• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

گستره حکومتی طاهریان

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



پس از مرگ هارون الرشید بین فرزندان او، امین و مامون بر سر مساله جانشینی اختلاف پیش آمد. طاهر بن حسین جانب مامون را گرفت و در جنگی که علی بن عیسی بن ماهان، سردار امین، در ری بر ضد مامون کرد، طاهر بن حسین او را شکست داد و کشت. هنگامی که مامون به خلافت رسید به پاس این خدمات شحنگی بغداد و در سال ۲۰۵ (ه. ق) حکومت خراسان را به طاهر داد. وی در سال ۲۰۷ (ه. ق) نام خلیفه را از خطبه انداخت و نسبت به او اعلام استقلال کرد و حکومت نیمه مستقل و موروثی طاهریان را تشکیل داد.



پس از مرگ هارون الرشید بین فرزندان او، امین و مامون بر سر مساله جانشینی اختلاف پیش آمد. طاهر بن حسین جانب مامون را گرفت و در جنگی که علی بن عیسی بن ماهان، سردار امین، در ری بر ضد مامون کرد، طاهر بن حسین او را شکست داد و کشت. هنگامی که مامون به خلافت رسید به پاس این خدمات شحنگی بغداد و در سال ۲۰۵ (ه. ق) حکومت خراسان را به طاهر داد. وی در سال ۲۰۷ (ه. ق) نام خلیفه را از خطبه انداخت و نسبت به او اعلام استقلال کرد و حکومت نیمه مستقل و موروثی طاهریان را تشکیل داد.
[۳] نرشخی، تاریخ بخارا، ترجمه قباوی، تلخیص محمد بن زفر بن عمر، ص۲۹۰.

بعد از طاهر در سال ۲۰۷ (ه. ق)، پسرش طلحه به امارت خراسان و سیستان رسید و سپس در سال ۲۱۳ (ه. ق) برادرش عبدالله بن طاهر جانشین او شد. با مرگ وی مناطق تحت حکومت او در سال ۲۳۰ (ه. ق) به پسرش طاهر بن عبدالله رسید. تا آن که در زمان محمد بن طاهر، آخرین امیر طاهری، یعقوب بن لیث به نیشابور حمله نمود و با تصرف خراسان در سال ۲۵۹ (ه. ق) حکومت طاهریان برچیده شد.
[۴] اصفهانی، حمزه، تاریخ پیامبران و شاهان، ص۲۰۵ - ۲۰۹.



مامون در سال ۲۰۵ (ه. ق) حکومت خراسان را به طاهر بن حسین واگذار کرد. علاوه بر آن وی را به حکومت سرزمین‌های سیستان، کرمان، قومس (سمنان)،
[۵] ايوبي، ابوالفداء، تقویم البلدان، ترجمه عبدالمحمد آیتی، ص۵۰۳.
طبرستان (مازندران)،
[۶] قزوینی، محمود، آثار البلاد و اخبار البلاد، ص۴۷۳.
رویان
[۷] محمود قزوینی، آثار البلاد و اخبارالبلاد، ص۴۴۲.
(از شهرهای مازندراندنباوند (دماوند) (در شمال شرقی ری)
[۸] ايوبي، ابوالفداء، تقویم البلدان، ترجمه عبدالمحمد آیتی، ص۴۸۹.
و ری گماشت که والیان آن از سوی حاکم خراسان انتخاب می‌گردیدند.
[۹] اصفهانی، حمزه، تاریخ پیامبران و شاهان، ص۲۰۵.
پس از مرگ طاهر این مناطق به جانشینان وی رسید.
[۱۰] اصفهانی، حمزه، تاریخ پیامبران و شاهان، ص۲۰۶ - ۲۰۹.
مرو در زمان طاهر و طلحه پایتخت طاهریان بود، اما در زمان عبدالله بن طاهر به نیشابور انتقال یافت.
[۱۱] اکبری، امیر، تاریخ حکومت طاهریان از آغاز تا انجام، ص۱۶۷ - ۱۸۵.



خراسان در دوران اسلامی به چهار قسمت تقسیم می‌شد: بخش اول شامل نیشابور، قهستان، هرات، طوس، بادغیس و بوشنج (پوشنگ) به مرکزیت نیشابور؛ بخش دوم، مرو، سرخس، نسا، ابیورد، طالقان، خوارزم به مرکزیت مرو؛ بخش سوم، جوزجانان، طخارستان، بلخ و... به مرکزیت هرات و بخش چهارم، ماوراءالنهر با مرکزیت بلخ بود.
[۱۲] ابن فقیه، أحمد بن محمد، مختصر البدان، ترجمه ح. مسعود، ص۱۷۱.
که منظور از خراسان، خراسان امروزی نیست، بلکه خراسان آن زمان است که شامل این چهار بخش می‌باشد.


