• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

مفسران پس از تابعان

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



بسیاری از تابعان در محضر صحابه رسول اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) تفسیر قرآن را فرا گرفتند. پس از دوران تابعان، مفسران نامی بزرگی در صحنه تفسیر درخشیدند که آثار گرانبهای آنان در طول تاریخ برای مفسران به عنوان منابع اصیل تفسیری شناخته شده است. برخی از این تفاسیر در دست است و به چاپ رسیده یا به‌گونه‌ای پراکنده در متون معتبر تفسیری مانند تفسیرهای طبری و تبیان و طبرسی و ابن کثیر و جز آن، باقی مانده است.

فهرست مندرجات

۱ - مشهورترین مفسران بعد تابعان
       ۱.۱ - ضحاک
       ۱.۲ - شهر بن حوشب
              ۱.۲.۱ - ابن حوشب در بیان کلینی
       ۱.۳ - سدی کبیر
       ۱.۴ - ابن ابی‌نجیح
       ۱.۵ - واصل بن عطاء
       ۱.۶ - عطاء خراسانی
       ۱.۷ - ابونضر کلبی
       ۱.۸ - ابوحمزه ثمالی
              ۱.۸.۱ - قول رجال عامه در مورد ابوحمزه
       ۱.۹ - شبل بن عباد
       ۱.۱۰ - ابن جریج
       ۱.۱۱ - یحیی بن کثیر
       ۱.۱۲ - مقاتل بن حیان
       ۱.۱۳ - مقاتل بن سلیمان
       ۱.۱۴ - معمر
       ۱.۱۵ - ابوجارود
       ۱.۱۶ - شعبه
       ۱.۱۷ - ورقاء بن عمرو
       ۱.۱۸ - سفیان ثوری
       ۱.۱۹ - ابن عیینه
              ۱.۱۹.۱ - قول نجاشی درباره ابن عیینه
       ۱.۲۰ - ابن زید
              ۱.۲۰.۱ - اقوال حدیث‌شناسان
              ۱.۲۰.۲ - قول مرحوم طوسی و کلینی
       ۱.۲۱ - ابومعاویه
       ۱.۲۲ - سدی صغیر
       ۱.۲۳ - وکیع
       ۱.۲۴ - ابن کیسان اصم
       ۱.۲۵ - فراء
       ۱.۲۶ - ابومنذر کلبی
       ۱.۲۷ - روح بن عباده
       ۱.۲۸ - یزید بن‌هارون
       ۱.۲۹ - صنعانی
       ۱.۳۰ - فریابی
       ۱.۳۱ - قبیصة بن عامر
       ۱.۳۲ - ابوحذیفه
       ۱.۳۳ - جبّائی
       ۱.۳۴ - عیاشی
       ۱.۳۵ - ابومسلم
       ۱.۳۶ - قمی
       ۱.۳۷ - رمانی
۲ - پانویس
۳ - منبع


پس از دوران تابعان، مفسران نامی بزرگی در صحنه تفسیر درخشیدند که آثار گران‌بهای آنان در طول تاریخ برای مفسران به عنوان منابع اصیل تفسیری -چه در زمینه نقل و چه در باب اجتهاد- شناخته شده است؛ برخی از این تفاسیر در دست است و به چاپ رسیده یا به‌گونه پراکنده در متون معتبر تفسیری مانند تفسیرهای طبری و تبیان و طبرسی و ابن کثیر و جز آن، باقی مانده است. در این فصل به اجمال مشهورترین مفسران پس از دوران تابعان را به خوانندگان ارجمند می‌شناسانیم:

۱.۱ - ضحاک

ضحاک بن مزاحم هلالی، ابوالقاسم خراسانی (متوفای ۱۰۵) مفسری توانا بود و از تابعان بزرگ به ویژه سعید بن جبیر روایت کرده است. او در تفسیر، بسیار تواناست و آراء استوار و بی‌مانندی دارد؛ چنان‌که ابن کثیر در تفسیر واژه ترائب از وی روایت کرده و این کلمه را به استخوان‌های جفت در بدن از جمله دو استخوان بالای رستنگاه مو، میان دو ران معنا و به این وسیله معضلی را حل کرده است.
او دارای دو تفسیر کبیر و صغیر است که هر دو، مرجع تفاسیری همچون طبری و طبرسی قرار گرفته است. ضحاک از اصحاب امام زین العابدین (علیه‌السّلام) شمرده می‌شود. شرح حال او به هنگام بیان اسناد تفسیری منسوب به ابن عباس (سند ششم) آورده شد.

۱.۲ - شهر بن حوشب

ابوسعید شهر بن حوشب اشعری (متوفای ۱۱۱)؛ از‌ ام‌سلمه و بلال (موذن پیامبر) و سلمان فارسی و ابوذر و ابوسعید خدری و ابوعبید (آزاد شده پیامبر) و جابر و ابوامامه، روایت کرده است. بسیاری از اقران وی و نیز بسیاری از تابعان از او روایت کرده‌اند. احمد بن حنبل او را موثق دانسته و از او به نیکی یاد کرده است. ترمذی از بخاری چنین نقل کرده است: حدیث شهر بن حوشب نیکو و شان او والا و استوار است. ابن معین از او به ثبت ثقه یاد کرده است. عجلی نیز او را تابعی و ثقه دانسته است.
[۳] ابن حجر عسقلانی، احمد بن علی، تهذیب التهذیب، ج۴، ص۳۷۱.


۱.۲.۱ - ابن حوشب در بیان کلینی

شیخ کلینی او را در زمره صحابه مولا امیر مؤمنان (علیه‌السّلام) یاد کرده است. از امام ابوجعفر باقر (علیه‌السّلام) نیز، از طریق ابوحمزه ثمالی، روایت کرده است. کلینی در ابواب مختلف کافی از او روایت دارد؛ به ویژه در باب الاشارة و النص علی الحسن بن علی (کتاب الحجه) از او روایت می‌کند که مولا امیر مؤمنان (علیه‌السّلام) هنگامی که به کوفه مهاجرت کرد، نوشته‌ها و وصیت‌نامه خود را نزد‌ ام‌سلمه به ودیعت نهاد و‌ ام‌سلمه پس از بازگشت امام حسن (علیه‌السّلام) به مدینه آنها را به آن حضرت تسلیم کرد. حدیث او از امام باقر (علیه‌السّلام) در تفسیر آیه و ان من اهل الکتاب الا لیومنن به قبل موته نزد حجاج بن یوسف، معروف است. البته حجاج دوران امامت امام باقر (علیه‌السّلام) را درک نکرده است؛ زیرا هلاکت او در سال ۹۵، سال وفات امام سجاد (علیه‌السّلام) بوده است. بنابراین، فخر رازی روایت یاد شده را درباره محمد بن حنفیه آورده است، ولی ممکن است نقل روایت از امام باقر (علیه‌السّلام) در دوران حیات پدرش بوده باشد یا در همان سال وفات پدر که پایان عمر حجاج نیز بوده است. پوشیده نماند همین رابطه شهر بن حوشب با خاندان رسالت و علاقه او به اهل بیت (علیهم‌السلام)، موجب گردیده است تا برخی از عامه او را مورد طعن قرار دهند.
[۹] ر. ک: ابن حجر عسقلانی، احمد بن علی، تهذیب التهذیب، ج۴، ص۳۷۰.
ابن حجر، او را با عنوان صدوق یاد می‌کند و در عین حال می‌گوید: احادیث مرسل و افسانه‌وار بسیار دارد. طبری در تفسیر از او روایت کرده است، و آیات مشابه؛ ولی طبرسی و قمی، بیشتر از طریق ابوحمزه و به واسطه شهر بن حوشب از امام محمد باقر (علیه‌السّلام) روایت می‌کنند. مفسران ابن حوشب را در روایات تفسیری، بیشتر در ردیف ضحاک و دیگر اتباع تابعان قرار داده‌اند.

