• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

حاج علی کیا

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



حاج علی‌کیا در سال ۱۲۸۵ش در مازندران به دنیا آمد. پدر او مشهور به حاجی پیرزاده از ملاکین ثروتمند این خطه بود.
[۱] فردوست، حسین، ظهور و سقوط سلطنت پهلوی (خاطرات ارتشبد سابق حسین فردوست)، ج۲، ص۴۸۶، تهران، انتشارات اطلاعات، ۱۳۷۳. .
[۲] منوچهر اقبال به روایت اسناد، رجال عصر پهلوی،ص۹۷، مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، ۱۳۷۹. چاپ اول.
[۳] حبیب لاجوردی، خاطرات سپهبد حاج علی کیا، ص۱۴، تهران، نشر زیبا، ۱۳۸۱.
حاج علی در جوانی وارد صفوف ارتش شد و در درجه ستوان یکمی‌به عنوان مامور خرید اسلحه به اروپا اعزام و به مدت ۴ سال در چکسلواکی و مجارستان اقامت گزید. در این زمان وی با رئیس هیئت اعزامی‌خرید اسلحه به اروپا اختلاف پیدا کرد و به ایران عودت داده شد.
[۴] حبیب لاجوردی، خاطرات سپهبد حاج علی کیا، ص۱۴-۱۵، تهران، نشر زیبا، ۱۳۸۱.
[۵] فردوست، حسین، ظهور و سقوط سلطنت پهلوی (خاطرات ارتشبد سابق حسین فردوست)، ج۲، ص۴۸۶- ۴۸۷، تهران، انتشارات اطلاعات، ۱۳۷۳.




وی در خاطراتش اشاره می‌کند: «سه سالی مامور شدم، از طرف دولت در زمان رضاشاه برای اروپا چون افسر توپچی بودم، افسر توپخانه بودم. برای تفتیش توپ‌هایی که می‌خریدم... سه سال در چکسلواکی بودم و در آن جا بعدها ماموریت پیدا کردم، یک سال و خرده‌ای رفتم به بوداپست برای تفتیش یک دستگاه گاما که دستگاه هدایت تیر ضد هوائی بود... بعدها تقاضا کردم که مرا بفرستید تهران، من دیگر نمی‌توانم کار بکنم.»
[۶] حبیب لاجوردی، خاطرات سپهبد حاج علی کیا، ص ۱۶-۱۸، تهران، نشر زیبا، ۱۳۸۱.

ولی او که مورد توجه سرلشکر عزیزالله ضرغامی، رئیس ستاد ارتش قرار داشت، ۸ ماه بعد برای ادامه تحصیل نظامی‌به سوئد اعزام گردید. اقامت کیا در سوئد به علت وقوع جنگ جهانی دوم، ۱۲ سال به درازا کشید. در این دوران حاجی علی‌کیا، دوره عالی ستاد را در دانشگاه جنگ سوئد به پایان رسانید و به تجارت نیز اشغال داشت.
[۷] فردوست، حسین، ظهور و سقوط سلطنت پهلوی (خاطرات ارتشبد سابق حسین فردوست)، ج۲، ص۴۸۷، تهران، انتشارات اطلاعات، ۱۳۷۳.




