• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

نجوا (مفردات‌قرآن)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف





نَجْوا (به فتح نون و سکون جیم) از واژگان قرآن کریم به معنای بیخ گوشی حرف زدن و سخن سرّی است.



نَجْوا بیخ گوشی حرف زدن و سخن سرّی (راز و راز گفتن) اسم و مصدر هر دو بکار رفته است در لغت آمده: «نَجَا فلانا نَجْواً و نَجْوَی‌ سارّه» یعنی پنهانی با او گفتگو کرد ایضا «نَاجَاه‌ مُنَاجَاة: سارّهُ».
راغب در علّت این تسمیه گفته: اصل این کلمه آنست که در جای مرتفعی با طرف راز خلوت کنی. به قولی اصل آن نجات است و آن اینکه به کسی در آنچه خلاص و نجات اوست یاری کنی.


طبرسی ذیل آیه‌ (اَ لَمْ یَعْلَمُوا اَنَّ اللَّهَ یَعْلَمُ سِرَّهُمْ وَ نَجْواهُمْ‌) (آيا نمى‌دانستند كه خداوند، اسرار و سخنان درگوشىِ آنها را مى‌داند) فرموده: نجوی در اصل به معنی دوری است گوئی نجوی کنندگان خود را از مردم دور می‌کنند و به قولی آن از نَجْوَة به معنی مکان مرتفع است که سیل به آن نمی‌رسد گوئی متناجیان سخن خویش را به محلی بالا می‌برند که کسی که غیر از خودشان به آنجا نمی‌رسد.
و در ذیل آیه ۱۱۴ نساء (لا خَیْرَ فِی کَثِیرٍ مِنْ‌ نَجْواهُمْ‌) (بسيارى از سخنان درگوشى و جلسات محرمانه آنها، خير و سودى ندارد) از زجاج نقل می‌کند: نجوی در کلام آنست که جمعی یا دو نفر در آن منفرد باشند خواه سرّی بگویند یا آشکار.
پس در نجوی بیخ گوشی بودن لازم نیست بلکه آن سخنی است که دور از اغیار باشد قرآن کریم نیز این معنی را تایید می‌کند (اَ لَمْ یَعْلَمُوا اَنَّ اللَّهَ یَعْلَمُ سِرَّهُمْ وَ نَجْواهُمْ‌ وَ اَنَّ اللَّهَ عَلَّامُ الْغُیُوبِ‌) (آيا نمى‌دانستند كه خداوند، اسرار و سخنان درگوشىِ آنها را مى‌داند؛ و خداوند داناى اسرار نهان است) ظاهرا مراد از سرّ آنست که در نفس خویش دارند و نجواهم سخن پنهانی آنهاست یعنی مگر نمی‌دانند که خدا نهان آنها و راز گفتنشان را می‌داند و خدا دانای نهان‌هاست.


