• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

منشأ علم پیامبران

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



بر اساس آیات قرآن و روایات اسلامی، منشا علم پیامبران علم لایزال الهی است؛ علمی‌که به واسطه‌ی فرشته‌ی وحی در بیداری، یا رؤیاهای صادق، و یا توسط پیامبران پیشین و مانند آن‌ها، به پیامبران داده می‌شد. این علم را در اصطلاح «علم لدنی» (علم خدادادی) می‌گویند



برای مثال درباره حضرت خضر ـ که برخی احتمال پیامبر بودنش را داده‌اند ـ می‌خوانیم: (فَوَجَدا عَبْداً مِنْ عِبادِنا آتَیْناهُ رَحْمَةً مِنْ عِنْدِنا وَ عَلَّمْناهُ مِنْ لَدُنّا عِلْماً) پس (موسی و یوشع) بنده‌ای از بندگان ما را (حضرت خضر را) یافتند که او را از پیش خود رحمتی داده بودیم و او را علمی‌از نزد خودمان تعلیم داده بودیم. و یا خداوند در مورد پیامبر اسلام (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم)می‌فرماید: (وَ قَدْ آتَیْناکَ مِنْ لَدُنّا ذِکْراً) و ما از ناحیه خود ذکر به تو دادیم.


آیات فراوانی، لدّنی بودن علم پیامبران را بیان می‌کند:

۲.۱ - حضرت داوود و سلیمان

درباره حضرت داود و حضرت سلیمان (علیهما السلام): (وَ لَقَدْ آتَیْنا داوُدَ وَ سُلَیْمانَ عِلْماً وَ قالاَ الْحَمْدُ لِلّهِ الَّذِی فَضَّلَنا عَلی کَثِیر مِنْ عِبادِهِ الْمُؤْمِنِینَ) ما به داود و سلیمان علم قابل ملاحظه‌ای بخشیدیم، و آن‌ها گفتند: حمد از آن خداوندی است که ما را بر بسیاری از بندگانش برتری بخشید.

۲.۲ - حضرت لوط

درباره حضرت لوط (علیه‌السّلام) : (وَ لُوطاً آتَیْناهُ حُکْماً وَ عِلْماً) و لوط را (به یاد آور) که به او حکم و علم دادیم.

۲.۳ - پیامبر اسلام

درباره پیامبر اسلام (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم): (وَ اَنْزَلَ اللّهُ عَلَیْکَ الْکِتابَ وَ الْحِکْمَةَ وَ عَلَّمَکَ ما لَمْ تَکُنْ تَعْلَمُ...) ;؛. و خداوند کتاب و حکمت بر تو نازل کرد و آنچه را نمی‌دانستی به تو آموخت و فضل خدا بر تو بزرگ بود.


در روایات نیز به خدادادی بودن علم پیامبران تصریح شده است


از نظر عقلی نیز ممکن نیست که علم پیامبران از راه‌های عادی، مانند آموختن از استاد، به دست آمده باشد؛ زیرا:
اولا: پیامبران برای پیش برد اهداف مقدس خود به علومی‌نیاز داشتند که آموزش آن‌ها از عهده‌ی انسان‌های عادی خارج است؛ مانند علم به غیب و خبر دادن از آینده و مانند آن.
ثانیاً: پیامبران دارای علومی‌بودند که در آن زمان کسی از آن‌ها آگاهی نداشت؛ مانند دانش ساختن زره که به حضرت داود (علیه‌السّلام) داده شدزرهی که حضرت داود (علیه‌السّلام) می‌ساخت، ویژگی‌هایی داشت که در آن زمان منحصر به فرد بود
ثالثاً: اگر علم پیامبران علم مدرسه‌ای بود، اطمینان لازم برای مردم برای پیروی از آنان، به وجود نمی‌آمد؛ زیرا هر آینه احتمال می‌دانند که رهنمودها و خبرهای آنان، ساخته‌ی فکر بشر بوده و از جانب پروردگار نباشد.
رابعاً: اگر علم پیامبران علم مدرسه‌ای بود، از نظر روان شناختی، خود آموزگار و یا دیگران بر پیامبر منّت می‌گذاشتند و مرتب او را سرزنش می‌کردند، و مفاسد متعدد دیگری که با‌اندکی تامل در مساله، آشکار می‌گردد و به جهت اختصار از بیان آن‌ها صرف نظر می‌شود.


