• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

محمّدحسین غروی اصفهانی

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



محمدحسین غروی اصفهانی
محمدحسین غروی اصفهانی (۱۲۹۶-۱۳۶۱ق)، مشهور به کمپانی، فقیه، اصولی، عارف، شاعر، فیلسوف و از مجتهدان معروف شیعه در قرن چهاردهم هجری قمری بود.
کمپانی علوم دینی را در نجف نزد بزرگانی چون حسن تویسرکانی، سید محمد طباطبایی فشارکی، حاج آقا رضا همدانی، آخوند خراسانی، محمدباقر اصطهباناتی شیرازی و شیخ احمد شیرازی فرا گرفت و به درجه اجتهاد رسید و به تدریس و تربیت شاگردانی پرداخت که در میان آنها از مرجع تقلید، فقیه و فیلسوف گرفته تا مفسر و محدث و متفکر و نویسنده و عارف و واعظ و ... را می‌توان دید. از علامه غروی تالیفات بسیاری در موضوعات مختلف برجای مانده که معروف‌ترین تالیف ایشان حاشیه‌ بر کتاب المکاسب است. تخلص او در شعر «مفتقر» است. آیت الله غروی روز دوشنبه پنجم ماه ذیحجه سال ۱۳۶۱ق درگذشت و در حرم امام علی (علیه‌السلام) دفن شد.



دیار نخجوان و آذربایجان از دیرباز سرزمینی مسلمان‌نشین و عالم‌خیز بوده است و ما تاریخ قفقاز و نخجوان را بیشتر با شخصیت‌های سرشناس و درخشان آن می‌شناسیم. خاندان محقق غروی از آن خانواده‌های متدینی بودند که نسل در نسل در آن ناحیه سکونت داشتند و همیشه میان مردم جایگاه ممتازی را دارا بودند. از اجداد و نیاکان محقق، تنها نام نیکی در تاریخ مانده است که به ترتیب و اجمال نام برده می‌شوند:
پدرش «حاج محمدحسن»‌که تاجری درست کار و دیندار بود فرزند «علی‌اکبر» و نواده «حاج محمد حاتم نخجوانی» است.
[۱] مظفر، محمدرضا، حاشیه محقق اصفهانی بر مکاسب، مقدمه، ص۱، چاپ قدیم رحلی، سنگی.

پس از آنکه در سال ۱۲۴۳ق قرارداد ترکمانچای با دست‌های قاجاریان امضا شد و در نتیجه آن، بخشی از سرزمین ایران (قفقاز و نخجوان و قسمتی از آذربایجان) از ایران جدا گشت، مسلمانان آن سوی رود ارس دچار بلاهای بزرگ و درد و رنج‌های سنگینی گشتند. گروهی مردند، گروهی ساختند و سوختند و گروهی دیگر هجرت را برگزیده، از خانه و کاشانه چشم پوشیده، تنها جان به سلامت بردند.
حاج محمداسماعیل نخجوانی (پدر بزرگ محقق غروی) از این گروه اخیر بود که به همراه خانواده‌اش به شهر تبریز کوچید. اما در تبریز هم اوضاع را مساعد ندید و پس از چند صباحی به شهر اصفهان روی آورد. سالیانی را در آن شهر سپری ساخت تا آنجا که خود و فرزندانش به «اصفهانی» شهرت یافتند. ولی دیری نپایید که خاندان نخجوانی از اصفهان هم کوچ کردند تا بالاخره به شهر زیارتی و مذهبی کاظمین پناه بردند و همانجا را برای خود وطن اختیار کردند و در آنجا حاج محمدحسن اصفهانی (پدر غروی اصفهانی) برای خود اسم و رسمی یافت.
حاج محمدحسن دیگر آن مرد غریب نبود که روزی پس از روزگاری آوارگی روی به شهر کاظمین آورد. اکنون همه او را مردی محترم، پر خیر و با کفایت می‌شناختند. بگذریم از اینکه او در میان مردم و تاجران سرشناس عراق به نیک مردی و کارسازی پرآوازه بود و در حوزه بزرگ آن روز نجف هم تاجری صاحب نام و آبرومند بود و همگان وی را با شهرت «معین‌التجار» گرامی می‌شمردند.
[۲] واعظ خیابانی تبریزی، علی، علماء معاصرین، ص۱۹۰، چاپ تبریز، ۱۳۶۶ ق.



محمدحسین غروی اصفهانی روز دوم محرم سال ۱۲۹۶ق در کاظمین به دنیا آمده و دوران کودکی را در خانواده‌ای شریف و متدین سپری کرد. او از همان اوان کودکی با نماز و زیارت قبور ائمه (علیهم‌السّلام) و سایر مراسم دینی مأنوس گشت تا آنجا که ورود خود را به حوزه درسی امام صادق (علیه‌السّلام) مدیون لطف حضرت امام موسی بن جعفر (علیه‌السّلام) در توسل به آن حضرت می‌دانست.


