• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

وقف کودک

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



وقف عقدی است که به موجب آن عین مال حبس و منافع آن تسبیل می‌گردد. به اتفاق فقها وقف کودک غیرممیّز صحیح نیست. اما در رابطه با کودک ممیز نظران مختلفی مطرح شده برخی وقف ممیز را به طور مطلق صحیح نمی‌دانند، برخی دیگر اعتقاد دارند وقف کودک ده ساله چنان‌چه در جهت کار نیک و معروف و پسندیده باشد، صحیح است. دیدگاه سوم که مشهور فقها آن را پذیرفته‌اند این است که کودک ده ساله صحیح است وصیّت به وقف نماید، دیدگاه آخر هم معتقد است اگر وقف کودک با اذن ولی و رعایت مصلحت همراه باشد، صحیح است.



برای وقف در آیات و روایات ثواب بسیار ذکر شده است. در حدیث صحیح امام صادق (علیه‌السّلام) فرموده است: بعد از مرگ عمل انسان منقطع و هیچ چیز که بتواند از آن بهره‌مند باشد برای او باقی نمی‌ماند مگر سه عمل:

اول: صدقه جاریه و آن‌چه را که در زمان حیاتش وقف نموده بعد از مرگ باقی است و از آن بهره می‌برد.
دوم: سنّت و روش نیکی که از خود به یادگار گذاشته است، بعد از مرگ از ثواب آن منتفع می‌شود.
سوم: فرزند نیکوکار که برای او دعا کند.
قال: «لَیسَ یَتبَعُ الرَّجُلَ بَعدَ مَوتِهِ مِنَ الْاجْرِ اِلاّ ثَلاثُ خِصالٍ: صَدَقَهٌ اَجرَاهَا فِی حَیاتِهِ فَهِیَ تَجْرِی بَعْدَ مَوتِهِ، و سُنَّةُ هُدی سَنَّها فَهِیَ یُعمَلُ بِهَا بَعد مَوتِهِ، اوْ وَلَدُ صَالِحٌ یَدْعُو لَهُ». به همین مضمون روایات دیگری نیز نقل شده است. مقصود از صدقه جاریه وقف است.


وقف در لغت به معنی نگاه داشتن و حبس است.
[۸] شرتونی، سعید، الموارد، ج۵، ص۸۱۶.
فقها با‌اندکی اختلاف در تعبیر آن را این‌گونه تعریف کرده‌اند: «وقف عقدی است که به موجب آن عین مال حبس و منافع آن تسبیل می‌گردد».

مقصود از حبس نمودن عین مال، نگاه داشتن آن و منع از نقل و انتقال و هم‌چنین از تصرّفاتی است که موجب تلف عین گردد، زیرا منظور از وقف انتفاع همیشگی موقوف علیهم از مال موقوفه است. مقصود از تسبیل منافع، واگذاری منافع در راه خداوند و ائمه اطهار (علیهم‌السّلام) و امور خیریه اجتماعی است.
قانون مدنی نیز در ماده ۵۵ آن را این‌گونه تعریف نموده است: «وقف عبارت است ازاین که عین‌مال، حبس و منافع آن، تسبیل شود».


به اتفاق فقها وقف کودک غیرممیّز صحیح نیست. لیکن نسبت به کودک ممیّز چند نظر مطرح است.

۳.۱ - عدم صحت مطلقا

برخی معتقدند وقف کودک به‌طور مطلق صحیح نیست. امام خمینی (قدّس‌سرّه) در این‌باره می‌نویسد: «در واقف بلوغ، عقل، اختیار و عدم حجر شرط است، بنابراین اقوی عدم صحت وقف کودک است، هرچند ده ساله باشد».
آیت‌الله فاضل لنکرانی (قدّس‌سرّه) نیز همین نظر را پذیرفته است. به اعتقاد این دسته از فقها کودک از تصرّف در اموال خود منع شده (محجور) و دلیلی مبنی بر جواز وقف توسط وی صادر نشده است.

۳.۲ - صحت وقف کودک ده ساله

برخی دیگر از فقیهان که غالباً از متقدمین می‌باشند، اعتقاد دارند وقف کودک ده ساله چنان‌چه در جهت کار نیک و معروف و پسندیده باشد، صحیح است.
[۳۲] طوسی، محمد بن حسن، النهایة، ص۵۱۸.