در بازگشت به ایران کیا، مدتی در مشاغل مختلف، از جمله ریاست اداره مرزبانی، فعالیت نمود. سرهنگ دوم کیا مورد توجه سپهبد حاجی علی رزم‌آرا، رئیس ستاد ارتش قرار گرفت و در سال ۱۳۲۷ توسط او به ریاست شعبه تجسس رکن دوم ستاد ارتش منصوب شد. در سال‌های بعد کیا به یکی از چهره‌های فعال وابسته به دربار بدل گردید و لذا در زمان دولت مصدق در درجه سرتیپی بازنشسته شد و به تجارت و ملکداری در مازندران پرداخت.
پس از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲، کیا به دستور محمدرضا پهلوی خود را کاندید نمایندگی مجلس از مازندران نمود؛ ولی به علت کارشکنی سپهبد فضل‌الله زاهدی نخست وزیر، ناکام ماند. شاه که در پی تحکیم مواضع خود در ارتش، در قبال نفوذ زاهدی، بود حاجی علی‌کیا را در سال ۱۳۳۳ به ارتش بازگردانید. کیا طی سال‌های ۱۳۳۴- ۱۳۳۶ از عناصر فعال وابسته به دربار بود و در همین زمان به گفته رائین ماموریت انحلال «لژ پهلوی» را که به دلایلی ادامه فعالیت آن دیگر مورد تایید شاه نبود، به عهده گرفت.
[۸] رائین، اسماعیل، فراموشخانه و فراماسونری در ایران، ج۳، ص۸۳، تهران، انتشارات امیرکبیر، ۱۳۵۷، چاپ سوم.
او در سال ۱۳۳۶، پس از برکناری سرلشکر محمد ولی قره‌نی، به ریاست اداره دوم ستاد ارتش منصوب شد و مدتی بعد به درجه سپهبدی رسید. هدف محمدرضا پهلوی از این انتصاب ایجاد یک رقیب قدرتمند و مورد اعتماد در مقابل تیمور بختیار، رئیس ساواک بود.
[۹] الموتی، مصطفی، ایران در عصر پهلوی، ج۱۰، ص۲۲۷، لندن، ۱۳۷۰، چاپ پکا.
از سال ۱۳۳۶ کیا در راس «نیروهای مقاومت ملی» نیز قرار داشت و در همین زمان توسط او «سازمان کوک» تاسیس شد. اسناد موجود توسعه نفوذ و قدرت سپهبد کیا و نقش موثر او را در حوادث سیاسی روز در سال‌های ۱۳۳۸- ۱۳۳۹ نشان می‌دهد. به همین دلیل او به همراه تیمور بختیار در اواخر سال ۱۳۳۹ باز نشسته شد. با صعود امینی به قدرت، کیا از جمله چهره‌های نظامی‌بود که به علت اشتهار به فساد مالی در ۲۳ اردیبهشت ۱۳۴۰ بازداشت شد.
[۱۰] منوچهر اقبال به روایت اسناد، رجال عصر پهلوی، ص۹۸، مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، ۱۳۷۹. چاپ اول.




چنانکه اسناد مفصل مندرج در پرونده ۵ جلدی سپهبد حاجی علی کیا در ساواک نشان می‌دهد، در واقع حیات سیاسی او با بازنشستگی به پایان رسید و دستگیری وی توسط امینی نه تنها ضربه‌ای به محمد رضا پهلوی محسوب نمی‌شد، بلکه چه بسا این اقدام نمایشی با موافقت او بود. معهذا، کیا در زندان علت بازداشت خود را به اعمال نفوذ دولت آمریکا به منظور حذف چهره‌های انگلوفیل از ارتش منسوب می‌نمود و سیاست‌های آمریکا را آماج حمله قرار می‌داد:
[۱۱] فردوست، حسین، ظهور و سقوط سلطنت پهلوی (خاطرات ارتشبد سابق حسین فردوست)، ج۲، ص۴۸۷- ۴۸۸، تهران، انتشارات اطلاعات، ۱۳۷۳.

روز ۳/۱۲/۱۳۴۰ تیمسار کیا... اشاره به خطب و خطا و اشتباهات سیاسی و غرور غلط مقامات آمریکایی در ایران نموده افزودند که آنها دکتر امینی را به زور به ملت نجیب ایران حتی شاه تحمیل کردند و پاولز عنوان نخست وزیر کاردان به او داده، خاک به سر امینی که خود را به دامن آنها‌انداخته و با نهایت بی‌شرمی‌گفته است. چون بانک‌های داخلی به من پول ندادند از دوستان خارجی می‌گیرم. انگلیسی‌ها که سیاست عاقلانه‌ای دارند، فرضاً اگر بخواهند شخص مورد نظر خود را در کشوری مصدر کار نمایند بدواً او را مطرح می‌سازند تا به میزان محبوبیت او در میان اجتماع پی ببرند و چنانچه حس کردند که محبوبیتی دارد موجبات روی کار آمدنش را فراهم می‌کنند، اما این آمریکایی‌های مغرور که فقط تاجر و سرمایه دارند و نه سیاستمدار بدون توجه به افکار عمومی‌اراده خویش را تحمیل می‌نمایند و هیچ وقت هم از این رویه نتیجه مثبت نگرفته‌اند کما اینکه اکنون نزد همه ملت‌ها اینها منفور و مغضوب هستند.
[۱۲] سند ساواک- ۵، ۱۲، ۱۳۴۰.

