• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

نظریات اعجاز عددی

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



اثبات وحیانی بودن قرآن به سبب وجود نظم و تناسب عددی در آن را اعجاز عددی قرآن گویند.



رشاد خلیفه که نظریه پرداز اعجاز عددی است درباره حروف مقطعه معتقد بود که درصد تکرار آنها نسبت به کل حروف سوره‌ای که با آنها آغاز می‌شود بر معدل تکرار آنها در سایر سوره‌ها تفوق دارد، چنان که در سوره ق، حرف «ق» معدلی بالاتر از حرف قاف در سایر سوره‌های قرآن دارد یا حرف «ن» در سوره «ن و القلم» بزرگ‌ترین رقم نسبی را در ۱۱۴ سوره قرآن دارد،
[۱] معجزة القرآن، ص۵۵-۱۶۸.
ولی به نظر می‌رسد این مطلب کلیت نداشته باشد، زیرا درصد تکرار حرف «ق» در سوره‌های شمس، قیامت و فلق نسبت به سایر حروف در این سوره‌ها از درصد تکرار «ق» در سوره ق بیشتر است. در باره سوره طه نیز با ۵ استثنا مواجهیم: سوره‌های حج، نور، فتح، مجادله و توبه و در مورد سوره یس نتیجه کاملاً برعکس است؛ یعنی «ی» و «س» کمترین تکرار را به خود اختصاص داده‌اند. نیز در مورد حرف «ن» می‌بینیم تکرار آن در سوره حجر بیشتر از تکرار آن در سوره «ن والقلم» است،
[۲] کیهان اندیشه، ش ۶۷، ص۶۵.



از این رو وی در این باره دست به توجیه می‌زند و برای نمونه در مورد سوره یس می‌گوید: چون «یس» برخلاف بقیه حروف مقطعه، برعکس ترتیب حروف الفبایی است، پس نتیجه باید معکوس باشد
[۳] اعجاز قرآن، ص۱۵۸-۱۵۹.
یا اگر معدل تکرار حرف «ص» در سوره اعراف از معدل تکرار آن در بعضی سوره‌ها مثل سوره «والعصر» کمتر است، باید ۴ حرف «المص» را که در اول سوره اعراف آمده است باهم در نظر بگیریم و معدل مجموع این ۴ حرف را با معدل مجموع آنها در دیگر سوره‌ها بسنجیم. وی برای پاسخ به استثنای سوره حجر می‌گوید: سوره حجر با «الر» شروع شده و باید سوره‌هایی را که با این حروف شروع می‌شود در حکم یک سوره قرار دهیم و در مورد استثنا شدن ۵ سوره سابق الذکر می‌گوید: این ۵ سوره مدنی است و چون سوره طه مکی است باید آن را با دیگر سوره‌های مکی مقایسه کنیم.
[۴] اعجاز قرآن، ص۲۱۷-۲۱۹.



او معتقد بود عدد ۱۹ مخرج مشترک سراسر سیستم ریاضی قرآن است. نه فقط قرآن، بلکه همه کتابهای خدا و حتی جهان پهناور به طریق ریاضی با عدد ۱۹ کُد گذاری شده است. قرآن ۱۱۴ سوره دارد و این عدد مَضْرب ۱۹ است. خود «بِسمِ الله الرَّحمـنِ الرَّحیم» ۱۹ حرف دارد و هریک از تعداد کلمات آن در قرآن مضرب ۱۹ است.
[۵] معجزة القرآن، ص۹-۲۶.
[۶] رسم المصحف والاعجاز العددی، ص۸۳-۸۴.

این ادعا نیز صحیح نیست، جز آنکه اولاً آن گونه که به وی نسبت داده شده دو آیه آخر سوره توبه را جعلی دانسته و آنها را در شمارش کلمات «الله» و «الرَّحیم» به حساب نیاوریم.
[۷] اسرع الحاسبین، ص۱۳۷.
ثانیاً «بِسمِ الله الرَّحمـنِ الرَّحیم» را در سوره حمد به حساب آورده و در آغاز سایر سوره‌ها آن را محاسبه نکنیم. ثالثاً در شمارشِ «الله»، بالله و تالله و لله را به حساب آورده؛ ولی «اللهم» را به حساب نیاوریم، افزون بر این، طبق آخرین شمارش، این واژه ۲۶۹۹ بار در قرآن تکرار شده که نمی‌تواند مضربی از عدد ۱۹ باشد.
[۸] المعجم المفهرس، ص۴۰-۷۵.
[۹] المعجم الاحصائی، ج۱، ص۱۰۸-۱۱۰.



