• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

نبوت پیامبر اسلام

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



‌مقصود از نبوت، نبوت خاصه، پیامبر گرامی‌ اسلام (صلّی‌الله‌علیه‌وآله) است. پیامبر اسلام آخرین پیامبر الهی و شریعت او آخرین شریعت آسمانی است، در این مقاله به تعدادی از معجزات آن حضرت که لازمه هر مدعی نبوتی هست اشاره کرده و استدلال می‌کنیم.



جامع‌ترین طریق اثبات نبوت فرد این است که مدعی پیامبری بر اثبات ادعای خود، معجزه بیاورد و با منکران و مخالفان تحدی نماید. در این صورت، اگر آنان از مبارزه با او عاجز شوند، نبوت او ثابت خواهد شد.


به اعتقاد اهل معرفت اگرچه انبیا الهی از نظر تعین خارجی متعددند، اما از نظر حقیقت اصلی به یک حقیقت برمی‌گردند که همان حقیقت محمدی است. این حقیقت در نشئه عنصری، به وزان شرایط اجتماعی و مکانی به‌صورت پیامبران و اولیای مختلف در می‌آید و همه مظاهر اویند و به ‌طور کامل تنها در وجود پیامبر اسلام (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) ظهور یافته است که در عالم خارج متاخر از انبیای الهی دیگر و از حیث حقیقت و روحانیتش مقدم بر آنهاست.
امام‌ خمینی سرّ تفاوت انبیاء را تفاوت اسمای الهی می‌داند. بر همین اساس انبیاء که صورت‌ و تجلی عینی مظاهر اسمای الهی‌اند متفاوت از یکدیگرند. ایشان معتقد است گستره نبوت هر نبی، به‌اندازه احاطه عین ثابت اوست و چون عین ثابت محمدی (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) تابع اسم اعظم بوده، دایره نبوت به ایشان ختم می‌شود و چون نبی از اسمای خداوند نمی‌باشد و جهت این‌سویی و خلقی دارد، درحالی‌که ولایت مظهر اسم «ولی» است و جنبه آن‌سویی و حقی دارد، به ‌همین دلیل نبوت منقطع و پایان‌پذیر است و مرتبط با این عالم است، ولی ولایت انقطاع ندارد و در هر دوعالم مظهر دارد و مظاهر «ولی» در این عالم، پس ‌از ختم نبوت تشریعی، ظهور و بروز دارند.
امام‌ خمینی معتقد است در نشئه ظاهر، گاهی نبوت ظاهر و ولایت پنهان است و گاهی ولایت ظهور پیدا می‌کند. مظهر اولی این ولایت و نبوت و خلافت مطلقه حضرت ختمی‌مرتبت (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) است که به نبوت ظاهر شده‌ است و با ظهور او نبوت پایان ‌یافته است. و به جهت اتحاد حقیقت محمدیه و علویه، حضرت علی (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) نیز مظهر ولایت مطلقه کلیه است. امام‌ خمینی حیطه خلافت و نبوت انبیای الهی را بر اساس اسمای حاکم بر آنها می‌داند، ازاین‌جهت حیطه آن اسم الهی بیشتر باشد، دایره خلافت و نبوت گسترده‌تر و جامع‌تر است و ازآنجاکه پیامبر اسلام (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) مظهر اسم جامع الله است، خلافت او دایمی، محیط، ازلی و ابدی است.
[۵] خمینی، روح‌الله، دانشنامه امام خمینی، ج۴، ص۵۴۲، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۴۰۰.



در این که رسول اکرم (صلّی‌الله‌علیه‌وآله) دعوی نبوت کرده است، تردیدی نیست، چنان که ظهور معجزه‌های بسیار توسط او نیز از مسلمات تاریخ است. معجزات پیامبر اکرم (صلّی‌الله‌علیه‌وآله) دو گونه است:
یکی، قرآن کریم که معجزه علمی‌ و جاودان است؛ و دیگری، معجزات عملی آن حضرت که برخی از آن‌ها در قرآن کریم و موارد دیگر در کتاب‌های حدیث و تاریخ نقل شده است، اینک به اختصار این دو قسم از معجزه‌های پیامبر (صلّی‌الله‌علیه‌وآله) را بررسی می‌کنیم، تا برهان نبوت او آشکار گردد.


