹. عباس قمی، فوائد الرضویة: زندگانی علمای مذهب شیعه، ج۲، ص۴۰۸، تهران (تاریخ مقدمه ۱۳۲۷ ش).
۱۰. محسن امین، اعیان الشیعة، ج۳، ص۱۳۶، چاپ حسن امین، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
۱۱. کیوان سمیعی، زندگانی سردار کابلی مشتمل بر حوادث افغانستان در قرن نوزدهم میلادی، ج۱، ص۶۶ـ۷۳، تهران ۱۳۶۳ ش.
۱۲. احمد بهبهانی، مرآت الاحوال جهان نما: سفرنامه، ج۱، ص۱۴۷، قم ۱۳۷۳ ش.
۱۳. احمد بهبهانی، مرآت الاحوال جهان نما: سفرنامه، ج۱، ص۱۴۷، قم ۱۳۷۳ ش.
۱۴. حسین بن محمدتقی نوری، مستدرک الوسائل، ج۳، ص۳۸۴، چاپ سنگی تهران ۱۳۱۸ـ۱۳۲۱، چاپ افست تهران ۱۳۸۲ـ۱۳۸۳.
۱۵. احمد بهبهانی، مرآت الاحوال جهان نما: سفرنامه، ج۱، ص۱۴۷ـ۱۴۹، قم ۱۳۷۳ ش.
۱۶. علی دوانی، آقامحمدباقر بن محمد اکمل اصفهانی معروف به وحید بهبهانی، ج۱، ص۱۱۲، تهران ۱۳۶۲ ش.
۱۷. عبدالله بن نورالدین جزایری، الاجازة الکبیرة، ج۱، ص۹۸ـ۹۹، چاپ محمد سمامی حائری، قم ۱۴۰۹.
۱۸. عباس قمی، کتاب الکنی و الالقاب، ج۲، ص۳۵۷ـ۳۷۶، صیدا ۱۳۵۷ـ۱۳۵۸، چاپ افست قم (بی تا).
۱۹. محمدباقر بن زین العابدین خوانساری، روضات الجنات فی احوال العلماء و السادات، ج۴، ص۱۲۲ـ۱۲۳، چاپ اسدالله اسماعیلیان، قم ۱۳۹۰ـ۱۳۹۲.
۲۰. احمد بهبهانی، مرآت الاحوال جهان نما: سفرنامه، ج۱، ص۱۴۸، قم ۱۳۷۳ ش.
۲۱. احمد بهبهانی، مرآت الاحوال جهان نما: سفرنامه، ج۱، ص۱۴۸، قم ۱۳۷۳ ش.
۲۲. محمد حسن بن عبدالرسول زنوزی، ریاض الجنة، نسخة خطی کتابخانة آیت الله العظمی مرعشی نجفی، ش ۷۷۲۳.
۲۳. محمد صادق نامی اصفهانی، تاریخ گیتی گشا، ج۱، ص۵۸، تهران ۱۳۶۳ ش.
۲۴. حسن بن حسن فسائی، فارسنامه ناصری، ج۱، ص۵۹۸، چاپ منصور رستگار فسائی، تهران ۱۳۶۷ ش.
۲۵. عبدالنبی بن محمد تقی قزوینی، تتمیم امل الا´مل، ج۱، ص۷۵، چاپ احمد حسینی، قم ۱۴۰۷.
۲۶. عبدالله بن نورالدین جزایری، الاجازة الکبیرة، ج۱، ص۲۰۵ـ ۲۰۶، چاپ محمد سمامی حائری، قم ۱۴۰۹.
۲۷. یوسف بن احمد بحرانی، ج۱، ص۹۳، لؤلؤة البحرین، چاپ محمد صادق بحرالعلوم، قم (بی تا).
۲۸. یوسف بن احمد بحرانی، ج۱، ص۹۸، لؤلؤة البحرین، چاپ محمد صادق بحرالعلوم، قم (بی تا).
۲۹. محمد حسن بن عبدالرسول زنوزی، ریاض الجنة، نسخة خطی کتابخانة آیت الله العظمی مرعشی نجفی، ش ۷۷۲۳.