۱.۳ - سدی کبیر

اسماعیل بن عبدالرحمان ابومحمد قرشی کوفی (متوفای ۱۲۸)، از تابعان بزرگ تابعان شمرده می‌شود. تفسیر او جزو بزرگترین منابع تفسیر نقلی به شمار می‌رود و در جامع‌البیان طبری و الدرالمنثور سیوطی و دیگر تفاسیر نقلی معتبر، از آن فراوان گرفته شده است. رجالیان او را توثیق کرده و در صحاح از او روایت آورده‌اند، گرچه او را در تشیع افراطی می‌دانند. جلال‌الدین سیوطی تفسیر او را بهترین تفاسیر شمرده است. این تفسیر اخیرا با جمع‌آوری و تحقیق دکتر محمد عطا یوسف در مصر به چاپ رسیده است.
شیخ ابوجعفر طوسی، سدی را در زمره صحابه امام زین العابدین (علیه‌السّلام) شمرده و با عنوان مفسر قرآن از او یاد کرده است. گوشه‌ای از شرح حال او هنگام بیان اسناد تفسیری منسوب به ابن عباس (سند چهارم) آورده شد.

۱.۴ - ابن ابی‌نجیح

ابویسار عبدالله بن ابی‌نجیح یسار ثقفی کوفی (متوفای ۱۳۱) تفسیری دارد که از مجاهد روایت کرده است. او مورد اعتماد اهل حدیث و تفسیر است. احمد بن حنبل می‌گوید: ابن ابی‌نجیح ثقه و پدر او از برترین بندگان خدا بوده است. ذهبی می‌گوید: او از مشایخ مورد اعتماد است. بخاری در باب تفسیر از کتاب صحیح خود بر این تفسیر اعتماد کرده است.
ابن تیمیه می‌گوید: تفسیر ابن ابی‌نجیح که از طریق مجاهد نقل کرده است، از صحیح‌ترین تفاسیر است، بلکه در دست اهل تفسیر، تفسیری درست‌تر از تفسیر وی وجود ندارد. این تفسیر، در سال ۱۳۶۷ به همت مجمع البحوث الاسلامیه پاکستان به چاپ رسیده است.
[۱۷] ابن تیمیه حرانی، احمد بن عبدالحلیم، تفسیر سوره اخلاص، ص۹۴.
[۱۸] ابن تیمیه حرانی، احمد بن عبدالحلیم، تفسیر سوره اخلاص، مقدمه آن به قلم عبدالرحمان طاهر، ص۶۰.
در تفسیر طبری و جز آن، فراوان از وی روایت شده است. هنگام شرح حال مجاهد درباره او سخن گفته‌ایم.

۱.۵ - واصل بن عطاء

ابوحذیفه واصل بن عطاء غزال بصری، شیخ معتزله و موسس مذهب اعتزال (متوفای ۱۳۱) کتاب‌های متعددی دارد از جمله: معانی‌القرآن.
وی به مقام والای مولا امیر مؤمنان علی (علیه‌السّلام) پای‌بند بود و بر دیگران مقدم می‌داشت و اصول مذهب تشیع را از جمله قول به رجعت را پذیرفته بود. شرح حال او را سیدمرتضی علم‌الهدی و دیگر بزرگان اهل تحقیق آورده‌اند.

۱.۶ - عطاء خراسانی

عطاء بن ابی‌مسلم میسرة ابوایوب خراسانی (متوفای ۱۳۵) ساکن دمشق بود و با هیچ یک از صحابه جز انس بن مالک ملاقاتی نداشته است. روایات او از صحابه به ویژه ابن عباس مرسله است. ابوحاتم او را توثیق کرده است.
وی تفسیر مختصری دارد که تاکنون مخطوط مانده و ابوجعفر طبری از آن نقل می‌کند که از طریق عمران کلاعی از یحیی بن صالح از ابوازهر لخمی از عطاء خراسانی است. همچنین کتابی دارد در ناسخ و منسوخ که مورد استفاده متاخرین قرار گرفته است.
[۲۲] فؤاد سزگین، تاریخ التراث العربی، المجلد الاول، ج۱، ص۷۹ – ۷۸.
ابونعیم اصفهانی وی را با نام عطاء بن میسره یاد می‌کند و او را فقیهی کامل و واعظی عامل به شمار می‌آورد و مواعظ و‌ اندرزهای فراوانی از وی نقل می‌کند که بر کمال عرفانی وی دلالت دارد.
[۲۴] ر. ک: ابونعیم اصفهانی، احمد بن عبدالله، حلیةالاولیاء، ص۲۰۹ - ۱۹۳، شماره ۳۱۷.


۱.۷ - ابونضر کلبی

ابونضر محمد بن سائب (متوفای ۱۴۶) عالم به انساب و مفسری عالی قدر است. جلال‌الدین سیوطی می‌گوید: کسی تفسیری به بلندی و پرمحتوایی تفسیر وی ننگاشته است. ابن خلکان درباره او می‌گوید: صاحب تفسیر و عالم به انساب است و در این دو رشته مقام پیشوایی داشت. تفسیر او (نسخه‌های معتبر خطی آن) هم‌چنان در دست است. شرح حال مفصل او هنگام بیان اسناد تفسیری منسوب به ابن عباس (سند نهم) گذشت.

۱.۸ - ابوحمزه ثمالی

ثابت بن دینار ابوحمزه ثمالی ازدی کوفی (متوفای ۱۴۸) از بزرگان اهل حدیث و مقربان درگاه اهل بیت (علیهم‌السّلام) شمرده می‌شود. فضل بن شاذان روایت می‌کند که امام علی بن موسی‌الرضا (علیه‌السّلام) درباره او فرمود: ابوحمزه ثمالی، لقمان (یا سلمان) زمان خود بود. او محضر پربرکت سه امام معصوم: علی بن الحسین، محمد بن علی و جعفر بن محمد (علیهم‌السّلام) را تماما برهه‌ای از دوران امامت موسی بن جعفر (علیه‌السّلام) را درک کرده و مورد عنایت آنان بوده است.
صدوق، نجاشی، طوسی، ابن داود و علامه حلی او را مورد اعتماد دانسته‌اند. ابن ندیم درباره او می‌گوید: او از نخبگان ثقات است. سیدحسن صدر نیز او را چنین ستوده است: بزرگ شیعیان کوفه بود و همگان از سخن او شنوایی داشتند. صارم‌الدین درباره او می‌گوید: او نماد تشیع و شاخصه شیعیان شمرده می‌شود.

۱.۸.۱ - قول رجال عامه در مورد ابوحمزه

برخی از رجالیان عامه او را به سبب تشیع قدح کرده‌اند، ولی حاکم نیشابوری او را توثیق کرده و در المستدرک از او روایت کرده و سند آن را -طبق نظر بخاری و مسلم- صحیح دانسته است. حاکم می‌گوید: قدحی جز به دلیل انتساب او به تشیع، درباره او گفته نشده؛ در صورتی که شیخین (بخاری و مسلم) از او روایت دارند. بزرگان اهل حدیث (از اهل سنت) به همین دلیل، به قدح رجالیان ارجی ننهاده و از او بسیار روایت کرده‌اند؛ از جمله: ترمذی، ابن ماجه، خطیب بغدادی، ابن ابی‌شیبه، ابوجعفر طحاوی، حاکم نیشابوری، ابن قتیبه، ابونعیم و جز آنان.
عادل نویهض درباره او می‌گوید: فقیه امامی و از بزرگان رجال حدیث و از ثقات شمرده می‌شود و مفسری زاهد و از اهل کوفه است. داوودی می‌گوید: ترمذی و ابن ماجه از او روایت دارند و او دارای تفسیر می‌باشد.
ابوجعفر طبری، ثعلبی، ابن کثیر، قرطبی، سیوطی، ابوحیان‌ اندلسی، بغوی، حاکم، ابوالفرج، بیهقی، ابن عدی، ابن الانباری، ابن اسحاق و جز آنان، در تفسیر از او روایت کرده‌اند. گذشته از عنایت زیادی که بزرگان امامیه به ابوحمزه و روایات او -چه در فقه و چه در تفسیر- دارند،
[۲۵] ر. ک: ابن دینار، ثابت، مقدمه تفسیر ابوحمزه، گردآوری استاد عبدالرزاق حرزالدین، ص۲۵ - ۲۰.
تفسیر او یکی از مراجع تفسیری به شمار می‌رود که در تفسیر طبری، مجمع البیان و غیره، از آن فراوان آورده شده است. اخیرا استاد عبدالرزاق حرزالدین آن را جمع آوری و به صورت جداگانه به شیوه‌ای پسندیده و شایان توجه به چاپ رسانده است.

