• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

مرگ دنیوی

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



مرگ به معنای مردن است.



لسان العرب آن را به " ضد حیات " معنا می‌کند. برخی مرگ را به معنای "سکون" گرفته اند. التحقیق درباره معنای موت می‌گوید: مرگ نفی شدن حیات است و حیات در هر چیز به مقتضای خصوصیات وجودیش است، پس مرگ هر چیز هم به مقتضای آن است.
[۳] مصطفوی حسن، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم‌، ج‌۱۱، ص۱۹۶، تهران‌، بنگاه ترجمه و نشر کتاب‌، ۱۳۶۰ش‌.



"دنیوی" از " دنیا " و ماده آن "دنو" یا "دنیء" به معنای پست یا نزدیک است. دنیا در بحث ما به معنای عالم دنیا در مقابل آخرت می‌باشد، به این عالم، دنیا گفته شده ازاین‌رو که نسبت به آخرت یا نزدیک تر است یا پست تر
[۶] قرشی سید علی اکبر، قاموس قرآن‌، ج‌۲، ص۳۶۰، تهران‌، دار الکتب الإسلامیة، ۱۳۷۱ش‌، چاپ ششم.
و دنیوی کلمه ای است برای نسبت دادن به دنیا.
[۸] مهیار رضا، فرهنگ ابجدی عربی- فارسی، ج۱، ص۳۶،.



بنابراین مرگ دنیوی یعنی مرگی که در عالم دنیا اتفاق می‌افتد در مقابل مرگ در عوالم دیگر و با توجه به این‌که در عالم ذر و عالم قیامت مرگ وجود ندارد، بنابراین مقابل مرگ دنیوی، مرگ برزخی واقع شده است.

۳.۱ - تبیین مرگ

سرگذشت انسان در فرهنگ دینی اسلام اینگونه در نظر گرفته شده است که انسان در دنیا متولد می‌شود و در آن به زندگی می‌پردازد و پس از مدتی که بهره اش از دنیا به نهایت رسید، روح از جسم او اخذ شده و جسم دنیایی او فاسد می‌گردد که این را مرگ دنیوی گفته اند، پس از این مرگ، روح انسان به عالم برزخ وارد می‌شود و مدتی در آن‌جا به سر می‌برد تا زمانی که نفخه صور اول به صدا می‌آید، در این زمان تمام موجودات حتی ارواحی که در عالم برزخ هستند، می میرند که به این مرگ، مرگ برزخی در مقابل مرگ دنیوی گفته می‌شود.

۳.۲ - مرگ دنیوی در قرآن

در قرآن کریم نیز از این دو مرگ یاد شده است. مرگ دنیوی در قرآن کریم به مرگ اولی نامیده می‌شود:
«لا یَذُوقُونَ فیهَا الْمَوْتَ إِلاَّ الْمَوْتَةَ الْأُولی‌ وَ وَقاهُمْ عَذابَ الْجَحیمِ»
«هرگز مرگی جز همان مرگ اوّل (که در دنیا چشیده‌اند) نخواهند چشید، و خداوند آن‌ها را از عذاب دوزخ حفظ می‌کند.»

۳.۳ - مراد از مرگ اولی

مفسرین در این آیه منظور از "موتة الاولی" را مرگ دنیوی گرفته اند
[۱۰] تفسیر شریف لاهیجی‌، ج‌۴، ص۱۱۳.
که نشان از مرگ دومی می‌دهد، همچنین در آیه ای دیگر صراحت به دو مرگ دارد و می‌فرماید:
«قالُوا رَبَّنا أَمَتَّنَا اثْنَتَیْنِ وَ أَحْیَیْتَنَا اثْنَتَیْنِ»
«آنها می‌گویند: پروردگارا! ما را دو بار میراندی و دو بار زنده کردی‌.»

