• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

نسل بنی اسرائیل (قرآن)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



تاریخ پر ماجرای بنی اسرائیل، فراز و نشیب بسیار دارد و پیروزیها و شکستها در آن فراوان دیده می‌شود و در قرآن به این حوادث اشاره شده است.



بقای نسل بنی اسرائیل، پس از دوبار شکست آنان تا عصر پیامبر اسلام صلی الله علیه وآله:
«و قضینآ الی بنی اسرءیل... عسی ربکم ان یرحمکم و ان عدتم عدنا و جعلنا جهنم للکـفرین حصیرا.» «و به فرزندان اسرائیل خبر دادیم... امید است که پروردگارتان شما را رحمت کند و (لی) اگر (به گناه) بازگردید (ما نیز به کیفر شما) بازمی گردیم و دوزخ را برای کافران زندان قرار دادیم.» (سیاق آیات می‌فهماند که در تورات، وعده دو شکست به بنی اسرائیل داده شد و (عسی ربکم...) به آنان امید رحمت می‌دهد. از این بیان معلوم می‌شود آنان به شکل یک مجموعه و نژاد باقی بوده‌اند.)


در آیات فوق، سخن از دو انحراف اجتماعی بنی اسرائیل که منجر به فساد و برتری جویی می‌گردد به میان آمده است، که به دنبال هر یک از این دو،خداوند مردانی نیرومند و پیکار جو را بر آنها مسلط ساخته تا آنها را سخت مجازات کنند و به کیفر اعمالشان برسانند.
گر چه تاریخ پر ماجرای بنی اسرائیل، فراز و نشیب بسیار دارد و پیروزیها و شکستها در آن فراوان دیده می‌شود اما در اینکه قرآن به کدامیک از این حوادث اشاره می‌کند در میان مفسران گفتگو بسیار زیاد است.... آنچه از تاریخ بنی اسرائیل استفاده می‌شود این است که نخستین کسی که بر آنها هجوم آورد و بیت المقدس را ویران کرد،بخت النصر پادشاه بابل بود و هفتاد سال بیت المقدس به همان حال باقی ماند تا یهود قیام کردند و آن را نوسازی نمودند، دومین کسی که بر آنها هجوم برد قیصر روم اسپیانوس بود که وزیرش" طرطوز" را مامور این کار کرد، او به تخریب بیت المقدس و تضعیف و قتل بنی اسرائیل کمر بست و این حدود یکصد سال قبل از میلاد بود.
بنابراین ممکن است دو حادثه‌ای که قرآن به آن اشاره می‌کند همان باشد که در تاریخ بنی اسرائیل نیز آمده است، زیرا حوادث دیگر در تاریخ بنی اسرائیل آنچنان شدید نبود که حکومت آنها را به کلی از هم متلاشی کند...