طبرستان مجاور گیلان و دیلمان و بین ری و قومس و دریای خزر قرار داشت و بزرگترین شهر آن آمل بود.
[۱۳] ابن فقیه، أحمد بن محمد، مختصر البدان، ترجمه ح. مسعود، ص۲۵۶ - ۱۴۷.
همان طور که گفته شد مامون علاوه بر خراسان، حکومت طبرستان را نیز به طاهر بن حسین واگذار کرد.
[۱۴] اصفهانی، حمزه، تاریخ پیامبران و شاهان، ص۲۰۵.
عبدالله بن طاهر و پسرش طاهر نیز حکومت طبرستان را داشتند. هم چنین مازیار بن قارن که توسط مامون مسلمان شد، از طرف مامون حکومت دو شهر از نواحی طبرستان را به عهده داشت.
[۱۶] فرای، ریچارد، تاریخ ایران از اسلام تا سلاجقه، ج۴، ص۱۷۸.
او هفت سال بر طبرستان حکومت کرد.
[۱۷] حکیمیان، ابوالفتح، علویان طبرستان، ص۲۲.
مازیار در زمان معتصم قیام کرد، اما توسط عبدالله بن طاهر سرکوب شد.
[۱۸] ابن اثیر، تاریخ کامل، ترجمه ابوالقاسم حالت و عباس خلیلی، ج۱۷، ص۱۳۵.

پس از مازیار عم عبدالله بن طاهر، حسن بن حسین بن مصعب - فرمانده سپاه عبدالله که مامور سرکوبی شورش مازیار بود - به حکمرانی آن ناحیه رسید که سه سال و چهار ماه و دو روز بر طبرستان حکومت کرد.
[۱۹] حکیمیان، ابوالفتح، علویان طبرستان، ص۲۲.
[۲۰] ابن اثیر، تاریخ کامل، ترجمه ابوالقاسم حالت و عباس خلیلی، ج۱۷، ص۱۳۵.
پس از او طاهر بن عبدالله به مدت یک سال و سه ماه حاکم آن جا بود که با انتخاب وی به عنوان جانشین پدرش در خراسان،
[۲۱] آملی، اولیاء الله، تاریخ رویان، ص۷۶.
محمد بن عیسی از سوی طاهر در سال ۲۴۰ (ه. ق) به حکومت طبرستان فرستاده شد که برای مدتی با رعایت عدالت، امور آن جا را اداره می‌کرد.
[۲۲] اکبری، امیر، تاریخ حکومت طاهریان از آغاز تا انجام، ص۳۴۳.
سپس برادر طاهر، محمد بن عبدالله به مدت هفت سال حاکم طبرستان گردید. سلیمان بن عبدالله نیز آخرین فرد از خاندان طاهری بود که سیزده سال بر طبرستان حاکمیت کرد.
[۲۳] مرعشی، ظهیر الدین، تاریخ طبرستان و رویان و مازندران، ص۱۲۶.


۴.۱ - علویان و تصرف طبرستان

ظلم و ستم حکام طاهری (محمد بن اوس) باعث شد مردم نزد محمد بن ابراهیم که ساکن رویان بود رفته و از او خواستند تا به حکومت طبرستان بیاید، او حسن بن زید علوی را که در ری اقامت داشت به آنان معرفی کرد. وی دعوت را پذیرفت و در بیست و پنج رمضان سال ۲۵۰ (ه. ق) بسیاری از رؤسای کلار و رویان با او بیعت کردند.
[۲۴] ابن اسفندیار، محمدبن حسن، تاریخ طبرستان، ص۲۲۸.
حضور علویان در طبرستان به زمان هارون الرشید بازمی گردد.
[۲۵] اصفهانی، ابوالفرج، مقاتل الطالبیین، ص۱۹۴.

حسن بن زید در نخستین اقدام شهر آمل را به تصرف خود درآورد و محمد بن اوس نماینده سلیمان بن عبدالله طاهری را از آن جا فراری داد.
[۲۶] اصفهانی، حمزه، تاریخ پیامبران و شاهان، ص۲۰۸ - ۲۰۹.
قدم بعدی تصرف شهر ساری بود. سلیمان بن عبدالله برای جنگ با حسن بن زید از شهر خارج شد که در اطراف شهر جنگ در گرفت؛ اما سرانجام حسن ساری را تصرف کرد و سلیمان به گرگان گریخت و سپاه طاهری شکست خوردند و دیگر عزم طبرستان نکردند.
[۲۷] ابن اثیر، تاریخ کامل، ترجمه ابوالقاسم حالت و عباس خلیلی، ج۱۷، ص۲۹۸ - ۲۹۹.