۱.۹ - شبل بن عباد

ابوداوود شبل بن عباد مکی (متوفای ۱۴۸) از قراء و مفسران شناخته شده است. ابوجعفر طبری از طریق مثنی بن ابراهیم از ابوحذیفه از وی در تفسیر و تاریخ روایت دارد و یکی از منابع تفسیری ثعلبی در الکشف و البیان به شمار می‌رود. احمد بن حنبل و یحیی بن معین او را توثیق نموده‌اند. ابن حبان او را در ثقات یاد کرده است.
[۲۶] سزگین، فواد، تاریخ التراث العربی، مجلد اول، ج۱، ص۸۲.


۱.۱۰ - ابن جریج

ابن جُرَیج عبدالملک بن عبدالعزیز بن جریج؛ اصالتا رومی است. در سال ۸۰ در مکه متولد شد و به سال ۱۵۰ در همان‌جا وفات یافت. او فقیه حرم مکی و امام اهل حجاز شمرده می‌شود و اول کسی است که در جمع و تدوین حدیث، نظم و ترتیب خاصی را در مکه به وجود آورد.
احمد بن حنبل درباره او می‌گوید: او گنجینه دانش بود. در فراگیری دانش شهره بود. آراء ابن عباس را در تفسیر از شاگردان او فرا گرفت. ابن جریج تفسیری دارد که ماخذ طبری و ثعلبی و دیگران بوده است. نسخه‌ای از آن نزد سید بن طاووس بوده که از آن به نسخة عتیقة جیدة یاد می‌کند و در کتاب سعدالسعود که به سال ۶۵۱ تالیف شده است، بخش‌هایی از آن را نقل می‌کند.
[۲۹] ر. ک: کلبر، اتان، کتاب خانه ابن طاووس، ص۵۳۶، شماره ۵۶۲.

این تفسیر با استخراج و تحقیق علی حسن عبدالغنی در مصر به چاپ رسیده است.
[۳۰] ر. ک: طالقانی، عبدالوهاب، تاریخ تفسیر، ص۱۱۵.
شرح حال او هنگام بیان اسناد تفسیری منسوب به ابن عباس (سند پنجم) گذشت.

۱.۱۱ - یحیی بن کثیر

ابوالنضر یحیی بن کثیر (متوفای حدود ۱۵۰) از اصحاب حسن بصری به شمار می‌رود و از عطاء بن سائب، تابعی معروف، روایت دارد. ابن حجر او را از جمله راویان امام جعفر بن محمد صادق (علیه‌السّلام) می‌شمارد و از ساجی نقل می‌کند که درباره او گفته است: به پیروی از مذهب تشیع شهرت دارد. رجالیات عامه او را از حیث صحت روایت، ضعیف شمرده‌اند؛ ولی عمرو بن علی درباره او می‌گوید: از روی عمد لب به دروغ نگشوده است؛ گرچه گاه خطا یا اشتباه دارد. سال وفات او را مشخص نکرده‌اند، ولی وفات حسن بصری در سال ۱۱۰ و وفات عطاء بن سائب در سال ۱۳۶ و وفات امام صادق (علیه‌السّلام) در سال ۱۴۸ روی داده است. بنابراین، وی تا نیمه‌های قرن دوم حیات داشته است. طبرسی در تفسیر آیه «و اتوا به متشابها؛ » و غیره از او روایت دارد.
[۳۳] طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، ج۱، ص۶۵.


۱.۱۲ - مقاتل بن حیان

ابوبسطام مقاتل بن حیان نَبَطی بلخی معروف به خراز (متوفای ۱۵۰) تفسیری دارد که ابوجعفر طبری و ثعلبی از آن بهره گرفته‌اند.
وی از سعید بن مسیب و عکرمه و شهر بن حوشب و قتاده و ضحاک و دیگر بزرگان تابعان و اتباع تابعان روایت دارد. ابن حبان او را در ثقات آورده است.
[۳۴] سزگین، فواد، تاریخ التراث العربی، مجلد اول ج۱، ص۸۴.


۱.۱۳ - مقاتل بن سلیمان

ابوالحسن مقاتل بن سلیمان بن بشیر ازدی بلخی (متوفای ۱۵۰) از عطاء بن ابی‌رباح و عطیة بن سعد عوفی و مجاهد و ضحاک روایت دارد.
او را به دانش فراوان و وثاقت وصف کرده‌اند. محمد بن ادریس شافعی می‌گوید: فرزانگان دانشور در تفسیر، سفره‌نشین مقاتل بن سلیمان می‌باشند. سفیان بن عیینه او را ستوده است.
درباره قرآن کتاب‌های فراوانی نوشته و صاحب تفسیر است. از جمله تفسیر کبیر که کهن‌ترین تفسیر کامل شمرده می‌شود. دکتر عبدالله شحاته نسخه‌های متعدد آن را از کتابخانه‌های بزرگ جهان جمع‌آوری کرده و به تحقیق آن پرداخته و برای چاپ و نشر آماده ساخته است.
[۳۷] سزگین، فواد، تاریخ التراث العربی، مجلد اول، ج۱، ص۸۵.


۱.۱۴ - معمر

ابوعروة معمر بن راشد ازدی حدانی بصری (متوفای ۱۵۳) مَعمَر پس از وفات حسن بصری به یمن، مهاجرت کرد و همان‌جا ماند.
از بیشتر تابعان، حدیث نقل کرده است و بسیاری از بزرگان حدیث به ویژه صنعانیان از او روایت کرده‌اند. خود او می‌گوید: در سن ۱۴ سالگی برای کسب دانش خدمت قتاده حضور یافتم، هر چه را بر من می‌خواند فرا می‌گرفتم. اکنون نیز فراموش نکرده‌ام.
معمر، همواره از اقران خود پیشتر بود. همگان او را توثیق کرده‌اند. عمرو بن علی درباره او می‌گوید: از راستگوترین مردم بود. هنگامی که وارد یمن شد، مردم یمن برای آنکه او را پای‌بند آنجا سازند، همسری یمنی به ازدواج او در آوردند.
نسائی او را ثقه و امین خوانده است. احمد بن حنبل از عبدالرزاق شاگرد او، از عبدالملک بن جریج نقل می‌کند که گفت: بر شما باد تا از این مرد (معمر بن راشد) دست برندارید؛ زیرا در این زمان، کسی داناتر از وی باقی نمانده است.
ابن حبان او را فقیهی حافظ حدیث و با اتقان و اهل ورع توصیف نموده و امام شافعی نیز از او به نیکی یاد کرده است.