بقای بنی اسرائیل با همان ترکیب قومی و نژادی تا عصر نزول قرآن :
«یـبنی اسرءیل اذکروا نعمتی التی انعمت علیکم و اوفوا بعهدی اوف بعهدکم و ایی فارهبون.» «ای فرزندان اسرائیل نعمتهایم را که بر شما ارزانی داشتم به یاد آرید و به پیمانم وفا کنید تا به پیمانتان وفا کنم و تنها از من بترسید.»
طبق تصریح بعضی از مورخان قرآن،سوره بقره نخستین سوره‌ای است که در مدینه نازل شد و قسمت مهمی از آن درباره یهود بحث می‌کند، زیرا یهود در آنجا معروفترین جمعیت پیروان اهل کتاب بودند و قبل از ظهور پیامبر صطبق کتب مذهبی خود انتظار چنین ظهوری را داشتند و دیگران را به آن بشارت می‌دادند، از نظر اقتصادی نیز وضع آنها بسیار خوب بود و روی هم رفته نفوذ عمیقی در مدینه داشتند.
اما با ظهور اسلام، اسلامی که راه‌های منافع نامشروع آنها را می‌بست و جلو انحرافات و خودکامگی‌های آنها را می‌گرفت، نه تنها غالبا دعوت اسلام را نپذیرفتند، بلکه در آشکار و نهان بر ضد اسلام قیام کردند، همان مبارزه‌ای که هنوز هم بعد از چهارده قرن ادامه دارد.
آیه فوق و آیات بعد نازل شد و آنها را زیر شدیدترین رگبار سرزنش‌های خود گرفت و آن چنان با ذکر دقیق قسمت‌های حساس تاریخشان آنها را تکان داد که هر کس کمترین روح حق جویی داشت بیدار گشت و به سوی اسلام آمد، به علاوه درس آموزنده‌ای بود برای همه مسلمانها.
خدای سبحان در این آیات عتاب ملت یهود را آغاز کرده و این عتاب در طی صد و چند آیه ادامه دارد و در آن نعمت‌هایی را که خدا بر یهود افاضه فرمود و کرامت‌هایی را که نسبت به آنان مبذول داشت و عکس العملی که یهود به صورت کفران و عصیان و عهدشکنی و تمرد و لجاجت از خود نشان داد، بر می‌شمارد، و با اشاره به دوازده قصه از قصص آنان تذکرشان می‌دهد، قصه نجاتشان از شر آل فرعون، شکافته شدن دریا و غرق شدن فرعونیان و قصه میعاد در طور و قصه گوساله پرستی آنان، بعد از رفتن موسی به میقات، و قصه مامور شدنشان به کشتن یکدیگر و داستان تقاضاشان از موسی که خدا را به ما نشان بده تا علنی و آشکارا او را ببینیم و به کیفر همین پیشنهادشان دچار صاعقه شدند و دوباره زنده گشتند، تا آخر داستان‌هایی که در این آیات بدان اشاره شده و سرتاسر آن پر است از عنایات ربانی و الطاف الهی.
و نیز به یادشان می‌آورد: آن میثاقها که از ایشان گرفت و ایشان آنها را نقض کرده و پشت سر انداختند و باز گناهانی را که مرتکب شدند و جرائمی را که کسب کردند و آثاری که در دلهاشان پیدا شد، با اینکه کتابشان از آنها نهی کرده بود و عقولشان نیز بر خلاف آن حکم می‌کرد بیادشان می‌اندازد و یادآوریشان می‌کند: که بخاطر آن مخالفت‌ها چگونه دلهاشان دچار قساوت و نفوسشان در معرض شقاوت قرار گرفت و چگونه مساعیشان بی نتیجه شد.


«یـبنی اسرءیل اذکروا نعمتی التی انعمت علیکم و انی فضلتکم علی العــلمین.» «ای فرزندان اسرائیل از نعمتهایم که بر شما ارزانی داشتم و (از) اینکه من شما را بر جهانیان برتری دادم یاد کنید.»
«یـبنی اسرءیل اذکروا نعمتی التی انعمت علیکم و انی فضلتکم علی العــلمین.» «ای فرزندان اسرائیل از نعمتهایم که بر شما ارزانی داشتم و (از) اینکه من شما را بر جهانیان برتری دادم یاد کنید.»
خداوند روی سخن را به بنی اسرائیل کرده و نعمت‌های خدا را به آنها یادآور می‌شود و می‌گوید: "‌ای بنی اسرائیل نعمت‌هایی را که به شما دادم بخاطر بیاورید: (یا بنی اسرائیل اذکروا نعمتی التی انعمت علیکم).
این نعمتها دامنه گسترده‌ای دارد، از نعمت هدایت و ایمان گرفته تا رهایی از چنگال فرعونیان و باز یافتن عظمت و استقلال همه را شامل می‌شود.
سپس از میان این نعمتها به نعمت فضیلت و برتری یافتن بر مردم زمان خود که ترکیبی از نعمت‌های مختلف است اشاره کرده می‌گوید: " من شما را بر جهانیان برتری بخشیدم" (و انی فضلتکم علی العالمین).
شاید بعضی تصور کنند که منظور از" فضلتکم علی العالمین" این باشد که آنها را بر تمام جهانیان در تمام ادوار برتری بخشیده است، ولی با توجه به سایر آیات قرآن روشن می‌شود که مقصود برتری آنها نسبت به افراد محیط و عصر خودشان است زیرا در قرآن می‌خوانیم: " کنتم خیر امة اخرجت للناس... " شما (مسلمانان) بهترین امتی بودید که برای نفع انسانها آفریده شده‌اید".
در جای دیگر در باره بنی اسرائیل می‌خوانیم: " و اورثنا القوم الذین کانوا یستضعفون مشارق الارض و مغاربها" ما این مستضعفان را وارث مشرق و مغرب زمین کردیم"، روشن است که بنی اسرائیل در آن زمان وارث تمام جهان نشدند پس مقصود این است که وارث شرق و غرب منطقه خودشان گشتند بنابراین فضیلت آنها بر جهانیان نیز برتری نسبت به افراد همان محیط است.
«سل بنی اسرءیل کم ءاتینـهم من ءایة بینة...» «از فرزندان اسرائیل بپرس چه بسیار نشانه‌های روشنی به آنان دادیم...»
«او لم یکن لهم ءایة ان یعلمه علمـؤا بنی اسرءیل.» «آیا برای آنان این خود دلیلی روشن نیست که علمای بنی اسرائیل از آن اطلاع دارند.»