کیا در دوران بازداشت از طریق شبکه وسیع تحت کنترلش (سازمان کوک) به فعالیت‌های موثری علیه دولت امینی دست زد و حتی او را به افشاگری اطلاعاتی تهدید نمود:
[۱۳] فردوست، حسین، ظهور و سقوط سلطنت پهلوی (خاطرات ارتشبد سابق حسین فردوست)، ج۲، ص۴۸۷- ۴۸۸، تهران، انتشارات اطلاعات، ۱۳۷۳.

اطلاع موثق حاکی است که سپهبد کیا تهدید کرده است در صورت ادامه محاکمه و موشکافی بازپرس اسرار کودتای سرلشکر قره نی و امینی و چگونگی انتقام جوئی آنها را در محاکمه فاش خواهد کرد و مثل سرتیپ نویسی گول نخواهد خورد.
[۱۴] سند ساواک- ۱، ۳، ۱۳۴۱.

سازمان کوک وابسته به تیمسار سپهبد کیا که اعضاء آن در وزارتخانه‌ها و موسسات دولتی هنوز ارتباط خود را با یکدیگر حفظ کرده‌اند مرتباً از تیمسار کیا در زندان دستور می‌گیرند و اجرا می‌کنند و با شروع محاکمه نامبرده طبق دستوری که به آنها داده شده در هم جا شایع کرده‌اند که به زودی با حمایت دو سیاست روس و انگلیس حکومت نظامی‌که دست نشانده تیمسار کیا خواهد بود روی کار خواهد آمد و آقای دکتر امینی و چند نفر از وزراء کابینه ایشان از جمله آقایان الموتی و درخشش را محاکمه و اعدام خواهد نمود..
[۱۵] سند ساواک- ۳۱، ۲، ۱۳۴۱.




کیا در تاریخ ۱۲ تیرماه ۱۳۴۱ با حکم دادگاه بدوی آزاد شد و مدتی بعد در دادگاه تجدید نظر به ۲ سال زندان محکوم گردید: .
[۱۶] منوچهر اقبال به روایت اسناد، رجال عصر پهلوی، ص۵۲، مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، ۱۳۷۹. چاپ اول.

.. تیمسار سپهبد کیا برطبق کیفر خواست دادستان متهم بوده است که اولاً با تبانی عده‌ای مامورین اداره ثبت اسناد و استفاده از اسناد جعلی قسمتی از اراضی املاک مجاور را تصرف کرده و در ثانی به تبانی عده‌ای از مهندسین و کارمندان وزارت راه از وسایل آن وزارتخانه به نفع خصوصی خود و ایجاد راه و عمران قریه جنت آباد بهره‌برداری کرده است.
[۱۷] اقلیم ۱۴، ۴، ۱۳۴۱.

طبق اسناد موجود، این اتهام کیا در مقابل اشتهار وی به فساد ناچیز بوده است:
... یکی از نقاط ضعف این محاکمه هم که از سری محاکمات بزرگ ذکر شده، تعقیب تیمسار کیا به عنوان غصب فقط مقدار کمی‌زمین بی‌ارزش بیابان و استفاده از چند دستگاه کامیون و بولدوزر برای مدت محدودی می‌باشد، در حالی که قبل از محاکمه مردم عموماً تیمسار کیا را از سوء استفاده کنندگان و غاصبین بزرگ اراضی می‌دانستند.
[۱۸] خاطرات علی امینی، ویراستار حبیب لاجوردی، ج۱۱، ص ۱۰۱-۱۰۰، دانشگاه‌هاروارد، ۱۹۹۷.
[۱۹] ایران در عصر پهلوی، ص ۱۲۱ـ ۱۲۲.

معهذا، همین حکم نیز در دیوان کیفر شکسته شد و پرونده جنجالی کیا با تبرئه او به پایان رسید.



سپهبد حاجی علی کیا پس از آزادی رویه دوگانه‌ای در پیش گرفت. او در مجامع کاملاً خصوصی به ابراز نارضایتی و انتقاد از وضع موجود می‌پرداخت:
[۲۰] فردوست، حسین، ظهور و سقوط سلطنت پهلوی (خاطرات ارتشبد سابق حسین فردوست)، ج۲، ص۴۸۹، تهران، انتشارات اطلاعات، ۱۳۷۳.