رشاد خلیفه وقتی تعداد «بسم» را مضرب ۱۹ نیافته گفته است: نباید «بسم» را جداگانه حساب کنیم، بلکه باید آن را با «الله» در نظر بگیریم و چون بنا به محاسبات وی فقط سه تا «بسم الله» در قرآن وجود دارد که آیات آنها شماره دارد (یعنی بسم الله در اوّل سوره حمد، برای رسیدن به عددی که مضرب ۱۹ باشد ابتدا به نظرش رسیده که باید شماره آیاتی را که در آنها این سه «بسم الله» وجود دارد باهم جمع کرد و چون باز به مضرب ۱۹ نرسیده شماره این سه سوره را نیز به حاصل جمع آن سه عدد افزوده و چون تا رسیدن به عدد دلخواه باز سه واحد کم داشته گفته است: باید عدد سه را نیز به مجموع آنها اضافه کنیم،
[۱۳] معجزة القرآن، ص۲۶.
چون تعداد «بسم الله» سه تا بوده است. بدین ترتیب به عددی خواهیم رسید که مضرب ۱۹ است. در جای دیگر می‌گوید: تعداد واژه «قرآن» مضرب ۱۹ است و اگر بگویید تعداد آن، ۶۰ است، نه ۵۷، در پاسخ گفته است که واژه «قرآن» را در سه آیه نباید به حساب آوریم آیات۱ حجر رعد: ۴۴؛ ، چون مقصود از قرآن در این سه آیه، کلام الله مجید نیست. او جواب این اشکال را نداده است که در چند جای دیگر نیز مقصود از این واژه، کتاب قرآن نیست؛ مانند «و قُرءانَ الفَجْرِ» در آیه ۷۸اسراء که مقصود از آن نماز صبح است. نیز «قُرءانَه» در آیات ۱۷-۱۸ قیامت به معنای قرائت کردن است؛ نه به معنای کتاب قرآن.


نظم ریاضی یا بر الفاظ قرآن، قطع نظر از معنای آنها حاکم است که در این صورت باید واژه قرآن در این سه آیه نیز به حساب آید، یا الفاظ با توجه به معنای آن باید شمارش شود که در آن صورت تعداد بیشتری کسر می‌شود و مطلوب وی ثابت نخواهد شد. همین وضعیت را در شمارش واژه « رسول » شاهدیم؛ طبق شمارش رشاد خلیفه شمار واژه «رسول» به ۱۱۵ می‌رسد که مضرب ۱۹ نیست؛ ولی اگر واژه رسول در آیه ۵۰ یوسف را در نظر نگیریم به عدد ۱۱۴ می‌رسیم که مضرب ۱۹ است. منظور از رسول در آن آیه، فرستاده پادشاه است؛ نه رسولی که پیامبر باشد. می‌بینید که در تنگنا باز به توجیهاتی متوسل می‌شود که جوابگو نیست، زیرا در قرآن موارد دیگری نیز وجود دارد که واژه رسول در آنها به معنای دیگری به کار رفته است؛ از جمله آیه ۱۹ تکویر : «اِنه لقول رسول کریم» که مقصود از آن جبرئیل است.


