• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

نظریه اضافه در علم

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



علم به معنای دانش و از حقایقی است که وجود آن عین ماهیتش است و از این جهت تعریف آن ممکن نیست؛ زیرا حدود مرکب از اجناس و فصولند و اموری که بسیط هستند دارای جنس و فصل نمی‌باشند و از این جهت قابل تعریف نیستند.



ملاصدرا می‌گوید: علم مرتبتی از وجود و بلکه عین وجود است و وجود قابل تعریف نیست؛ زیرا مفهوم عام بدیهی آن از بدیهی‌ترین اشیاء است و کنه وجود که عبارت از حقیقت بسیطه باشد قابل ادراک نبود و در غایت خفا است و اموری که نوعی یا مرتبتی از وجوداند نیز قابل تعریف نمی‌باشند و علم هم از آن امور است و دیگر آن که شناخت هر چیزی به واسطه علم است، همان طور که هر موجودی را به وجود شناسند و تعریف علم به غیر علم متصور نیست و به علم هم تعریف دوری خواهد بود.
[۱] فرهنگ اصطلاحات فلسفی ملاصدرا، سجادی، سید جعفر، ص۳۵۳، تهران، نشر وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، ۱۳۷۹ه. ش، چاپ اول.
با وجود این تعریفهایی برای علم شده است. صور حاصله از اشیاء است در عقل و یا نزد عقل و یا حصول صورتی است از معلوم در ذات عالم، کیفیت دارای اضافه، نوری که نورانیتش از خودش است و چندین و چند تعریف دیگر که تعریف‌های دقیقی نیست و صرفا جهت آشنایی ذهن با این مفهوم است.


بحث از اینکه هنگام ادراک اشیاء در وجود انسان چه امری اتفاق می‌افتد، یکی از مشکل‌ترین و پیچیده‌ترین مباحث فلسفی است. علاوه بر اختلافاتی که در تبیین مفهوم و حقیقت علم، بین اندیشمندان وجود دارد، آنها در بیان فرایند ادارک نفس نسبت به معلومات خویش، اختلاف نظرهای زیادی دارند. در این زمینه چندین نظر ارائه شده است. مسلم این است که هنگام ادراک اشیاء یک صورتی در ذهن به وجود می‌آید و علم به اشیاء و معقولات به واسطه این صورت است که معلوم بالذات نامیده می‌شود. اما این معلوم بالذات چیست، آیا رابطه‌ای با معقول بالعرض و ماهیت خارجی اشیاء دارد؟ آیا صرفا یک سایه و شبه است و هیچ رابطه‌ای با موجود خارجی ندارد یا اینکه این صورت ، صورت همان شیء خارجی است که در ذهن به وجود آمده است و ماهیت همان شیء خارجی را دارد؟

۲.۱ - دیدگاه فلاسفه اسلامی

فلاسفه متاخر اسلامی حقیقت علم و آگاهی نسبت به اشیای خارجی را حصول ماهیت شی ء خارجی در ذهن می‌دانند. یعنی آنگاه که به چیزی علم پیدا می‌کنیم ذات و ماهیت آن شی ء در ذهن ما وجودی دیگر پیدا می‌کند. علت اینکه پس از پیدایش صورت یک شی ء معین در ذهن، ما التفات به خارج پیدا می‌کنیم و این صورت مانند آئینه‌ای است که خارج را ارائه می‌دهد و خارج را بر ما روشن می‌کند، این است که صورت ذهنی ما ظهور ماهیت و ذات شی ء خارجی است. یعنی همان ماهیت خارجی در مرحله ذهن وجود دیگری پیدا کرده است. آنگاه که مثلا انسان یا سنگ یا عدد یا خط و امور دیگر را تصور می‌کنیم واقعا در ذهن ما انسان، سنگ، عدد، خط و غیره وجود پیدا می‌کند ولی نحوه وجود انسان ذهنی یا سنگ ذهنی با نحوه وجود انسان و سنگ خارجی دو تا است.
[۳] نهایه الحکمه، طباطبایی، محمد حسین، ص۴۶، قم، نشر اسلامی، ۱۴۲۴ه. ق، چاپ شانزدهم.