۳.۴ - اقوال در مورد دو مرگ

درباره مرگ در دنیا و مرگی که در مقابل این مرگ وجود دارد که خداوند از آن‌ها به دو مرگ یاد کرده است، چند قول و نظر متفاوت وجود دارد که برخی از آن‌ها عبارتند از:
۱. مرگ دنیوی در مقابل مرگ برزخی است که بعد از نفخه صور اتفاق می‌افتد قائلین این نظریه مرگ برزخی را همان مرگ بعد از نفخه صور دانسته اند.
۲. برخی مرگ برزخی را به نفخه صور مربوط ندانسته و گفته‌اند همان گونه که انسان در این دنیا می‌میرد در برزخ نیز می‌میرد تا در قیامت زنده شود به این معنا که انسان‌ها بعد از زندگی دنیایی خود به عالم برزخ می‌روند و در آن‌جا به زندگی می‌پردازند تا در آن‌جا نیز سهم خود را از زندگی دریافت کنند و پس از آن در برزخ نیز مانند دنیا می‌میرند.
[۱۲] مصطفوی حسن، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم‌، ج۱۱، ص۲۰۰، تهران‌، بنگاه ترجمه و نشر کتاب‌، ۱۳۶۰ش‌.

۳. برخی نیز مرگ برزخی را قبول ندارند ازاین‌رو مرگ دنیایی را در برابر مرگی می‌دانند که انسان اولین بار در خاک داشته است یعنی انسان قبل از خلقت چون خاک بوده و جان نداشته پس آن یک مرگ برای انسان به حساب می‌آید و این مرگی که در دنیا برای همگان اتفاق می‌افتد و اکنون شاهد آن هستیم مرگ دنیوی است که در مقابل آن مرگ اولیه انسان‌ها می‌باشد.
[۱۳] حسینی شیرازی سید محمد، تقریب القرآن إلی الأذهان، ج‌۴، ص۵۹۵، بیروت‌، دارالعلوم، ‌ ۱۴۲۴ق، چاپ اول‌.

۴. برخی دیگر نه مرگ برزخی را قبول دارند و نه مرگ اولیه را بلکه می‌گویند مرگ دنیوی در مقابل مرگ بعد از رجعت است که این حرف اشتباه است چون دو مرگ برای همه ی انسان‌ها آمده در صورتی که رجعت برای همه اتفاق نمی‌افتد.
[۱۴] حسینی شیرازی سید محمد، تقریب القرآن إلی الأذهان، ج‌۴، ص۵۹۵، بیروت‌، دارالعلوم، ‌ ۱۴۲۴ق، چاپ اول‌.



به اعتقاد امام‌ خمینی مرگ امری وجودی و انتقال از نشئه ملکی به نشئه ملکوتی است؛ زیرا حیات دنیوی عرضی و زایل شونده است اما حیات اخروی، امری ذاتی است که به تبع استقلال نفس بدست می‌آید. ایشان با تفکیک شئون و مراتب مختلف حیات و موت، مرگ را پایان شئون مادی انسان به شمار می‌آورد، اما شئون معنوی انسان در حیاتی برتر که همان حیات حقیقی است، باقی و مستمر می‌داند. بنابر نظر ایشان، حیات این دنیا، تنزل حیات حقیقی در عالم غیب است و مرگ در حقیقت رجوع به همان حیات حقیقی است.
امام‌ خمینی در تبیین چگونگی مرگ معتقد است، نفس با حرکت تدریجی و جوهری در مراحل هستی به مرحله تجرد رسیده، در این هنگام، توجه او به عالم غیب بیشتر و اشتغالش از عالم طبیعت کمتر می‌شود و به واسطه قطع توجه نفس، بدن سست و ضعیف می‌شود تا آنجا که نفس به‌ طور کامل مستقل شده، بدن خود را رها می‌کند، در این هنگام مرگ رخ می‌دهد البته این حرکت تدریجی توسط قوا و اعمال عزرائیل صورت می‌گیرد و در این حرکت قوای نفس به‌تدریج رو به ضعف می‌رود تا اینکه به‌ طور کلی از عالم طبیعت جدا شده، به برزخ منتقل می‌گردد. بنابراین طبق سنت الهی هنگامی‌که قوه نفس برحسب استعداد خود، کمالاتی که امکان آن را داشت، گرفت و مستقل شد دیگر امکان ندارد به مقدار آنی در این بدن بماند؛ لذا موت محقق می‌شود.