۴.۲ - علویان و تصرف ری

پس از آن، شهر ری نیز به تصرف علویان درآمد و محمد بن جعفر طالبی بر آن حاکم شد، اما اندکی بعد ری مجددا به تصرف طاهریان درآمد، ولی با اعزام سپاهیان از جانب حسن بن زید، این شهر تصرف و محمد بن میکال حاکم آن جا که از فرماندهان محمد بن طاهر بود، کشته شد.
[۲۸] ابن اثیر، تاریخ کامل، ترجمه ابوالقاسم حالت و عباس خلیلی، ج۱۸، ص۲۹.
[۲۹] میر خواند، روضه الصفا، تلخیص عباس زریاب، ج۳، ص۴۸۴.
هم چنین علویان در سال ۲۵۱ (ه. ق) در قزوین و زنجان قیام کردند و حکام طاهری را از آن منطقه بیرون کردند.
[۳۰] ابن اثیر، تاریخ کامل، ترجمه ابوالقاسم حالت و عباس خلیلی، ج۱۸، ص۳۱.
سرانجام در سال ۲۵۷ (ه. ق) حسن بن زید گرگان را تصرف کرد و به فرمانروایی محمد بن طاهر در طبرستان و گرگان پایان داده شد.
[۳۱] ابن اثیر، تاریخ کامل، ترجمه ابوالقاسم حالت و عباس خلیلی، ص۱۰۸.



ماوراء النهر در بخش شمال شرقی فلات ایران واقع شده و مشتمل بر تمام سرزمین‌های واقع در آن سوی رود جیحون در خراسان بود (مراد از ماوراء، رود جیحون در خراسان است).
[۳۲] ابن خرداذ به، قاسم، المسالک و الممالک، ص۱۷۳.
لذا ماوراءالنهر به عنوان بخشی از خراسان در شمال آن قرار داشت.
[۳۵] ابن فقیه، مختصر البدان، ترجمه ح. مسعود، ص۱۷۱.
بزرگترین شهر ماوراءالنهر، بخارا (پایتخت سامانیان) بود.
[۳۶] ابن خرداذ به، المسالک و الممالک، ص۱۷۳.


۵.۱ - آل سامان

فرزندان اسد بن سامان پیش از تشکیل حکومت طاهریان مورد حمایت مامون قرار گرفته بودند و هر کدام از آنان را بر یکی از نواحی ماوراء حکومت می‌کردند.
[۳۷] مستوفی، حمدالله، تاریخ گزیده، ص۳۷۷.
مقامات حکومتی ماوراءالنهر که تابع والی خراسان بودند،
[۳۸] بارتولد، ترکستان نامه، ترجمه کریم کشاورز، ص۴۵۵.
پس از به قدرت رسیدن طاهریان، هم چنان بر سمت خود ابقاء گردیدند،
[۳۹] ابن اثیر، تاریخ کامل، ترجمه ابوالقاسم حالت و عباس خلیلی، ج۱۸، ص۱۳۳.
چنان که مالیات این شهر به حاکمان طاهری می‌رسید.
[۴۰] ابن خرداذ به، المسالک و الممالک، ص۳۳ - ۳۴.
در زمان طلحه بن طاهر، احمد بن ابی خالد به ماوراءالنهر لشکر کشید و اشروسنه را تصرف و حاکم آن جا (کاوس) را اسیر کرد که این امر باعث شد تا موقعیت آل سامان در ماوراءالنهر تثبیت شود.
[۴۱] میر خواند، روضه الصفا، تلخیص عباس زریاب، ص۴۶۳.


۵.۲ - تقویت امیران سامانی

تلاش طاهریان در ماوراءالنهر صرف تقویت جایگاه امیران دست نشانده سامانی شد، به امید این که آن‌ها تمامی مردم شهرهای ماوراءالنهر را مسلمان کنند و هم چنین آن جا را از تاخت و تاز ترکان مشرک حفظ کنند. امیران نخستین سامانی از طریق چنین سیاستی توانستند شالوده‌های حکومت قدرتمند آتی خود را در ماوراءالنهر و خراسان بنیان کنند.
[۴۲] فرای، ریچارد، تاریخ ایران از اسلام تا سلاجقه، ص۸۷.
به عنوان مثال عبدالله بن طاهر، پسر خود طاهر را برای جنگ به سرزمین‌های غوز
[۴۴] دهخدا، علي اكبر، لغت نامه.
(غوز: ناحیه‌ای است شرق آن ماوراءالنهر و جنوب آن دریای خزر و شمال غربی آن رود آمل است) و به یاری سامانیان فرستاد و او شهرهایی را فتح کرد که پیش از آن کسی بدان جا پای نگذاشته بود و این امر توجه خاص عبدالله را بر نواحی شرقی می‌رساند.
[۴۶] فرای، ریچارد، تاریخ ایران از اسلام تا سلاجقه، ص۸۷.
عبدالله حتی برای دستگیری حسن بن افشین در اشروسنه به نوح بن اسد متوسل شد و به او دستور داد با توطئه‌ای حسن بن افشین را دستگیر و نزد او بفرستد، نوح فرمان عبدالله را اجرا کرده، حسن را دستگیر نموده، نزد عبدالله فرستاد.