ملاحظه می‌کنید که او در توجیهات خود برای ترمیم نظریه اش اسلوب واحد و روند ثابتی را طی نمی‌کند؛ یعنی هر استثنا را با روش خاصی جواب می‌دهد و توجیهات او عالمانه نیست. بدون شک با این روش می‌توان برای هر کتابی نظم ریاضی یافت.
نظریه اعجاز عددی را که رشاد خلیفه مطرح کرد، عده‌ای از علاقه مندان به قرآن ادامه دادند؛ آنها گرچه ادعاهای شگفت رشاد خلیفه را تکرار نکردند؛ ولی در کار آنها نیز نوعی نظم سازی مشاهده می‌شود.
برخی از آنها هماهنگی تکرار واژه‌ها در قرآن با واقعیات خارجی را دلیل بر اعجاز آن دانسته‌اند؛ مثلا گفته‌اند: واژه «البَرّ» به معنای خشکی در قرآن ۱۲ مرتبه آمده است که اگر با کلمه «یبساً» که هم معنای آن است جمع شود به عدد ۱۳ می‌رسیم. کلمه بحر به معنای دریا هم ۳۲ مرتبه ذکر شده است و مجموع آنها ۴۵ است. از سوی دیگر، ۴۵۱۳ کره زمین خشکی و۴۵۳۲ آن آب است که این نسبت، دقیقاً با واقعیت خارجی هماهنگ است.
[۲۵] المعجزه، ص۲۷.
بنگرید که وقتی بَرّ و بحر را باهم مقایسه کرده و به کسر مورد نظر نرسیده است واژه «یبساً» را هم به رقم پیشین افزوده است. پرسش بی پاسخ این است که چرا واژه «یمّ» را که به معنای بحر است به عدد ۳۲ اضافه نمی‌کنید تا رویّه واحدی اتخاذ کرده باشید، گذشته از اینکه نسبت آب و خشکی کره زمین، مقدار ثابتی نیست و تدریجاً از میزان دریاها کاسته می‌شود.


به نظر طرفداران اعجاز عددی یکی دیگر از شگفتیهای ریاضی قرآن شمار تکرار «یوم» و «شهر» است که اولی ۳۶۵ مرتبه و دومی ۱۲ مرتبه در قرآن ذکر شده است؛ اما وقتی تعداد واژه «یوم» را بیش از ۳۶۵ یافته‌اند گفته‌اند: باید «یوم» را به صورت مفرد در نظر بگیریم و ایام و یومین را در شمارش لحاظ نکنیم.
[۲۶] المعجزه، ص۲۴-۲۷.
[۲۷] الاعجاز العددی، ص۲۴۹-۲۵۱.
با این محاسبه باز هم منظور آنها تامین نمی‌شود، زیرا «یومئذ» و «یومکم» و «یومهم» نیز باید از لیست خارج شوند، درحالی که اینها هم مفردند. اگر منظور این است که باید به واژه «یوم» هیچ حرفی متصل نباشد در آن صورت «بالیوم» و «لیوم» و «فالیوم» را نیز باید از لیست خارج کرد و حاصل شمارش از ۳۶۵ بسیار کمتر خواهد شد.
[۲۸] رسم المصحف و الاعجاز العددی، ص۱۶۴-۱۶۵.
البته عدد ۱۲ برای واژه «شهر» اگر به صورت مفرد در نظر گرفته شود صحیح است.
[۲۹] المعجم الاحصائی، ج۳، ص۸۹۹.

برخی نیز با بررسی واژه‌های متقابل، متضاد، یا مرتبط با یکدیگر ادعا کرده‌اند تکرار این واژه‌ها در قرآن به صورت متوازن است و این دلیل بر وحیانی بودن آن است؛
[۳۰] الاعجازالعددی، ص۱۰-۱۵.
[۳۱] عجائب العدد والمعدود، ص۱۲۷.
ولی با دقّت در آمارهای ارائه شده در بسیاری از موارد، نوعی نظم سازی برای رسیدن به نتایج مورد نظر مشاهده می‌شود.
[۳۲] رسم المصحف و الاعجاز العددی، ص۱۱۹-۱۲۹.
بعضی با بررسی اوامر قرآن ادّعا کرده‌اند ۹۰ اوامر آن هفت گانه، یا سه گانه، یا یگانه است و تکرار آنها براساس نظم خاصّی است که حکایت از اعجاز آن دارد.
[۳۳] معجزة القرن العشرین، ص۷.

برخی دیگر با محاسبه حروف مقطعه قرآن و بازگرداندن محاسبات، به عددی که مضرب ۱۹ باشد، این امر را معجزه جاویدان قرآن می‌شمارند. تفاوت ایشان با دیگر کسانی که همین مسیر را پیموده‌اند، در اضافه کردن حروف معجمه (نقطه دار) به حروف مهمله (بی نقطه) است و می‌گویند: قطعی است که در زمان نزول وحی کمترین اثری از نقطه گذاری وجود نداشته و ابتدا قرآن به صورت مجرد و بدون نقطه و اعجام نوشته می‌شده و اعجام که به معنای نقطه گذاری است، بعد از یکی دو قرن، از نزول قرآن رواج یافته است، ازاین رو در فواتحی مانند «حم»، «یس»، «طس» و نظایر آنها که روی هم در ۱۴ صورت مختلف در آغاز ۲۹ سوره قرار دارند، نمی‌توان و نباید مثلاً شکل «ح» را فقط مخصوص لفظ «ح» دانست، بلکه بنابر شرح فوق، دلالت آن بر دو حرف «ج» و «خ» هم مسلم و آشکار است و این قاعده درباره همه حروف مهمله فواتح که حالت معجم نیز برای آنها متصور است، صدق می‌کند.
[۳۴] کیهان اندیشه، ش ۶۷، ص۷۰.