۱.۱۵ - ابوجارود

زیاد بن منذر همدانی کوفی خارفی؛ بخاری درگذشت او را بین سال‌های ۱۵۰ تا ۱۶۰ دانسته است. او از بسیاری از تابعان مانند عطیه عوفی، اصبغ بن نباته، حسن بصری و عبدالله بن حسن روایت کرده است.
او تفسیری دارد که از امام باقر (علیه‌السّلام) روایت کرده و این تفسیر در تفسیر قمی آمده است. طبرسی و دیگران نیز از ابوجارود روایت کرده‌اند.
او نخست در زمره خواص امام باقر (علیه‌السّلام) و سپس امام صادق (علیه‌السّلام) بود، ولی پس از قیام زید بن علی از هواداران او گردید و از امام صادق (علیه‌السّلام) کناره گرفت و در این راه به‌اندازه‌ای گستاخانه رفتار کرد که مورد نفرت و نفرین حضرت قرار گرفت. او با لقب سُرحوب (حیوان نابینای دریایی) شهرت یافت و فرقه سرحوبیه -زیدیه منتسب به اوست. رجالیان عامه و خاصه او را -در نقل حدیث- ضعیف شمرده‌اند.

۱.۱۶ - شعبه

شعبة بن حجاج بن ورد ازدی بصری (متوفای ۱۶۰) از تابعان تابعان و از محدثان و محققان بزرگ به شمار می‌رود.
شعبه، اول کسی بود که تدوین حدیث کرد و از احوال محدثان گزارش‌هایی تهیه نمود. مشایخ و بزرگان فقه و حدیث از او روایت دارند و بر وثاقت و اتقان او اتفاق نظر دارند. شافعی می‌گوید: اگر شعبه نبود روایت حدیث در عراق شناخته نمی‌شد. احمد بن حنبل می‌گوید: شعبه خود امتی بود. حاکم می‌گوید: شعبه پیشوای پیشوایان در حدیث بود. او از دو نفر صحابی (انس بن مالک و عمرو بن سلمه) و چهار صد تن از تابعان روایت دارد. شیخ ابوجعفر طوسی او را در زمره صحابه امام صادق (علیه‌السّلام) آورده است. از آثار برجسته او تفسیر قرآن کریم است. زرکشی نیز او را در زمره مفسران پس از تابعان شمرده است.
[۴۸] بحرانی، سیدهاشم، البرهان، ج۲، ص۱۵۹.
استاد حسن سندوبی مصری در پاورقی کتاب البیان و التبیین نوشته جاحظ، می‌گوید: شعبه، شیعی مذهب و از ارباب حدیث است.

۱.۱۷ - ورقاء بن عمرو

ابوبشر ورقاء بن عمر بن کلیب شیبانی یشکری کوفی مروزی (متوفای حدود ۱۶۰) محدث و مفسر که در درجه اول بر تفسیر مجاهد به روایت عبدالله بن ابی‌نجیح تکیه دارد.
علما، تفسیر او را به خوبی وصف کرده‌اند. طبری و ثعلبی در تفسیر خود از آن بهره گرفته‌اند. ذهبی او را به پیشوا و حجت و شیخ اهل سنت یاد کرده است. احمد بن حنبل و یحیی بن معین، تفسیر او را که به واسطه ابن ابی‌نجیح از مجاهد گرفته است، بر تفسیر شیبان که از قتاده گرفته، ترجیح داده‌اند.
[۵۱] سزگین، فواد، تاریخ التراث، مجلد اول، ج۱، ص۸۶.


۱.۱۸ - سفیان ثوری

ابوعبدالله سفیان بن سعید بن مسروق (متوفای ۱۶۱) تفسیر کوتاهی به روایت ابوجعفر محمد از ابوحذیفه نهدی از سفیان ثوری دارد که سفیان آن را از تابعان بزرگ گرفته است. مدیر کتابخانه رضا در رامبور هند آن را تصحیح و تحقیق و چاپ و منتشر کرده است.
سفیان از مشاهیر علما و محدثان عصر خویش به شمار می‌رفت. می‌گویند: به مذهب زیدیه گرویده بود. علامه در خلاصه می‌گوید: او بر مذهب ما نیست. ثقةالاسلام کلینی از او روایت کرده است.

۱.۱۹ - ابن عیینه

ابومحمد سفیان بن عیینه هلالی کوفی، ابن عُیَینه در سال ۱۶۳ در مکه رحل اقامت افکند و همان‌جا ماند تا اینکه در سال ۱۹۸ در گذشت. او از بزرگان سلف، از جمله امام جعفر بن محمد صادق (علیه‌السّلام) روایت کرده است و بسیاری از بزرگان اهل حدیث نیز از او روایت کرده‌اند.
احمد بن حنبل می‌گوید: در میان فقیهان کسی را به‌اندازه او دانا به قرآن و سنن ندیدم. ابن سعد او را ثقه، ثبت، کثیرالحدیث و حجت می‌خواند، امام شافعی می‌گوید: کسی را در فرآوردن مسائل علمی مانند ابن عیینه ندیدم. هیچ کس نسبت به مسائل فقهی از او آشناتر نبود. درباره علم و فقاهت و حدیث و گستردگی دانش وی سخن بسیار گفته‌اند.

۱.۱۹.۱ - قول نجاشی درباره ابن عیینه

نجاشی می‌گوید: او نوشته‌ای دارد که از گفتار جعفر بن محمد فراهم آورده است؛ آنگاه طریق (سند) خود را نسبت به آن نوشته، از وی بیان می‌کند. شیخ طوسی و برقی او را از اصحاب امام صادق (علیه‌السّلام) شمرده‌اند. ابن داود او را از ممدوحین یاد می‌کند. احادیثی که درباره ذم وی آورده‌اند، به سفیان ثوری مربوط است. ثقةالاسلام کلینی در کافی و شیخ طوسی در تهذیب و علی بن ابراهیم قمی در تفسیر از او روایت کرده‌اند.

۱.۲۰ - ابن زید

عبدالرحمان بن زید بن اسلم عدوی مدنی (متوفای ۱۸۲) مشهور به ابوزید؛ پدر او از فقیهان به نام مدینه بود. خود او جزو مفسران و فقیهان به شمار می‌رود. کتاب او در تفسیر معروف است و یکی از مراجع تفسیری بزرگ شمرده می‌شود.
فؤاد سزگین می‌گوید: ابوجعفر طبری بیش از ۱۸۰۰ بار از وی -با واسطه عبدالله بن وهب- روایت کرده است. طبری نیز فراوان از وی روایت کرده است؛ بیشتر با عنوان ابن زید و گاه ابوزید نام او را برده است. آراء او در همه تفاسیر سلف و خلف مطرح است و این نکته، دلیل جایگاه بلند او در تفسیر است. به عنوان نمونه، عبدالرزاق بن همام صنعانی (متوفای ۲۱۱) و وکیع بن جراح رؤاسی و سفیان بن عیینه هلالی کوفی (متوفای ۱۹۸) و دیگران، آراء او را در تفاسیر خود آورده‌اند.

۱.۲۰.۱ - اقوال حدیث‌شناسان

برخی او را در باب نقل حدیث ضعیف دانسته‌اند، ولی امام ابواحمد عبدالله بن عدی درباره او می‌گوید: او دارای احادیث خوب و مورد قبول است و مردم به او اعتماد دارند و او را راستگو می‌شمارند -و اضافه می‌کند:- او از کسانی که احادیث آنان، قابل ثبت و ضبط است به شمار می‌آید. داووی می‌گوید: ترمذی و ابن ماجه در کتب حدیثی خود از او حدیث نقل کرده‌اند.