«ان هـذا القرءان یقص علی بنی اسرءیل اکثر الذی هم فیه یختلفون.» «بی گمان این قرآن بر فرزندان اسرائیل بیشتر آنچه را که آنان درباره اش اختلاف دارند حکایت می‌کند.»
بنی اسرائیل در مسائل زیادی با هم اختلاف داشتند، در مورد"مریم " و"عیسی " و در مورد پیامبری که بشارتش در تورات داده شده و اینکه او چه کسی است؟
و همچنین در بسیاری از احکام دینی و مذهبی با یکدیگر اختلافاتی داشتند قرآن آمد و در این زمینه حق مطلب را ادا کرد و گفت: مسیح ع خودش با صراحت خود را معرفی کرده که من بنده خدایم، او کتاب آسمانی به من داده و مرا پیامبر قرار داده است قال انی عبدالله آتانی الکتاب و جعلنی نبیا.
«قل ارءیتم ان کان من عند الله و کفرتم به و شهد شاهد من بنی اسرءیل علی مثله فـامن...» «بگو به من خبر دهید اگر این (قرآن) از نزد خدا باشد و شما بدان کافر شده باشید و شاهدی از فرزندان اسرائیل به مشابهت آن (با تورات) گواهی داده...»


«و اذ قال عیسی ابن مریم یـبنی اسرءیل انی رسول الله الیکم مصدقا لما بین یدی من التوریة و مبشرا برسول یاتی من بعدی اسمه احمد فلما جاءهم بالبینـت قالوا هـذا سحر مبین.» «و هنگامی را که عیسی پسر مریم گفت‌ای فرزندان اسرائیل من فرستاده خدا به سوی شما هستم تورات را که پیش از من بوده تصدیق می‌کنم و به فرستاده‌ای که پس از من می‌آید و نام او احمد است بشارتگرم پس وقتی برای آنان دلایل روشن آورد گفتند این سحری آشکار است.» خطابها به بنی اسرائیل با اشاره به آنان به نام بنی اسرائیل، نشان دهنده بقای آنان به همین اسم در عصر نزول قرآن است.
در مقام این است که رسالت و نبوترسول خدا صرا که نزد مردم با ایمان مسلم است، برای سایرین مسجل سازد و بفهماند که آن جناب را با هدایت و دین حق فرستاده تا بر همه ادیان غلبه اش دهد، هر چند که کافران از اهل کتاب را خوش نیاید و نیز دینی که او آورده نوری ساطع از طرف خدای تعالی است و مشرکین می‌خواهند آن را با دهن هایشان خاموش کنند، در حالی که خدا نور خود را تمام می‌کند، هر چند که مشرکین را خوش نیاید.
پس بر مؤمنین است که او را با اینکه می‌دانند فرستاده خدا به سویشان است، آزار ندهند، بلکه یاری اش کنند و در راه پروردگارشان و برای احیای دین او و نشر کلمه توحیدجهاد کنند.
از اینجا معلوم می‌شود که جمله" و اذ قال عیسی ابن مریم یا بنی اسرائیل... " به منزله مقدمه و زمینه چینی است برای مطلب بعدی که می‌فرماید: رسول خدا صفرستاده‌ای است مبشر که عیسی ع به آمدنش بشارت داده و او کسی است که خدای تعالی او را به هدایت و دین حق گسیل داشته و دین او نوری است که مردم با آن راه سعادت را می‌یابند.