۳۰. احمد بهبهانی، مرآت الاحوال جهان نما: سفرنامه، ج۱، ص۱۴۸ـ ۱۴۹، قم ۱۳۷۳ ش.
۳۱. محمد بن اسماعیل مازندرانی حائری، منتهی المقال فی احوال الرجال، ج۶، ص۱۷۷، قم ۱۴۱۶.
۳۲. محمد بن سلیمان تنکابنی، کتاب قصص العلماء، ج۱، ص۱۹۸، تهران (بی تا).
۳۳. محمد حسن بن عبدالرسول زنوزی، ریاض الجنة، نسخة خطی کتابخانة آیت الله العظمی مرعشی نجفی، ش ۷۷۲۳.
۳۴. محمد شفیع بن علی اکبر جاپلقی بروجردی شفیعا، روضة البهیة فی طرق الشفیعیة، ج۱، ص۳۱، چاپ سنگی، تهران ۱۲۸۰.
۳۵. احمد بهبهانی، مرآت الاحوال جهان نما: سفرنامه، ج۱، ص۱۴۶ـ۱۴۷، قم ۱۳۷۳ ش.
۳۶. محمد بن اسماعیل مازندرانی حائری، منتهی المقال فی احوال الرجال، قم ۱۴۱۶.
۳۷. محمدمحسن آقابزرگ طهرانی، طبقات اعلام الشیعة، الکرام البررة، جزء۲، قسم ۱، ص ۱۷۲، مشهد ۱۴۰۴.
۳۸. عباس قمی، فوائد الرضویة: زندگانی علمای مذهب شیعه، ج ۲، ص ۴۰۶، تهران (تاریخ مقدمه ۱۳۲۷ ش).
۳۹. محمدباقر بن محمد اکمل بهبهانی، الفوائد الحائریة، ج۱، ص۱۹ـ۲۰، قم ۱۴۱۵.
۴۰. احمد بهبهانی، مرآت الاحوال جهان نما: سفرنامه، ج۱، ص۱۶۸، قم ۱۳۷۳ ش.
۴۱. احمد بهبهانی، مرآت الاحوال جهان نما: سفرنامه، ج۱، ص۱۲۸، قم ۱۳۷۳ ش.
۴۲. احمد بهبهانی، مرآت الاحوال جهان نما: سفرنامه، ج۱، ص۱۷۹، قم ۱۳۷۳ ش.
۴۳. علی دوانی، آقامحمدباقر بن محمد اکمل اصفهانی معروف به وحید بهبهانی، ج۱، ص۲۵۶، تهران ۱۳۶۲ ش.
۴۴. علی دوانی، آقامحمدباقر بن محمد اکمل اصفهانی معروف به وحید بهبهانی، ج۱، ص۲۷۲، تهران ۱۳۶۲ ش.
۴۵. ابوالقاسم خوئی، معجم رجال الحدیث، ج۲، ص۳۴۶، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳، چاپ افست قم (بی تا).
۴۶. ابوالقاسم خوئی، معجم رجال الحدیث، ج۵، ص۱۲۹، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳، چاپ افست قم (بی تا).
۴۷. ابوالقاسم خوئی، معجم رجال الحدیث، ج ۷، ص ۶۰، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳، چاپ افست قم (بی تا).
۴۸. ابوالقاسم خوئی، معجم رجال الحدیث، ج۵، ص۱۳۳، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳، چاپ افست قم (بی تا).
۴۹. ابوالقاسم خوئی، معجم رجال الحدیث، ج۱۶، ص۴۵ـ۴۶، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳، چاپ افست قم (بی تا).
۵۰. ابوالقاسم خوئی، معجم رجال الحدیث، ج۱۶، ص۱۷۱ـ۱۷۲، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳، چاپ افست قم (بی تا).
۵۱. محمد بن اسماعیل مازندرانی حائری، منتهی المقال فی احوال الرجال، ج۶، ص۱۸۰ـ۱۸۲، قم ۱۴۱۶.
