• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

معانی حسن و قبح

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف




معانی حسن و قبح به معانی مختلف وتعیین محل نزاع میان متکلمان اطلاق می‌شود.



حسن و قبح در سه معنای مختلف به کار می‌رود:

۱.۱ - معنای اول

حسن و قبح به معنای کمال و نقص؛ برای مثال، وقتی گفته می‌شود: «فلان امر حسن است» یعنی برای نفس انسان کمال است، و یا وقتی گفته می‌شود: «فلان امر قبیح است»؛ یعنی برای نفس نقص به شمار می‌آید.
حسن و قبح به این معنا، هم وصف افعال اختیاری انسان است و هم وصف متعلقات افعال انسان.
حسن و قبح به این معنا مورد نزاع عدلیه و اشاعره نیست، بلکه اشاعره نیز قبول دارند که حسن و قبح به معنای کمال و نقصان، یک امر عقلی است و عقل در فهم آن مستقل است.

۱.۲ - معنای دوم

حسن و قبح به معنای لذت و الم یا ملائمت و منافرت با نفس؛ برای مثال، وقتی گفته می‌شود: «فلان امر قبیح است» یعنی با طبع انسان ناسازگار بوده و انسان از آن تنفر دارد، و یا وقتی گفته می‌شود: «فلان امر حسن است» یعنی با طبع انسان سازگاری داشته و برای او خوشایند است. حسن و قبح به این معنا، هم وصف افعال اختیاری انسان قرار می‌گیرد و هم وصف متعلقات افعال انسان. به لحاظ حسن و قبح به این معنا، اشیا به سه دسته تقسیم می‌شود:
۱. اموری که بالفعل دارای حسن یا قبح می‌باشد؛
۲. اموری که بالفعل نه حُسن دارد و نه قبح، ولی به لحاظ عواقب خوب یا بدی که دارد، انسان آنها را به خوبی و بدی متصف می‌کند؛
۳. اموری که بالفعل قبیح بوده و نفس از آنها متنفر است، ولی به لحاظ عواقب مثبت و خوبی که دارد، عقل آن را نیکو می‌شمارد، مانند: خوردن داروی تلخ که بالفعل مورد تنفر است.
حسن و قبح به این معنا نیز مورد نزاع عدلیه و اشاعره نیست.

۱.۳ - معنای سوم

حسن و قبح به معنای مدح و ذم ؛ برای مثال، وقتی گفته می‌شود: «فلان کار حسن است» یعنی فاعل آن نزد عقلا مستحق مدح و ستایش است، و یا وقتی گفته می‌شود «فلان کار قبیح است» یعنی فاعل آن نزد عقلا مستحق ذم و نکوهش است. حسن و قبح به این معنا مخصوص افعال اختیاری است.
نزاع اشاعره و عدلیه در این معنای حسن و قبح است؛ اشاعره معتقدند عقل عقلا جدای از بیان شارع نمی‌تواند درک کند این کار حسن است یا قبیح، ولی عدلیه می‌گویند: عقل عقلای عالم به طور مستقل این معنا را درک می‌کند.


میان معانی سه گانه حسن و قبح رابطه عام و خاص مطلق برقرار است؛ به این معنا که برخی از کارها ممکن است دارای حسن و قبح به هر سه معنا باشد، مانند: علم آموزی و احسان که هم کمال برای نفس است و هم خوشایند آن، و هم نزد عقلا سبب استحقاق مدح می‌گردد، و برخی از کارها امکان دارد یکی از معانی سه گانه حسن و قبح را داشته باشد، مانند: غنا و آوازخوانی که به خاطر ملائمت و خوشایندی با نفس پسندیده است، ولی حسن به معنای اول و سوم نیست؛ یعنی آوازخوانی یک کمال برای نفس نیست و عقلا نیز حکم به بایسته بودن غنا نمی‌کنند.


برخی برای حسن و قبح چهار معنا بر شمرده و معتقدند حسن در معنای مصلحت و قبح در معنای مفسده نیز به کار می‌رود.
[۴] بحرالعلوم، محمد، الاجتهاد اصوله و احکامه، ص۹۳.
[۵] فخر رازی، محمد بن عمر، المحصول فی علم اصول الفقه، ج۱، ص۱۲۳.



۱. مظفر، محمد رضا، اصول الفقه، ج۱، ص۲۱۰.    
۲. اصفهانی، محمد تقی بن عبد الرحیم، هدایة المسترشدین فی شرح معالم الدین، ص۴۳۳.    
۳. حیدر، محمد صنقور علی، المعجم الاصولی، ج۲، ص۲۴.    
۴. بحرالعلوم، محمد، الاجتهاد اصوله و احکامه، ص۹۳.
۵. فخر رازی، محمد بن عمر، المحصول فی علم اصول الفقه، ج۱، ص۱۲۳.



فرهنگ‌نامه اصول فقه، تدوین توسط مرکز اطلاعات و مدارک اسلامی، ص۷۴۸، برگرفته از مقاله «معانی حسن و قبح».    



جعبه ابزار