قرآن کریم در ابعاد مختلف معجزه است:

۴.۱ - اعجاز ادبی قرآن

مهم‌ترین جهت اعجاز قرآن برای معاصران عصر رسالت، جنبه ادبی قرآن بود؛ زیرا آنان در فن فصاحت و بلاغت از مهارت بالایی برخوردار بودند و اعجاز ادبی قرآن را به خوبی می‌شناختند. در این جا به اعتراف عده‌ای از برجستگان فن فصاحت و بلاغت به معجزه بودن قرآن در این زمینه، اشاره می‌کنیم:

۴.۱.۱ - اعجاز قرآن از نگاه اهل فن

ولید بن مغیره، یکی از سه نفری است که در هنر بلاغت همتا نداشت. وقتی ابوجهل (برادرزاده ولید) نزد ولید رفت و گفت: ‌ای عمو، تو دین محمد را قبول کرده‌ای؟ ولید گفت: چنین نیست، من بر دین پدران خود باقی هستم، لیکن من کلامی‌ شنیدم که بدنم از آن به لرزه درآمد! ابوجهل: آیا کلام او شعر است؟ ولید گفت: شعر نیست. ابوجهل گفت: آیا گفتار محمد خطابه است؟ ولید گفت: خطابه هم نیست، زیرا خطابه کلامی‌ است که به هم متصل است؛ ولی کلام محمد از هم پراکنده می‌باشد و به هم شباهتی ندارند و با این حال بسیار شیرین و زیباست... کلام او سحر است و دل مردم را مسحور می‌کند.
هم او در جای دیگر گفته است: به خدا سوگند! احدی در میان شما نیست که از من به شعر و خصوصیات آن داناتر باشد. به خدا سوگند! کلام محمد هیچ شباهتی به هیچ یک از اقسام شعر ندارد، لیکن کلام او ـ که به عنوان کلام خدایش می‌خواند ـ حلاوت و طراوت مخصوص به خود دارد. کلام او بسان درخت استوار است که در زمین ریشه دوانیده و بر فرازش میوه دانش و حکمت قرار گرفته است. کلام او از هر سخنی بالاتر است، هیچ کلامی‌ برتر از سخن او وجود ندارد، کلام او مادون خود را خُرد و بی‌مقدار می‌کند.
طفیل بن عمرو، ‌از قبیله دوس، بعد از شنیدن سخنان پیامبر (صلّی‌الله‌علیه‌وآله) به دنبال حضرت رفت و گفت: «... به خواست خدا آن را شنیدم و بسیار دلنشین و نیک یافتم، کار خود را به من بازگو.»
آن گاه می‌گوید: رسول خدا (صلّی‌الله‌علیه‌وآله) آیاتی را از قرآن تلاوت نمود که من هرگز سخنی بدان شیرینی و شیوایی نشنیده بودم، از این رو اسلام آوردم...»
عتبة بن ربیعه، از بزرگان قریش، می‌گوید: «... من سخنی شنیدم که به خدا سوگند تاکنون نظیر آن را نشنیده بودم. به خدا، نه شعر است و نه سحر، نه کهانت است و نه جادوگری... این سخنی که من شنیدم سخن بزرگی بود و آینده مهمی‌ دارد.»

۴.۲ - اعجاز در قلمرو معارف و احکام

درک این جنبه از اعجاز قرآن در گرو این است که بدانیم بخش عظیمی‌ از آیات قرآن مربوط به معارف دینی و اصول کلی نظام زندگی بشر است که در برگیرنده عالی‌ترین معارف و جامع‌ترین قوانین است، و این در حالی است که محیط جزیرة العرب ـ که پیامبر در آن رشد کرده بود ـ کمترین اطلاعی از این قبیل معارف و احکام نداشت، بلکه فرهنگ حاکم بر جامعه آن روز عربستان، فرهنگ شرک و جاهلیت بود و از نظر عقل پذیرفته نیست که فردی که در چنان جامعه‌ای رشد نموده است، بتواند چنان معارف و قوانین فوق‌العاده‌ای را عرضه نماید. بنابراین باید پذیرفت که قرآن از جانب خداوند نازل گردیده است.

