وضع (مفرداتقرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
وَضْع (به فتح واو و سکون ضاد) از
واژگان قرآن کریم به معنای گذاشتن است. این واژه دارای مشتقاتی است که در آیات قرآن به کار رفته است؛ مانند:
مَوْضِع (به فتح میم و کسر ضاد)
مصدر میمی و
اسم مکان.
وَضْع (بر وزن فلس) به معنای گذاشتن مثل گذاشتن بار بر زمین است.
(وَ تَضَعُ کُلُّ ذاتِ حَمْلٍ حَمْلَها) «هر باردار بارش را میگذارد.»
(وَ الْاَرْضَ وَضَعَها لِلْاَنامِ) (زمین را برای خلایق آفرید،)
مراد از وضع چنانکه گفتهاند ایجاد است مثل:
(اِنَّ اَوَّلَ بَیْتٍ وُضِعَ لِلنَّاسِ لَلَّذِی بِبَکَّةَ مُبارَکاً) (نخستین خانهای که برای مردم (و نیایش
خداوند) قرار داده شد، همان است که در سرزمین
مکه است، که پر برکت، و مایه
هدایت جهانیان است.)
که به معنای احداث و ساخته شدن است.
(لَوْ خَرَجُوا فِیکُمْ ما زادُوکُمْ اِلَّا خَبالًا وَ لَاَوْضَعُوا خِلالَکُمْ یَبْغُونَکُمُ الْفِتْنَةَ) «اگر
منافقان با شما به
جنگ خارج میشدند جز تباهی نمیافزودند و به سرعت در میان شما منازعه و سستی میافکندند و به شما فتنه آرزو میکردند.» ایضاع به معنای سرعت در سیر است. ظاهرا مراد از آن در آیه سرعت وضع است.
مَوْضِع (به فتح میم و کسر ضاد) مصدر میمی و اسم مکان است.
(مِنَ الَّذِینَهادُوا یُحَرِّفُونَ الْکَلِمَ عَنْ مَواضِعِهِ) «از آنان که
یهودی شدند کلمات را از مواضع خود کنار و منحرف میکنند».
(فِیها سُرُرٌ مَرْفُوعَةٌ)،
(وَ اَکْوابٌ مَوْضُوعَةٌ) «در آن
بهشت سریرهائی است بالا رفته و قدحهائی است گذاشته شده (در کنار چشمهها و نحو آن).»
•
قرشی بنابی، علیاکبر، قاموس قرآن، برگرفته از مقاله «وضع»، ج۷، ص۲۲۴.