• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

مناظره درباره بوسیدن ضریح پیامبر

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



وهابیت بوسیدن ضریح، در و دیوار مساجد و حرم‌های معصومین را شرک می‌دانند و از این عمل جلوگیری می‌کنند حال آنکه دلایلی بر جواز این عمل در قرآن و سنت پیامبر یافت می‌شود.



یکی از علمای محترم نقل می‌کند: در مدینه بودم، در مسجد النبی (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله) کنار قبر منوّر رسول اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله) ایستاده بودم، در این اثناء یکی از شیعیان ایرانی آمد و ضریح و دیوار مرقد شریف رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله) را بوسید. ناگهان امام جماعت مسجد که یک دانشمند وهّابی بود، او را دید، بر سرش فریاد زد که: چرا سنگ و پنجره را که فهم و شعور ندارد می‌بوسی و مرتکب شرک می‌شوی!! این دیوار از سنگ است و‌ آن پنجره از آهن است. چرا سنگ و پنجره را که فهم و شعور ندارند می‌بوسی؟!


در برابر فریادهای تند امام جماعت، دلم به حال آن شیعه ایرانی سوخت. لذا جلو رفتم و به آن امام جماعت گفتم: بوسیدن این در و پنجره، نشانه پیوند و علاقه ما به رسول اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله) است، چنان که پدر به نشانه محبتی که به فرزند خردسالش دارد، او را می‌بوسد، و هیچگونه شرکی در این کار نیست.
او گفت: نه، این کار شرک است.
گفتم: آیا آیه قرآن را خوانده‌ای:
«فَلَمَّا اَنْ جاءَ الْبَشِیرُ اَلْقاهُ عَلی وَجْهِهِ فَارْتَدَّ بَصِیراً؛ هنگامی که بشارت دهنده (زنده بودن یوسف (علیه‌السّلام) نزد پدرش یعقوب) آمد، آن (پیراهن) را به صورت یعقوب (علیه‌السّلام) افکند، یعقوب بینا شد.»
سؤال من این است که این پیراهن که چیزی جز چند متر پارچه نبود، چگونه چشم یعقوب را بینا کرد؟ آیا غیر از این است که این پارچه بر اثر مجاورت با یوسف (علیه‌السّلام) دارای چنین خصوصیتی شده بود؟
امام جماعت وهّابی، در برابر من، درمانده شد و نتوانست جواب بدهد.
و نیز در‌ آیه دیگر آمده است: هنگامی که کاروان از سرزمین مصر جدا شد (و به طرف کنعان رهسپار شد) یعقوب (در کنعان که فاصله آن با مصر، حدود هشتاد فرسخ است) گفت: «اِنِّی لاَجِدُ رِیحَ یُوسُفَ؛ من بوی یوسف را احساس می‌کنم.»
بنابراین اولیاء خدا، دارای آثار درخشان معنوی هستند و بهره‌گیری از آثار نامرئی و معنوی آن‌ها، نه تنها شرک نیست، بلکه عین توحید خالص است، زیرا چنین آثاری، از عقیده پاک و ناب توحیدی آن‌ها، نشات گرفته است.


ما، در کنار قبور اولیاء خدا، پیوند عاطفی و عمیق قلبی پیدا می‌کنیم و آن‌ها را نزد خداوند واسطه فیض قرار می‌دهیم، و زبان حال ما این است که ما لیاقت ارتباط مستقیم با خدا را نداریم و لذا شما را واسطه قرار می‌دهیم. درست مثل فرزند خطاکاری خود را با شخص بزرگواری همراه می‌سازد و برای معذرت‌خواهی نزد پدر می‌رود.
اتفاقا این معنی در قرآن کریم نیز آمده است، مثلا در سوره یوسف زبانحال برادران گناهکار یوسف (که او را در چاه انداخته و از پدر دور ساختند) این است: «قَالُوا یا اَبانَا اسْتَغْفِرْ لَنا ذُنُوبَنآ اِنَّا کُنَّا خاطِئِینَ؛ فرزندان یعقوب به پدر گفتند: ‌ای پدر! از درگاه خدا، آمرزش گناهان ما را بخواه که ما خطاکار بودیم.»