۵.۳ - حکومت الیاس

نوح بن اسد در سال ۲۲۸ (ه. ق) در گذشت و طاهر ایالت او را به دو برادرش یحیی و احمد واگذار کرد.
[۴۸] ابن اثیر، تاریخ کامل، ترجمه ابوالقاسم حالت و عباس خلیلی، ج۱۸، ص۱۳۳.
احمد در سال ۲۵۰ (ه. ق) در فرغانه درگذشت و برادرش الیاس که حکومت هرات داشت در آن شهر آثار نیکی از خود به جای گذاشت،
[۴۹] نرشخی، تاریخ بخارا، ترجمه قباوی، تلخیص محمد بن زفر بن عمر، ص۲۶۳.
هم چنین در سال ۲۰۸ (ه. ق) وی از سوی طلحه به عنوان فرمانده سپاه طاهری عازم سیستان شد.
[۵۰] گمنام، تاریخ سیستان، تحقیق ملک الشعراء، ص۱۷۷.

بنابر روایت ابن اثیر الیاس والی هرات بود، عبدالله بن طاهر او را نزد خود خواند او قدری تسامح کرد و دیر جنبید. عبدالله به او نامه نوشت هرجا که نامه به او برسد بماند او به پوشنج (پوشنگ) رسیده بود که نامه را دریافت همان جا مدت یکسال ماند و آن مدت برای او کیفر بود. پس از آن عبدالله او را عفو کرد و به وی اجازه داد که برای ملاقات حاضر شود.»
[۵۱] ابن اثیر، تاریخ کامل، ترجمه ابوالقاسم حالت و عباس خلیلی، ج۱۸، ص۱۳۳ - ۱۳۴.
بعد از مرگ الیاس بن اسد در سال ۲۴۴ (ه. ق) در هرات، طاهر بن عبدالله فرزند او، ابواسحاق محمد را به جای پدرش به حکومت هرات منسوب کرد
[۵۳] ابن اثیر، تاریخ کامل، ترجمه ابوالقاسم حالت و عباس خلیلی، ج۱۸، ص۱۳۴.
و فرزند دیگرش ابراهیم فرمانده سپاه محمد بن طاهر در جنگ با یعقوب بن لیث بود که از او شکست خورد و محمد بن طاهر را از دلاوری یعقوب بیم داد.
[۵۴] گمنام، تاریخ سیستان، تحقیق ملک الشعراء، ص۲۰۸ - ۲۰۹.


۵.۴ - حکومت نصر

با فروپاشی فرمانروایی طاهریان در خراسان نصر خود را عملا مستقل دید و فرمانروایی مناطق بزرگی از ماوراءالنهر را به دست آورد، وی هنوز از نظر بغداد رسما به نام طاهریان فرمان می‌راند. زیرا در سال ۲۶۱ (ه. ق) معتمد خلیفه حکومت سراسر ماوراءالنهر را به نصر واگذاشت که تا پایان عمرش در ۲۷۹ (ه. ق) هم چنان حفظ کرد.
[۵۵] فرای، ریچارد، عصر زرین فرهنگ ایران، ص۲۱۷.



ری در میان راه گرگان، خراسان، عراق و طبرستان قرار داشت.
[۵۷] ابن فقیه، مختصر البدان، ترجمه ح. مسعود، ص۱۰۷.
در بنای شهر ری اختلاف نظر بسیار است.
[۵۸] قزوینی، محمود، آثار البلاد و اخبار البلاد، ص۴۴۲.
در سال ۱۹۵ (ه. ق) طاهر بن حسین سردار مامون در نزدیکی ری بر لشکریان امین پیروز شد.
[۵۹] مقدسی، آفرینش و تاریخ، ترجمه محمد رضا شفیعی کدکنی، ص۹۷۰.
در نیمه اول قرن سوم هجری این شهر در اختیار طاهریان قرار داشت
[۶۰] اصفهانی، حمزه، تاریخ پیامبران و شاهان، ص۲۰۵.
و در سال ۲۵۰ (ه. ق) توسط علویان طبرستان تصرف شد.

۶.۱ - خاندان ابودلف

کرج (روستایی در ری) ابودلف، جزو ولایات عراق عجم، میان همدان و اصفهان قرار داشت و این ناحیه را نخستین بار ابودلف قاسم بن عیسی عجلی به صورت شهر در آورد و در آن اقامت گزید.
[۶۲] حموی، یاقوت، برگزیده مشترک یاقوت حموی، ص۱۵۹.
خاندان ابودلف از تیره بنی عجل - شاخه‌ای از بنی بکر بن وائل - بودند که در جبال ایران (عراق عجم) سکنی گرفتند. ابودلف پس از مرگ هارون، در نزاع میان امین و مامون، جانب امین را گرفت و به دستور او همراه علی بن عیسی بن ماهان به جنگ طاهربن حسین، سردار مامون رفت. چون علی کشته شد، ابودلف به همدان برگشت. طاهر او را به بیعت با مامون دعوت کرد و او اعلام بی طرفی کرد، طاهر به همین بسنده کرد.
[۶۵] تاریخ کامل، ترجمه ابوالقاسم حالت و عباس خلیلی، ج۱۷، ص۴۱.
تا اینکه در سال ۱۹۸ (ه. ق) مامون حکومت عراق عجم را دوباره به ابودلف واگذار کرد.
[۶۶] یعقوبی، تاریخ یعقوبی، ترجمه محمد ابراهیم آیتی، ج۲، ص۴۶۲.