۲/۱۲/۴۲ بین مامور ویژه و سپهبد کیا در منزل نامبرده با حضور سرتیپ بازنشسته چرخشت ملاقات خصوصی صورت می‌پذیرد. سپهبد کیا از وضع مملکت و ارتش اظهار نگرانی نموده و اظهار می‌دارد: من از ارتش و کادر فعلی که ارکان ارتش ما را در دست دارند، نگران و حتی از آینده خود هم بیمناک هستم و از آن می‌ترسم که جمعی از افسران جوان و تازه کار دست به کاری بزنند و به همین لحاظ به این فکر افتاده‌ام که دست و پای خود را جمع و سرمایه خود را به تدریج از مملکت خارج و به سوئد بروم. مامور ویژه اظهار می‌دارد: شما در موقعی که در راس کار بودید به جای اشخاص خوشنام و خدمتگزار کسانی چون شوهر خواهر پری غفاری (منظور مامور کاظم مسعودی مدیر روزنامه آژنگ بوده است) را به مجلس فرستادید و حالا حق دارید که از اینده خود بیمناک باشید ولی اینکه می‌فرمائید وضع ارتش حساس و ممکن است حوادثی روی دهد، دلیلی برای این کار نمی‌بینم.
[۲۱] سند ساواک- ۴، ۱۲، ۱۳۴۲.




ولی کیا در مجامع علنی خود را وفادار به شاه جلوه می‌داد و از آنجا که علت سقوط خود را رقابت دو سیاست انگلیس و آمریکا می‌پنداشت، متظاهرانه می‌کوشید تا خود را به آمریکا علاقمند نشان دهد تا شاید مجدداً به قدرت بازگردد. .
[۲۲] فردوست، حسین، ظهور و سقوط سلطنت پهلوی (خاطرات ارتشبد سابق حسین فردوست)، ج۲، ص۴۸۹، تهران، انتشارات اطلاعات، ۱۳۷۳.

.. سپهبد کیا افزود: شاهنشاه نسبت به خدمتگزاران واقعی خودشان همواره لطف و مرحمت دارند و هر موقع که در پیشگاه ایشان از من صحبت شده اظهار تفقد و مرحمت فرموده‌اند و حتی چندی قبل که شاهنشاه استحضار حاصل فرمودند که قرار است، دختر من با یک نفر آمریکایی ازدواج کند، ابتدا در کمال مرحمت به من تبریک و سپس به وسیله دفتر مخصوص شاهنشاه کتباً به سفارت شاهنشاهی ایران در آمریکا دستور فرمودند که مراسم ازدواج و جشن همسری دختر من در خود سفارت ایران در آمریکا انجام شود و این بزرگترین مرحمتی است که به من فرموده و پاداش خدماتم را دادند.
[۲۳] سند ساواک- ۱۲، ۱۰، ۱۳۴۲.
سپهبد حاجی علی کیا پس از آزادی به حرفه دیرین خود، تجارت و ملکداری روی آورد. او که وارث ثروت کلانی از پدر بود، طی دوران تصدی ریاست اداره دوم ارتش ثروت خود را چند برابر کرده بود و این دارائی املاک وسیعی را در تهران، گرمسار، ورامین، چالوس و... در بر می‌گرفت.
سپهبد کیا تا سالها پس از بازنشستگی با وابستگان قدیمی‌خود، بویژه افسران بازنشسته، روابط گسترده داشت و در این محافل گاه به انتقاد از وضع سیاسی کشور می‌پرداخت. به علت این روابط و اظهارات، او در سال ۱۳۴۵ تحت مراقبت ساواک، از جمله شنود تلفنی، قرار گرفت ولی مدرکی دال بر «فعالیت مضره» وی به دست نیامد.