و این مطلبی که قرآن کریم از عیسی ع حکایت کرده، که فرمود"‌ای بنی اسرائیل من فرستاده خدا به سوی شمایم و تورات را که قبل از من نازل شده تصدیق دارم و من این بشارت را آورده‌ام که بعد از من رسولی می‌آید به نام احمد"، خلاصه دعوتی است که آن جناب داشته. نخست با جمله" انی رسول الله الیکم" اصل دعوت خود را اعلام داشته، اشاره می‌کند به اینکه هیچ شانی و پستی و امتیازی به جز این ندارد که حامل رسالتی از طرف خدا به سوی ایشان است و آن گاه متن رسالت خود را شرح می‌دهد تا رسالت خود را ابلاغ کرده باشد، می‌گوید: " مصدقا لما بین یدی من التوراة و مبشرا برسول... "، هم نبوت و کتاب قبل از خودم را تصدیق می‌کنم و هم از نبوت بعد از خود خبر می‌دهم.
پس اینکه گفت" مصدقا لما بین یدی من التوراة" این معنا را بیان می‌کند که دعوتش مغایر با دین تورات و مناقض با شریعت آن دین نیست، بلکه آن را تصدیق دارد و احکامش را نسخ نمی‌کند.


۱. اسراء/سوره۱۷، آیه۴.    
۲. اسراء/سوره۱۷، آیه۸.    
۳. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۱۲، ص۲۷.    
۴. طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه موسوی همدانی، ج۱۳، ص۵۸.    
۵. بقره/سوره۲، آیه۴۰.    
۶. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۱، ص۲۰۱.    
۷. طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه موسوی همدانی، ج۱، ص۲۲۷.    
۸. بقره/سوره۲، آیه۴۷.    
۹. بقره/سوره۲، آیه۱۲۲.    
۱۰. بقره/سوره۲، آیه۴۷.    
۱۱. بقره/سوره۲، آیه۴۷.    
۱۲. بقره/سوره۲، آیه۴۷.    
۱۳. آل عمران/سوره۳، آیه۱۱۰.    
۱۴. اعراف/سوره۷، آیه۱۳۷.    
۱۵. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۱، ص۲۲۰.    
۱۶. بقره/سوره۲، آیه۲۱۱.    
۱۷. شعراء/سوره۲۶، آیه۱۹۷.    
۱۸. نمل/سوره۲۷، آیه۷۶.    
۱۹. مریم/سوره۱۹، آیه۳۰.    
۲۰. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۱۵، ص۵۳۷.    
۲۱. احقاف/سوره۴۶، آیه۱۰.    
۲۲. صف/سوره۶۱، آیه۶.    
۲۳. صف/سوره۶۱، آیه۶.    
۲۴. صف/سوره۶۱، آیه۶.    
۲۵. صف/سوره۶۱، آیه۶.    
۲۶. صف/سوره۶۱، آیه۶.    
۲۷. طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه موسوی همدانی، ج۱۹، ص۴۲۵.    



مرکز فرهنگ و معارف قرآن، فرهنگ قرآن، ج۶، ص۴۱۸، برگرفته از مقاله «نسل بنی اسرائیل».    


رده‌های این صفحه : بنی اسرائیل | موضوعات قرآنی




جعبه ابزار