از آیه فوق به روشنی بر می‌آید که توسل به اولیای الهی جایز است و آن‌ها توسل را مخالف با اصل توحید می‌دانند، از متون قرآن ناآگاه هستند و یا تعصب‌های غلط، جلوی دید آن‌ها را گرفته است.
در آیه دیگری می‌خوانیم: «یا اَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ ابْتَغُوا اِلَیْهِ الْوَسِیلَةَ؛ ‌ای کسانی که ایمان آورده‌اید، پرهیزکار باشید و به سوی خدا وسیله‌ای تحصیل کنید.»
«وسیله» در این آیه منحصر به انجام واجبات و ترک محرمات نیست، بلکه مستحبّات که از جمله آن‌ها توسل به انبیای الهی و اولیاء است را نیز شامل آن است.
در روایات آمده: منصور دوانیقی (دومین خلیفه عباسی) از مفتی اعظم «مالک بن انس» (رئیس مذهب مالکی) پرسید: در کنار حرم پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله) آیا رو به قبله کنم و دعا نمایم و یا رو به پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله)؟
مالک پاسخ گفت: «لِمَ تَصْرِف وَجْهَکَ عَنْهُ وَ وَسیلةُ اَبیکَ آدمُ (علیه‌السّلام) الی اللهِ یَومَ القِیامَةِ، بل اِسْتَقْبِلْهُ وَ استَشْفِعْ بِهِ فَیُشَفِّعُکَ اللهُ، قالَ الله تعالی: «وَ لَو اَنَّهُم اذ ظَّلَمُوا اَنْفُسَهُم...»؛
[۶] ذینی دحلان، الدّرّ السّنیة، ص۱۰.
چرا روی خود را از پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله) بر می‌گردانی، او وسیله تو و وسیله پدر تو آدم (علیه‌السّلام) در روز قیامت است، رو به او کن! او را شفیع خود قرار بده، چرا که خداوند شفاعت او را می‌پذیرد، خداوند می‌فرماید: «وَ لَوْ اَنَّهُمْ اِذْ ظَلَمُوا اَنْفُسَهُمْ جاءُکَ فَاسْتَغْفَرُوا اللَّهَ وَ اسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللَّهَ تَوَّاباً رَحِیماً»؛ و اگر گناهکاران که در واقع به خود ستم کرده‌اند، نزد تو آمده و (با واسطه قرار دادن تو) از خدا طلب آمرزش کنند و پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله) هم برای آن‌ها طلب بخشش کند، خداوند را قطعاً توبه‌پذیر و مهربان خواهند یافت.
در روایات شیعه و سنی نقل شده که حضرت آدم (علیه‌السّلام) هنگام توبه، پیامبر اسلام (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله) را به در خانه خدا واسطه قرار داد و گفت: «اللهم اَسْئَلُکَ بِحَقّ مُحَمَّدٍ اِلّا غَفَرْتَ لی»؛
[۹] حاکم نیشابوری، محمد بن عبدالله، مستدرک الصحیحین، ج۲، ص۶۱۵.
خدایا تو را به حق محمد (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله) سوگند می‌دهم که بخاطر ایشان مرا ببخشی.


و اما برای اثبات اینکه بوسیدن قبر اولیاء خدا و توسل، شرک نیست به سه روایت زیر که از کتب اهل تسنن نقل شده توجه کنید:
۱. مردی به محضر پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله) آمد و پرسید: «ای رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله)! من سوگند خورده‌ام که آستانه درِ بهشت و پیشانی حورالعین را ببوسم، اکنون چه کنم؟
پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله) فرمود: پای مادر و پیشانی پدر را ببوس.
یعنی اگر چنین کنی، به آرزوی خود در مورد بوسیدن در بهشت و پیشانی حورالعین می‌رسی.
او پرسید: اگر پدر و مادرم، مرده باشند چه کنم؟
پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله) فرمود: قبر آن‌ها را ببوس.
[۱۱] حنفی، قطب‌الدین، الاَعلام، ص۲۴.

۲. هنگامی که حضرت ابراهیم خلیل (علیه‌السّلام) برای دیدار پسرش اسماعیل (علیه‌السّلام) از شام به مکه آمد، پسرش در خانه نبود. ابراهیم (علیه‌السّلام) به سوی شام بازگشت، وقتی که اسماعیل (علیه‌السّلام) به منزل مراجعت کرد، همسرش آمدن ابراهیم (علیه‌السّلام) را به اسماعیل (علیه‌السّلام) خبر داد، او جای پای پدرش ابراهیم (علیه‌السّلام) را پیدا کرد و به عنوان احترام پدر، جای پای او را بوسید.
۳. سفیان ثوری (یکی از صوفی‌مسلکان اهل تسنن) نزد امام صادق (علیه‌السّلام) آمد و عرض کرد: چرا مردم دامن پرده‌های کعبه را می‌گیرند، با اینکه آن پرده‌ها پارچه‌های کهنه‌ای است که به کسی سودی نمی‌بخشد؟
امام صادق (علیه‌السّلام) در پاسخ او فرمود: این کار مثل آن است که مردی در مورد مرد دیگر، مرتکب گناهی شود، (مثلا حق او را ضایع کرده) پس دامن او می‌چسبد و به گرد او می‌گردد، به امید اینکه آن مرد، گناه او را ببخشد.


۱. یوسف/سوره۱۲، آیه۹۶.    
۲. یوسف/سوره۱۲، آیه۹۴.    
۳. یوسف/سوره۱۲، آیه۹۷.    
۴. مائده/سوره۵، آیه۳۵.    
۵. سمهودی، علی بن احمد، وفاء الوفاء، ج۴، ص۱۹۷.    
۶. ذینی دحلان، الدّرّ السّنیة، ص۱۰.
۷. نساء/سوره۴، آیه۶۴.    
۸. سیوطی، جلال‌الدین، الدّر المنثور، ج۱، ص۱۴۲.    
۹. حاکم نیشابوری، محمد بن عبدالله، مستدرک الصحیحین، ج۲، ص۶۱۵.
۱۰. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، ج۱، ص۳۷۵.    
۱۱. حنفی، قطب‌الدین، الاَعلام، ص۲۴.



سایت اندیشه قم برگرفته از مقاله «شرک و بوسیدن ضریح پیامبر (ص)؟!»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۵/۱۰/۱۱.    






جعبه ابزار