مستند این دیدگاه بعضی از روایات است، مانند روایت زراره، او از امام باقر (علیه‌السّلام) نقل می‌کند که فرموده است: کودکی که به سن ده سالگی رسیده باشد، جایز است از مال خود صدقه بدهد یا به‌اندازه معروف (عرف شناخته شده) نسبت به کارهای حق (پسندیده و نیک) وصیّت نماید. «اِذَا اَتَی عَلَی الغُلامِ عَشرُ سِنینَ فَاِنَّهُ یَجُوزُ لَهُ فِی مَالِهِ مَا اَعتَقَ اوْ تَصَدَّقَ اوْ اوْصَی عَلَی حَدِّ مَعرُوفٍ وَ حَقٍّ فَهُوَ جَائِزٌ». و روایات دیگر.
با این تقریب که ادعا شود اطلاق و عموم صدقه در این روایات شامل وقف نیز می‌گردد. مؤید این برداشت روایات دیگری است که بر وقف اطلاق صدقه شده است، مانند این‌که مولا امیرالمؤمنین (علیه‌السّلام) چاهی را که به دست مبارک خود حفر نموده بود و در آن آب زیادی فوران داشت، بر حجّاج بیت‌الله الحرام و کسانی که از آن طریق عبور می‌نمودند وقف کرد و فرمود: «هِیَ صَدَقهٌ بَتّاً بَتّلا فِی حَجِیجِ بَیْتِ اللهِ و عَابِر سَبِیلِهِ...» و روایات دیگر.

۳.۳ - صحت وصیّت کودک ده ساله به وقف

دیدگاه سوم که مشهور فقها آن را پذیرفته‌اند این است که کودک ده ساله صحیح است وصیّت به وقف نماید. دلیل این دیدگاه روایاتی است که پیش‌تر ذکر شد.

آیت‌الله فاضل لنکرانی (قدّس‌سرّه) می‌نویسد: «ادلّه صحت وصیّت کودک (مقصود روایات مزبور می‌باشد) شامل وصیّت به وقف نیز می‌باشد.

۳.۴ - صحت وقف با اذن ولی

دیدگاه چهارم هم معتقد است اگر وقف کودک با اذن ولی و رعایت مصلحت همراه باشد، صحیح است. ادلّه‌ای که بر جواز تصرّفات کودک با اذن ولی دلالت دارد، این مساله را نیز شامل می‌شود.

۳.۵ - دیدگاه امام خمینی

امام خمینی در تحریرالوسیله به همانند دیگر فقها کتاب مستقلی را با عنوان "کتاب الوقف‌ واخواته‌" به بیان احکام وقف و نظایر آن اختصاص داده و در فضیلت وقف آورده است: «وقف فضیلت زیاد و پاداش فراوانی دارد. و به سند صحیح از ابی عبدالله امام صادق (علیه‌السلام) آمده که فرمود: مرد بعد از مرگش اجری پشت سر ندارد مگر به سه خصلت: صدقه‌ای که در زمان حیاتش به راه‌انداخته است که بعد از مرگش جاری باشد و سنت هدایتی که او آن را سنت نموده باشد و بعد از مرگش مورد عمل باشد و فرزند صالحی که برایش دعا کند. و روایاتی به این مضمون وارد شده است.» و اما این‌که وقف کودک آیا صحیح است و می‌تواند از این فضیلت برخوردار می‌گردد یا خیر؟ در این باره می‌نویسد: «یعتبر فی الواقف: البلوغ و العقل والاختیار وعدم الحجر لفلس او سفه، فلا یصحّ وقف الصبیّ و ان بلغ عشراً علی الاقوی. نعم، حیث انّ الاقوی صحّة وصیّة من بلغه - کما یاتی - فان اوصی به صحّ وقف الوصیّ عنه.» .
بلوغ و عقل و اختیار و محجور نبودن به خاطر افلاس یا سفاهت، در واقف معتبر است، پس اگر بچه‌ای ولو اینکه ده‌ساله شده باشد چیزی را وقف نماید، بنابر اقوی صحیح نیست. البته از آنجایی که وصیت بچه‌ای که ده‌ساله شده باشد - چنان که می‌آید - بنابر اقوی صحیح است، پس اگر وصیت به آن نماید، وقف وصی از طرف او صحیح می‌باشد. بلوغ و عقل و اختیار و محجور نبودن به خاطر افلاس یا سفاهت، در واقف معتبر است، پس اگر بچه‌ای ولو اینکه ده‌ساله شده باشد چیزی را وقف نماید، بنابر اقوی صحیح نیست. البته از آنجایی که وصیت بچه‌ای که ده‌ساله شده باشد - چنان که می‌آید - بنابر اقوی صحیح است، پس اگر وصیت به آن نماید، وقف وصی از طرف او صحیح می‌باشد.