حاج محمدحسن معین‌التجار تنها همان یک پسر را داشت و دلخوش بود که وی می‌تواند پس از مرگش راه او را در جهان تجارت دنبال کند. اما پسرش محمدحسین در سر فکری فراتر از فکر پدر داشت، او دوست داشت وارد حوزه شده و علوم اسلامی را فرا بگیرد.
محمدحسین هرگاه فرصت را مناسب می‌دید، آرزوی خود را با پدر در میان می‌نهاد و با اصرار از او می‌خواست که رضایت دهد تا وارد حوزه‌ معارف اسلامی شود. اما پدر که پسری جز او نداشت، راضی به این کار نمی‌شد. اما هرچه زمان پیشتر می‌رفت اشتیاق محمدحسین به تحصیل علوم اسلامی بیشتر می‌شد و پدر خود را بیشتر از پیش پیرتر احساس می‌کرد و با جدیت از پسر می‌خواست که فن تجارت را یاد گیرد و فکر طلبه‌شدن را از سر بیرون کند.
چیزی که این مشکل را برطرف کرد، تنها یک توسل به حضرت باب الحوائج امام موسی کاظم (علیه‌السلام) بود. غروی خود می‌گوید:
«آن روز هم مثل هر روز با پدرم در نماز جماعتی که عصرها در صحن مطهر کاظمین برپا می‌شد شرکت جسته بودم. نماز تمام شده بود اما صفوف نمازگزاران هنوز به هم نخورده بود. من در حالی‌که زانوی غم در بغل گرفته بودم، با فاصله اندکی پدرم را می‌پاییدم که دیدم با یکی از تجار بغداد گرم صحبت است. همچنانکه نشسته بودم داشتم در آتش اشتیاق می‌سوختم. چشمم در گنبد زیبای امام کاظم (علیه السلام) بود که ... عنان از کف هر صاحب دلی می‌ربود. در این حال از دلم گذشت که ای باب الحوائج، ای موسی بن جعفر، تو عبد صالح و از بندگان برگزیده خدایی و در پیش حضرت حق آبرو داری، تو را چه می‌شد اگر از خدا می‌خواستی دل پدرم را به من نزدیکتر می‌کرد تا با تصمیم من که چیزی جز تحصیل علم و کمال در مکتب شما نیست - راضی می‌شد ... در همین اندیشه‌ها بودم که دیدم پدرم صدایم می‌کند:
محمدحسین! محمدحسین، پسرم! اگر هنوز هم آرزومندی که به حوزه بروی تا دروس اسلامی بخوانی برو! از طرف من خاطرت جمع باشد، ناراحت نمی‌شوم ... اگر دلت می‌خواهد به نجف اشرف بروی برو! (ما این روایت تاریخی را از استاد بزرگوار علامه سید عبدالعزیز طباطبایی یزدی (قدس سره) شنیدیم و ایشان از فرزند آیت الله غروی اصفهانی، شیخ محمد غروی و او هم از پدرش آیت الله غروی نقل می‌کردند که پدرم از این توسل که نقشی بسیار حیاتی در زندگانی ایشان داشت، بارها به مناسبت‌های مختلفی سخن به میان می‌آورد و خود را همیشه مدیون این لطف حضرت امام موسی بن جعفر (علیه السلام) می‌دانست.)
از آن روز زندگانی محقق غروی آغازی دیگر داشت که خشنودی پدر را نیز همراه داشت با خیالی آسوده راه نجف اشرف در پیش گرفت.


آیت‌الله غروی ابتدا هنر خطاطی را به خوبی فرا گرفت. در دهه دوم زندگی، پا به حوزه بزرگ نجف نهاد و چیزی نگذشت که مراحل کمال را در دروس مقدماتی، یکی پس از دیگری پشت سر گذاشت و به زودی در حلقه درس بزرگترین اساتید حوزه آن روز شرکت جست.
از آنجا که آن روزها هم چون روزگاران گذشته، صنعت خط از هنرهای بدیع و چشمگیر بود، مهارت محمدحسین، آن هم در دوران کودکی وی را در میان آشنایان زبانزد ساخت. پدر هم که به استعداد درخشان فرزندش پی برده بود، با تمام توان وسایل تحصیل و ترقی او را در حوزه علمیه‌ نجف فراهم ساخت تا این استعداد هرچه بهتر و بیشتر شکوفا گردد.
محمدحسین در دهه‌ دوم زندگی (در سال ۱۳۱۴ یا ۱۳۱۵ق) بود که پا به حوزه‌ بزرگ نجف نهاد و چیزی نگذشت که مراحل کمال را در دروس مقدماتی یکی پس از دیگری پشت سر گذاشت و بزودی در حلقه درس بزرگ‌ترین اساتید حوزه آن روز شرکت جست.