۵۲. محمدباقر بن محمد اکمل بهبهانی، الفوائد الحائریة، مقدمه، ص ۲۰ـ۲۶، قم ۱۴۱۵.
۵۳. محمد امین بن محمد شریف استرآبادی، الفوائد المدینة، (بی جا، بی تا).
۵۴. محمدباقر بن زین العابدین خوانساری، روضات الجنات فی احوال العلماء و السادات، ج۱، ص۱۲۷ـ۱۳۰، چاپ اسدالله اسماعیلیان، قم ۱۳۹۰ـ۱۳۹۲.
۵۵. یوسف بن احمد بحرانی، الحدائق الناضرة فی احکام العترة الطاهرة، ج۱، مقدمه سوم، ص۲۷، قم ۱۳۶۳۱۳۶۷ ش.    
۵۶. یوسف بن احمد بحرانی، الحدائق الناضرة فی احکام العترة الطاهرة، ج۱، مقدمه سوم، ص۶۵، قم ۱۳۶۳۱۳۶۷ ش.    
۵۷. یوسف بن احمد بحرانی، الحدائق الناضرة فی احکام العترة الطاهرة، ج۱، مقدمه دوازدهم، ص۱۶۷، قم ۱۳۶۳۱۳۶۷ ش.    
۵۸. یوسف بن احمد بحرانی، الحدائق الناضرة فی احکام العترة الطاهرة، ج۱، مقدمه دوازدهم، ص۱۷۰، قم ۱۳۶۳۱۳۶۷ ش.    
۵۹. محمد بن اسماعیل مازندرانی حائری، منتهی المقال فی احوال الرجال، ج۶، ص۱۸۷، قم ۱۴۱۶.
۶۰. محمدباقر بن زین العابدین خوانساری، روضات الجنات فی احوال العلماء و السادات، ج۲، ص۹۵، چاپ اسدالله اسماعیلیان، قم ۱۳۹۰ـ۱۳۹۲.
۶۱. محمدباقر بن محمد اکمل بهبهانی، الرسائل الاصولیة، ج۱، ص۵۰، «رسالة الاجتهاد والاخبار»، قم ۱۴۱۶.
۶۲. محمدباقر بن محمد اکمل بهبهانی، الرسائل الاصولیة، ج۱، ص۶۶، «رسالة الاجتهاد والاخبار»، قم ۱۴۱۶.
۶۳. محمدباقر بن محمد اکمل بهبهانی، الرسائل الاصولیة، ج۱، ص۲۱۶ـ۲۱۷، «رسالة الاجتهاد والاخبار»، قم ۱۴۱۶.
۶۴. یوسف بن احمد بحرانی، الحدائق الناضرة فی احکام العترة الطاهرة، ج۱، ص۱۵، قم ۱۳۶۳۱۳۶۷ ش.    
۶۵. عبدالله مامقانی، تنقیح المقال فی علم الرجال، ج۲، ص۲۸۵، چاپ سنگی، نجف ۱۳۴۹ـ۱۳۵۲.
۶۶. عباس قمی، فوائد الرضویة: زندگانی علمای مذهب شیعه، ج۲، ص۴۰۷، تهران (تاریخ مقدمه ۱۳۲۷ ش).
۶۷. محمدمحسن آقابزرگ طهرانی، الذریعة الی تصانیف الشیعة، ج۱۶، ص۳۳۰ـ۳۳۱، چاپ علی نقی منزوی و احمد منزوی، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
۶۸. محمدباقر بن محمد اکمل بهبهانی، الرسائل الاصولیة، ج۱، ص۹۹ـ۱۰۰، «رسالة الاجتهاد والاخبار»، قم ۱۴۱۶.
۶۹. محمدباقر بن محمد اکمل بهبهانی، الرسائل الاصولیة، ج۱، ص۱۰۰، «رسالة الاجتهاد والاخبار»، قم ۱۴۱۶.
۷۰. محمدباقر بن محمد اکمل بهبهانی، الفوائد الحائریة، ج۱، ص۲۳۶، قم ۱۴۱۵.    