۴.۳ - قرآن و خبرهای غیبی

در قرآن کریم آیاتی وجود دارد که برخی مربوط به گذشته‌ای بسیار دور می‌باشد مانند آیاتی که تاریخ پیامبران و امت‌های آنان را بازگو نموده‌اند. هم چنین خبرهایی غیبی که مربوط به حوادث آینده بوده و بعد به وقوع پیوسته است. در این جا چند نمونه را یادآور می‌شویم:

۴.۳.۱ - جنگ ایران و روم

«غُلِبَتِ الرُّومُ فِی اَدْنَی الْاَرْضِ وَ هُمْ مِنْ بَعْدِ غَلَبِهِمْ سَیَغْلِبُونَ».
رومیان مغلوب شدند (و این شکست) در سرزمین نزدیکی رخ داد اما آنان پس از (این) مغلوبیت، به زودی غلبه خواهند کرد.
آن چه آیه مبارکه خبر داد در مدت کمتر از ده سال واقع گردید، و پادشاه روم بر پادشاه ایران غالب و سپاه روم وارد سرزمین ایران شد.

۴.۳.۲ - شکست دشمن نیرومند

«اَمْ یَقُولُونَ نَحْنُ جَمِیعٌ مُنْتَصِرٌ سَیُهْزَمُ الْجَمْعُ وَ یُوَلُّونَ الدُّبُرَ».
یا می‌گویند: «ما جماعتی متحد و نیرومند و پیروزیم»؟! (ولی بدانند) بزودی جمعشان شکست می‌خورد و پا به فرار می‌گذارند.
این جریان در جنگ بدر واقع شد، آن گاه که ابوجهل، اسب خویش را جلو راند و در پیشاپیش لشکر گفت: «ما امروز از محمد و یارانش انتقام خواهیم گرفت»، ولی خداوند او را هلاک و جمعیتش را متفرق ساخت.

۴.۳.۳ - سرنوشت دشمنان پیامبر

«فَاصْدَعْ بِما تُؤْمَرُ وَ اَعْرِضْ عَنِ الْمُشْرِکِینَ اِنَّا کَفَیْناکَ الْمُسْتَهْزِئِینَ الَّذِینَ یَجْعَلُونَ مَعَ اللَّهِ اِلهاً آخَرَ فَسَوْفَ یَعْلَمُونَ».
آن چه را ماموریت داری، آشکارا بیان کن و از مشرکان اعراض کن، ما (خطر) استهزا کنندگان را حتماً از تو برطرف خواهیم کرد، همان کسانی که به خدا شرک می‌ورزند پس به زودی می‌فهمند.
این آیه در مکه، نازل گردید، آن هنگام که کسی تصور نمی‌کرد روزی خواهد آمد که قریش شوکت و عزت خویش را از دست خواهد داد، و سلطنت و نیروی آنان با پیروزی رسول خدا (صلّی‌الله‌علیه‌وآله) در هم خواهد شکست.

۴.۴ - هماهنگی و عدم اختلاف در قرآن

«اَ فَلا یَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ وَ لَوْ کانَ مِنْ عِنْدِ غَیْرِ اللَّهِ لَوَجَدُوا فِیهِ اخْتِلافاً کَثِیراً».
چرا در قرآن دقت و تدبیر نمی‌کنند، که اگر از ناحیه غیر خدا بود تناقضات فراوانی در آن می‌یافتند.
می‌دانیم که قرآن کریم در طول ۲۳ سال در دورانی پر فراز و نشیب فراهم آمده است، ولی با این حال مطالب آن از چنان انسجام و هماهنگی و یک‌نواختی برخوردار است که به وضوح نشان می‌دهد که ساخته ذهن بشر نیست و الا با تفاوت شرایط زمانی و مکانی و روحی پیامبر (صلّی‌الله‌علیه‌وآله) و زیاد شدن تجربیات آن حضرت، باید عادتاً مطالب سال‌های اول و آخر عمر آن حضرت تفاوت کند. این مطلب آن‌گاه آشکارتر می‌گردد که بدانیم قرآن مجید در شرایط و احوال مختلف نازل گردیده، و عادتاً محال است انسان در این شرایط متضاد و مختلف، مطالبی هماهنگ و در حد اعلای از فصاحت و بلاغت بگوید.