در اینجا سخن برخی از بزرگان را درباره آیت الله غروی می‌آوریم.

۵.۱ - آقا بزرگ تهرانی

شیخ آقا بزرگ تهرانی پس از آنکه بخشی از فضائل و کمالات وی را می‌شمارد، چنین می‌نویسد:
«کوتاه سخن اینکه او از نوابغ روزگار بود. همانان که با عنصر نبوغ و با ملکات و صلاحیت‌های خدادادی ممتاز و در مواهب الهی غرقند. او پیش دانشمندان هم عصرش محترم و موقر بود و در حوزه نجف چشم‌ها به سوی او دوخته می‌شد.
زمان درازی را به تدریس فقه و اصول و علوم عقلی اشتغال داشت. مدرسه او مجمع اهل فضل و کمال بود. گروهی از طلاب با فضیلت از مکتب او فارغ شدند. او جای پای محکمی را در فقه باز کرده بود و در علم اصول دست توانایی داشت. آثارش در این دو وادی بر دیدگاه‌های ژرف و آرای پخته و پاک او دلالت می‌کند، ولی از آنجا که نظرگاه‌های فلسفی او بسیار استوار و محکم می‌نمود، بیشتر به تدریس فلسفه شهرت یافت، بلکه این بیشتر به خاطر آن بود که کسی از اهل فلسفه در عصر او به پای وی نمی‌رسید...»

۵.۲ - علامه تهرانی

علامه سید محمدحسین حسینی تهرانی درباره آیت‌ الله غروی چنین می‌گوید:
«مرحوم آیت‌ الله (غروی)، فقیه و اصولی و فیلسوف و حکیمی است که در قرون اخیره به جامعیت او از جهت اتقان علم و دقت نظر و سعه اندیشه و جامعیت بین علم و عمل و اعراض از دنیا و زهد و پاکی، کمتر دیده شده است.»

۵.۳ - علامه طباطبایی

کلام علامه سید محمدحسین طباطبائی (صاحب تفسیر المیزان):
«مرحوم شیخ، مردی بود جامع میان علم و عمل، رابط میان تقوا و ذوق، دارای طبعی سیال و لهجه‌ای شیرین و... بود.
در فقه و اصول و حکمت و عرفان مؤلفات زیادی دارد که غالب آنها مثل ضروریات یومیه و حیاتی، میان اهل علم دست به دست می‌گردد. سیمایی داشت متواضع و زبانی خاموش و صورتی وارفته و غالبا غرق فکر و به خود مشغول بود و زندگانی ساده‌ای داشت.»

۵.۴ - آیت‌ الله مظفر

آیت‌الله شیخ محمدرضا مظفر می‌فرماید:
«او [(قدس‌الله‌نفسه‌العزیز) از آن گوهرهای گرانبها بود که از اقیانوس آفرینش کمتر به دست خواهد آمد. وی عنصری عبقری بود که روزگاران زیادی باید بگذرد تا مادر دهر نظیر او را به دنیا بیاورد. اگر دست تقدیر، او را بر کرسی مرجعیت و ریاست عامه می‌نشانید و زمام روحانیت را به کف با کفایت او می‌گذاشت، دیده می‌شد که چه تحولات عظیمی در تشکیلات روحانی اسلام به وجود می‌آورد و چگونه مجرای تاریخ عوض می‌شود. و حتی اگر فاجعه رحلت او چند سالی به عقب می‌افتاد، این حرکت عظمای علمی آشکار می‌شد، ولی افسوس که خواست الهی به امضای دعوت او تعلق گرفت و این ثلمه جبران‌ناپذیر در بنیان روحانیت پدیدار گشت.
شاید خوانندگان گمان برند که نگارنده همچون «بیوگرافیست‌ها» در ترجمه شخصیت این قهرمان عظیم‌الشان جانب مبالغه و گزاف را گرفته است، ولی آنان که با تصنیفات و تعلیقات بی‌مانندش آشنا می‌شوند، از این سوء‌ظن استغفار می‌کنند.»