(۱) ابن منظور محمد بن مکرم‌، لسان العرب‌، دار صادر، بیروت‌، سال ۱۴۱۴ق‌، چاپ سوم.
(۲) طریحی فخر الدین، مجمع البحرین، ‌ تهران، ‌ کتابفروشی مرتضوی، ‌ ۱۳۷۵ش، چاپ سوم.
(۳) مصطفوی حسن، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم‌، تهران‌، بنگاه ترجمه و نشر کتاب‌، ۱۳۶۰ش‌.
(۴) فراهیدی خلیل بن احمد، کتاب العین‌، قم‌، انتشارات هجرت‌، ۱۴۱۰ق، ‌ چاپ دوم.
(۵) قرشی سید علی اکبر، قاموس قرآن‌، تهران‌، دار الکتب الإسلامیة، ۱۳۷۱ش‌، چاپ ششم.
(۶) مهیار رضا، فرهنگ ابجدی عربی- فارسی،.
(۷) تفسیر شریف لاهیجی‌.
(۸) حسینی شیرازی سید محمد، تقریب القرآن إلی الأذهان، بیروت‌، دارالعلوم، ‌ ۱۴۲۴ق، چاپ اول‌.


۱. ابن منظور محمد بن مکرم‌، لسان العرب‌، ج‌۲، ص۹۰، دار صادر، بیروت‌، سال ۱۴۱۴ق‌، چاپ سوم.    
۲. طریحی فخر الدین، مجمع البحرین، ج‌۴، ص۲۴۶، ‌ تهران، ‌ کتابفروشی مرتضوی، ‌ ۱۳۷۵ش، چاپ سوم.    
۳. مصطفوی حسن، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم‌، ج‌۱۱، ص۱۹۶، تهران‌، بنگاه ترجمه و نشر کتاب‌، ۱۳۶۰ش‌.
۴. ابن منظور محمد بن مکرم‌، لسان العرب‌، ج‌۱۴، ص۲۷۱، دار صادر، بیروت‌، سال ۱۴۱۴ق‌، چاپ سوم.    
۵. فراهیدی خلیل بن احمد، کتاب العین‌، ج‌۸، ص۷۵، قم‌، انتشارات هجرت‌، ۱۴۱۰ق، ‌ چاپ دوم.    
۶. قرشی سید علی اکبر، قاموس قرآن‌، ج‌۲، ص۳۶۰، تهران‌، دار الکتب الإسلامیة، ۱۳۷۱ش‌، چاپ ششم.
۷. ابن منظور محمد بن مکرم‌، لسان العرب‌، ج‌۱۴، ص۲۷۲، دار صادر، بیروت‌، سال ۱۴۱۴ق‌، چاپ سوم.    
۸. مهیار رضا، فرهنگ ابجدی عربی- فارسی، ج۱، ص۳۶،.
۹. الدخان/سوره۴۴، آیه۵۶.    
۱۰. تفسیر شریف لاهیجی‌، ج‌۴، ص۱۱۳.
۱۱. غافر/سوره۴۰، آیه۱۱.    
۱۲. مصطفوی حسن، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم‌، ج۱۱، ص۲۰۰، تهران‌، بنگاه ترجمه و نشر کتاب‌، ۱۳۶۰ش‌.
۱۳. حسینی شیرازی سید محمد، تقریب القرآن إلی الأذهان، ج‌۴، ص۵۹۵، بیروت‌، دارالعلوم، ‌ ۱۴۲۴ق، چاپ اول‌.
۱۴. حسینی شیرازی سید محمد، تقریب القرآن إلی الأذهان، ج‌۴، ص۵۹۵، بیروت‌، دارالعلوم، ‌ ۱۴۲۴ق، چاپ اول‌.
۱۵. خمینی، روح‌الله، شرح چهل حدیث، ص۳۲۳، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۸۸.    
۱۶. خمینی، روح‌الله، صحیفه امام، ج۱۹، ص۲۸۵، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۸۹.    
۱۷. خمینی، روح‌الله، تقریرات فلسفه امام خمینی، ج۳، ص۲۶۲، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۸۵.    
۱۸. خمینی، روح‌الله، تقریرات فلسفه امام خمینی، ج۳، ص۳۵-۳۶، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۸۵.    
۱۹. خمینی، روح‌الله، تقریرات فلسفه امام خمینی، ج۳، ص۴۰۵، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۸۵.    
۲۰. خمینی، روح‌الله، تقریرات فلسفه امام خمینی، ج۳، ص۲۶۴، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۸۵.    



پژوهشکده باقرالعلوم    
دانشنامه امام خمینی    ، تهران، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی    ، ۱۴۰۰ شمسی.


رده‌های این صفحه : دیدگاه های کلامی امام خمینی




جعبه ابزار