۶.۲ - روابط ابودلف با طاهریان

ابودلف از ادباء و فضلا و شعرا بسیار خوب بود، و در آواز و موسیقی شهرتی تمام داشت و همین امر باعث ارتباط و پیوند میان طاهریان با خاندان عجلی شده بود.
[۶۸] تاریخ کامل، ترجمه ابوالقاسم حالت و عباس خلیلی، ج۱۷، ص۱۸۲ - ۱۸۳.
رابطه عبدالله بن طاهر با ابودلف بسیار نزدیک و دوستانه بوده است؛ چنانکه یکبار معتصم بر ابودلف خشم گرفت و خواست اموال او را مصادره کند، اما با وساطت عبدالله از این کار چشم پوشید. روابط این دو خاندان بیشتر در زمینه فرهنگی و مبادله شعرا بوده است. شعرای معروف این زمان به مدح هر دوی این خاندان پرداخته‌اند، به عنوان مثال ابوالحسن علی بن جبله معروف به عکوک (یعنی کوتوله) شاعر نابینای ایرانی نژاد خراسانی، مدحتگر خاندان طاهری، که مامون و ابودلف عجلی و... را نیز مدح کرده بود.
[۷۰] اذکائی، پرویز، فرمانروایان گمنام، ج۱، ص۵۶.

روابط خاندان عجلی با طاهریان تا پایان حکومت هم چنان استوار باقی مانده بود؛ زمانی که حسین بن طاهر از طرف برادرش محمد بن طاهر به حکومت خراسان گماشته شده بود، این خاندان او را برای سفر به خراسان کمک کردند چنانکه حمزه اصفهانی می‌نویسد: «حسین بی مال و مردان روی به نیشابور نهاد و به اصفهان که حاکم آن دلف بن عبدالعزیز بود آمد و در کار خود درماند که آیا با وجود پریشانی حال حرکت کند یا بازگردد؟ در این هنگام کوشاد بن شاه مردان به یاری او برخاست و دلف را وادار کرد که به حسین بن طاهر کمک کند تا آن که حسین به همراهی کوشاد بیرون شد و روز دوشنبه هفت مانده از صفر سال ۲۶۳ (ه. ق) به نیشابور رسید.»
[۷۱] اصفهانی، حمزه، تاریخ پیامبران و شاهان، ص۲۱۰.



سیستان میان خراسان، مکران، سند و کرمان واقع شده بود. مرکز آن زرنگ و بزرگترین شهر آن بست بود.
[۷۲] حموی، یاقوت، برگزیده مشترک، پیشین، ص۱۱۰.
[۷۳] یعقوبی، البلدان، ترجمه محمد ابراهیم آیتی، ص۵۶.
همان طور که گفته شد مامون در سال ۲۰۵ (ه. ق) حکومت خراسان به انضمام سیستان را به طاهر بن حسین داد. لازم به یادآوری است که مهم‌ترین مشکل طاهریان در آغاز مساله خوارج بود و برای سرکوبی آن‌ها در سیستان پیاپی سپاهیانی به آن جا می‌فرستادند تا مانع حرکت آن‌ها به سمت خراسان شوند.