استادان آیت الله غروی در مرحله سطح و خارج، به ترتیب که در تاریخ و کتاب‌های تراجم نوشته‌اند، عبارتند از:

۶.۱ - فقه و اصول

۱. شیخ حسن تویسرکانی (متوفای ۱۳۲۰ق)، محمدحسین غروی، پیش از همه، پله‌های نخست ترقی و تعالی را به پیروی از او پیمود، درس تلاش و تقوا را از او یاد گرفت و بیست و چهار بهار از عمرش می‌گذشت که استادش تویسرکانی رحلت کرد.
۲. آیت‌ الله سید محمد طباطبایی فشارکی (۱۲۵۳ - ۱۳۱۶ق)، محقق غروی نتوانست بیش از دو سال از محضر پر فیض این استاد خلیق و بزرگوار بهره‌مند گردد. آیت الله فشارکی تا سال ۱۳۱۲ق در سامرا سکونت داشت.
۳. حاج آقا رضا همدانی (۱۲۵۰ - ۱۳۲۲ق)، حضور در درس و بحث آیت‌ الله همدانی که بیشتر با اثر بزرگش کتاب «مصباح‌ الفقیه» شناخته می‌شود، چندان طولی نکشید و محقق غروی بیست و ششمین سال از زندگانی را سپری می‌ساخت که این استاد بزرگوارش هم به دیار باقی شتافت.
۴. آیت‌ الله آخوند خراسانی (۱۲۵۵ - ۱۳۲۹ق)، آقا محمدحسین جوانی بیست ساله بود که به حوزه درس آخوند خراسانی راه یافت و تا آخر عمر آخوند که سیزده سال پس از آن به درازا کشید به طور مرتب در حلقه درس اصول آخوند شرکت جست و در همین سال‌ها بود که بیشترین بخش از شرحش بر کفایة ‌الاصول را نگاشت. او از شاگردان طراز اول آخوند بود و تا ایشان زنده بود به احترام او از تدریس مستقل و متشکل اجتناب می‌کرد و روزی که آخوند درگذشت آقا محمدحسین مردی بزرگ سرشناس شده بود و در حالی‌که تنها سی و سه سال از عمرش می‌گذشت پس از وفات آخوند در جای وی نشست و از مدرسان بنام و پر آوازه نجف گشت.
محقق غروی در نزد این چهار استاد بزرگوارش بیشتر علم فقه و اصول خواند.

۶.۲ - فلسفه و حکمت

استادان آیت الله غروی در حکمت و فلسفه عبارتند از:
۱. حکیم محمدباقر اصطهباناتی شیرازی (متوفای ۱۳۲۶ق)، حکیم اصطهباناتی تنها تا سال ۱۳۱۹ق در نجف بود و آقا محمدحسین در حدود چهار یا پنج سال از محضر این استاد فرزانه، استفاده کرده است.
[۴] آقا بزرگ تهرانی، محمدمحسن، نقباء البشر، ج۱، ص۲۱۲. ۳۶۵؛
[۵] آقا بزرگ تهرانی، محمدمحسن، نقباء البشر، ج۱، ص۳۶۵.

[۶] واعظ خیابانی تبریزی، علی، علماء معاصرین، ص۷۵.
[۷] جمعی از نویسندگان، دائرة المعارف تشیع، ج۲، ص۲۱۵.
[۸] صحتی سردرودی، محمد، سیمای سامراء، ص۱.

۲. شیخ احمد شیرازی (متوفای ۱۳۳۲ق)، با عنایت به تاریخ وفات وی می‌توان گفت که محقق غروی بیشترین بهره را از این استاد حکیم می‌توانست ببرد ولی عجیب این است که حتی بیشتر کسانی که زندگانی علامه غروی را نوشته‌اند از این استاد نام نبرده‌اند!
[۹] مرعشی نجفی، سید شهاب‌الدین، مسلسلات، ج۲، ص۳۶۳، چاپ اول، ۱۴۱۶ ق، از انتشارات کتابخانه آیت الله مرعشی.



از یاران و دوستان علامه غروی در تاریخ صحبتی به اجمال شده و تنها نام چند شخصیت برده شده است که از آن جمله‌اند:
۱. بزرگ عارف معاصر، آیت‌ الله میرزا جواد آقا ملکی تبریزی.
۲. میرزا علی‌اصغر ملکی تبریزی.
۳. میرزا حبیب ملکی تبریزی.
میرزا علی‌اصغر و میرزا حبیب دو برادر و پسر عموهای میرزا جواد آقا ملکی تبریزی بودند.
آیت الله غروی با هر سه بزرگوار رفت و آمد داشت اما بیش از همه با میرزا علی‌اصغر مأنوس بود. (به نقل از آیت الله سید هادی خسروشاهی در مصاحبه نگارنده با وی) ... رفاقت و مصاحبت با عارف واصل میرزا جواد آقا ملکی هم از دیرباز برقرار بود. علامه غروی و میرزا جواد آقا هر دو از شاگردان حاج‌ آقا رضا همدانی بودند و تا سال ۱۳۲۰ق که میرزا جواد آقا از نجف به ایران بازگشت با هم مأنوس بودند. پس از آن نیز توسط نامه از حال همدیگر باخبر می‌شدند. (یکی از نامه‌های پربار که توسط میرزا جوادآقا ملکی تبریزی نگاشته شده است در مجله حوزه چاپ شده است.
[۱۰] مجله حوزه، شماره ۴، ص۶۵، (اردیبهشت ۱۳۶۳).
)
۴. فقیه اصولی میرزا محمدحسین نائینی (۱۲۷۷ - ۱۳۵۵ق)
میرزای نایینی و غروی اصفهانی ارتباط تنگاتنگی با هم داشتند و در مواقع دشوار یار و یاور یکدیگر بودند.
۵. آیت‌ الله سید احمد کربلایی تهرانی (م ۱۳۳۲ق).