عده‌ای معتقدند که هنگام ادارک و علم ما به اشیاء، شبحی از آن شیء در ذهن ایجاد می‌شود که از شیء خارجی، به نحو کامل حکایت می‌کند.
[۴] تعلیقه بر اسفار اربعه، محقق سبزواری، ج۱، ص۳۱۴، تعلیقه اول.
مطابق نظریه «اشباح»، هنگام علم و ادراک، صرفا تصویری از اشیاء خارجی در ذهن پیدا می‌شود؛ تصویری که بوسیله نقاشی یا فیلم عکاسی بر صفحه‌ای پدید می‌آید. این نظریه «شبح» متداولترین و ساده‌ترین نظریه در باب حقیقت آگاهی و وجود ذهنی است.
[۵] فرهنگ فلسفی، صلبیا، جمیل، ص۶۸۵، تهران، نشر حکمت، ۱۳۶۶ه. ش، چاپ اول.
عده‌ای دیگر می‌گویند که آن چیز، شبح‌هایی هستند که با شیء خارجی مباین هستند و به هیچ وجه از شیء خارجی حکایت نمی‌کند.
[۶] شرح منظومه، سبزواری، هادی، ص۳۱، قم، نشر دار العلم، ۱۳۶۶ه. ش.
بالاخره عده‌ای معتقدند که در هنگام ادراک، یک نحوه ارتباط و اضافه‌ای میان نفس و موجود خارجی ایجاد می‌شود
[۷] درة التاج، شیرازی، قطب الدین، ص۱۴۱، تهران، نشر حکمت، ۱۳۶۹ه. ش، چاپ سوم.
نه اینکه صورتی از آن در ذهن حاصل شود تا نام آنرا شبح بگذاریم یا وجود ذهنی . اینها می‌گویند، علم، امری نیست که به واسطه آن معلومات از میان کشف شود، همانطور که حصول صورت معلومات در ذهن نیست. بلکه ارتباط عالم با معلوم و شعور و عالم به معلومش است که نحوه‌ای اضافه و ارتباط میان آنها است. البته این اضافه، خود علم و ادارک است نه اینکه علم هیاتی باشد که مقتضی ارتباط با معلوم باشد؛ زیرا این نحوه ارتباط و اضافه میان عالم و معلوم، مسلم است و حتی حکما نیز آنرا قبول دارند ولی آنچه مد نظر این افراد است این است که علم، خود این اضافه است. این نظریه، که جهت فرار از اشکال‌های وارد شده به صورت علمی ذهنی و وجود ذهنی به وجود آمد، از سوی ابی حسن بصری و طرفداران او بیان شده است و در میان متاخرین، فخر رازی مایل به آن شده است.
[۱۰] اجوبة المسائل النصیریة (۲۰ رساله)، طوسی، خواجه نصیر الدین، ص۸۷، تهران، پژوهشگاه علوم انسانی، ۱۳۸۳ه. ش، چاپ اول.
وی در مباحث مربوط به علم، در داوری بین اینکه علم، کیف نفسانی است یا از مقوله انفعال و یا غیر آن، می‌گوید، علم آن صورت حاضر در ذهن و مانند آن نیست بلکه اضافه‌ای است که بین نفس و صورت معلوم ذهنی حاصل می‌شود. بنابراین حتما باید معلوم حضور داشته باشد، تا آنکه اضافه بین نفس وآن صورت علمی برقرار شود و در این حالت است که علم محقق می‌شود.
[۱۱] رحیق مختوم، جوادی آملی، عبدالله، ج۴، ص۳۵۲_ ۳۵۳، قم، اسرا، ۱۳۷۵ه. ش، چاپ اول.