۴.۵ - پیشگویی‌های علمی‌ قرآن

قرآن کریم در دوره‌ای از تاریخ و در سرزمینی که بشر هیچ‌گونه آگاهی از رازهای عالم طبیعت نداشت، پرده از بسیاری رازها برگرفته است که پس از گذشت قرن‌ها درستی آن‌ها اثبات گردید، و بشر توانست با بهره‌گیری از ابزارهای دقیق آن رازها را بشناسد. در این جا تنها به سه نمونه اشاره می‌کنیم.

۴.۵.۱ - قانون توازن در قرآن

«وَ اَنْبَتْنا فِیها مِنْ کُلِّ شَیْ‌ءٍ مَوْزُونٍ».
و در روی زمین هر چیز را با‌اندازه مخصوص رویانده‌ایم.
اخیراً در علم گیاه شناسی ثابت شده است که هر یک از انواع نباتات از اجزای خاص و با میزان معین، ترکیب یافته به طوری که اگر بعضی اجزای آن کم و زیاد می‌شد، از صورت آن نبات خاص خارج گردیده و نبات دیگری می‌گردید.

۴.۵.۲ - قانون تلقیح در قرآن

«وَ اَرْسَلْنَا الرِّیاحَ لَواقِحَ.»
ما بادها را تلقیح کننده فرستادیم.
اشجار و نباتات نیز مانند حیوان‌ها به تلقیح دو جنس مخالفت نیازمندند، و بدون آن نتیجه و ثمره‌ای نمی‌دهند و تکثیر نوع تحقق پیدا نمی‌کند. این تلقیح در برخی از اشجار و نباتات به وسیله بادها انجام می‌پذیرد. مانند زردآلو، صنوبر، انار، پرتقال، پنبه و حبوبات که تلقیح آن‌ها به وسیله باد صورت می‌گیرد. وقتی دانه‌های داخل شکوفه‌های آن‌ها می‌رسد، کیسه‌هایی که در میان شکوفه قرار گرفته است، سر باز می‌کند و گردی که در میان کیسه قرار گرفته به وسیله بادها بر چهره ماده گلها افشانده می‌شود، و به این ترتیب تلقیح صورت می‌گیرد و ماده گلها آبستن شده و برای به وجود آوردن نتایج، آمادگی پیدا می‌کنند.

۴.۵.۳ - حرکت زمین

«الَّذِی جَعَلَ لَکُمُ الْاَرْضَ مَهْداً».
آفریدگاری که زمین را برای شما گهواره قرار داد.
کره زمین برای بشر حکم گهواره‌ای را دارد که در اثر حرکت وضعی و انتقالی، برای ساکنان خود حالت آرامش بخش ایجاد می‌کند، زیرا همان‌طور که نتیجه حرکت گهواره، پرورش و استراحت اطفال است، نتیجه حرکت روزانه و سالانه زمین نیز پرورش انسان‌ها و سایر موجودات این جهان می‌باشد.