بزرگان بسیاری برای علامه غروی اجازه نامه روایتی نوشته‌اند که برای نمونه دانشمندان و اندیشوران زیرا را می‌توان نام برد:
۱. بزرگ محدث معاصر حاج میرزا حسین نوری طبرسی، گردآوردنده مجموعه روایتی شیعه، مستدرک الوسائل.
۲. آیت‌ الله سید حسن صدرالدین موسوی معروف به صدر کاظمی نویسنده‌ کتاب تأسیس‌ الشیعه و ... که برگزیده‌ای از آن اجازه نامه را مرور می‌کنیم:
«... شخصیت بزرگی چون فقیه و علامه مجتهد، حجة‌الاسلام شیخ محمدحسین اصفهانی غروی دوست دارد که به فوز فضیلتی که در شرکت جستن در این نظم است نایل شود، تا به سلسله اهل عصمت بپیوندد. وی- که خدای جلال و جلیل در شرفش بیفزاید- نامه‌ای برایم نوشت و همان را خواستار شد و من با همه راه‌هایی که در روایت دارم و با همه آنچه که در آن مدخلیتی برای روایت است، به او اجازه می‌دهم تا از هر چه روایتش جائز است، از معقول و منقول گرفته تا فروع و اصول و فقه و حدیث و تفسیر روایت کند...»
۳. میرزا محمدباقر اصطهباناتی شیرازی.
۴. شیخ احمد شیرازی مشهور به «شانه‌ساز».
۵. شیخ‌ الشریعه اصفهانی.
[۱۱] مرعشی نجفی، سید شهاب‌الدین، مسلسلات، ج ۲، ص ۳۶۳.



مهم‌ترین امتیازی که در آثار نابغه نجف دیده می‌شود استدلالی و ابتکاری بودن آنهاست که حکایت از ژرف‌نگری و دقت‌نظر او می‌کند و همین است که او را یکی از استوانه‌های علم اصول و حکیم ژرف‌اندیش و عارف پارسا و زاهد شب زنده‌دار، مشهور و پر آوازه کرده است و این همه را آثار او به زبان رسا حکایتگرند. حال بخشی از آثار ماندگار او را در اینجا می‌آوریم:

۹.۱ - علم اصول

۱. الاجتهاد و التقلید و العداله؛
۲. الاصول علی النهج الحدیث؛
۳. الطلب و الاراده عند الامامیه و المعتزله و الاشاعره؛
این سه کتاب در یک مجلد بزرگ با نام «بحوث فی الاصول» چاپ شده است.
۴. چندین رساله در مباحث مختلف اصولی.
۵. حاشیه بر رساله قطع شیخ انصاری.
۶. نهایة الدرایه فی شرح الکفایه، در چهار جلد
در مورد این کتاب که بزرگ‌ترین اثر علامه غروی در علم اصول است تجلیل و تعظیم بسیار شده است. به راستی که این شرح، نهایت درایت را داراست و اگر برتر از کتاب کفایه نباشد کمتر از آن نیست.