«کوک» یک سازمان پنهانی بود که در سال ۱۳۳۶ به دستور محمد رضا پهلوی و توسط حاجی علی کیا تاسیس شد و شبکه خود را در سراسر ایران گسترانید. «سازمان کوک» برخلاف سایر شبکه‌های اطلاعاتی و جاسوسی دوران پهلوی، به دلیل سوء استفاده و جاه طلبی‌های کیا نتوانست سریت خود را حفظ کند و بتدریج به یک سازمان نیمه پنهان بدل شد. بدین معنا که نه تنها ساواک بلکه برخی از دولتمردان پهلوی نیز از وجود آن مطلع بودند. اسناد ساواک نشان می‌دهد که کیا طی سالهای ۱۳۳۷- ۱۳۴۰ عملاً «سازمان کوک» را به یک شبکه شخصی در جهت اهداف و منافع مالی و سیاسی خود بدل کرده بود و این سازمان بیش از هر چیز به یک باند مخفی با ساختار شبه حزبی در جهت انواع دسته بندی‌های سیاسی و مالی شباهت داشت.
[۲۴] هاشمی، منوچهر‌، داوری، سخنی در کارنامه ساواک، ص ۲۶۷- ۲۶۶، لندن، انتشارات ارس، ۱۳۷۳.
در اسناد ساواک و اداره دوم ارتش اسامی‌بسیاری از اعضای «کوک» موجود است که تعدادی از آنها قضات و کارکنان عالی مقام دادگستری و عناصر منتفذ فرهنگی بوده‌اند. طبق این اسناد، در اواخر دولت منوچهر اقبال ظاهراً سپهبد کیا در موضع مخالفت و تحریک علیه او قرار داشت. کیا در زمان بازداشت توسط دولت امینی نیز «سازمان کوک» را از درون بازداشتگاه هدایت می‌کرد و قضات عضو «کوک» نقش موثری در تبرئه کیا داشتند. پس از آزادی کیا، محمد رضا پهلوی وی را از ریاست «سازمان کوک» برکنار نمود و این مسئولیت را به سرلشکر همایونی، فرمانده ژاندارمری آذربایجان پیش از غائله «فرقه دمکرات» و فرمانده ستون اعزامی‌به مهاباد در آذر ۱۳۲۵، سپرد. معهذا ارتباطات شخصی کیا با برخی اعضای منتفذ «کوک» حداقل تا سال ۱۳۴۳ ادامه داشت و وی از این طریق به تحریکاتی علیه همایونی دست می‌زد:
در حال حاضر سازمان مخفی کوک با بی‌نظمی‌و بی‌توجهی شدید اعضای خود مواجه شده و اکثر کمیته‌ها تشکیل جلسه نمی‌دهند و شدیداً از طرز عمل به اولیاء سازمان انتقاد می‌کنند و چون طبق معمول در اکثر حوزه‌ها هنگام تشکیل جلسات آنها یک نفر نماینده از سازمان کوک معرفی و در جلسات کمیته‌ها شرکت می‌کند اعضاء کمیته‌ها به نماینده اعزامی‌از مرکز سازمان کوک فوق‌العاده بی‌اعتنایی می‌کنند و به آنها می‌گویند شما به عنوان کارمند سازمان کوک از دستگاه حقوق می‌گیرید و باید در مقابل دریافت حقوق انجام وظیفه کنید؛ ولی اعضاء کمیته‌ها که پولی دریافت نمی‌کنند، وظیفه در مقابل سازمان ندارند، بویژه آنکه سرلشکر همایونی و سایر اولیاء کوک توجهی به خواسته‌ها و نظرات اعضاء کمیته‌ها ندارند. کمیته مربوط به سپهبد کیا به هیچ وجه تشکیل نمی‌شود و رابطه ایشان با سازمان کوک به کلی قطع شده و گله و کدورت شدیدی با سرلشکر همایونی دارند. لیکن عده زیادی از اولیاء و کارمندان سازمان کوک با تیمسار کیا رابطه و دوستی خود را حفظ کرده‌اند.
[۲۵] فردوست، حسین، ظهور و سقوط سلطنت پهلوی (خاطرات ارتشبد سابق حسین فردوست)، ج۲، ص۴۹۲، تهران، انتشارات اطلاعات، ۱۳۷۳




