• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

پادشاهان بنی اسرائیل (قرآن)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



در طول تاریخ زندگانی بنی اسرائیل افرادی به پادشاهی منسوب شده اند که در قرآن کریم به برخی از آنان اشاره شده است.



وجود پادشاهانی از بنی اسرائیل، در برهه‌ای از حیات این قوم از آیات زیر استفاده می شود.
واذ قال موسی لقومه یـقوم اذکروا نعمة الله علیکم اذ جعل فیکم انبیآء وجعلکم ملوکا...((به یاد آورید) هنگامی را که موسی به قوم خود گفت: «ای قوم من! نعمت خدا را بر خود متذکّر شوید هنگامی که در میان شما، پیامبرانی قرار داد؛ (و زنجیر بندگی و اسارت فرعونی را شکست) و شما را حاکم و صاحب اختیار خود قرار داد؛ و به شما چیزهایی بخشید که به هیچ یک از جهانیان نداده بود!)

۱.۱ - دیدگاه تفسیر نمونه

بنی اسرائیل سالیان دراز در زنجیر اسارت و بردگی فرعون و فرعونیان بودند و هیچگونه" اختیاری" از خود نداشتند، و با آنها همچون حیوانات اسیر معامله میشد، خداوند به برکت قیام موسی بن عمران زنجیرهای بردگی و استعمار را از دست و پای آنها گشود و آنها را صاحب اختیار هستی و زندگی خود ساخت.
بعضی چنین پنداشته‌اند که منظور از" ملوک" در اینجا" سلاطین و پادشاهانی" است که از بنی اسرائیل برخاستند. در حالی که میدانیم بنی اسرائیل تنها در دوران کوتاهی دارای حکومت و سلطنت بودند و به علاوه تنها بعضی از آنها به چنین مقامی رسیدند، در حالی که آیه فوق میگوید: " و جعلکم ملوکا": " خداوند همه شما را این مقام داد"، از این روشن میشود که منظور از آیه همان است که در بالا گفتیم. گذشته از این" ملک" (بر وزن الف) در لغت هم به معنی سلطان و زمامدار آمده و هم به معنی کسی که مالک و صاحب اختیار چیزی است. در حدیثی در تفسیر در المنثور از پیامبر ص چنین نقل شده است: کانت بنو اسرائیل اذا کان لاحدهم خادم و دابة و امراة کتب ملکا: " هنگامی که کسی از بنی اسرائیل دارای همسر و خدمتکار و مرکب بود، به او ملک میگفتند".


بنی اسرائیل عصر طالوت از پیامبر خود (اشموئیل علیه السلام)، جهت تعیین پادشاهی برای فرماندهی آنان درخواست کردند.
الم تر الی الملا من بنی اسرءیل من بعد موسی اذ قالوا لنبی لهم ابعث لنا ملکا نقـتل فی سبیل الله...(آیا مشاهده نکردی جمعی از بنی اسرائیل را بعد از موسی، که به پیامبر خود گفتند: «زمامدار (و فرماندهی) برای ما انتخاب کن! تا (زیر فرمان او) در راه خدا پیکار کنیم. پیامبر آنها گفت: «شاید اگر دستور پیکار به شما داده شود، (سرپیچی کنید، و) در راه خدا، جهاد و پیکار نکنید!» گفتند: «چگونه ممکن است در راه خدا پیکار نکنیم، در حالی که از خانه‌ها و فرزندانمان رانده شده‌ایم، (و شهرهای ما به وسیله دشمن اشغال، و فرزندان ما اسیر شده‌اند)؟!» اما هنگامی که دستور پیکار به آنها داده شد، جز عدّه کمی از آنان، همه سرپیچی کردند. و خداوند از ستمکاران، آگاه است.)
طالوت، پادشاه تعیین شده و برگزیده از سوی خدا بر بنی اسرائیل بود.
وقال لهم نبیهم ان الله قد بعث لکم طالوت ملکا... قال ان الله اصطفـیه علیکم وزاده بسطة فی العلم والجسم والله یؤتی ملکه من یشاء والله وسع علیم.(و پیامبرشان به آنها گفت: «خداوند (•طالوت•) را برای زمامداری شما مبعوث (و انتخاب) کرده است.» گفتند: «چگونه او بر ما حکومت کند، با اینکه ما از او شایسته‌تریم، و او ثروت زیادی ندارد؟!» گفت: «خدا او را بر شما برگزیده، و او را در علم و (قدرت) جسم، وسعت بخشیده است. خداوند، ملکش را به هر کس بخواهد، می‌بخشد؛ و احسان خداوند، وسیع است؛ و (از لیاقت افراد برای منصب‌ها) آگاه است.»)

