• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

کفّارات

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



در اسلام برای کسانی که قانون‌شکنی می‌کنند، جریمه‌هایی در نظر گرفته شده تا از یک سو کیفری برای فرد متخلف باشد و از سوی دیگر منافعی عاید جامعه گردد. این جریمه‌ها همان کفاراتند؛ همانند آزاد کردن برده مسلمان، سیر کردن یا پوشاندن فقیران و مستمندان و ... در مواردی هم، کفاره به‌شکل روزه‌داری است که مصالح معنوی برای روزه‌دار در پی دارد. اثر دیگر کفارات، تأثیر آن‌ها در توزیع ثروت میان مستمندان جامعه است؛ چنان که یکی از تدابیر اسلام برای آزادی تدریجی بردگان، آزاد شدن آنان از راه کفارات است.



کفارات‌، جمع کفاره و در لغت از (کَفَرَ) به معنی پوشش، گرفته شد زیرا گناه را می‌پوشاند. به بیان دیگر، اسم است برای فعلی که به‌واسطه آن، خداوند گناه را از گناهکار می‌پوشاند و یا محو می‌نماید.
و مقصود از آن در اصطلاح فقها، عبادتی است که غالباً سبب سقوط و یا تخفیف در مجازات می‌گردد. بعضی از فقها معتقدند، مقصود از کفاره در اصطلاح نیز همان معنی لغوی است. و کفارات از سنخ مجازات‌ها نیستند، مجازات‌ها زواجر (بازدارنده) می‌باشند و کفارات جوابر هستند، یعنی جبران آلایش روح گناهکار در نقض پاره‌ای از قوانین شریعت را می‌نماید.
[۴] جعفری لنگرودی، محمدجعفر، مبسوط در ترمینولوژی حقوق، ج۴، ص۳۰۳۳.



کفارات چهار نوع‌اند:
کفاره‌های مرتبه.
کفاره‌های مخیّره.
کفاره‌های مخیّره و مرتبه.
کفاره جمع.

۲.۱ - مرتبه

کفاره ای است که در ادای آن‌ها، رعایت ترتیب لازم است. این گونه کفارات برای انجام اعمال زیر در نظر گرفته شده است:
ظهار، کشتن انسانی از روی خطا و افطار قضای روزه ماه رمضان بعد از زوال ظهر. که برای مورد اول و دوم، ابتدا باید بنده آزاد کند و در صورت ناتوانی از آن، دو ماه پی در پی روزه بگیرد و در صورتی که نتواند، شصت فقیر را سیر کند؛ و برای مورد سوم ابتداء باید به ده فقیر غذا دهد و در صورتی که نتواند، سه روز پشت سر هم روزه بگیرد.

۲.۲ - مخیّره

کفاره ای است که مکلف در انتخاب هر کدام آزاد است و با انجام همان، وظیفه‌اش ادا می‌شود. این کفارات برای اعمال زیر قرار داده شده است:
افطار عمدی روزه ماه رمضان، شکستن نذر و عهد و برای آنجا که بانویی، موی سرش را در هنگام سوگواری ببرد.
در این موارد مکلف بین چند کفاره مخیر است که عبارتند از:
آزاد کردن بنده، دو ماه روزه‌داری پی در پی و یا به شصت فقیر غذا دادن.

۲.۳ - مخیّره و مرتبه

که در مرحله اول، مکلف بین ادای یکی از چند کفاره مخیر است و در صورت ناتوانی از آن‌ها، نوبت به کفاره دیگری می‌رسد. این نوع کفارات برای این اعمال است:
شکست قسم، برای آنجا که بانویی در هنگام مصیبت، موی سرش را بکَند و بر صورتش خدشه وارد کند (صورتش را با خراشیدن خون آلود کند) و برای مردی که در سوگ فرزند یا همسرش، لباس خود را بشکافد.
در این موارد، مکلف اختیار دارد بنده‌ای را آزاد کند یا ده فقیر را بپوشاند یا غذا دهد و در صورت ناتوانی از آن‌ها باید سه روز روزه بگیرد.