۷.۱ - حکام سیستان

طاهر بن حسین در سال ۲۰۶ (ه. ق) محمد بن حضین قوسی را به حکومت سیستان فرستاد. با مرگ طاهر، پسرش طلحه، الیاس بن اسد از نوادگان سامان خدات را به حکمرانی آن شهر فرستاد.
[۷۴] گمنام، تاریخ سیستان، تحقیق ملک الشعراء، ص۱۷۷.
الیاس تنها چهار ماه ولایتدار سیستان بود، زیرا در جمادی الثانی ۲۰۸ (ه. ق) قدرت را به معدل، برادر و نماینده محمد بن حضین قوسی واگذار کرد. با متحد شدن معدل و برادرش با خوارج؛ طلحه، محمد بن احوص را به حکومت سیستان فرستاد و در سال ۲۰۹ (ه. ق) محمد بن شبیب و در سال ۲۱۰ (ه. ق) محمد بن اسحاق بن سمره را به حکمرانی آنجا فرستاد. حکومت محمد بن اسحاق با شورش مردم بست که به تحریک عیاران محلی انجام گرفت مواجه شد. از این رو طلحه، حسن بن علی سیاری را به جای او فرستاد.
[۷۵] باسورث، ادموند کلیفورد، تاریخ سیستان از آمدن تازیان تا برآمدن دولت صفاریان، ص۲۱۶.
در آغاز سال ۲۱۳ (ه. ق) وی از ولایتداری سیستان برکنار و احمد بن خالد جانشین او شد. در جنگی که میان احمد و حمزه خارجی در گرفت، احمد ناگزیر شد به خراسان بازگردد. مقارن با این احوال حمزه خارجی در جایی به نام هیش یا بهیش در گذشت.
[۷۶] باسورث، ادموند کلیفورد، تاریخ سیستان از آمدن تازیان تا برآمدن دولت صفاریان، ص۲۱۶.
پس از طلحه برادرش عبدالله، برای بار دوم محمد بن احوص را به حکمرانی سیستان فرستاد او سپاهی گرد آورد و آماده جنگ با خوارج شد؛ متاسفانه محمد بن احوص موفق نشد و عبدالله نیرویی از غربا (احتمالا از مردم خراسان و ماوراءالنهر) را به فرماندهی عزیز بن نوح به کمک او فرستاد؛ اما در نبرد خونینی که در جرواد کن در ناحیه زالق پیش آمد عزیز کشته شد. سپاهیان او حضین بن حسین طاهری (عم عبدالله) را به فرماندهی خود برگزیدند، و عبدالله نیز عباس بن هاشم و الیاس بن اسد را به فرماندهی این سپاه فرستاد، این نیروی مشترک که در بیابان راه را گم کرده بود مورد تهاجم خوارج قرار گرفت و در نزدیکی زالق متحمل شکست شد و محمد بن احوص و دیگر فرماندهان سپاه کشته شدند به این جهت حضین بن حسین را به جانشینی او انتخاب کردند (۲۱۶ (ه. ق)). در زمان معتصم، عبدالله بن طاهر، حسین بن عبدالله سیاری را به حکومت سیستان گماشت.
[۷۷] باسورث، ادموند کلیفورد، تاریخ سیستان از آمدن تازیان تا برآمدن دولت صفاریان، ص۲۱۹ - ۲۲۰.


۷.۲ - یعقوب و پایان حکومت طاهریان

در سال ۲۲۰ (ه. ق) سیستان گرفتار خشکسالی شد که عبدالله بن طاهر ۳۰۰۰۰۰ درهم برای کمک به قحطی زدگان فرستاد. حسن بن عبدالله در سال ۲۲۲ (ه. ق) در گذشت؛ اما پیش از آن که بمیرد پسر عمش، نصر بن منصور سیاری را به طور موقت به جانشینی خود برگزید که عبدالله این انتخاب را تایید کرد. پس از آن ابراهیم بن حضین قوسی به حکمرانی سیستان رسید که با مرگ عبدالله در سال ۲۳۰ (ه. ق) او همچنان حاکم سیستان بود.
[۷۸] باسورث، ادموند کلیفورد، تاریخ سیستان از آمدن تازیان تا برآمدن دولت صفاریان، ص۲۲۱ - ۲۲۲.
در سال ۲۳۷ (ه. ق) یکی از رؤسای مطوعه (مطوعه گروهی از عیاران و مردم داوطلب که برای سرکوبی خوارج تشکیل شده بودند.) به نام صالح بن نصر به بهانه دفع خوارج، مطوعه و عیاران سیستان را -از جمله یعقوب و برادرانش را- جمع کرد
[۷۹] ابن اثیر، تاریخ کامل، ترجمه ابوالقاسم حالت و عباس خلیلی، ج۱۷، ص۲۳۰.
و بر بست غلبه پیدا کرد و قدرت از دست ابراهیم بن حضین قوسی، آخرین حکمران سیستان، خارج شد. اما صالح نیز برخلاف عهد و پیمان مطوعه و عیاران، خیلی زود داعیه تجاوز و غارتگری یافت و نارضایتی یاران خود را فراهم ساخت تا آن جا که عیاران سیستان به رهبری یعقوب بن لیث با او به مخالفت برخاستند و او را در نبردی سخت شکست دادند و درهم بن نصر را به رهبری گروه انتخاب کردند، وجود اختلاف میان درهم و یعقوب به حاکمیت سه ساله درهم پایان داد
[۸۰] گمنام، تاریخ سیستان، تحقیق ملک الشعراء، ص۱۹۸.
و مردم سیستان در ۲۵ محرم ۲۴۷ (ه. ق) با یعقوب بن لیث بیعت کردند.
[۸۱] گمنام، تاریخ سیستان، تحقیق ملک الشعراء، ص۲۰۰.
نخستین اقدام یعقوب در آغاز حکومتش سرکوب خوارج به رهبری عمار خارجی بود.
[۸۲] باسورث، ادموند کلیفورد، تاریخ سیستان از آمدن تازیان تا برآمدن دولت صفاریان، ص۲۴۵.
سرانجام مقارن با حکومت معتضد عباسی،
[۸۳] بلعمی، ابوعلی، تاریخنامه طبری، تحقیق محمد روشن، ج۴، ص۱۲۸۴.
یعقوب بساط دولت طاهریان را برچید. با مرگ محمد بن طاهر، آخرین امیر طاهری، سیستان و طبرستان و ری از تصرف او خارج شد.


