• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

مفهوم واژه ادبیّات

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



واژه ادبیات نام پاره‌ای از رشته‌های دانشگاهی هست، به‌معنای مجموعه آثار زبانی زیبا به‌کار می‌رود و در قالب‌های شعر ، داستان و... پدید می‌آیند.



واژه ادبیات که امروزه در زبان فارسی بسیار آشنا و پرکاربرد است؛ به‌ویژه که نام پاره‌ای از رشته‌های دانشگاهی نیز هست، به‌معنای مجموعه آثار زبانی زیبا و هنرمندانه‌ای به‌کار می‌رود که در قالب‌های شعر ، داستان، نمایشنامه و‌... از سوی شاعران و نویسندگان یک ملّت پدید می‌آیند و فرهنگ آن ملّت را بارور می‌سازند و همین آثار منظوم و منثور‌اند که در رشته‌های ادبیات آموخته می‌شوند. «ادبیات» به این معنا، همه آثار ادبی را فرا می‌گیرد؛ خواه آن‌ها که به کتابت درآمده‌اند و خواه آن‌ها که شکل نوشتاری نیافته‌اند و به‌صورت شفاهی و سینه به سینه به دوستداران می‌رسند.


امروزه برای ثبت و ضبط آثار شفاهی کوشش‌های بسیاری صورت گرفته و انبوهی از آن‌ها نیز صورت نوشتار یافته‌اند. آن‌چه مانند واژه‌شناسی ، دستور زبان، معانی ، بیان ، بدیع ، عروض و قافیه که برای درک و دریافت و نقد و تحلیل بهتر این آثار بایسته است، و نیز آن‌چه درباره این آثار و پدیدآورندگان آن‌ها نوشته می‌شود، مانند تاریخ ادبیات، نقد ادبی، و سبک‌شناسی نیز ادبیات خوانده می‌شود.


ادبیات جز معنای رایج یاد‌شده، گاه، هم در زبان عربی و هم در زبان فارسی به‌معنای دیگری نیز به‌کار می‌رود؛ معنایی که چندان درست و پسندیده نیست و باید از آن پرهیز شود. در این معنا، ادبیات یعنی همه کتاب‌ها و مقاله‌هایی که درباره موضوع خاصّی نوشته شده است. ادبیات به این معنا، کم و بیش برابر است با آن‌چه امروزه «کتاب‌شناسی» یا «منابع و مآخذ» یک چیز گفته می‌شود؛ برای مثال «ادبیات ولایت» یعنی کتاب‌ها و مقاله‌هایی که درباره ولایت نوشته شده یا «ادبیات آزادی»، یعنی آن‌چه درباره آزادی نوشته شده است؛ برای نمونه، در مجله‌ای معتبر در پایان مقاله‌ای علمی درباره زمین‌لرزه، هنگام یاد‌کرد منابع و مآخذ، ترکیب «ادبیات زمین‌لرزه» آمده و در زیر آن نام شماری کتاب، یاد‌شده است.
[۱] غلط ننویسیم، ص‌۱۸.


۳.۱ - وجه معنا

ریشه این معنای ناروا نیز به معادل فرانسوی آن «لیتراتور» باز‌می‌گردد؛ زیرا این واژه فرانسوی و به‌ویژه معادل انگلیسی آن «لیترچر» (litrature) در خود آن زبان‌ها جز معنای پیشین، به‌معنای منابع و مآخذ نیز هست و همین، زمینه‌ای شد تا پاره‌ای از نویسندگان و مترجمان فارسی و عربی، نسنجیده و با گرته‌برداری، این معنا را به معادل فارسی و عربی آن (ادبیات) سرایت دهند و آن را به‌معنای منابع و مآخذ نیز به‌کار برند.


۱. غلط ننویسیم، ص‌۱۸.



دائرة المعارف قرآن کریم، برگرفته از مقاله«ادبیات قرآن».    



جعبه ابزار