و اما در پاسخ این پرسش که «آنان به چه چیزهایی علم داشته‌اند؟» می‌گوییم: خدای متعال هر علم و دانشی که برای تحقق یافتن هدف بعثت، لازم بوده، به پیامبرانش داده است که برخی از آن‌ها عبارت است از:
۱. آموزش نام‌ها و حقایق: (وَ عَلَّمَ آدَمَ الْاَسْماءَ کُلَّها) و تمام نام‌ها را (خداوند) به آدم آموخت.
۲. آموزش زبان و سخن پرندگان: (وَ وَرِثَ سُلَیْمانُ داوُدَ وَ قالَ یا اَیُّهَا النّاسُ عُلِّمْنا مَنْطِقَ الطَّیْرِ...) و سلیمان وارث داود شد و گفت: ‌ای مردم! به ما سخن گفتن پرندگان تعلیم شده است.
۳. آموزش ساختن اسلحه دفاعی (زره پوش): (وَ عَلَّمْناهُ صَنْعَةَ لَبُوس لَکُمْ لِتُحْصِنَکُمْ مِنْ بَاْسِکُمْ...) و ساختن زره را به او (حضرت داود) آموزش دادیم، تا شما را در جنگ‌هایتان حفظ کند.
۴. آموزش تاویل و تعبیر خواب: (وَ کَذلِکَ یَجْتَبِیکَ رَبُّکَ وَ یُعَلِّمُکَ مِنْ تَاْوِیلِ الْاَحادِیثِ...) و این گونه پروردگارت تو را بر می‌گزیند و از تعبیر خواب‌ها به تو می‌آموزد.
۵. آموزش خبرهای غیبی و پنهان: (عالِمُ الْغَیْبِ فَلا یُظْهِرُ عَلی غَیْبِهِ اَحَداً اِلاّ مَنِ ارْتَضی مِنْ رَسُول) عالم به غیب او است، و هیچ کس را بر اسرار غیبش آگاه نمی‌سازد، مگر فرستادگانی که آن‌ها را برگزیده است.


اخبار غیبی خدادادی پیامبران نمونه‌های متعددی دارد که برخی از آن‌ها عبارت است از:
الف- آگاه نمودن حضرت عیسی (علیه‌السّلام) از‌اندوخته‌های مردم در خانه‌ها: (وَ اُنَبِّئُکُمْ بِما تَاْکُلُونَ وَ ما تَدَّخِرُونَ فِی بُیُوتِکُمْ) شما را از آنچه می‌خورید و در خانه‌هایتان‌اندوخته می‌سازید، با خبر می‌کنم.
ب- خبر دادن حضرت عیسی (علیه‌السّلام)از ظهور پیامبر اسلام: (وَ مُبَشِّراً بِرَسُول یَاْتِی مِنْ بَعْدِی اسْمُهُ اَحْمَدُ) شما را به پیامبری به نام «احمد» که پس از من خواهد آمد، بشارت می‌دهم.
ج- آگاه نمودن پیامبر اسلام (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) از ا فشای سرّ : (وَ اِذْ اَسَرَّ النَّبِیُّ اِلی بَعْضِ اَزْواجِهِ حَدِیثاً فَلَمّا نَبَّاَتْ بِهِ وَ اَظْهَرَهُ اللّهُ عَلَیْهِ عَرَّفَ بَعْضَهُ وَ اَعْرَضَ عَنْ بَعْض فَلَمّا نَبَّاَها بِهِ قالَتْ مَنْ اَنْبَاَکَ هذا قالَ نَبَّاَنِیَ الْعَلِیمُ الْخَبِیرُ) به خاطر بیاورید هنگامی‌را که پیامبر یکی از رازهای خود را به بعضی از همسرانش گفت، ولی هنگامی‌که وی آن را افشا کرد و خداوند پیامبرش را از آن آگاه ساخت، قسمتی از آن را برای او بازگو کرد و از قسمت دیگر خودداری نمود هنگامی‌که پیامبر همسرش را از آن خبر داد، گفت: چه کسی تو را از این رازها آگاه ساخته؟ فرمود: خدای عالم و آگاه مرا آگاه ساخت.
د- آگاه شدن یعقوب (علیه‌السّلام) از آینده‌ی یوسف (علیه‌السّلام): «ای فرزندم! خواب خود را برای برادرانت باز گو مکن، تا این که آنان با تو مکر و خدعه ننمایند، حقا شیطان برای انسان دشمن آشکاری است؛ این گونه است که خداوند در مورد تاویل گفتارها (خواب‌ها) تو را بر می‌گزیند و نعمت خود را بر تو و بر آل یعقوب تمام می‌کند..»
هـ-آگاه شدن یعقوب (علیه‌السّلام)از زنده بودن یوسف (علیه‌السّلام): «هنگامی‌که کاروان (از سرزمین مصر) جدا شد، پدرشان (یعقوب) گفت: من بوی یوسف را احساس می‌کنم...»