۱.۲۰.۲ - قول مرحوم طوسی و کلینی

شیخ ابوجعفر طوسی او را در شمار اصحاب امام صادق (علیه‌السّلام) آورده است. ثقةالاسلام کلینی در کتاب کافی در ابواب مختلف از او روایت نقل کرده است و افرادی همچون محمد بن فضیل بن کثیر ازدی از او روایت کرده‌اند که شیخ مفید -در رساله عددیه- درباره او می‌گوید: او از فقیهان و سرآمد بزرگان است و از کسانی است که حلال و حرام و فتوا و احکام از ایشان اخذ می‌شود و راه طعنه بر آنان بسته است.
[۶۴] خویی، سیدابوالقاسم، معجم رجال الحدیث، ج۱۷، ص۱۴۷.


۱.۲۱ - ابومعاویه

هُشیم بن بشیر سُلَمی واسطی (متوفای ۱۸۳) از مشایخ احمد بن حنبل؛ فقیه و محدث و مفسری توانا بود. وی یکی از منابع ابن جریر طبری در تفسیر و تاریخ است. ثعلبی و دیگران نیز در تفسیر از او بهره گرفته‌اند.
او مفسر و فقیه و از ثقات محدثین بغداد به شمار می‌رفت. ذهبی می‌گوید: بدون شک وی از حافظان حدیث است، جز آنکه شیوه تدلیس داشت و از کسانی روایت می‌کرد که آنان را ندیده و از آنان نشنیده بود.
[۶۶] ذهبی، شمس الدین محمد بن احمد، طبقات القراء، ج۱، ص۱۶۰.
[۶۷] سزگین، فواد، تاریخ التراث العربی، مجلد اول، ج۱، ص۸۸.


۱.۲۲ - سدی صغیر

محمد بن مروان بن عبدالله بن اسماعیل نواده سدی کبیر (متوفای ۱۸۶) صاحب تفسیر و راوی تفسیر محمد بن سائب کلبی است. بزرگانی همچون اصمعی و هشام بن عبیدالله رازی و یوسف بن عدی از وی روایت کرده‌اند. این خود دلیل اعتبار وی است؛ هر چند برخی از رجالیان عامه -طبق عادت- او را تضعیف کرده‌اند. در پایان سند نهم از اسناد تفسیری منسوب به ابن عباس از او یاد کردیم.

۱.۲۳ - وکیع

وکیع بن جراح بن ملیح رواسی کوفی (متوفای ۱۹۶) از حافظان بزرگ حدیث به شمار می‌رود و یکی از برجسته‌ترین علمای وقت دانسته شده است. رجالیان از او به وثاقت و امانت و راستگویی یاد کرده‌اند. علاوه بر زهد و پرهیز او از زخارف دنیا و گریزانی او از دربار امیران و سلاطین وقت، همه بزرگان -با آنکه بعضا او را با عنوان رافضی و از موالیان اهل بیت (علیهم‌السّلام) یاد می‌کنند- بر وثاقت و صداقت و امانت و زهد و ورع او اتفاق نظر دارند. ابن معین می‌گوید: نوشته‌ای نزد مروان بن معاویه دیدم که در آن هر یک مشایخ حدیث را با نعت و صفت خاصی یاد کرده بود؛ از جمله وکیع را با عنوان رافضی نوشته بود. محمد بن مروان می‌گوید: هر که را توصیف نموده‌اند، کمتر از آنچه درباره او گفته شده است یافتم؛ جز وکیع بن جراح که او را برتر از آن دیدم که درباره‌اش گفته‌اند. ابن معین می‌گوید: کس را که تنها برای خدا حدیث بگوید ندیدم جز وکیع. طالبان حدیث در زمان او همواره به سوی او روان بودند. ابن عمار می‌گوید: در کوفه، فقیه‌تر و داناتر از وکیع به احادیث یافت نمی‌شد.
[۷۲] خطیب بغدادی، احمد بن علی، تاریخ بغداد، ج۱۳، ص۴۹۶-۵۱۲.
[۷۳] ابونعیم اصفهانی، احمد بن عبدالله، حلیةالاولیاء، ج۸، ص۳۶۸ - ۳۸۰، شماره ۴۳۷.
احمد بن حنبل می‌گوید: فراگیرتر و حافظ‌تر از او نیافتم. وکیع پیشوای مسلمانان شمرده می‌شود.

۱.۲۴ - ابن کیسان اصم

ابوبکر عبدالرحمان بن کیسان اصم (متوفای حدود ۲۰۰) معاصر هشام بن حکم (متوفای ۱۹۰) ابن حجر می‌گوید: او در طبقه ابوهذیل علاف (متوفای ۲۱۶) و اقدم از اوست.
او از سران معتزله و دارای مقام ارجمندی است. قاضی عبدالجبار همدانی او را در طبقات المعتزله یاد می‌کند و او را از فصیح‌ترین، پارساترین و فقیه مردم به شمار می‌آورد. او تفسیری دارد بر مبنای اهل اعتزال (عقل‌گرایی) و نیز کتابی در اصول معارف اسلامی به نام المقالات فی الاصول که جایگاه بلندی در جامعه اسلامی دارد. ثعلبی از تفسیر وی بهره برده است.
[۷۵] سزگین، فواد، تاریخ التراث العربی، مجلد اول، ج۴، ص۶۱.
طبرسی نیز در مجمع البیان از آن فراوان یاد می‌کند.
[۷۷] ر. ک: طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، ج۱، ص۲۳۶، ذیل آیه ۱۵۴ سوره بقره
[۷۹] طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، ج۱، ص ۲۴۰، ذیل آیه ۱۵۸


۱.۲۵ - فراء

ابوزکریا یحیی بن زیاد (متوفای ۲۰۳) تفسیری به نام معانی القرآن دارد که اخیرا در سه جلد به چاپ رسیده است. در بخش تفاسیر ادبی از آن سخن خواهیم گفت.

۱.۲۶ - ابومنذر کلبی

ابومنذر هشام بن محمد بن سائب (متوفای ۲۰۴) صاحب کتاب الجمهرة؛ مانند پدرش دانشمندی عالی‌قدر است. او به رغم پدرش که بیش از یک کتاب (تفسیر کبیر) از خود به یادگار نگذاشت، بیش از ۱۰۰ کتاب باقی گذاشت. از پدرش و دیگر بزرگان دانش آموخت.
خود کلبی می‌گوید: بیماری‌ای برای من پیش آمد که بر اثر آن تمامی آنچه را فرا گرفته بودم فراموش کردم، خدمت امام صادق (علیه‌السّلام) رفتم. او شربت علمی به من نوشانید که تمامی آنچه را فراموش کرده بودم به یاد آوردم. «همانند همین داستان را درباره پدرش گفته‌اند که در شرح حال وی در سند نهم اسناد تفسیری ابن عباس گذشت.» وی مورد عنایت امام بود و امام او را به خود نزدیک می‌نشاند و همواره در تشویق و ترغیب وی در فراگیری علم مورد مهر و محبت خود قرار می‌داد.

۱.۲۷ - روح بن عباده

ابومحمد روح بن عباده بن علاء قیسی بصری (متوفای ۲۰۵) محدث و مفسر و از حافظان و ثقات شمرده می‌شود. از شعبه و ابن جریج و غیره روایت کرده و بزرگانی همچون احمد بن حنبل از او روایت کرده‌اند.
خطیب بغدادی می‌گوید: در سنن و احکام و تفسیر تالیف دارد و مورد ثقه است. ثعلبی در تفسیر از وی بهره برده است.
[۸۳] سزگین، فواد، تاریخ التراث العربی، مجلد اول، ج۱، ص۹۱.


۱.۲۸ - یزید بن‌هارون

ابوخالد یزید بن‌ هارون بن زاذان واسطی (متوفای ۲۰۶) از حافظان حدیث و ثقات شمرده می‌شود. او را به دانش فراوان توصیف می‌کنند.
وی تفسیری دارد که مورد بهره طبری قرار گرفته است. او در زمان خویش شهره آفاق بود. کسان بسیاری از او بهره گرفته‌اند. از جمله: احمد بن حنبل و ابن المدینی. او به امانت و وثاقت وصف شده است.
[۸۶] سزگین، فواد، تاریخ التراث العربی، مجلد اول، ج۱، ص۹۲.