قانون مدنی شرایط صحت عقد وقف را به‌طور کامل بیان ننموده ولی معلوم است که باید عقد مزبور مانند عقود دیگر دارای شرایط اساسی صحّت معامله که در ماده ۱۹۰ قانون مزبور بیان گردیده، باشد. دلیل این مدّعا روشن است، زیرا قانون مدنی به پیروی از نظر مشهور فقهای امامیّه وقف را مطلقا، خواه وقف عام باشد یا وقف خاص، عقد دانسته و محتاج به قبول می‌داند، از این‌رو در ماده ۵۷ قانون مزبور آمده است: «واقف باید مالک مالی باشد که وقف می‌کند و به علاوه دارای اهلیتی باشد که در معاملات معتبر است».


۱. حرعاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعة، ج۱۹، ص۱۷۱، باب ۱ من ابواب وقوف و الصدقات، ح۱.    
۲. حرعاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعة، ج۱۹، ص۱۷۲-۱۷۳، باب ۱ من ابواب وقوف و الصدقات، ح۲- ۵.    
۳. مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج۲، ص۲۲، ح۶۵.    
۴. شهید اول، محمد بن جمال‌الدین، الدروس الشرعیّة، ج۲، ص۲۶۳.    
۵. فاضل مقداد، مقداد بن عبدالله، التنقیح الرائع، ج۲، ص۲۹۹.    
۶. فیومی، احمد بن محمد، مصباح المنیر، ص۶۶۹.    
۷. فیروزآبادی، محمد بن یعقوب، القاموس المحیط، ج۳، ص۲۰۵.    
۸. شرتونی، سعید، الموارد، ج۵، ص۸۱۶.
۹. محقق حلی، جعفر بن حسن، شرائع الاسلام، ج۲، ص۴۴۲.    
۱۰. علامه حلی، حسن بن یوسف، تحریر الاحکام الشرعیّة، ج۳، ص۲۸۹.    
۱۱. شهید اول، محمد بن جمال‌الدین، الدروس الشرعیّة، ج۲، ص۲۶۳.    
۱۲. فاضل آبی، حسن بن ابوطالب، کشف الرموز، ج۲، ص۴۴.    
۱۳. فاضل مقداد، مقداد بن عبدالله، التنقیح الرائع، ج۲، ص۲۹۹.    
۱۴. ر. ک:محقق ثانی، علی بن حسین، جامع المقاصد، ج۹، ص۷.    
۱۵. طباطبایی، سیدعلی، ریاض المسائل، ج۱۰، ص۹۱.    
۱۶. شهید ثانی، زین‌الدین بن علی، مسالک الافهام، ج۵، ص۳۰۹.    
۱۷. طباطبایی، سیدعلی، ریاض المسائل، ج۱۰، ص۱۲۴.    
۱۸. تستری، اسدالله، مقابس الانوار، ص۲۵۸.    
۱۹. محقق حلی، جعفر بن حسن، شرائع الاسلام، ج۲، ص۴۴۴.    
۲۰. علامه حلی، حسن بن یوسف، قواعد الاحکام، ج۲، ص۳۹۰.    
۲۱. شهید اول، محمد بن جمال‌الدین، الدروس الشرعیّة، ج۲، ص۲۶۳.    
۲۲. شهید ثانی، زین‌الدین بن علی، مسالک الافهام، ج۵، ص۳۲۳.    
۲۳. نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۲۸، ص۲۱.    
۲۴. امام خمینی، سیدروح‌الله، تحریر الوسیلة، ج۲، ص۶۱.    
۲۵. فاضل لنکرانی، محمد، تفصیل الشریعة کتاب الوقف، ص۴۴.    
۲۶. محقق حلی، جعفر بن حسن، شرائع الاسلام، ج۲، ص۴۴۵.    
۲۷. علامه حلی، حسن بن یوسف، قواعد الاحکام، ج۲، ص۳۹۰.    
۲۸. شهید اول، محمد بن جمال‌الدین، الدروس الشرعیّة، ج۲، ص۲۶۳.    
۲۹. شهید ثانی، زین‌الدین بن علی، مسالک الافهام، ج۵، ص۳۲۳.    