۹.۲ - علم فقه

۱. کتاب الاجاره؛
۲. صلاه الجماعه؛
۳. صلاه المسافر؛
این سه کتاب هم بتازگی در یک مجلد با نام «بحوث فی الفقه» انتشار یافته است.
۴. حاشیه‌ کتاب المکاسب، حاشیه بر مکاسب شیخ انصاری، معروف‌ترین اثر فقهی علامه غروی است که پس از گذشت دو سال از وفاتش در دو جلد بزرگ به قطع رحلی انتشار یافت؛
۱۱. حاشیه بر کتاب الطهاره شیخ اعظم انصاری؛
۱۲. چندین رساله فقهی؛
۱۳. سه منظومه درباره‌ اعتکاف، روزه و نماز جماعت؛
۱۴. الوسیله توضیح المسائل به زبان عربی؛
۱۵. ذخیره العباد، توضیح المسائل فارسی؛
ج - فلسفه و حکمت؛
۱۶. تحفة الحکیم. منظومه‌ای است به سبک منظومه حکیم سبزواری در حکمت متعالیه. تحفة حکیم از همان روزهای نخستین انتشارش مورد توجه اهل فن بوده و بعضی از حکما و نویسندگان به شرح آن دست زده‌اند.
۱۷. رسالة فی اثبات المعاد الجسمانی؛
۱۸. حاشیه بر اسفار ملاصدرا؛
۱۹. مکاتبات فلسفی و عرفانی، مجموعه‌ای است از ۱۴ نامه در شرح و تحلیل دو بیت شعر از عطار نیشابوری آنجا که می‌گوید:
دائـــماً او پادشاه مـــطلق است ••• در کـمـال عزّ خود مستغـرق است
او بسر ناید زخود آنجا که اوست ••• کی رسد عقل وجود آنجا که اوست
نیمی از نامه‌ها از حکیم غروی اصفهانی و نیمی دیگر از عارف معروف سید احمد کربلایی است که دیدگاه یکدیگر را به نقد و بررسی نشسته‌اند. حاصل آن مناظرات علمی این اثر جاوید گشته است.
۲۰. تفسیر قرآن، این تفسیر که گویا نیمه تمام مانده تاکنون چاپ نشده است.
۲۱. الانوار القدسیه مجموعه‌ای از اشعار عربی آیت الله غروی است.
۲۲. دیوان مفتقر، این کتاب که شعرهای فارسی حکیم غروی را در خود گردآورده است با نام نامناسبی که هیچ برازنده ایشان نیست ده‌ها بار چاپ شده و انتشار یافته است و این اشتباه از آنجا ناشی شده است که پدر شاعر حکیم و عارف حوزه نجف حاج محمدحسن اصفهانی معروف به معین‌التجار، کمپانی یعنی شرکت راه‌آهن بغداد - کاظمین را به عهده داشت و او بود که برای نخسین‌بار بانی این کار خیر گشت. از اینجا و تنها به همین علت است که دیوان اشعار فرزندش با نام «دیوان کمپانی» و نام آن حکیم الهی به نام «آیت الله کمپانی»! معروف گشت. ولی چنانکه شماری نقل کرده‌اند او از این اسم ناراضی بود و از شنیدن این کلمه بیگانه به سختی ناراحت می‌شد.
۲۳. دیوان غزلیات یا مجموعه‌ عارفانه‌ها.
[۱۲] مظفر، محمدرضا، حاشیه علامه غروی بر مکاسب، مقدمه.
[۱۴] مجله نور علم، ش۴، از دوره چهارم (۴۰) ص۵۳.
[۱۵] مجله نور علم، ش ۵ از دوره ششم (۲۲) ص۲۱۳.
[۱۷] مجله الموسم، ش۱۶، ص۲۴۱ - ۲۵۷، چاپ هلند، ۱۴۱۴ ق.



مکتب علامه غروی را چه در علم اصول و فقه و چه در حکمت و فلسفه باید از مکتب‌های بسیار پربرکت شیعه به حساب آورد. بر طبق تحقیقی حدود یکصد و پنجاه نفر افتخار شاگردی در مکتب علامه غروی را داشته‌اند. عجیب اینکه در میان شاگردان، از مرجع تقلید و فقیه و فیلسوف گرفته تا مفسر و محدث و متفکر و نویسنده و عارف و واعظ و ... را می‌توان دید که همگی به نوعی به شاگردی غروی اصفهانی مباهات می‌کرده‌اند. اکنون ما تنها از بعضی از آنان نام می‌بریم، حضرات آیات:
۱- سید محمد حجت کوه کمری (۱۳۱۰ - ۱۳۷۲ق)؛ ۲- سید حسین طباطبایی بروجردی (۱۲۹۲ - ۱۳۸۰ق
۳- سید محمدهادی میلانی (۱۳۱۳ - ۱۳۹۵ق)؛ ۴- سید ابوالقاسم خویی (۱۳۱۷ - ۱۴۱۳ق
۵- سید عبدالاعلی سبزواری (۱۳۲۸ - ۱۴۱۴ق)؛ ۶- سید محمدکاظم موسوی حسینی (۱۳۲۲ - ۱۴۰۵ق
۷- شیخ سلمان خاقانی (۱۳۳۱ - ۱۴۰۸ق)؛ ۸- شیخ محمدتقی بهجت فومنی رشتی (متولد ۱۳۳۲ق)؛
۹- سید محمدباقر طباطبایی سلطانی بروجردی (متولد ۱۳۳۲ق)؛ ۱۰- شیخ ابوالفضل خوانساری (متولد ۱۳۳۴ق
۱۱- سید علی بهشتی بابلی (متولد ۱۳۲۴ق)؛ ۱۲- میرزا غلامحسین جعفری همدانی (۱۳۲۴ - ۱۴۱۶
۱۳- شیخ علی خوزانی اصفهانی معروف به «آیت الله مشکات»؛ ۱۴- حاج شیخ علی محمد بروجردی (۱۳۱۵ - ۱۳۹۵ق
۱۵- شیخ عبداللطیف سمامی حائری (۱۳۳۰ - ۱۴۰۰ق)؛ ۱۶- شیخ ابوالحسن شیرازی؛
۱۷- آقا میرزا کاظم دینوری تبریزی (۱۳۲۰ - ۱۴۱۶ق)؛ ۱۸- سید مهدی اشکوری نجفی (متولد ۱۳۳۶ق
۱۹- شیخ احمد اهری (۱۳۰۵ - ۱۳۸۸ق)؛ ۲۰- علامه سید محمدحسین طباطبایی (۱۳۲۱ - ۱۴۰۲ق
[۱۸] کیهان اندیشه، دوره پنجم، ش ۲۶، ص ۱۰، به نقل از استاد آیت الله حسن زاده آملی.
[۱۹] نگاه حوزه، ش۹ - ۸، س۳۴، (ویژه نامه وحدت حوزه و دانشگاه).