۲.۱ - بازگشت صندوق عهد

بازگشت صندوق معهود به طالوت، نشانه پادشاهی وی در بنی اسرائیل بود.
وقال لهم نبیهم ان ءایة ملکه ان یاتیکم التابوت فیه سکینة من ربکم وبقیة مما ترک ءال موسی وءال هـرون تحمله الملـئکة ان فی ذلک لایة لکم ان کنتم مؤمنین.( و پیامبرشان به آنها گفت: «نشانه حکومت او، این است که (• صندوق عهد•) به سوی شما خواهد آمد. (همان صندوقی که) در آن، آرامشی از پروردگار شما، و یادگارهای خاندان موسی و هارون قرار دارد؛ در حالی که فرشتگان، آن را حمل می‌کنند. در این موضوع، نشانه‌ای (روشن) برای شماست؛ اگر ایمان داشته باشید.» )

۲.۱.۱ - ماهیت صندوق عهد

" تابوت" در لغت به معنی صندوقی است که از چوب می‌سازند و اینکه می‌بینیم به صندوق نقل و انتقال جنازه‌ها تابوت می‌گویند به همین مناسبت است، اما باید توجه داشت که معنی اصلی تابوت اختصاصی به مردگان ندارد بلکه هر گونه صندوق چوبی را شامل می‌شود.
در باره این که تابوت بنی اسرائیل و به عبارت دیگر" صندوق عهد" چه بوده و به دست چه کسی ساخته شد و محتویات آن را چه چیز تشکیل می‌داد در روایات و تفاسیر ما و همچنین در کتب" عهد قدیم" (تورات) سخن بسیار است و از همه روشن تر چیزی است که در احادیث اهل بیت ع و گفته‌های بعضی از مفسران مانند ابن عباس آمده است و آن اینکه: " تابوت" همان صندوقی بود که مادر موسی او را در آن گذاشت و به دریا افکند و هنگامی که به وسیله عمال فرعون از دریا گرفته شد و موسی را از آن بیرون آوردند هم چنان در دستگاه فرعون نگهداری می‌شد و سپس به دست بنی اسرائیل افتاد، بنی اسرائیل این صندوق خاطره انگیز را محترم می‌شمردند و به آن تبرک می‌جستند.
موسی در واپسین روزهای عمر خود الواح مقدس را که احکام خدا بر آن نوشته شده بود به ضمیمه زره خود و یادگارهای دیگری در آن نهاد، و به وصی خویش" یوشع بن نون" سپرد و به این ترتیب اهمیت این صندوق در نظر بنی اسرائیل بیشتر شده و لذا در جنگهایی که میان آنان و دشمنان واقع می‌شد آن را با خود می‌بردند، و اثر روانی و معنوی خاصی در آنها می‌گذارد، و لذا گفته‌اند تا هنگامی که این صندوق خاطره انگیز با آن محتویات مقدس در میانشان بود، با سربلندی زندگی می‌کردند، ولی تدریجا مبانی دینی آنها ضعیف شد و دشمنان بر آنها چیره شدند و آن صندوق را از آنها گرفتند، اما"اشموئیل" طبق آیات مورد بحث به آنها وعده داد که به زودی صندوق عهد، به عنوان یک نشانه بر صدق گفتار او به آنها باز خواهد گشت.


داود علیه السلام، پادشاه تعیین شده از سوی خدا بر بنی اسرائیل بود.
فهزموهم باذن الله وقتل داو د جالوت وءاتـیه الله الملک...(سپس به فرمان خدا، آنها سپاه دشمن را به هزیمت واداشتند. و «داوود» (نوجوان نیرومند و شجاعی که در لشکر «طالوت» بود)، «جالوت» را کشت؛ و خداوند، حکومت و دانش را به او بخشید؛ و از آنچه می‌خواست به او تعلیم داد. و اگر خداوند، بعضی از مردم را به وسیله بعضی دیگر دفع نمی‌کرد، زمین را فساد فرامی‌گرفت، ولی خداوند نسبت به جهانیان، لطف و احسان دارد.)از روایاتی که در تفسیر این آیه نقل شده، نیز به روشنی استفاده می‌شود که او همان داوود، پیامبر بنی اسرائیل است.