۲.۴ - جمع

که باید سه نوع کفاره با هم ادا شوند. آن‌ها عبارتند از: آزاد کردن بنده، دو ماه روزه‌داری پی در پی و به شصت فقیر غذا دادن.
کفاره جمع برای این اعمال است: کشتن مؤمنی از روی عمد و ستم و شکستن عمدی روزه ماه رمضان به وسیله کار حرامی مانند شراب خوردن.


ظهار، مصدر ظاهر، از (ظَهَرَ) به معنی پشت گرفته شده و این بدان‌جهت است: که در کلماتی که بین زن و مرد ردّ و بدل می‌شده، این کلمه به‌کار می‌رفته، به این بیان: «اَنْتِ عَلیَّ کَظَهْرِ اُمّی» این جمله کنایه از این است که، مرد با گفتن آن، مجامعت و همبستر شدن با زن خود را بر خویش حرام می‌ساخته و عرب جاهلی آن‌را طلاق می‌دانسته.

در قرآن آمده است: کسانی که نسبت به همسران خود ظهار می‌کنند (به همسرانشان می‌گویند: اَنْت علّی کظهر امّی. یعنی تو نسبت به من به منزله مادرم هستی). سپس به گفته خود باز می‌گردند (از گفته خود نادم و پشیمان می‌شوند) باید پیش از آمیزش جنسی، آن‌ها با هم برده‌ای آزاد کنند ... و هرکس توانایی بر آزادی برده نداشته باشد، باید دو ماه پی در پی قبل از آمیزش جنسی روزه بگیرد و از آنجا که بسیاری از مردم قادر به انجام کفّاره دوّم یعنی دو ماه متوالی روزه نیستند، جانشین دیگری برای آن ذکر شده است، می‌فرماید: و هر‌گاه کسی نتواند دو ماه متوالی روزه بگیرد، باید شصت مسکین را اطعام کند، «فَمَنْ لَمْ یَسْتَطِعْ فَاِطْعَامُ سِتِّینَ مِسْکِینًا ».


در روایت صحیح از امام صادق (علیه‌السّلام) نقل شده که فرمود: اگر فردی، دیگری را از روی خطا به قتل رساند، باید دیه او را به اولیاء مقتول بپردازد و برده‌ای نیز آزاد نماید و اگر برده نیافت و یا نتوانست، شصت روز پی در پی روزه بگیرد و اگر قدرت بر انجام آن هم نداشت، شصت مسکین را هر کدام با یک مدّ طعام، اطعام کند، «فَانْ لَمْ یَسْتَطِعْ اِطْعَمَ سِتِّینَ مِسْکینًا مُدّاً مُدّاً».


امام صادق (علیه‌السّلام) در مورد کسی که در ماه رمضان به عمد، روزه را افطار کرده است، می‌فرماید: باید برده آزاد کند یا شصت روز پی در پی روزه بگیرد و یا شصت نفر از مساکین را اطعام دهد و اگر قدرت این را نیز ندارد، به هر مقدار می‌تواند به فقرا صدقه دهد.


در این‌باره نیز روایاتی به مضامینی که در ذیل عناوین قبل ذکر گردیده، وارد شده است.


دیدگاه مشهور فقها این است که، کفاره همبستر شدن در حال اعتکاف، همانند کفاره افطار عمدی در ماه رمضان می‌باشد.


اگر فرد با آن‌چه برای انجام یا ترک آن، قسم خورده است، مخالفت نماید و قسمش را بشکند، باید کفاره بدهد و کفاره آن طبق دستور صریح قرآن کریم، چنین است: طعام دادن به ده فقیر یا ده نفر از آنان را لباس پوشاندن و یا یک برده را آزاد نمودن، و اگر قدرت بر انجام یکی از آن سه را ندارد، سه روز روزه گرفتن. «اِطْعَامُ عَشَرَةِ مَسَاکینَ مِنْ اَوْسَطِ ما تُطْعِمُونَ اَهْلِیکُمْ اَوْ کِسْوَتُهُمْ اَوْ تَحْرِیرُ رَقَبَةٍ فَمَنْ لَمْ یَجِدْ فَصِیَامُ ثَلاثَةِ اَیّامٍ »

روایاتی نیز بر این حکم دلالت دارد و مکلّف در پرداخت آن، دارای اختیار می‌باشد و بدین‌جهت این قسم از کفارات را، کفاره مخیّره نامیده‌اند.