۲۱- سید محمدحسن الهی طباطبایی؛
[۲۰] کیهان اندیشه، دوره پنجم، ش ۲۶، ص ۷ - ۸ (مهر و آبان ۱۳۶۸).
۲۲- علامه شیخ عبدالحسین امینی تبریزی (۱۳۲۰ - ۱۳۹۰ق
۲۳- محمدعلی اردوبادی (۱۳۱۲ - ۱۳۸۰ق)؛ ۲۴- شیخ محمدرضا مظفر (۱۳۲۲ - ۱۳۸۴ق
۲۵- شیخ محمدحسین مظفر (۱۳۱۲ - ۱۳۸۱ق)؛ ۲۶- میرزا شیخ نجم‌الدین جعفر عسکری (۱۳۱۳ - ۱۳۹۵ق)؛
۲۷- سید عبدالحسین طیب (۱۳۱۲ - ۱۴۱۲ق)؛ ۲۸- سید محمد حسینی همدانی (۱۳۲۲ - ۱۴۱۷ق
۲۹- شیخ محمدحسین اعلمی (۱۳۲۰ - ۱۳۹۳ق)؛ ۳۰- سید میرزا محمود موسوی زنجانی (۱۳۰۹ - ۱۳۷۴ق
۳۱- سید امیرمحمد کاظمی قزوینی (۱۳۳۵ - ۱۴۱۴ق)؛ ۳۲- شیخ محمدجواد یثری (۱۳۳۰ - ۱۴۱۵ق
۳۳- سید محمدتقی آل‌ بحرالعلوم (۱۳۱۸ - ۱۳۹۳ق)؛ ۳۴- شیخ عبدالرحیم سامت قزوینی (متولد ۱۲۸۱ش)؛
۳۵- شیخ محمود شریعت مهدوی (متولد ۱۳۳۵ق)؛ ۳۶- شیخ محمدرضا غراوی (۱۳۰۳ - ۱۳۸۵ق)؛
۳۷- سید نورالدین میلانی حائری (متولد ۱۳۳۶ق)؛ ۳۸- سید صدرالدین شوشتری جزایری (۱۳۱۳ - ۱۳۸۵ق)؛
۳۹- سید محمد شبر (متولد ۱۳۳۰ق)؛ ۴۰- محمدطاهر آل شیخ راضی (۱۳۲۲ - ۱۴۰۰ق)؛
۴۱- شیخ کاتب طریحی (۱۳۰۳ - ۱۳۹۰ق)؛ ۴۲- محمدطه کرمی هویزی (۱۳۱۷ - ۱۳۸۸ق)؛
۴۳- شیخ محمدامین زین‌العابدین بصری (متولد ۱۳۳۳ق)؛ ۴۴- شیخ عبدالمهدی مطر (۱۳۱۸- پس از ۱۳۹۰ق)؛
۴۵- حاج شیخ حسین انواری همدانی؛ ۴۶- توسلی شیرازی؛
۴۷- سید سجاد علوی گرگانی (۱۳۲۲ - ۱۴۰۷ق
۴۸- حاج سید علی مولانا تبریزی (۱۳۲۰ - ۱۳۹۲ق)؛
۴۹- حاج شیخ نصرالله شبستری (متولد ۱۳۳۰ - ق)؛ و...