(اَ لَمْ تَرَ اِلَی الَّذِینَ نُهُوا عَنِ‌ النَّجْوی‌ ثُمَّ یَعُودُونَ لِما نُهُوا عَنْهُ وَ یَتَناجَوْنَ‌ بِالْاِثْمِ وَ الْعُدْوانِ وَ مَعْصِیَةِ الرَّسُولِ..) (آيا نديدى كسانى را كه از نجوا [سخنان در گوشى‌] نهى شدند، سپس به كارى كه از آن نهى شده بودند باز مى‌گردند و براى انجام گناه و تعدّى و نافرمانىِ پيامبر به نجوا مى‌پردازند) ظهور آیه در آنست که منافقان و غیرهم میان خویش نجوی می‌کردند در آنچه مایه ایذاء و ناراحتی مؤمنین بود و بعد از نهی شدن هم ترک نمی‌کردند و نجوایشان در خصوص گناه و تعدّی و مخالفت رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) بود و آیه شریفه از آن حکایت می‌کند. لذا در آیه ۱۰ همین سوره فرموده: (اِنَّمَا النَّجْوی‌ مِنَ الشَّیْطانِ لِیَحْزُنَ الَّذِینَ آمَنُوا وَ لَیْسَ بِضارِّهِمْ شَیْئاً اِلَّا بِاِذْنِ اللَّهِ..) (نجوا تنها از سوى شیطان است؛ تا مؤمنان را غمگين سازد؛ ولى نمى‌تواند هيچ‌گونه ضررى به‌آنها برساند جز به فرمان خدا) مراد از نجوی ظاهرا همان نجوای منافقان و مریض القلبها است و آیه تذکّر می‌دهد که مؤمنان از آن نترسند.
(فَلَمَّا اسْتَیْاَسُوا مِنْهُ خَلَصُوا نَجِیًّا) (هنگامى كه برادران از او مأيوس شدند، به كنارى رفتند و با هم به نجوا پرداختند) نَجِیّ‌ بر وزن فعیل قومی است که با هم نجوی می‌کنند در واحد و جمع یکسان باشد یعنی: چون از یوسف ناامید شدند (از اینکه برادر آنها را بدهد) از مردم کنار شدند در حالیکه میان خویش نجوی می‌کردند که چه بکنند ایضا (وَ نادَیْناهُ مِنْ جانِبِ الطُّورِ الْاَیْمَنِ وَ قَرَّبْناهُ‌ نَجِیًّا) (ما او را از جانب راست كوه طور فرا خوانديم؛ و همچون نجوا كننده او را به خود نزديک ساختيم) نَجِیًّا حال است از فاعل‌ قَرَّبْناهُ‌ یعنی: موسی را از جانب راست طور ندا کردیم در حالیکه با او مناجات می‌کردیم مقرّب درگاه خود نمودیم، ممکن حال باشد از مفعول‌ «قَرَّبْناهُ» که مراد موسی (علیه‌السّلام) است.
(نَحْنُ اَعْلَمُ بِما یَسْتَمِعُونَ بِهِ اِذْ یَسْتَمِعُونَ اِلَیْکَ وَ اِذْ هُمْ‌ نَجْوی‌..) (ما بهتر مى‌دانيم براى چه گوش فرا مى‌دهند؛ و همچنين در آن هنگام كه با هم نجوا مى‌كنند) نَجْوَی‌ مصدر است به معنی فاعل، واحد و جمع در آن یکسان است یعنی ما به آنچه گوش می‌دهند در حین استماعشان دانائیم و نیز آنگاه که نجوی کنندگانند، بقول بعضی تقدیر آن «و اذ هم ذو نجوی» است.
(یا اَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اِذا ناجَیْتُمُ‌ الرَّسُولَ فَقَدِّمُوا بَیْنَ یَدَیْ‌ نَجْواکُمْ‌ صَدَقَةً ذلِکَ خَیْرٌ لَکُمْ وَ اَطْهَرُ فَاِنْ لَمْ تَجِدُوا فَاِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِیمٌ‌) «یعنی چون خواستید با رسول خدا مناجات و گفتگو کنید پیش از آن صدقه‌ای بدهید آن برای شما خیر و پاک کننده‌تر است و اگر نیافتید خدا غفور رحیم است». آیه روشن است در اینکه ثروتمندان اگر می‌خواستند محضر رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) مشرّف شده و مذاکره کنند، لازم بود اوّل صدقه‌ای بدهند جمله‌ (فَاِنْ لَمْ تَجِدُوا...) نشان می‌دهد که آن حکم وجوبی بوده و از فقراء ساقط بوده است.
المیزان در علت این حکم احتمال داده که: اغنیاء بیشتر با آن حضرت خلوت می‌کردند و در آن نوعی تقرّب‌ و اختصاص به آن حضرت نشان می‌دادند و آن سبب حزن و شکسته خاطر بودن فقراء می‌شد لذا مامور شدند که صدقه دهند تا سبب از بین رفتن حزن و غیظ قلوب فقراء شود (از یک طرف به زیارت و مناجات آن حضرت نائل شوند و از طرف دیگر با صدقه از شکسته خاطر بودن بینوایان جلوگیری کنند). نگارنده گوید: علت حکم همان‌ (ذلِکَ خَیْرٌ لَکُمْ وَ اَطْهَرُ) (اين براى شما بهتر و پاكيزه‌تر است) است و می‌شود احتمال المیزان را از آن استفاده کرد.
آیه بعدی که نقل خواهد شد حکم این آیه را نسخ کرده و از قرار معلوم کسی جز علی بن ابی طالب (علیه‌السّلام) به این آیه تا نسخ شدنش عمل نکرده است در مجمع از آن حضرت نقل شده که فرمود: در قرآن آیه‌ای هست که کسی پیش از من به آن عمل نکرده و بعد از من نخواهد کرد آن‌ (یا اَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اِذا ناجَیْتُمُ‌ الرَّسُولَ...) است من دیناری داشتم آن را به ده درهم فروختم هر گاه خواستم با رسول اللّه (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) مناجات کنم یک درهم صدقه دادم تا آیه‌ (اَ اَشْفَقْتُمْ اَنْ تُقَدِّمُوا بَیْنَ یَدَیْ‌ نَجْواکُمْ‌ صَدَقاتٍ‌) (آيا ترسيديد فقير شويد كه از دادن صدقات قبل از نجوا خوددارى‌كرديد؟!) آن را نسخ کرد این روایت در تفسیر کشاف نیز نقل شده، در المیزان آن را از در المنثور نقل می‌کند.
در مجمع و کشاف از ابن عمر نقل کرده که گفت: برای علی بن ابی طالب سه فضیلت است اگر یکی برای من بود از شتران سرخ موی در پیشم محبوب‌تر بود: تزویج فاطمه، اعطاء رایه روز خیبر و آیه نجوی. در مجمع و تفسیر خازن و ابن کثیر نقل شده: چون مردم از مناجات جز در صورت صدقه نهی شدند کسی جز علی بن ابی طالب با آن حضرت مناجات نکرد که او دیناری صدقه داد و مناجات کرد سپس آیه رخصت نازل شد. زمخشری گوید: به قولی مدت این حکم ده شب و به قولی قسمتی از یک روز بود.
آیه بعدی چنین است: (اَ اَشْفَقْتُمْ اَنْ تُقَدِّمُوا بَیْنَ یَدَیْ‌ نَجْواکُمْ‌ صَدَقاتٍ فَاِذْ لَمْ تَفْعَلُوا وَ تابَ اللَّهُ عَلَیْکُمْ فَاَقِیمُوا الصَّلاةَ وَ آتُوا الزَّکاةَ وَ اَطِیعُوا اللَّهَ وَ رَسُولَهُ...) «یعنی آیا از فقر ترسیدید از اینکه پیش از نجوی صدقاتی بدهید پس حالا که نکردید و خداوند از شما اغماض نمود نماز بخوانید و زکات بدهید و خدا و رسول را اطاعت کنید (یعنی به دستورات دیگر عمل نمائید)».