این نظریه نیز صحیح به نظر نمی‌رسد، زیرا گرچه می‌پذیریم که کتابت و نگارش قرآن در زمان نزول وحی، بسیار ابتدایی و بسیط بوده و حروف نقطه دار، مانند حروف بی نقطه نوشته می‌شده؛ ولی بدون تردید حروف نقطه دار مانند حروف بی نقطه تلفظ نمی‌شده است.
بنابراین، با توجه به باطل بودن مبنا، این نظریه پذیرفتنی نیست، ازاین رو از تطبیق این تئوری و بررسی ریز موارد آن صرف نظر می‌کنیم، هر چند مدعیان در موارد بسیاری خود را به زحمت می‌اندازند تا با تکلف به مضرب ۱۹ دست یابند؛ برای مثال در محاسبه «الم» و «الر» وقتی به نتیجه مطلوب نمی‌رسند، این شکست را بر عهده تغییر رسم الخط «الف» می‌اندازند، و در این باره می‌نویسند: الف تنها حرفی است که دچار دگرگونی و حذف و تبدیل بی رویه شده است، ازاین رو محاسبه‌ای دقیق و قابل اعتماد امکان پذیر نیست.
[۳۵] کیهان اندیشه، ش ۶۷، ص۷۰-۷۱.



عبدالله اریک در مقاله‌ای با عنوان «بسم الله المفقودة» ادعا کرده که نبودن بسمله در صدر سوره توبه بسیار حکیمانه و از معجزات قرآن است. ایشان می‌نویسد: اگر برای هر بسم الله کدی مرکب از شماره سوره و شماره آیه قرار دهیم و مجموع این اعداد را جمع کنیم، به عدد ۶۸۱۹۱ می‌رسیم که دقیقاً مضرب صحیحی از عدد ۱۹ است. سپس می‌گوید: در سوره حمد «بسم الله» شماره یک را به خود اختصاص داده؛ ولی در سوره‌های دیگر شماره آیه ندارد، ازاین رو عدد صفر را به عنوان شماره آیه این قبیل موارد در نظر می‌گیریم، بر این اساس «بسم الله» سوره حمد ۱۱ و سوره بقره ۲۰ و سوره نمل ۲۷۰ و بسم الله آیه ۳۰، در همین سوره ۲۷۳۰ است.


بنابراین نظریه، گذشته از سخنی که در شماره «بسم الله» در بین است که همه بسم الله‌ها آیه اول به شمار می‌روند و شماره گذاری رسم الخط عثمان طه ملاک معتبری نیست و در بسمله سوره حمد نیز بین اهل سنت اختلاف استـبر فرض صحت شماره گذاری رسم الخط عثمان طه، باز نباید به جای بسمله‌ها عدد صفر نهاد، زیرا وقتی بسمله آیه مستقل به شمار نیاید، شماره آن صفر نیست، بلکه شماره‌ای ندارد؛ مثلا شماره بسمله سوره نمل (۲۷۰) باید ۲۷ باشد؛ یعنی صفر نیز خود یک عدد و شماره است و در محاسبات تاثیر بسیاری می‌گذارد و این خطایی زیربنایی است و محاسبات را غیر قابل پذیرش می‌سازد.
گفتنی است که محاسبات عبدالله اریک از طولانی‌ترین محاسبات در زمینه اعجاز عددی قرآن است که گاه اعدادی با ۷۳ رقم به دست داده است که به گفته او، مضرب عدد ۱۹ است.
[۳۶] کیهان اندیشه، ش ۶۷، ص۷۳-۷۴.