۱.۲۹ - صنعانی

عبدالرزاق بن همام بن نافع حمیری (متوفای ۲۱۱) از محدثان و مفسران به نام است. او از اهالی صنعای یمن و از دست پروردگان معمر بن راشد (متوفای ۱۵۳) می‌باشد که از حافظان بزرگ حدیث و تفسیر و قرآن کریم بوده و افتخار شاگردی قتاده را داشته است. عبدالرزاق، تفسیر را از همین استاد فرزانه و نیز عبدالملک بن جریج و سفیان بن عیینه و دیگر تابعان بزرگ گرفته است. احمد بن حنبل و یحیی بن معین و دیگر بزرگان اهل حدیث از او روایت کرده‌اند. او دارای دو کتاب جامع و با ارزش است: الجامع الکبیر فی الحدیث و کتاب تفسیر که به تحقیق و استخراج دکتر عبدالمعطی امین قلعجی در بیروت به چاپ رسید.
[۸۹] طالقانی، عبدالوهاب، تاریخ تفسیر، ص۱۵۷.
شمس‌الدین داوودی درباره او می‌گوید: عبدالرزاق، حافظ احادیث معمر بن راشد بود. همگان او را موثق دانسته و در صحاح ستّه از او روایت کرده‌اند. تنها تشیع را بر وی خرده گرفته‌اند، ولی در تشیع نیز افراط‌گر نبود؛ بلکه علی (علیه‌السّلام) را دوست می‌داشت و دشمنان او را دشمن می‌دانست و از آنان نفرت داشت. ذهبی می‌گوید: او از منابع سرشار علمی به شمار می‌رفت. تفسیر او از منابع طبری و دیگر ارباب تفسیر نقلی است که فراوان از آن نقل کرده‌اند.

۱.۳۰ - فریابی

ابوعبدالله محمد بن یوسف بن واقد فریابی (متوفای ۲۱۲) فِریابی مفسر و محدث و تعلیم‌یافته سفیان ثوری است. بخاری و دیگران از او روایت کرده‌اند.
وی تفسیری دارد که ثعلبی از آن بهره گرفته و در تاریخ طبری نیز از او سخن به میان آمده است. بخاری او را از بهترین مردم زمانه توصیف می‌کند و ۲۶ حدیث از او نقل کرده است.
[۹۴] سزگین، فواد، تاریخ التراث العربی، مجلد اول، ج۱، ص۹۳.


۱.۳۱ - قبیصة بن عامر

ابوعامر قبیصة بن عقبه کوفی (متوفای ۲۱۵) مفسری توانا بود. وی از سفیان ثوری حدیث نقل کرده است و از مشایخ احمد بن حنبل شمرده می‌شود. بخاری در ۴۷ مورد از او روایت دارد. تفسیری دارد که طبری از آن بهره برده است.
[۹۹] سزگین، فواد، تاریخ التراث العربی، مجلد اول، ج۱، ص۹۴.


۱.۳۲ - ابوحذیفه

ابوحذیفه موسی بن مسعود نهدی بصری (متوفای ۲۴۰) از مشایخ بخاری شمرده می‌شود. محدث و مفسر است. طبری در تفسیر و تاریخ خود و نیز ثعلبی و دیگر مفسران معروف از وی بهره برده‌اند.
[۱۰۰] سزگین، فواد، تاریخ التراث العربی، مجلد اول، ج۱، ص۹۴.


۱.۳۳ - جبّائی

ابوعلی محمد بن عبدالوهاب جبائی معتزلی (متوفای) تفسیری در ۱۰ مجلد دارد که به روش اهل کلام نوشته است؛ از این‌رو ابوالحسن اشعری (متوفای ۳۳۰) -که نخست از شاگردان او بود و سپس از او کناره گرفت- بر این تفسیری ردی نوشته است. کتاب دیگری در متشابه القرآن نوشته که ابن ابی‌الحدید در شرح نهج البلاغه از آن بهره برده است.
[۱۰۳] ر. ک: امام علی علیه‌السلام، شرح نهج البلاغه، ج۳، ص۳۴.
[۱۰۴] ر. ک: امام علی علیه‌السلام، شرح نهج البلاغه، ج۳، ص۵۱.
[۱۰۵] ر. ک: امام علی علیه‌السلام، شرح نهج البلاغه، ج۳، ص۵۴.
«ولی از کتاب یاد شده نامی نبرده است» شیخ طوسی و طبرسی از تفسیر وی بهره گرفته‌اند. شیخ طوسی در مقدمه تفسیر تبیان به او نسبت زیاده روی در تفسیر می‌دهد.

۱.۳۴ - عیاشی

ابوالنضر محمد بن مسعود بن عیاش سلمی سمرقندی (متوفای ۳۲۰) تفسیری دارد که آن را بر مبنای روایات اهل بیت (علیهم‌السّلام) بنا نهاده است. در بخش تفاسیر روایی از آن سخن خواهیم گفت.

۱.۳۵ - ابومسلم

محمد بن بحر اصفهانی (متوفای ۳۲۲) تفسیری دارد که آن را بر پایه عقل سلیم بنا نهاده و در آن، از هر گونه تقلید و ظاهرگرایی دوری جسته است. شیخ طوسی در وصف این تفسیر و تفسیر علی بن عیسی رمانی می‌گوید: آن دو شایسته‌ترین راه را در این زمینه پیموده‌اند؛ نیکو و میانه رفته‌اند و تفسیرهای آنان، بهترین تفسیرهایی است که تاکنون نوشته شده است. فخر رازی با آنکه با او در مکتب مخالف است، فراوان از این تفسیر بهره گرفته است. فخر رازی روش او را در تفسیر مشکلات قرآن کاملا ستوده است. در تفسیر آیه ۴۱ سوره آل عمران -درباره حضرت زکریا- سخن او را نقل می‌کند و آن را می‌پسندد و می‌گوید: این سخن، نیکو و خردمندانه است؛ ابومسلم در تفسیر نیکو سخن می‌گوید؛ به ژرفای کلام پی می‌برد و نکات و دقائق و ظرافت‌های کلام را به دست می‌آورد.
[۱۰۸] فخر رازی، محمد بن عمر، التفسیر الکبیر، ج۸، ص۴۰.
[۱۰۹] فخر رازی، محمد بن عمر، التفسیر الکبیر، ج۸، ص۴۱.

این تفسیر -با این عظمت- متاسفانه اکنون در دست نیست، تنها نقل‌هایی از آن در کتب تفسیری وجود دارد. سعید انصاری هندی آنچه -از این تفسیر- را که در تفسیر کبیر امام رازی آمده است، جمع‌آوری کرده و با نام ملتقط جامع التاویل لمحکم التنزیل «نام اصلی تفسیر ابو مسلم: جامع التاویل لمحکم التنزیل است.» در جزوه کوچکی به چاپ رسانده است، ولی سیدمحمدرضا غیاثی کرمانی در سال ۱۳۷۲ ش زیر نظر نگارنده، سخنان این مفسر فرزانه را از ۱۰ کتاب معتبر جمع‌آوری و با مختصری شرح و بیان به چاپ رسانده است. «این کتاب با نام بررسی آراء و نظرات تفسیری ابومسلم اصفهانی توسط انتشارات حضور (قم، ۱۳۷۸ ش) به چاپ رسیده است.» برخی از نظرات ارزنده ابومسلم را در بخش سوم از ویژگی‌های تفسیر تابعی آوردیم.

۱.۳۶ - قمی

ابوالحسن علی بن ابراهیم بن‌ هاشم قمی (متوفای ۳۲۹) که از تفسیر وی در بخش تفاسیر روایی سخن خواهیم گفت.