نظریات متفاوتی که از سوی متکلمان ارائه شده است، مورد خدشه فلاسفه قرار گرفته است و ایراد هر یک در کتب مفصل فلسفی بیان شده است. اما در این نوشتار، قصد تبیین نظریه اضافه و ایراد‌های آن را داریم. این نظریه از سوی سایر اندیشمندان، مورد انتقاد و ایراد قرار گرفته است. مخصوصا فلاسفه بر این نظر، ایراد‌های را وارد کرده‌اند. خواجه نصیر الدین اولین فیلسوفی است که به تفصیل به این بحث پرداخته است. وی در کتاب "اجوبه المسائل النصیریه" می‌گوید:
طرفداران این نظریه دو راه دارند. یا علاوه بر اضافه که شعور عالم و آگاهی او به معلوم نامیده می‌شود، معتقد به صورتهای ذهنی هستند و یا معتقد به وجود چنین صورتهایی نیستند. در فرض اول تفاوت نظر آنها با دیگران، فقط در تعبیر و اصطلاح است و مراد فلاسفه را قبول کرده است و فقط در اسم علم و اینکه علم برای این نسبت اضافی وضع شده است یا برای این صورتهایی که لازمه ارتباط میان عالم و معلوم است. بنابراین بر طبق این فرض، دیگر بحثی با این شخص وجود ندارد. فرض دوم که مستلزم اثبات ذات عالم و معلوم و نسبت میان آنهاست و ظاهرا همین احتمال، مد نظر این افراد است، ایرادش این است که این نسبت یا تحقق دارد و یا ندارد. اگر تحقق و ثبوت دارد، فقط زمانی وجود خواهد داشت که دو طرف نسبت موجود باشند. بنابراین، علم، فقط به موجودات تعلق می‌گیرد. و علم به معدومات ممکن نخواهد بود و به همین جهت است که بزرگان معتزله برای فرار از این ایراد گفته‌اند که معدومات نیز در ظرف عدم دارای نحوه‌ای ثبوت هستند و علم نیز به آنها می‌تواند تعلق بگیرد. این حرف نیز ضعیف تر از اصل مدعای آنها در باب علم است؛ زیرا هیچ نحوه ثبوتی را نمی‌توان برای معدومات در نظر گرفت و معدومات، نیستی محض هستند و هیچ تمیز و تشخصی در میان اعدام وجود ندارد و این توجیه، از چاله به چاه افتادن است. اما اگر به نظر این افراد، این نسبت اضافی هیچ نحوه تحقق و ثبوتی نداشته باشد، لازمه اش این می‌شود که علم و عدم علم مساوی باشد؛ زیرا وقتی علمی وجود ندارد، نسبتی نیز وجود نخواهد داشت. حال اگر طبق فرض دوم، که نسبت اضافه هیچ تحققی ندارد، هنگام آگاهی به چیزی نیز نسبتی وجود نداشته باشد، بنابراین علم و عدم علم حالتی مساوی خواهند داشت. در حالیکه علم و لاعلم با هم تساوی ندارند و تساوی آنها محال است. پس نمی‌توان، علم را صرف نسبت اضافی دانست.
[۱۳] الحکمة المتعالیة فی الاسفار العقلیة الاربعة، صدر المتالهین، ص۸۶_ ۸۷.

ایراد دیگر این نظریه این است که اگر علم، ذات نسبت عالم با معلوم باشد، دیگر خطایی در علم ما نباید روی بدهد؛ زیرا این نسبت امری واقعی است و قابل خطا نیست در حالیکه تحقق خطا در علوم ما امری مسلم است. بنابراین اضافه دانستن حقیقت علم امری نادرست است.
[۱۴] نهایه الحکمه، طباطبایی، محمد حسین، ص۴۷.

اندیشمندان اسلامی در بیان حقیقت علم، آراء مختلفی دارند برخی علم را از مقوله کیف و برخی از مقوله انفعال و برخی دیگر آن را از مقوله اضافه می‌دانند. امام‌ خمینی در تبیین حقیقت علم به روش مشهور سخن کسانی که علم را از مقوله انفعال یا اضافه می‌دانند مورد بررسی و نقد قرار داده و بر این باور است این سخن از باب اشتباه امر بالعرض به‌جای امر بالذات است؛ زیرا آنچه نخست بر ذهن و نفس عارض می‌شود، صورت است و سپس به‌ سبب همین صورت انفعال و اضافه محقق می‌شود.
[۱۵] خمینی، روح‌الله، تقریرات فلسفه امام خمینی، ج۱، ص۳۸۳، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۸۵.
به اعتقاد امام‌ خمینی بعضی مانند فخر رازی در باب اینکه آیا حقیقت صور ذهنیه از قبیل جواهر یا اعراض است دچار اشکال شده و چون دیده بر هر تقدیر اشکال لازم می‌آید منکر وجود ذهنی شده و فقط یک اضافه برای نفس با خارج قائل شده و علم را عبارت از اضافه دانسته‌ است.
[۱۶] خمینی، روح‌الله، تقریرات فلسفه امام خمینی، ج۱، ص۳۸۳، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۸۵.
ازآنجاکه امام‌ خمینی علم را از سنخ وجود می‌داند و معتقد است حقیقت علم ماهیت ندارد، ازاین‌رو بر این باور است که علم جوهر، عرض، کیف و انفعال و اضافه نیست؛ بلکه فوق جوهر و فوق عرض است.
[۱۷] خمینی، روح‌الله، تقریرات فلسفه امام خمینی، ج۱، ص۳۷۸، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۸۵.
امام‌ خمینی در حقیقت علم، نظر ملاصدرا را پذیرفته‌ است و کلام برخی‌اندیشمندان را مبنی بر اینکه علم از مقوله جوهر یا عرض یا اضافه باشد، نقد می‌کند و معتقد است علم دارای مراتب تشکیکی است و شدت و ضعف دارد و فرد حقیقی آن، علم حق است که هیچ جهت نقصی و قصوری در آن نیست و بقیه مراتب ظل و سایه این حقیقت هستند که به‌تبع ماهیت خود، وجود جوهری عرضی یا اضافه یا اضافی دارند.
[۱۹] خمینی، روح‌الله، تقریرات فلسفه امام خمینی، ج۱، ص۳۷۸-۳۸۳، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۸۵.
امام‌ خمینی از جمله مفاسد اعتقاد به اینکه علم از مقوله اضافه است، انکار علم خداوند به ذات خویش و انکار علم خداوند به معدومات می‌داند.
[۲۱] خمینی، روح‌الله، دانشنامه امام خمینی، ج۷، ص۴۰۵، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۴۰۰.