۳۰. نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۲۸، ص۲۱.    
۳۱. مفید، محمد بن محمد، المقنعة، ص۶۶۷-۶۶۸.    
۳۲. طوسی، محمد بن حسن، النهایة، ص۵۱۸.
۳۳. طوسی، محمد بن حسن، النهایة، ص۶۱۱.    
۳۴. ابن براج، عبدالعزیز بن برّاج، المهذب، ج۲، ص۱۱۹.    
۳۵. علامه حلی، حسن بن یوسف، ارشاد الاذهان، ج۱، ص۴۵۱.    
۳۶. شهید اول، محمد بن جمال‌الدین، الدروس الشرعیّة، ج۲، ص۲۶۳.    
۳۷. حرعاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعة، ج۱۹، ص۲۱۱ باب ۱۵ من ابواب کتاب وقوف و صدقات، ح۱.    
۳۸. حرعاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعة، ج۱۹، ص۲۱۲، باب ۱۵ من ابواب کتاب وقوف و صدقات، ح۲-۳.    
۳۹. حرعاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعة، ج۲۲، ص۷۹، باب ۳۲ من ابواب مقدمات طلاق، ح۷.    
۴۰. محقق حلی، جعفر بن حسن، النهایة و نکتها، ج۳، ص۱۱۹.    
۴۱. طباطبایی، سیدعلی، ریاض المسائل، ج۱۰، ص۹۱.    
۴۲. حرعاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعة، ج۱۹، ص۱۸۶ باب ۶ من ابواب کتاب الوقوف و الصدقات، ح۲.    
۴۳. حرعاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعة، ج۱۹، ص۱۸۷ باب ۶ من ابواب کتاب الوقوف و الصدقات، ح۴.    
۴۴. طوسی، محمد بن حسن، تهذیب الاحکام، ج۹، ص۱۴۶-۱۴۷، ح ۶۰۸.    
۴۵. تستری، اسدالله، مقابس الانوار، ص۲۵۹.    
۴۶. نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۲۸، ص۲۱.    
۴۷. خوانساری، سیداحمد، جامع المدارک، ج۴، ص۱۲-۱۳.    
۴۸. سبزواری، سیدعبدالاعلی، مهذب الاحکام، ج۲۲، ص۴۰.    
۴۹. امام خمینی، سیدروح‌الله، تحریر الوسیلة، ج۲، ص۷۴.    
۵۰. طباطبایی یزدی، سیدمحمدکاظم، العروة الوثقی مع تعلیقات عدة من الفقهاء، ج۶، ص۳۱۳.    
۵۱. حرعاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعة، ج۱۹، ص۱۸۶ باب ۶ من ابواب کتاب الوقوف و الصدقات، ح۲.    
۵۲. فاضل لنکرانی، محمد، تفصیل الشریعة، کتاب الوقف، ص۴۴.    
۵۳. خوئی، سیدابوالقاسم، منهاج الصالحین، ج۲، ص۲۳۷.    
۵۴. موسوعة الامام الخمینی، ج۲۳، تحریر الوسیلة، ج‌۲، ص۶۷، کتاب الوقف، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۴۳۴ ه. ق.    
۵۵. موسوعة الامام الخمینی، ج۲۳، تحریر الوسیلة، ج‌۲، ص۷۴، کتاب الوقف، مساله ۲۹، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۴۳۴ ه. ق.    



انصاری، قدرت‌الله، احکام و حقوق کودکان در اسلام، ج۲، ص۲۶۶-۲۶۹، برگرفته از بخش «فصل سیزدهم تصرفات کودک»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۹/۲/۱۱.    
ساعدی، محمد، (مدرس حوزه و پژوهشگر)    ، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی    






جعبه ابزار