به نظر دکتر ابوزهرا نجدی یکی از شگفتیهای عددی قرآن، شمار واژه سجده است. وی می‌گوید: در ضمن تحقیق متوجه شدم که فعل سَجَدَ ۳۵ بار در قرآن تکرار شده است که اگر یک مورد را به دلیل آنکه مربوط به سجده گیاهان است: «والنَّجمُ والشَّجَرُ یَسجُدان» استثنا کنیم به عدد ۳۴ می‌رسیم که اشاره به ۳۴ مرتبه سجده در نمازهای یومیه است.
[۳۸] من الاعجاز البلاغی والعددی، ص۷۵-۷۷.

باید از وی پرسید اگر مفهوم سجده منظور است این مفهوم در همه ۳۵ مورد یکی است. در آیه «ولِلهِ یَسجُدُ مَن فِی السَّمـوتِ والاَرضِ» لفظ «ما» همه موجودات عاقل و غیر عاقل را دربرمی گیرد و ویژه عقلا نیست. از دیدگاه قرآن همه موجودات نماز و تسبیح دارند و ما انسانها نماز و تسبیح آنها را نمی‌فهمیم، پس دلیلی ندارد که آن یک مورد را استثنا کنیم، به هر حال اگر مواردی که از سجده انسان سخن گفته شده است شمارش شود از عدد ۳۴ کمتر و اگر همه موارد شمارش شود از این عدد بیشتر می‌شود و نباید سلیقه‌ای عمل کرد.
[۴۰] رسم المصحف و الاعجاز العددی، ص۱۳۶.

از دیگر مثالهای دکتر نجدی تکرار واژه‌های امام، خلیفه، وصیّت، شهادت، یعصم، شیعه، اجتبی، رهبان و مشتقات آنها، و «نجم» به صورت مفرد و جمع است که در همه این موارد به عدد ۱۲ می‌رسیم و اشاره به حقانیت پیروان ائمه اثناعشر است.


آیاتی که در آنها واژه «امام» آمده است ۱۲ آیه است؛ با احتساب آیه ۷۹حجر: «فَانتَقَمنا مِنهُم و اِنهُما لَبِاِمام مُبین».
[۴۲] من الاعجاز البلاغی و العددی، ص۸۹-۱۱۲.
در این آیه «امام» به معنای پیشوا نیست، بلکه به معنای راهی است (میان حجاز و شام که از ویرانه‌های دو شهر قوم لوط و شعیب می‌گذرد). بدون شک اگر شمار واژه امام در قرآن ۱۳ مورد بود طرفداران اعجاز عددی قرآن می‌گفتند: چون در این آیه واژه امام به معنای پیشوا نیست، باید در شمارش منظور نشود، افزون بر این، مقصود از همه موارد به کارگیری این واژه، امام حقّ نیست، بلکه در مواردی از آن امام باطل اراده شده است؛ مانند آیات ۱۲ توبه
[۴۶] رسم المصحف و الاعجاز العددی، ص۱۳۹.

آیاتی که در آنها کلمه «شیعه» ذکر شده نیز ۱۲ آیه است؛ اما با احتساب «تَشیعَ» در آیه ۱۹ نور: «اِنَّ الَّذینَ یُحِبّونَ اَن تَشیعَ الفـحِشَةُ فِی الَّذینَ ءامَنوا لَهُم عَذاب اَلیم» که از نظر معنایی هیچ ارتباطی با شیعه ندارد.
در مورد «خلیفه» و مشتقات آن چون به عددی بسیار بیشتر از نصاب لازم رسیده می‌نویسد: «واژه خلیفه و اسمهای مشتق از آن در حالت مدح ۱۲ بار در قرآن آمده است».
[۴۸] من الاعجاز البلاغی والعددی، ص۹۱.
قید «در حال مدح» عذر غیر موجّه این احتمال است.