۱.۳۷ - رمانی

ابوالحسن علی بن عیسی رمانی (متوفای ۳۸۴) که به اِخشیدی نیز شهرت دارد، تفسیری به نام الجامع الکبیر فی التفسیر دارد که عبدالملک بن علی موذن هروی (متوفای ۴۸۹) آن را خلاصه کرده است.
او عالمی دانا و فرزانه و در فقه و اصول و تفسیر توانا بود. خردگرا بود و راه خردگرایان را می‌پیمود. ابوحیان توحیدی درباره او می‌گوید: کسی مانند او دیده نشده است که در فزونی دانش و بینش شناخته شده و در حل معضلات توانا باشد؛ علاوه بر خداگونه بودن و تدین کامل او، فصاحت او در کلام و بیزاری او از زشتی‌ها و عفت و پاکی او قابل توجه است. کتاب دیگر وی در اعجاز قرآن به نام النکت فی اعجاز القرآن در دست است. شیخ طوسی و طبرسی فراوان از تفسیر او بهره گرفته‌اند. شیخ، تفسیر او را به نیکی و میانه‌روی یاد می‌کند.


۱. ابن کثیر، اسماعیل بن عمر، تفسیر ابن کثیر، ج۴، ص۵۳۲.    
۲. ر. ک:معرفت، محمدهادی، التمهید، ج۶، ص۶۳.    
۳. ابن حجر عسقلانی، احمد بن علی، تهذیب التهذیب، ج۴، ص۳۷۱.
۴. کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج۱، ص۲۹۸، شماره ۳.    
۵. نساء/سوره۴، آیه۱۵.    
۶. قمی، علی بن ابراهیم، تفسیر قمی، ج۱، ص۱۵۸.    
۷. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، ج۳، ص۱۳۷.    
۸. فخر رازی، محمد بن عمر، التفسیر الکبیر، ج۱۱، ص۲۶۳.    
۹. ر. ک: ابن حجر عسقلانی، احمد بن علی، تهذیب التهذیب، ج۴، ص۳۷۰.
۱۰. ابن حجر عسقلانی، احمد بن علی، تقریب التهذیب، ج۱، ص۲۶۹، شماره ۲۸۳۰.    
۱۱. طبری، محمد بن جریر، جامع البیان، ج۱، ص۳۴۶، درباره آیه ۱۹ سوره بقره.    
۱۲. بقره/سوره۲، آیه۱۹.    
۱۳. ر. ک:ابن حجر عسقلانی، احمد بن علی، تهذیب التهذیب، ج۶، ص۵۴.    
۱۴. ر. ک:ابن حجر عسقلانی، احمد بن علی، تهذیب التهذیب، ج۶، ص۵۴.    
۱۵. ذهبی، شمس‌الدین محمد بن احمد، میزان الاعتدال، ج۲، ص۵۱۵، شماره ۴۶۵۱.    
۱۶. ابن حجر عسقلانی، احمد بن علی، فتح الباری -شرح صحیح بخاری(کتاب التفسیر)، ج۱، ص۴۱۶.    
۱۷. ابن تیمیه حرانی، احمد بن عبدالحلیم، تفسیر سوره اخلاص، ص۹۴.
۱۸. ابن تیمیه حرانی، احمد بن عبدالحلیم، تفسیر سوره اخلاص، مقدمه آن به قلم عبدالرحمان طاهر، ص۶۰.
۱۹. ابن حسین، علی (سید مرتضی)، امالی، ج۱، ص۱۱۳.    
۲۰. داودی، شمس‌الدین، طبقات المفسرین، ج۲، ص۳۵۷.    
۲۱. نویهض، عادل، معجم المفسرین، ج۲، ص۷۱۷.    
۲۲. فؤاد سزگین، تاریخ التراث العربی، المجلد الاول، ج۱، ص۷۹ – ۷۸.
۲۳. ابن حجر عسقلانی، احمد بن علی، تهذیب التهذیب، ج۷، ص۲۱۲، شماره ۳۹۴.    
۲۴. ر. ک: ابونعیم اصفهانی، احمد بن عبدالله، حلیةالاولیاء، ص۲۰۹ - ۱۹۳، شماره ۳۱۷.
۲۵. ر. ک: ابن دینار، ثابت، مقدمه تفسیر ابوحمزه، گردآوری استاد عبدالرزاق حرزالدین، ص۲۵ - ۲۰.
۲۶. سزگین، فواد، تاریخ التراث العربی، مجلد اول، ج۱، ص۸۲.
۲۷. ابن حجر عسقلانی، احمد بن علی، تهذیب التهذیب، ج۴، ص۳۰۵ - ۳۰۶، شماره ۵۳۰.    
۲۸. ر. ک:ابن طاووس حلی، سیدعلی، سعدالسعود، ص۲۲۱.    
۲۹. ر. ک: کلبر، اتان، کتاب خانه ابن طاووس، ص۵۳۶، شماره ۵۶۲.
۳۰. ر. ک: طالقانی، عبدالوهاب، تاریخ تفسیر، ص۱۱۵.
۳۱. ابن حجر عسقلانی، احمد بن علی، تهذیب التهذیب، ج۱۱، ص۲۶۷، شماره ۴۳۹.    
۳۲. بقره/سوره۲، آیه۲۵.    
۳۳. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، ج۱، ص۶۵.
۳۴. سزگین، فواد، تاریخ التراث العربی، مجلد اول ج۱، ص۸۴.
۳۵. ابن حجر عسقلانی، احمد بن علی، تهذیب التهذیب، ج۱۰، ص۲۷۷، شماره ۵۰۰.    
۳۶. نویهض، عادل، معجم المفسرین، ج۲، ص۶۸۲.    
۳۷. سزگین، فواد، تاریخ التراث العربی، مجلد اول، ج۱، ص۸۵.
۳۸. ابن حجر عسقلانی، احمد بن علی، تهذیب التهذیب، ج۱۰، ص۲۷۱، شماره ۵۰۱.    
۳۹. داودی، شمس‌الدین، طبقات المفسرین، ج۲، ص۳۳۰، شماره ۶۴۲.    
۴۰. ابن حجر عسقلانی، احمد بن علی، تهذیب التهذیب، ج۱۰، ص۲۴۳، شماره ۴۳۹.    
۴۱. ر. ک:ابن حجر عسقلانی، احمد بن علی، تهذیب التهذیب، ج۳، ص۳۸۶، شماره ۷۰۴.    
۴۲. خویی، سیدابوالقاسم، معجم رجال الحدیث، ج۸، ص۳۳۴، شماره ۴۸۰۵.    
۴۳. ابن حجر عسقلانی، احمد بن علی، تهذیب التهذیب، ج۴، ص۳۳۸، شماره ۵۸۰.    
۴۴. طوسی، محمد بن حسن، رجال طوسی، ص۲۲۴، شماره ۱۷.    
۴۵. خویی، سیدابوالقاسم، معجم رجال الحدیث، ج۱۰، ص۳۰.    
۴۶. شوشتری، محمدتقی، قاموس الرجال، ج۵، ص۷۸.    
۴۷. نویهض، عادل، معجم المفسرین، ج۱، ص۲۲۶.    
۴۸. بحرانی، سیدهاشم، البرهان، ج۲، ص۱۵۹.
۴۹. امین، سیدمحسن، اعیان الشیعه، ج۷، ص۳۴۸.    
۵۰. ابن حجر عسقلانی، احمد بن علی، تهذیب التهذیب، ج۱۱، ص۱۱۴، شماره ۲۰۰.    