۱. طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۷، ص۱۶- ۲۲.    
۲. طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۷، ص۱۶۹.    
۳. نرشخی، تاریخ بخارا، ترجمه قباوی، تلخیص محمد بن زفر بن عمر، ص۲۹۰.
۴. اصفهانی، حمزه، تاریخ پیامبران و شاهان، ص۲۰۵ - ۲۰۹.
۵. ايوبي، ابوالفداء، تقویم البلدان، ترجمه عبدالمحمد آیتی، ص۵۰۳.
۶. قزوینی، محمود، آثار البلاد و اخبار البلاد، ص۴۷۳.
۷. محمود قزوینی، آثار البلاد و اخبارالبلاد، ص۴۴۲.
۸. ايوبي، ابوالفداء، تقویم البلدان، ترجمه عبدالمحمد آیتی، ص۴۸۹.
۹. اصفهانی، حمزه، تاریخ پیامبران و شاهان، ص۲۰۵.
۱۰. اصفهانی، حمزه، تاریخ پیامبران و شاهان، ص۲۰۶ - ۲۰۹.
۱۱. اکبری، امیر، تاریخ حکومت طاهریان از آغاز تا انجام، ص۱۶۷ - ۱۸۵.
۱۲. ابن فقیه، أحمد بن محمد، مختصر البدان، ترجمه ح. مسعود، ص۱۷۱.
۱۳. ابن فقیه، أحمد بن محمد، مختصر البدان، ترجمه ح. مسعود، ص۲۵۶ - ۱۴۷.
۱۴. اصفهانی، حمزه، تاریخ پیامبران و شاهان، ص۲۰۵.
۱۵. بلاذری، احمد بن یحیی، فتوح البلدان، ص۳۳۱.    
۱۶. فرای، ریچارد، تاریخ ایران از اسلام تا سلاجقه، ج۴، ص۱۷۸.
۱۷. حکیمیان، ابوالفتح، علویان طبرستان، ص۲۲.
۱۸. ابن اثیر، تاریخ کامل، ترجمه ابوالقاسم حالت و عباس خلیلی، ج۱۷، ص۱۳۵.
۱۹. حکیمیان، ابوالفتح، علویان طبرستان، ص۲۲.
۲۰. ابن اثیر، تاریخ کامل، ترجمه ابوالقاسم حالت و عباس خلیلی، ج۱۷، ص۱۳۵.
۲۱. آملی، اولیاء الله، تاریخ رویان، ص۷۶.
۲۲. اکبری، امیر، تاریخ حکومت طاهریان از آغاز تا انجام، ص۳۴۳.
۲۳. مرعشی، ظهیر الدین، تاریخ طبرستان و رویان و مازندران، ص۱۲۶.
۲۴. ابن اسفندیار، محمدبن حسن، تاریخ طبرستان، ص۲۲۸.
۲۵. اصفهانی، ابوالفرج، مقاتل الطالبیین، ص۱۹۴.
۲۶. اصفهانی، حمزه، تاریخ پیامبران و شاهان، ص۲۰۸ - ۲۰۹.
۲۷. ابن اثیر، تاریخ کامل، ترجمه ابوالقاسم حالت و عباس خلیلی، ج۱۷، ص۲۹۸ - ۲۹۹.
۲۸. ابن اثیر، تاریخ کامل، ترجمه ابوالقاسم حالت و عباس خلیلی، ج۱۸، ص۲۹.
۲۹. میر خواند، روضه الصفا، تلخیص عباس زریاب، ج۳، ص۴۸۴.
۳۰. ابن اثیر، تاریخ کامل، ترجمه ابوالقاسم حالت و عباس خلیلی، ج۱۸، ص۳۱.
۳۱. ابن اثیر، تاریخ کامل، ترجمه ابوالقاسم حالت و عباس خلیلی، ص۱۰۸.
۳۲. ابن خرداذ به، قاسم، المسالک و الممالک، ص۱۷۳.
۳۳. مقدسی، محمد بن احمد، احسن التقاسیم فی معرفه الاقالیم، ص۲۸۴.    
۳۴. مؤلف مجهول، حدود العالم من المشرق الی مغرب، ص۱۲۶.    
۳۵. ابن فقیه، مختصر البدان، ترجمه ح. مسعود، ص۱۷۱.
۳۶. ابن خرداذ به، المسالک و الممالک، ص۱۷۳.
۳۷. مستوفی، حمدالله، تاریخ گزیده، ص۳۷۷.
۳۸. بارتولد، ترکستان نامه، ترجمه کریم کشاورز، ص۴۵۵.
۳۹. ابن اثیر، تاریخ کامل، ترجمه ابوالقاسم حالت و عباس خلیلی، ج۱۸، ص۱۳۳.
۴۰. ابن خرداذ به، المسالک و الممالک، ص۳۳ - ۳۴.
۴۱. میر خواند، روضه الصفا، تلخیص عباس زریاب، ص۴۶۳.
۴۲. فرای، ریچارد، تاریخ ایران از اسلام تا سلاجقه، ص۸۷.
۴۳. طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۷، ص۱۷۰.    