اگر فردی، انسان مؤمن را از روی عمد به قتل رساند، باید کفاره جمع بپردازد، یعنی برده را آزاد نماید و دو ماه پی در پی روزه بگیرد و شصت مسکین نیز طعام دهد.
روایات بسیاری در این‌باره وارد شده است، از جمله، از امام صادق (علیه‌السّلام) سؤال شد آیا کسی که فرد مؤمنی را عمداً بکشد، برای او توبه و بازگشت می‌باشد. فرمودند: اگر مؤمن را به دلیل این‌که مؤمن است، عمداً کشته است راهی برای توبه ندارد، ولی چنان‌چه به‌دلیل غضب یا هر علّت دیگری کشته باشد، توبه‌اش به این است که قصاص شود. او باید به نزد اولیای مقتول برود و بر گناه خویش اقرار نماید و آن‌ها اگر او را بخشیدند و قصاص نکردند، باید ضمن پرداخت دیه و آزاد نمودن برده و گرفتن روزه شصت روز پی در پی، و اطعام شصت مسکین، به درگاه الهی توبه نماید. «فَاِنْ عَفَوْا عَنْهُ فَلَمْ یَقْتُلُوهُ اَعْطَاهُمُ الدِّیَةَ وَاَعْتَقَ نَسَمَةً وَصَامَ شَهْرَیْنِ مُتَتَابِعَیْنِ وَاَطْعَمَ سِتِّینَ مِسْکِیناً تَوْبَةً اِلَی اللهِ عَزَّوَجَلَّ».


۱. ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، ج۵، ص۱۴۸.    
۲. شهید ثانی، زین‌الدین بن علی، مسالک الافهام، ج۱۰، ص۵.    
۳. خوانساری، سیداحمد، جامع المدارک، ج۵، ص۲.    
۴. جعفری لنگرودی، محمدجعفر، مبسوط در ترمینولوژی حقوق، ج۴، ص۳۰۳۳.
۵. امام خمینی، سیدروح‌الله، تحریر الوسیله ج۲، ص۱۲۵-۱۲۶.    
۶. نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۳۳، ص۹۶.    
۷. مجادله/سوره۵۸، آیه۴.    
۸. حرعاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعة، ج۲۲، ص۳۷۴، باب ۱۰ من ابواب الکفارات، ح۱.    
۹. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۴، ص۱۰۱-۱۰۲، ح۱.    
۱۰. حرعاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعة، ج۲۲، ص۳۹۴، باب ۲۳‌ ۲۴ من ابواب الکفارات، ح۷.    
۱۱. حرعاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعة، ج۲۲، ص۳۹۵، باب ۲۳‌ ۲۴ من ابواب الکفارات، ح۱و۲.    
۱۲. بحرانی، یوسف بن احمد، الحدائق الناضرة، ج۱۳، ص۴۹۸.    
۱۳. نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۳۳، ص۱۷۱.    
۱۴. خوانساری، سیداحمد، جامع المدارک، ج۵، ص۵-۶.    
۱۵. مائده/سوره۵، آیه۸۹.    
۱۶. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۷، ص۴۵۱-۴۵۲، ح۱.    
۱۷. طوسی، محمد بن حسن، المبسوط، ج۶، ص۲۰۷.    
۱۸. فخرالمحققین، محمد بن حسن، ایضاح الفوائد، ج۴، ص۷۸.    
۱۹. شهید ثانی، زین‌الدین بن علی، مسالک الافهام، ج۱۰، ص۱۳.    
۲۰. خوانساری، سیداحمد، جامع المدارک، ج۵، ص۸.    
۲۱. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۷، ص۲۷۶، ح۲.    



علی نوری، علیرضا، کلیات فقه اسلامی، ص۱۶۵-۴۲۸، برگرفته از بخش «کفارات».    
انصاری، قدرت‌الله، احکام و حقوق کودکان در اسلام، ج۱، ص۴۲۶-۴۳۶، برگرفته از بخش «گفتار چهارم:نفقه کودکان بی‌سرپرست، یتیم و فقیر»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۸/۱۰/۱۱.    




رده‌های این صفحه : کفارات | مباحث فقهی




جعبه ابزار