۱. فردوست، حسین، ظهور و سقوط سلطنت پهلوی (خاطرات ارتشبد سابق حسین فردوست)، ج۲، ص۴۸۶، تهران، انتشارات اطلاعات، ۱۳۷۳. .
۲. منوچهر اقبال به روایت اسناد، رجال عصر پهلوی،ص۹۷، مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، ۱۳۷۹. چاپ اول.
۳. حبیب لاجوردی، خاطرات سپهبد حاج علی کیا، ص۱۴، تهران، نشر زیبا، ۱۳۸۱.
۴. حبیب لاجوردی، خاطرات سپهبد حاج علی کیا، ص۱۴-۱۵، تهران، نشر زیبا، ۱۳۸۱.
۵. فردوست، حسین، ظهور و سقوط سلطنت پهلوی (خاطرات ارتشبد سابق حسین فردوست)، ج۲، ص۴۸۶- ۴۸۷، تهران، انتشارات اطلاعات، ۱۳۷۳.
۶. حبیب لاجوردی، خاطرات سپهبد حاج علی کیا، ص ۱۶-۱۸، تهران، نشر زیبا، ۱۳۸۱.
۷. فردوست، حسین، ظهور و سقوط سلطنت پهلوی (خاطرات ارتشبد سابق حسین فردوست)، ج۲، ص۴۸۷، تهران، انتشارات اطلاعات، ۱۳۷۳.
۸. رائین، اسماعیل، فراموشخانه و فراماسونری در ایران، ج۳، ص۸۳، تهران، انتشارات امیرکبیر، ۱۳۵۷، چاپ سوم.
۹. الموتی، مصطفی، ایران در عصر پهلوی، ج۱۰، ص۲۲۷، لندن، ۱۳۷۰، چاپ پکا.
۱۰. منوچهر اقبال به روایت اسناد، رجال عصر پهلوی، ص۹۸، مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، ۱۳۷۹. چاپ اول.
۱۱. فردوست، حسین، ظهور و سقوط سلطنت پهلوی (خاطرات ارتشبد سابق حسین فردوست)، ج۲، ص۴۸۷- ۴۸۸، تهران، انتشارات اطلاعات، ۱۳۷۳.
۱۲. سند ساواک- ۵، ۱۲، ۱۳۴۰.
۱۳. فردوست، حسین، ظهور و سقوط سلطنت پهلوی (خاطرات ارتشبد سابق حسین فردوست)، ج۲، ص۴۸۷- ۴۸۸، تهران، انتشارات اطلاعات، ۱۳۷۳.
۱۴. سند ساواک- ۱، ۳، ۱۳۴۱.
۱۵. سند ساواک- ۳۱، ۲، ۱۳۴۱.
۱۶. منوچهر اقبال به روایت اسناد، رجال عصر پهلوی، ص۵۲، مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، ۱۳۷۹. چاپ اول.
۱۷. اقلیم ۱۴، ۴، ۱۳۴۱.
۱۸. خاطرات علی امینی، ویراستار حبیب لاجوردی، ج۱۱، ص ۱۰۱-۱۰۰، دانشگاه‌هاروارد، ۱۹۹۷.
۱۹. ایران در عصر پهلوی، ص ۱۲۱ـ ۱۲۲.
۲۰. فردوست، حسین، ظهور و سقوط سلطنت پهلوی (خاطرات ارتشبد سابق حسین فردوست)، ج۲، ص۴۸۹، تهران، انتشارات اطلاعات، ۱۳۷۳.
۲۱. سند ساواک- ۴، ۱۲، ۱۳۴۲.
۲۲. فردوست، حسین، ظهور و سقوط سلطنت پهلوی (خاطرات ارتشبد سابق حسین فردوست)، ج۲، ص۴۸۹، تهران، انتشارات اطلاعات، ۱۳۷۳.
۲۳. سند ساواک- ۱۲، ۱۰، ۱۳۴۲.
۲۴. هاشمی، منوچهر‌، داوری، سخنی در کارنامه ساواک، ص ۲۶۷- ۲۶۶، لندن، انتشارات ارس، ۱۳۷۳.
۲۵. فردوست، حسین، ظهور و سقوط سلطنت پهلوی (خاطرات ارتشبد سابق حسین فردوست)، ج۲، ص۴۹۲، تهران، انتشارات اطلاعات، ۱۳۷۳



سایت پژوهه، برگرفته از مقاله «حاج علی کیا» تاریخ بازیابی ۹۵/۰۴/۲    






جعبه ابزار