۱. فرهنگ اصطلاحات فلسفی ملاصدرا، سجادی، سید جعفر، ص۳۵۳، تهران، نشر وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، ۱۳۷۹ه. ش، چاپ اول.
۲. الحکمة المتعالیة فی الاسفار العقلیة الاربعة، صدر المتالهین، صدر الدین محمد، ج۳، ص۲۸۴ ۲۹۲، بیروت، دار احیاء التراث، ۱۹۸۱ م، چاپ سوم.    
۳. نهایه الحکمه، طباطبایی، محمد حسین، ص۴۶، قم، نشر اسلامی، ۱۴۲۴ه. ق، چاپ شانزدهم.
۴. تعلیقه بر اسفار اربعه، محقق سبزواری، ج۱، ص۳۱۴، تعلیقه اول.
۵. فرهنگ فلسفی، صلبیا، جمیل، ص۶۸۵، تهران، نشر حکمت، ۱۳۶۶ه. ش، چاپ اول.
۶. شرح منظومه، سبزواری، هادی، ص۳۱، قم، نشر دار العلم، ۱۳۶۶ه. ش.
۷. درة التاج، شیرازی، قطب الدین، ص۱۴۱، تهران، نشر حکمت، ۱۳۶۹ه. ش، چاپ سوم.
۸. الحکمة المتعالیة فی الاسفار العقلیة الاربعة، صدر المتالهین، ج۳، ص۲۹۰.    
۹. الحکمة المتعالیة فی الاسفار العقلیة الاربعة، صدر المتالهین، ج۳، ص۲۹۰.    
۱۰. اجوبة المسائل النصیریة (۲۰ رساله)، طوسی، خواجه نصیر الدین، ص۸۷، تهران، پژوهشگاه علوم انسانی، ۱۳۸۳ه. ش، چاپ اول.
۱۱. رحیق مختوم، جوادی آملی، عبدالله، ج۴، ص۳۵۲_ ۳۵۳، قم، اسرا، ۱۳۷۵ه. ش، چاپ اول.
۱۲. الحکمة المتعالیة فی الاسفار العقلیة الاربعة، صدر المتالهین، ج۳، ص۲۹۰.    
۱۳. الحکمة المتعالیة فی الاسفار العقلیة الاربعة، صدر المتالهین، ص۸۶_ ۸۷.
۱۴. نهایه الحکمه، طباطبایی، محمد حسین، ص۴۷.
۱۵. خمینی، روح‌الله، تقریرات فلسفه امام خمینی، ج۱، ص۳۸۳، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۸۵.
۱۶. خمینی، روح‌الله، تقریرات فلسفه امام خمینی، ج۱، ص۳۸۳، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۸۵.
۱۷. خمینی، روح‌الله، تقریرات فلسفه امام خمینی، ج۱، ص۳۷۸، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۸۵.
۱۸. خمینی، روح‌الله، تقریرات فلسفه امام خمینی، ج۲، ص۱۵۳، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۸۵.    
۱۹. خمینی، روح‌الله، تقریرات فلسفه امام خمینی، ج۱، ص۳۷۸-۳۸۳، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۸۵.
۲۰. خمینی، روح‌الله، تقریرات فلسفه امام خمینی، ج۲، ص۱۵۳، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۸۵.    
۲۱. خمینی، روح‌الله، دانشنامه امام خمینی، ج۷، ص۴۰۵، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۴۰۰.



سایت پژوهه، برگرفته از مقاله «نظریه اضافه در علم».    
• دانشنامه امام خمینی، تهران، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۴۰۰ شمسی.


رده‌های این صفحه : دیدگاه های فلسفی امام خمینی




جعبه ابزار