۷۱. محمدباقر بن محمد اکمل بهبهانی، الفوائد الحائریة، ج۱، ص۲۸۳۲۸۴، قم ۱۴۱۵.    
۷۲. محمدباقر بن محمد اکمل بهبهانی، الرسائل الاصولیة، ج۱، ص۶ـ۷، «رسالة الاجتهاد والاخبار»، قم ۱۴۱۶.
۷۳. محمدباقر بن محمد اکمل بهبهانی، الرسائل الاصولیة، ج۱، ص۵۰، «رسالة الاجتهاد والاخبار»، قم ۱۴۱۶.
۷۴. محمدباقر بن محمد اکمل بهبهانی، الرسائل الاصولیة، ج۱، ص۵۲، «رسالة الاجتهاد والاخبار»، قم ۱۴۱۶.
۷۵. محمدباقر بن محمد اکمل بهبهانی، الرسائل الاصولیة، ج۱، ص۵۵، «رسالة الاجتهاد والاخبار»، قم ۱۴۱۶.
۷۶. محمدباقر بن محمد اکمل بهبهانی، الرسائل الاصولیة، ج۱، ص۵۷، «رسالة الاجتهاد والاخبار»، قم ۱۴۱۶.
۷۷. محمدباقر بن محمد اکمل بهبهانی، الرسائل الاصولیة، ج۱، ص۱۰۱، «رسالة الاجتهاد والاخبار»، قم ۱۴۱۶.
۷۸. محمدباقر بن محمد اکمل بهبهانی، الرسائل الاصولیة، ج۱، ص۱۰۳، «رسالة الاجتهاد والاخبار»، قم ۱۴۱۶.
۷۹. محمدباقر بن محمد اکمل بهبهانی، الرسائل الاصولیة، ج۱، ص۱۱۲، «رسالة الاجتهاد والاخبار»، قم ۱۴۱۶.
۸۰. محمدباقر بن محمد اکمل بهبهانی، الرسائل الاصولیة، ج۱، ص۱۱۸ـ۱۸۹، «رسالة الاجتهاد والاخبار»، قم ۱۴۱۶.
۸۱. محمدباقر بن محمد اکمل بهبهانی، الرسائل الاصولیة، ج۱، ص۱۹۳ـ۱۹۴، «رسالة الاجتهاد والاخبار»، قم ۱۴۱۶.
۸۲. محمدباقر بن محمد اکمل بهبهانی، الفوائد الحائریة، ج۱، ص۱۲۲، قم ۱۴۱۵.    
۸۳. محمدباقر بن محمد اکمل بهبهانی، الرسائل الاصولیة، ج۱، ص۳۶، «رسالة الاجتهاد والاخبار»، قم ۱۴۱۶.
۸۴. محمدباقر بن محمد اکمل بهبهانی، الرسائل الاصولیة، ج۱، ص۴۱، «رسالة الاجتهاد والاخبار»، قم ۱۴۱۶.
۸۵. محمدباقر بن محمد اکمل بهبهانی، الرسائل الاصولیة، ج۱، ص۲۱۷ـ ۲۱۸، «رسالة الاجتهاد والاخبار»، قم ۱۴۱۶.
۸۶. محمدباقر بن محمد اکمل بهبهانی، الفوائد الحائریة، ج۱، ص۱۱۹۱۲۱، قم ۱۴۱۵.    
۸۷. محمدباقر بن محمد اکمل بهبهانی، الفوائد الحائریة، ج۱، ص۱۲۴۱۲۵، قم ۱۴۱۵.    
۸۸. محمدباقر بن محمد اکمل بهبهانی، الفوائد الحائریة، ج۱، ص۱۳۵۱۴۰، قم ۱۴۱۵.    
۸۹. مرتضی بن محمد امین انصاری، فرائدالاصول، ج۲، ص۱۰، چاپ سنگی قم ۱۳۷۴.    




دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «بهبهانی»، شماره۲۲۱۳.    



جعبه ابزار