پیامبر اکرم (صلّی‌الله‌علیه‌وآله) علاوه بر قرآن معجزه‌های فراوان دیگری داشته است که برای اطلاع کامل می‌توان به کتاب‌هایی که در این زمینه نگارش یافته است، رجوع کرد. در این جا به ذکر چند معجزه بسنده می‌کنیم:
۱. حرکت درخت به خواست پیامبر (صلّی‌الله‌علیه‌وآله) چنان که شرح آن در نهج البلاغه (خطبه قاصعه) آمده است.
۲. در سفر تبوک، اصحاب از تشنگی شکایت کردند، حضرت دست مبارک را در آب ظرفی که حتی یک نفر با آن سیراب نمی‌شد، گذاشت و آب آن افزایش یافت به گونه‌ای که همگی از آن آب خورده و حتی چهارپایان را نیز سیراب نمودند.
۳. به هنگام هجرت از مکه به مدینه در میان راه به خیمه زنی به نام «ام معبد» رسید، در خیمه گوسفند لاغری با پستان‌های خشکیده بود. پیامبر (صلّی‌الله‌علیه‌وآله) فرمود: اگر رخصت دهی شیر آن را من بدوشم. آن‌گاه با دست کشیدن به پستان‌های گوسفند و خواندن دعا، آن قدر شیر از پستان گوسفند دوشید که «ام معبد» و همه اصحاب از آن نوشیدند و سیر شدند و در آخر نیز خود نوشید.
۴. ستونی از درخت خرما در مسجد مدینه بود که پیامبر (صلّی‌الله‌علیه‌وآله) به هنگام خواندن خطبه به آن تکیه می‌داد. و آن گاه که منبر ساختند و پیامبر از ستون مفارقت کرد، به ناله درآمد (مانند نالیدن کودک برای مادر مهربان، یا مثل ناله ناقه برای بچه خود) تا آن که آن حضرت از منبر به زیر آمد و آن را در بر گرفت و تسلی داد.
۵. به هنگام هجرت از مکه، یکی از مشرکان به نام «سراقه بن مالک» که در تعقیب آن حضرت بود به وی رسید، پیامبر (صلّی‌الله‌علیه‌وآله) در آن حال دعا فرمود که: «الهی، به هر صورت که خود می‌دانی، شر او را از من دفع کن»، به ناگاه دست و پای اسب سراقه در زمین هموار و بی‌گل و لای، فرو رفت و به کلی از حرکت باز ایستاد!
سراقه گفت: ‌ای محمد، دانستم که این کار توست. اکنون دعا کن تا از این ورطه رهایی یابیم و من عهد می‌کنم که باز گردم و هر کس را که از عقب آید باز گردانم. حضرت در این هنگام دوباره دعا فرمود و زمین اسب او را رها کرد و او باز گردید.
۶. به هنگام هجرت به مدینه، وقتی آن حضرت وارد غار گردید کبوتری بر در غار آشیانه ساخت و عنکبوتی تار کشید، به طوری که وقتی مشرکان به در غار رسیدند، گفتند ممکن نیست در این سال کسی به این جا در آمده باشد.
۷. در جنگ خیبر، وقتی زینب بنت حارث ـ که یهودی بود ـ گوسفند زهرآلودی را به رسم هدیه نزد پیامبر (صلّی‌الله‌علیه‌وآله) فرستاد و آن حضرت از پاچه آن گوسفند لقمه‌ای در دهان مبارک نهاد، آن لقمه به سخن آمد و گفت: از من مخور، زیرا من به زهر آلوده شده‌ام. و آن حضرت لقمه را بینداخت.


۱. خمینی، روح‌الله، مصباح الهدایه، ص۸۳، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۸۶.    
۲. خمینی، روح‌الله، مصباح الهدایه، ص۷۶-۷۷، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۸۶.    
۳. خمینی، روح‌الله، شرح چهل حدیث، ص۴۳۶، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۸۸.    
۴. خمینی، روح‌الله، تعلیقات علی شرح الفصوص الحکم و مصباح الانس، ص۱۷۸، قم، دفتر تبلیغات اسلامی، ۱۴۱۰ قمری.    
۵. خمینی، روح‌الله، دانشنامه امام خمینی، ج۴، ص۵۴۲، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۴۰۰.
۶. ابن هشام حمیری، عبدالملک، سیره ابن هشام، ج۱، ص۲۷۰.    
۷. طبرسی، فضل بن حسن، اعلام الوری، ص ۱۱۱.    
۸. ابن هشام حمیری، عبدالملک، سیره ابن هشام، ج۱، ص۲۷۰.    
۹. طبرسی، فضل بن حسن، اعلام الوری، ص ۱۱۳.    
۱۰. ابن هشام حمیری، عبدالملک، سیره ابن هشام، ج۱، ص۳۸۳.    
۱۱. ابن هشام حمیری، عبدالملک، سیره ابن هشام، ج۱، ص۲۹۴    
۱۲. روم/سوره۳۰، آیه۳۲.    
۱۳. قمر/سوره۵۴، آیه۴۵۴۴.    
۱۴. حجر/سوره۱۵، آیه۹۶۹۴.    
۱۵. نساء/سوره۴، آیه۸۲.    
۱۶. حجر/سوره۱۵، آیه۱۹.    
۱۷. حجر/سوره۱۵، آیه۲۲.    
۱۸. طه/سوره۲۰، آیه۵۳.    



سایت اندیشه قم، برگرفته از مقاله «دلائل نبوت پیامبر اسلام» ۹۵/۰۴/۲۸.    
دانشنامه امام خمینی    ، تهران، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی    ، ۱۴۰۰ شمسی.






جعبه ابزار