۵۱. سزگین، فواد، تاریخ التراث، مجلد اول، ج۱، ص۸۶.
۵۲. نویهض، عادل، معجم المفسرین، ج۲، ص۷۱۸.    
۵۳. ر. ک:امین، سیدمحسن، اعیان الشیعه، ج۷، ص۲۶۴ – ۲۶۶.    
۵۴. خویی، سیدابوالقاسم، معجم رجال الحدیث، ج۹، ص۱۵۸.    
۵۵. ابن حجر عسقلانی، احمد بن علی، تهذیب التهذیب، ج۴، ص۱۱۱، شماره ۱۹۹.    
۵۶. ابن حجر عسقلانی، احمد بن علی، تهذیب التهذیب، ج۴، ص۱۱۷، شماره ۲۰۵.    
۵۷. ر. ک:خویی، سیدابوالقاسم، معجم رجال الحدیث، ج۹، ص۱۶۵، شماره ۵۲۳۶.    
۵۸. ر. ک:ابن حجر عسقلانی، احمد بن علی، تهذیب التهذیب، ج۶، ص۱۷۶ - ۱۷۷، شماره ۳۵۸.    
۵۹. نویهض، عادل، معجم المفسرین، ج۱، ص۲۶۵، شماره ۲۵۵.    
۶۰. ابن عدی، عبدالله، الکامل فی ضعفاء الرجال، ج۴، ص۲۷۳.    
۶۱. داودی، شمس‌الدین، طبقات المفسرین، ج۱، ص۲۷۱، شماره ۲۵۵.    
۶۲. طوسی، محمد بن حسن، رجال طوسی، ص۲۳۶، شماره ۱۳۸.    
۶۳. خویی، سیدابوالقاسم، معجم رجال الحدیث، ج۱۰، ص۳۳۵.    
۶۴. خویی، سیدابوالقاسم، معجم رجال الحدیث، ج۱۷، ص۱۴۷.
۶۵. داودی، شمس‌الدین، طبقات المفسرین، ج۲، ص۳۵۴.    
۶۶. ذهبی، شمس الدین محمد بن احمد، طبقات القراء، ج۱، ص۱۶۰.
۶۷. سزگین، فواد، تاریخ التراث العربی، مجلد اول، ج۱، ص۸۸.
۶۸. نویهض، عادل، معجم المفسرین، ج۲، ص۷۱۲.    
۶۹. ر. ک:ابن حجر عسقلانی، احمد بن علی، تهذیب التهذیب، ج۱۱، ص۱۲۵، شماره ۲۱۱.    
۷۰. ذهبی، شمس‌الدین، تذکرة الحفاظ، ج۱، ص۳۰۶، شماره ۲۴۸.    
۷۱. ذهبی، شمس‌الدین محمد بن احمد، میزان الاعتدال، ج۴، ص۳۳۵، شماره ۹۳۵۶.    
۷۲. خطیب بغدادی، احمد بن علی، تاریخ بغداد، ج۱۳، ص۴۹۶-۵۱۲.
۷۳. ابونعیم اصفهانی، احمد بن عبدالله، حلیةالاولیاء، ج۸، ص۳۶۸ - ۳۸۰، شماره ۴۳۷.
۷۴. نویهض، عادل، معجم المفسرین، ج۲، ص۷۱۹.    
۷۵. سزگین، فواد، تاریخ التراث العربی، مجلد اول، ج۴، ص۶۱.
۷۶. ابن حجر عسقلانی، احمد بن علی، لسان المیزان، ج۳، ص۴۲۷، شماره ۱۶۷۵.    
۷۷. ر. ک: طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، ج۱، ص۲۳۶، ذیل آیه ۱۵۴ سوره بقره
۷۸. بقره/سوره۲، آیه۱۵۴.    
۷۹. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، ج۱، ص ۲۴۰، ذیل آیه ۱۵۸
۸۰. بقره/سوره۲، آیه۱۵۸.    
۸۱. ر. ک:قمی، عباس، الکنی و الالقاب، ج۳، ص۱۱۸ - ۱۱۹.    
۸۲. نویهض، عادل، معجم المفسرین، ج۱، ص۱۹۱.    
۸۳. سزگین، فواد، تاریخ التراث العربی، مجلد اول، ج۱، ص۹۱.
۸۴. داودی، شمس‌الدین، طبقات المفسرین، ج۱، ص۱۷۹.    
۸۵. خطیب بغدادی، احمد بن علی، تاریخ بغداد، ج۸، ص۴۰۰.    
۸۶. سزگین، فواد، تاریخ التراث العربی، مجلد اول، ج۱، ص۹۲.
۸۷. نویهض، عادل، معجم المفسرین، ج۲، ص۷۳۹.    
۸۸. ابن حجر عسقلانی، احمد بن علی، تهذیب التهذیب، ج۱۱، ص۳۶۶.    
۸۹. طالقانی، عبدالوهاب، تاریخ تفسیر، ص۱۵۷.
۹۰. داودی، شمس‌الدین، طبقات المفسرین، ج۱، ص۳۰۲، شماره ۲۷۸.    
۹۱. ذهبی، شمس‌الدین محمد بن احمد، میزان الاعتدال، ج۲، ص۶۰۹، شماره ۵۰۴۴.    
۹۲. ذهبی، شمس‌الدین، تذکرة الحفاظ، ج۱، ص۲۶۷، شماره ۳۵۷.    
۹۳. ابن حجر عسقلانی، احمد بن علی، تهذیب التهذیب ج۶، ص۳۱۰، شماره ۶۱۰.    
۹۴. سزگین، فواد، تاریخ التراث العربی، مجلد اول، ج۱، ص۹۳.
۹۵. نویهض، عادل، معجم المفسرین، ج۲، ص۶۵۲.    
۹۶. داودی، شمس‌الدین، طبقات المفسرین، ج۲، ص۲۹۲.    
۹۷. ابن حجر عسقلانی، احمد بن علی، تهذیب التهذیب، ج۹، ص۵۳۵.    
۹۸. نویهض، عادل، معجم المفسرین، ج۱، ص۴۳۵.    
۹۹. سزگین، فواد، تاریخ التراث العربی، مجلد اول، ج۱، ص۹۴.
۱۰۰. سزگین، فواد، تاریخ التراث العربی، مجلد اول، ج۱، ص۹۴.
۱۰۱. داودی، شمس‌الدین، طبقات المفسرین، ج۲، ص۱۹۲، شماره ۵۲۹.    
۱۰۲. نویهض، عادل، معجم المفسرین، ج۲، ص۵۷۰.    
۱۰۳. ر. ک: امام علی علیه‌السلام، شرح نهج البلاغه، ج۳، ص۳۴.
۱۰۴. ر. ک: امام علی علیه‌السلام، شرح نهج البلاغه، ج۳، ص۵۱.
۱۰۵. ر. ک: امام علی علیه‌السلام، شرح نهج البلاغه، ج۳، ص۵۴.
۱۰۶. طوسی، محمد بن حسن، تفسیر التبیان، ج۱، ص۱.    
۱۰۷. طوسی، محمد بن حسن، تفسیر التبیان، ج۱، ص۲ مقدمه.    
۱۰۸. فخر رازی، محمد بن عمر، التفسیر الکبیر، ج۸، ص۴۰.
۱۰۹. فخر رازی، محمد بن عمر، التفسیر الکبیر، ج۸، ص۴۱.
۱۱۰. نویهض، عادل، معجم المفسرین، ج۱، ص۳۷۲.    
۱۱۱. داودی، شمس‌الدین، طبقات المفسرین، ج۱ ص۴۲۴، شماره ۳۶۵.    
۱۱۲. طوسی، محمد بن حسن، تفسیر التبیان، ج۱، ص۱.    



محمدهادی معرفت، تفسیر و مفسران، ج۱، ص۴۱۳-۴۳۲.    

رده‌های این صفحه : مقالات تفسیر و مفسران




جعبه ابزار