درباره واژه «وصیّت» می‌نویسد: «وصیت خداوند به بندگانش در قرآن ۱۲ بار در قالب واژه وصیت و مشتقات آن آمده و این تاکیدی است بر وصیت رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم مبنی بر اینکه امامان بعد از آن حضرت ۱۲ نفرند».
[۴۹] من الاعجاز البلاغی والعددی، ص۹۳.
واژه وصیّت و مشتقات آن در قرآن ۳۲ مرتبه ذکر شده است؛ ولی وی با تکلفاتی نظیر «من الله الی المخلوقین» می‌کوشد به نصاب لازم برسد. باز آیه «یوصیکُمُ الله فی اَولـدِکُم» را نادیده می‌گیرد، با آنکه در این مورد نیز فاعل ایصاء خداست و باید این آیه را نیز در شمارش، منظور کند، چنان که آیه دوازدهم همین سوره را منظور کرده است.
«نجم» در ۱۳ آیه ذکر شده که اگر به گفته ایشان آیه «وَالنجمُ والشَجَرُ یَسجُدان» را که اکثر مفسران نجم را به معنای گیاه بدون ساقه گرفته‌اند، از حساب خارج کنیم به نصاب لازم خواهیم رسید.
[۵۲] من الاعجاز البلاغی والعددی، ص۱۱۲.
روشن نیست چرا در اینجا واژه نجوم را باید در شمارش منظور کنیم؛ ولی در شمارش واژه «یوم» نباید «ایام» را منظور کرد، به هر روی، در بسیاری از دیگر آمارهای ارائه شده از ناحیه وی نیز خدشه شده است.
[۵۳] رسم المصحف و الاعجاز العددی، ص۱۳۰-۱۴۴.



بر فرض صحت این آمارها آیا نتیجه گیریها صحیح است؟ آیا می‌توان از اینکه واژه زکات و برکت به یک میزان در قرآن تکرار شده نتیجه گرفت که زکات از موجبات برکت و ازدیاد اموال است؟ یا چون لفظ دنیا و آخرت به یک میزان در قرآن ذکر شده نتیجه گرفت که باید به هر دو بها داد و هیچ یک را فدای دیگری نکرد؟ از اینکه در قرآن واژه «موت» و «حیات» به یک میزان تکرار شده است آیا می‌توان نتیجه‌ای معرفت شناختی گرفت؟
حقیقت این است که هیچ پیوند منطقی بین مقدمه و نتیجه در این موارد وجود ندارد. نتیجه ممکن است در واقع صادق باشد؛ ولی از مقدماتی استنتاج می‌شود که منتج نیست. البته اگر نظم و تناسبی که بین کلمات قرآن ادعا می‌شود بدون هیچ تحمیلی صحیح باشد چنان که در بسیاری از موارد صحیح است در آن صورت می‌توان گفت این پدیده یکی از زیباییهای ادبی قرآن، مانند موزون بودن اواخر آیات است؛ اما نمی‌توان ادعا کرد که این پدیده یکی از وجوه اعجاز قرآن باشد، زیرا عقلاً و عادتاً محال نیست که کسی کتابی تدوین و در آن چنین نظم و تناسبی را تعبیه کند. این پدیده حاکی از ذوق و نبوغ نویسنده است؛ نه چیزی بیشتر.


چکیده سخن اینکه اولا آمار و ارقام ارائه شده از سوی معتقدان، در همه موارد ادعا شده صحیح نیست و آنها در بسیاری از موارد در شمارش کلمات و حروف، روش واحد و اسلوب ثابتی را رعایت نمی‌کنند، بلکه درصدد فراهم کردن نصابی هستند که از پیش در جستوجوی آن بوده‌اند. ثانیاً بر فرض که توازن و تناسبی در تکرار واژه‌های قرآن باشد این پدیده معجزه بودن قرآن را ثابت نمی‌کند، بلکه یکی از زیباییهای ادبی قرآن است. ثالثاً بین نتیجه گیریهای خاصی که از توازن و تناسب کلمات می‌شود و این گونه توازن و تناسبها ارتباط منطقی وجود ندارد؛ برای مثال اگر شمار واژه «شکر» و مشتقات آن با تعداد واژه «قلیل» و مشتقات آن یکی باشد نمی‌توانیم نتیجه بگیریم که افراد شاکر در اقلیت هستند، هرچند واقعاً چنین چیزی صادق باشد یا اگر در قرآن واژه «تفرقه» ۷۲ بار ذکر شده باشد نمی‌توانیم نتیجه بگیریم که امت پیامبر به ۷۲ فرقه منشعب می‌شوند و آن حدیث معروف، حدیث صحیحی است.


اسرع الحاسبین؛ الاعجاز العددی للقرآن الکریم؛ اعجاز قرآن؛ اعجاز القرآن الکریم؛ تسعة عشر ملکا؛ رسم المصحف و الاعجاز العددی؛ عجائب العدد و المعدود فی القرآن الکریم؛ کیهان اندیشه؛ مجمع البیان فی تفسیر القرآن؛ المعجزه، عدنان رفاعی؛ معجزة القرآن الکریم؛ معجزة القرن العشرین؛ المعجم الاحصائی لالفاظ القرآن الکریم؛ المعجم المفهرس لالفاظ القرآن الکریم؛ من الاعجاز البلاغی و العددی.