حکیم غروی اصفهانی، مدت زمانی طولانی حوزه درس عرفانی خصوصی داشتند که در خانه خود برگزار می‌کرد. بزرگ‌مردانی که در این حلقه‌ حال و اشراق، گرد هم می‌آمدند، عبارت بودند از:
۱. علامه سید محمدحسین طباطبایی تبریزی؛
۲. آیت الله سید محمدهادی میلانی؛
۳. آیت الله سید ابوالقاسم خویی؛
۴. آیت الله میرزا یوسف ایروانی؛
۵. آیت الله امام زنجانی؛
۶. آیت الله اعتماد رشتی.
[۲۱] شریف رازی، محمد، گنجینه دانشمندان، ج۵، ص۲۳۶.
[۲۲] انصاریان، شیخ حسین، عرفان اسلامی، ج۵، ص ۱۶۶.



آیت الله محمدحسین غروی پنجم روز دوشنبه ماه ذیحجه سال ۱۳۶۱ق درگذشت و خبر وفات ایشان از فراز بارگاه مولا علی (علیه‌السلام) به گوش همگان رسید.
بزرگ ادیب شیعی، علامه اردوبادی، سوگ سروده‌ای را که در در گرامیداشت استادش گفته بود، ورد زبان همگان ساخت، مردم بویژه شاگردان و یاران و نزدیکان استاد که اندوهبار بودند، بیتی از آن سوگواره دلسوز را به هم می‌خواندند و ناله می‌کردند. ادیب اردوبادی در آن بیت گفته بود:
آری تشییع پیکر نابغه نجف و خادم صادق امام حسین ‌(علیه‌السلام) با نام و یاد حسین (علیه‌السلام) برگزار شد و در آستان قدس علوی، زیر ایوان طلای مولا جنب مناره شمالی در مقبره کوچکی در کنار مقبره علامه حلی به خاک سپرده شد.


۱. مظفر، محمدرضا، حاشیه محقق اصفهانی بر مکاسب، مقدمه، ص۱، چاپ قدیم رحلی، سنگی.
۲. واعظ خیابانی تبریزی، علی، علماء معاصرین، ص۱۹۰، چاپ تبریز، ۱۳۶۶ ق.
۳. طباطبایی فشارکی، محمد، الرسائل الفشارکیه، ص۵ - ۱۱، چاپ جامعه مدرسین قم.    
۴. آقا بزرگ تهرانی، محمدمحسن، نقباء البشر، ج۱، ص۲۱۲. ۳۶۵؛
۵. آقا بزرگ تهرانی، محمدمحسن، نقباء البشر، ج۱، ص۳۶۵.
۶. واعظ خیابانی تبریزی، علی، علماء معاصرین، ص۷۵.
۷. جمعی از نویسندگان، دائرة المعارف تشیع، ج۲، ص۲۱۵.
۸. صحتی سردرودی، محمد، سیمای سامراء، ص۱.
۹. مرعشی نجفی، سید شهاب‌الدین، مسلسلات، ج۲، ص۳۶۳، چاپ اول، ۱۴۱۶ ق، از انتشارات کتابخانه آیت الله مرعشی.
۱۰. مجله حوزه، شماره ۴، ص۶۵، (اردیبهشت ۱۳۶۳).
۱۱. مرعشی نجفی، سید شهاب‌الدین، مسلسلات، ج ۲، ص ۳۶۳.
۱۲. مظفر، محمدرضا، حاشیه علامه غروی بر مکاسب، مقدمه.
۱۳. غروی اصفهانی، محمدحسین، بحوث فی الاصول، ص۱۵، چاپ دوم، قم، جامعه‌ مدرسین، ۱۴۱۶ ق.    
۱۴. مجله نور علم، ش۴، از دوره چهارم (۴۰) ص۵۳.
۱۵. مجله نور علم، ش ۵ از دوره ششم (۲۲) ص۲۱۳.
۱۶. غروی اصفهانی، محمدحسین، نهایه الدرایه فی شرح الکفایه، مقدمه.    
۱۷. مجله الموسم، ش۱۶، ص۲۴۱ - ۲۵۷، چاپ هلند، ۱۴۱۴ ق.
۱۸. کیهان اندیشه، دوره پنجم، ش ۲۶، ص ۱۰، به نقل از استاد آیت الله حسن زاده آملی.
۱۹. نگاه حوزه، ش۹ - ۸، س۳۴، (ویژه نامه وحدت حوزه و دانشگاه).
۲۰. کیهان اندیشه، دوره پنجم، ش ۲۶، ص ۷ - ۸ (مهر و آبان ۱۳۶۸).
۲۱. شریف رازی، محمد، گنجینه دانشمندان، ج۵، ص۲۳۶.
۲۲. انصاریان، شیخ حسین، عرفان اسلامی، ج۵، ص ۱۶۶.



محمد صحتی سردرودی، سایت اندیشه قم، برگرفته از مقاله «آیت الله غروی اصفهانی»، تاریخ بازیابی ۱۴۰۱/۰۲/۰۴.    
• نرم افزار جامع اصول فقه، مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی.






جعبه ابزار