۱. قرشی بنابی، علی‌اکبر، قاموس قرآن، ج۷، ص۲۶.    
۲. راغب اصفهانی، حسین، المفردات، ط دارالقلم، ص۷۹۳.    
۳. فخرالدین طریحی، مجمع البحرین، ت الحسینی، ج۱، ص۴۰۷.    
۴. راغب اصفهانی، حسین، المفردات، ط دارالقلم، ج۱، ص۷۹۳.    
۵. توبه/سوره۹، آیه۷۸.    
۶. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۱۹۹.    
۷. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، ج۵، ص۹۳.    
۸. نساء/سوره۴، آیه۱۱۴.    
۹. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۹۷.    
۱۰. توبه/سوره۹، آیه۷۸.    
۱۱. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۱۹۹.    
۱۲. مجادله/سوره۵۸، آیه۸.    
۱۳. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۵۴۳.    
۱۴. مجادله/سوره۵۸، آیه۱۰.    
۱۵. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۵۴۳.    
۱۶. یوسف/سوره۱۲، آیه۸۰.    
۱۷. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۲۴۵.    
۱۸. مریم/سوره۱۹، آیه۵۲.    
۱۹. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۳۰۹.    
۲۰. اسراء/سوره۱۷، آیه۴۷.    
۲۱. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۲۸۶.    
۲۲. مجادله/سوره۵۸، آیه۱۲.    
۲۳. طباطبایی، سید محمدحسین، المیزان، ج۱۹، ص۱۸۹.    
۲۴. طباطبایی، سید محمدحسین، ترجمه المیزان، ج۱۹، ص۳۲۸.    
۲۵. مجادله/سوره۵۸، آیه۱۲.    
۲۶. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۵۴۴.    
۲۷. مجادله/سوره۵۸، آیه۱۲.    
۲۸. مجادله/سوره۵۸، آیه۱۳.    
۲۹. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۵۴۴.    
۳۰. طباطبایی، سید محمدحسین، المیزان، ج۱۹، ص۱۹۱.    
۳۱. طباطبایی، سید محمدحسین، ترجمه المیزان، ج۱۹، ص۳۳۱.    
۳۲. زمخشری، محمود بن عمر، تفسیر کشاف، ج۴، ص۴۹۴.    
۳۳. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، ج۹، ص۴۱۷.    
۳۴. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، ج۹، ص۴۱۷-۴۱۸.    
۳۵. زمخشری، محمود بن عمر، تفسیر کشاف، ج۴، ص۴۹۴.    
۳۶. خارن، علی بن محمد، تفسیر خازن، ج۴، ص۲۶۳.    
۳۷. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، ج۹، ص۴۱۸.    
۳۸. ابن کثیر، اسماعیل بن عمر، تفسیر ابن کثیر، ج۴، ص۳۴۹.    
۳۹. زمخشری، محمود بن عمر، تفسیر کشاف، ج۴، ص۴۹۴.    
۴۰. مجادله/سوره۵۸، آیه۱۳.    



قرشی بنابی، علی‌اکبر، قاموس قرآن، برگرفته از مقاله «نجوی»، ج۷، ص۲۶-۳۰.    






جعبه ابزار