در این جا ـ چنان که در اشعار فارسی آمده ـ ممکن است کسی بگوید:
ز مصرش بوی پیراهن شنیدی
چرا در چاه کنعانش ندیدی؟
چگونه می‌شود که حضرت یعقوب- (علیه‌السّلام)از آن فاصله طولانی ـ که بعضی هشتاد فرسخ و بعضی ده روز راه نوشته‌اند ـ بوی پیراهن یوسف را بشنود، اما در نزدیکی‌های خود ـ در سرزمین کنعان ـ از به چاه‌انداختن فرزندش ـ یوسف ـ آگاه نشود؟
در پاسخ به این پرسش می‌گوییم:
اولا: معلوم نیست حضرت یعقوب از به چاه افکنده شدن فرزندش آگاهی نیافته باشد؛ چه بسا خداوند او را از تمام ماجرا آگاه ساخته، ولی خودداری وی از آشکار کردنش به جهت مصلحت‌هایی باشد. از آیات سوره یوسف به خوبی برمی‌آید که یعقوب (علیه‌السّلام)سخن دروغ فرزندانش (طعمه گرگ‌ها شدن یوسف) را نپذیرفته و به زنده بودن او اطمینان داشته است، لیکن دوری و فراغ یوسف ـ گرچه می‌دانست که زنده است ـ بر او تلخ و دشوار بود و موجب شد تا با گریه‌های طولانی، بینایی خود را از دست بدهد.
ثانیاً: بر فرض که ایشان از به چاه افکنده شدن یوسف (علیه‌السّلام)آگاهی نداشته باشد، اما باید توجه داشت که آگاه شدن پیامبران از غیب، بسته به خواست و اراده خداوند است. آن جا که خداوند ـ بر اساس مصالحی از جمله آزمودن پیامبرانش ـ نخواهد پیامبرانش را بر امور غیبی آگاه سازد، آنان نیز کوچک‌ترین آگاهی نخواهند یافت. وضعیت آنان، از این نظر، همانند مسافرانی است که در یک شب تاریک، از بیابانی که ابرهای آسمان آن را فرا گرفته است، می‌گذرند، لحظه‌ای در آسمان برق می‌زند و تا اعماق بیابان را روشن می‌سازد و همه چیز در برابر چشم این مسافران روشن می‌شود اما لحظه‌ای دیگر خاموش می‌شود و تاریکی همه جا را فرا می‌گیرد، به طوری که هیچ چیز دیده نمی‌شود.
شاید حدیثی که از امام صادق (علیه‌السّلام) درباره علم امام نقل شده به همین معنا اشاره داشته باشد؛ آن جا که می‌فرماید: «خداوند در میان خودش و امام و پیشوای خلق، ستونی از نور قرار داده که خداوند از این راه به امام می‌نگرد و امام نیز از این راه به پروردگارش، و هنگامی‌که بخواهد چیزی را بداند، در آن ستون نور نظر می‌افکند و از آن آگاه می‌شود.»
از این روایت شریف استفاده می‌شود که تمام مسائل و وقایع در ابتدا برای معصومین (علیهم السلام) آشکار نیست، بلکه هرگاه آنان بخواهند و خداوند نیز اراده کند، از آن‌ها با خبر خواهند شد.



۱. کهف/سوره۱۸، آیه۶۵.    
۲. طه/سوره۲۰، آیه۹۹.    
۳. نمل/سوره۲۷، آیه۱۵.    
۴. انبیاء/سوره۲۱، آیه۷۴.    
۵. نساء/سوره۴، آیه۱۱۳.    
۶. طه/سوره۲۰، آیه۱۱۴.    
۷. مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج۱۱، ص۴۸۴۹ و...    
۸. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۱۸، ص۲۹ به بعد.    
۹. بقره/سوره۲، آیه۳۱.    
۱۰. نمل/سوره۲۷، آیه۱۶.    
۱۱. انبیا/سوره۲۱، آیه۸۰.    
۱۲. یوسف/سوره۱۲، آیه۶، ۲۱ و ۳۷.    
۱۳. جن/سوره۷۲، آیه۲۷و۲۶.    
۱۴. آل عمران/سوره۳، آیه۴۹.    
۱۵. صف/سوره۶۱، آیه۶.    
۱۶. تحریم/سوره۶۶، آیه۳.    
۱۷. یوسف/سوره۱۲، آیه۴۶ و ۱۵.    
۱۸. یوسف/سوره۱۲، آیه۹۴.    
۱۹. یوسف/سوره۱۲، آیه۱۸.    
۲۰. مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج۲۶، ص۱۳۴.    





سایت اندیشه قم، برگرفته از مقاله «منشأ علم پیامبران و گستره آن» تاریخ بازیابی ۹۵/۰۳/۲    






جعبه ابزار