حضرت سلیمان علیه‌السّلام از پادشاهان بنی اسرائیل بود.
واذ اخذنا میثـقکم ورفعنا فوقکم الطور... (و (به یاد آورید) زمانی را که از شما پیمان گرفتیم؛ و کوه طور را بالای سر شما برافراشتیم؛ (و گفتیم:) «این دستوراتی را که به شما داده‌ایم محکم بگیرید، و درست بشنوید!» آنها گفتند: «شنیدیم؛ ولی مخالفت کردیم.» و دلهای آنها، بر اثر کفرشان، با محبت گوساله آمیخته شد. بگو: «ایمان شما، چه فرمان بدی به شما می‌دهد، اگر ایمان دارید!») واتبعوا ما تتلوا الشیـطین علی ملک سلیمـن...(و (یهود) از آنچه شیاطین در عصر سلیمان بر مردم می‌خواندند پیروی کردند. سلیمان هرگز (دست به سحر نیالود؛ و) کافر نشد؛ ولی شیاطین کفر ورزیدند؛ و به مردم سحر آموختند. و (نیز یهود) از آنچه بر دو فرشته بابل «هاروت» و «ماروت»، نازل شد پیروی کردند. (آن دو، راه سحر کردن را، برای آشنایی با طرز ابطال آن، به مردم یاد می‌دادند. و) به هیچ کس چیزی یاد نمی‌دادند، مگر اینکه از پیش به او می‌گفتند: «ما وسیله آزمایشیم کافر نشو! (و از این تعلیمات، سوء استفاده نکن! ) » ولی آنها از آن دو فرشته، مطالبی را می‌آموختند که بتوانند به وسیله آن، میان مرد و همسرش جدایی بیفکنند؛ ولی هیچ گاه نمی‌توانند بدون اجازه خداوند، به انسانی زیان برسانند. آنها قسمتهایی را فرامی گرفتند که به آنان زیان می‌رسانید و نفعی نمی‌داد. و مسلما می‌دانستند هر کسی خریدار این گونه متاع باشد، در آخرت بهره‌ای نخواهد داشت. و چه زشت و ناپسند بود آنچه خود را به آن فروختند، اگر می‌دانستند!! )

۴.۱ - سلیمان و ساحران بابل

از احادیث چنین بر می‌آید که در زمان سلیمان پیامبر ص گروهی در کشور او به عمل سحر و جادوگری پرداختند، سلیمان دستور داد تمام نوشته‌ها و اوراق آنها را جمع آوری کرده در محل مخصوصی نگه داری کنند (این نگهداری شاید به خاطر آن بوده که مطالب مفیدی برای دفع سحر ساحران در میان آنها وجود داشته). پس از وفات سلیمان گروهی آنها را بیرون آورده و شروع به اشاعه و تعلیم سحر کردند، بعضی از این موقعیت استفاده کرده و گفتند: سلیمان اصلا پیامبر نبود بلکه به کمک همین سحر و جادوگریها بر کشورش مسلط شد و امور خارق العاده انجام می‌داد! گروهی از بنی اسرائیل هم از آنها تبعیت کردند و سخت به جادوگری دل بستند، تا آنجا که دست از تورات نیز برداشتند. هنگامی که پیامبر اسلام ص ظهور کرد و ضمن آیات قرآن اعلام نمود سلیمان از پیامبران خدا بوده است، بعضی از احبار و علمای یهود گفتند: از محمد تعجب نمی‌کنید که می‌گوید سلیمان پیامبر است در صورتی که او ساحر بوده؟. این گفتار یهود علاوه بر اینکه تهمت و افترای بزرگی نسبت به این پیامبر الهی محسوب می‌شد لازمه اش تکفیر سلیمان علیه السلام بود، زیرا طبق گفته آنان سلیمان مرد ساحری بوده که خود را به دروغ پیامبر خوانده و این عمل موجب کفر است.


۱. مائده/سوره۵، آیه۲۰.    
۲. طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۵، ص۳۱۹.    
۳. طبری، محمد بن جریر، جامع البیان، ج۱۰، ص۱۶۳     .
۴. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۴، ص۳۳۶.    
۵. سیوطی، عبدالرحمان بن ابی بکر، الدر المنثور فی التفسیر بالماثور، ج۳، ص۴۶.    
۶. بقره/سوره۲، آیه۲۴۶.    
۷. بقره/سوره۲، آیه۲۴۷.    
۸. بقره/سوره۲، آیه۲۴۸.    
۹. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۲، ص۲۳۹.    
۱۰. بقره/سوره۲، آیه۲۵۱.    
۱۱. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۲، ص۲۴۷.    
۱۲. بقره/سوره۲، آیه۹۳.    
۱۳. بقره/سوره۲، آیه۱۰۲.    
۱۴. حمیری، عبدالملک بن هشام، سیره ابن هشام، ج۲، ص۱۹۲.    
۱۵. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، ج۱، ص۳۵۱.    
۱۶. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۱، ص۳۷۰.    



مرکز فرهنگ و معارف قرآن، فرهنگ قرآن، ج۶، ص۳۴۱، برگرفته از مقاله «پادشاهان بنی اسرائیل».    


رده‌های این صفحه : بنی اسرائیل | موضوعات قرآنی




جعبه ابزار