۱. معجزة القرآن، ص۵۵-۱۶۸.
۲. کیهان اندیشه، ش ۶۷، ص۶۵.
۳. اعجاز قرآن، ص۱۵۸-۱۵۹.
۴. اعجاز قرآن، ص۲۱۷-۲۱۹.
۵. معجزة القرآن، ص۹-۲۶.
۶. رسم المصحف والاعجاز العددی، ص۸۳-۸۴.
۷. اسرع الحاسبین، ص۱۳۷.
۸. المعجم المفهرس، ص۴۰-۷۵.
۹. المعجم الاحصائی، ج۱، ص۱۰۸-۱۱۰.
۱۰. حمد/سوره۱، آیه۱.    
۱۱. هود/سوره۱۱، آیه۴۱.    
۱۲. نمل/سوره۲۷، آیه۳۰.    
۱۳. معجزة القرآن، ص۲۶.
۱۴. حجر /سوره۱۵، آیه۱.    
۱۵. حجر/سوره۱۵، آیه۳۱.    
۱۶. رعد/سوره۱۳، آیه۱۳.    
۱۷. فصّلت/سوره۴۱، آیه۴۱.    
۱۸. اسراء/سوره۱۷، آیه۷۸.    
۱۹. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، ج۶، ص۲۸۲.    
۲۰. قیامت/سوره۷۵، آیه۱۷- ۱۸.    
۲۱. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، ج۱۰، ص۱۹۷.    
۲۲. یوسف/سوره۱۲، آیه۵۰.    
۲۳. تکویر/سوره۸۱، آیه۱۹.    
۲۴. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، ج۱۰، ص۲۸۰.    
۲۵. المعجزه، ص۲۷.
۲۶. المعجزه، ص۲۴-۲۷.
۲۷. الاعجاز العددی، ص۲۴۹-۲۵۱.
۲۸. رسم المصحف و الاعجاز العددی، ص۱۶۴-۱۶۵.
۲۹. المعجم الاحصائی، ج۳، ص۸۹۹.
۳۰. الاعجازالعددی، ص۱۰-۱۵.
۳۱. عجائب العدد والمعدود، ص۱۲۷.
۳۲. رسم المصحف و الاعجاز العددی، ص۱۱۹-۱۲۹.
۳۳. معجزة القرن العشرین، ص۷.
۳۴. کیهان اندیشه، ش ۶۷، ص۷۰.
۳۵. کیهان اندیشه، ش ۶۷، ص۷۰-۷۱.
۳۶. کیهان اندیشه، ش ۶۷، ص۷۳-۷۴.
۳۷. رحمن/سوره۵۵، آیه۶.    
۳۸. من الاعجاز البلاغی والعددی، ص۷۵-۷۷.
۳۹. نحل/سوره۱۶، آیه۴۹.    
۴۰. رسم المصحف و الاعجاز العددی، ص۱۳۶.
۴۱. حجر/سوره۱۵، آیه۷۹.    
۴۲. من الاعجاز البلاغی و العددی، ص۸۹-۱۱۲.
۴۳. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، ج۶، ص۱۲۷.    
۴۴. توبه/سوره۹، آیه۱۲.    
۴۵. قصص/سوره۲۸، آیه۴۱.    
۴۶. رسم المصحف و الاعجاز العددی، ص۱۳۹.
۴۷. نور/سوره۲۴، آیه۲۴.    
۴۸. من الاعجاز البلاغی والعددی، ص۹۱.
۴۹. من الاعجاز البلاغی والعددی، ص۹۳.
۵۰. نساء/سوره۴، آیه۱۱.    
۵۱. رحمن/سوره۵۵، آیه۶.    
۵۲. من الاعجاز البلاغی والعددی، ص۱۱۲.
۵۳. رسم المصحف و الاعجاز العددی، ص۱۳۰-۱۴۴.
۵۴. الخصال، ص۵۸۴.    
۵۵. بحارالانوار، ج۲۴، ص۱۴۶.    



دائرة المعارف قرآن کریم جلد برگرفته از مقاله«اعجاز عددی قرآن».    



جعبه ابزار