۴۴. دهخدا، علي اكبر، لغت نامه.
۴۵. بلاذری، احمد بن یحیی، فتوح البلدان، ص۴۱۶.    
۴۶. فرای، ریچارد، تاریخ ایران از اسلام تا سلاجقه، ص۸۷.
۴۷. طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۷، ص۳۰۵.    
۴۸. ابن اثیر، تاریخ کامل، ترجمه ابوالقاسم حالت و عباس خلیلی، ج۱۸، ص۱۳۳.
۴۹. نرشخی، تاریخ بخارا، ترجمه قباوی، تلخیص محمد بن زفر بن عمر، ص۲۶۳.
۵۰. گمنام، تاریخ سیستان، تحقیق ملک الشعراء، ص۱۷۷.
۵۱. ابن اثیر، تاریخ کامل، ترجمه ابوالقاسم حالت و عباس خلیلی، ج۱۸، ص۱۳۳ - ۱۳۴.
۵۲. ابن خلدون، العبر تاریخ ابن خلدون، ج۳، ص۳۸۹.    
۵۳. ابن اثیر، تاریخ کامل، ترجمه ابوالقاسم حالت و عباس خلیلی، ج۱۸، ص۱۳۴.
۵۴. گمنام، تاریخ سیستان، تحقیق ملک الشعراء، ص۲۰۸ - ۲۰۹.
۵۵. فرای، ریچارد، عصر زرین فرهنگ ایران، ص۲۱۷.
۵۶. مقدسی، محمد بن احمد، احسن التقاسیم، ص۳۸۵.    
۵۷. ابن فقیه، مختصر البدان، ترجمه ح. مسعود، ص۱۰۷.
۵۸. قزوینی، محمود، آثار البلاد و اخبار البلاد، ص۴۴۲.
۵۹. مقدسی، آفرینش و تاریخ، ترجمه محمد رضا شفیعی کدکنی، ص۹۷۰.
۶۰. اصفهانی، حمزه، تاریخ پیامبران و شاهان، ص۲۰۵.
۶۱. مقدسی، محمد بن احمد، احسن التقاسیم، ج۱، ص۳۹۴.    
۶۲. حموی، یاقوت، برگزیده مشترک یاقوت حموی، ص۱۵۹.
۶۳. ابن خلدون، العبر تاریخ ابن خلدون، ج۳، ص۱۲۷.    
۶۴. طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۷، ص۵.    
۶۵. تاریخ کامل، ترجمه ابوالقاسم حالت و عباس خلیلی، ج۱۷، ص۴۱.
۶۶. یعقوبی، تاریخ یعقوبی، ترجمه محمد ابراهیم آیتی، ج۲، ص۴۶۲.
۶۷. ندیم، محمد بن اسحاق، الفهرست، ص۱۴۸.    
۶۸. تاریخ کامل، ترجمه ابوالقاسم حالت و عباس خلیلی، ج۱۷، ص۱۸۲ - ۱۸۳.
۶۹. فاتحی نژاد، عنابت الله، ابودلف عجلی، دایره المعارف بزرگ اسلامی، ج۵، ص۲۱۶۰.    
۷۰. اذکائی، پرویز، فرمانروایان گمنام، ج۱، ص۵۶.
۷۱. اصفهانی، حمزه، تاریخ پیامبران و شاهان، ص۲۱۰.
۷۲. حموی، یاقوت، برگزیده مشترک، پیشین، ص۱۱۰.
۷۳. یعقوبی، البلدان، ترجمه محمد ابراهیم آیتی، ص۵۶.
۷۴. گمنام، تاریخ سیستان، تحقیق ملک الشعراء، ص۱۷۷.
۷۵. باسورث، ادموند کلیفورد، تاریخ سیستان از آمدن تازیان تا برآمدن دولت صفاریان، ص۲۱۶.
۷۶. باسورث، ادموند کلیفورد، تاریخ سیستان از آمدن تازیان تا برآمدن دولت صفاریان، ص۲۱۶.
۷۷. باسورث، ادموند کلیفورد، تاریخ سیستان از آمدن تازیان تا برآمدن دولت صفاریان، ص۲۱۹ - ۲۲۰.
۷۸. باسورث، ادموند کلیفورد، تاریخ سیستان از آمدن تازیان تا برآمدن دولت صفاریان، ص۲۲۱ - ۲۲۲.
۷۹. ابن اثیر، تاریخ کامل، ترجمه ابوالقاسم حالت و عباس خلیلی، ج۱۷، ص۲۳۰.
۸۰. گمنام، تاریخ سیستان، تحقیق ملک الشعراء، ص۱۹۸.
۸۱. گمنام، تاریخ سیستان، تحقیق ملک الشعراء، ص۲۰۰.
۸۲. باسورث، ادموند کلیفورد، تاریخ سیستان از آمدن تازیان تا برآمدن دولت صفاریان، ص۲۴۵.
۸۳. بلعمی، ابوعلی، تاریخنامه طبری، تحقیق محمد روشن، ج۴، ص۱۲۸۴.



سایت پژوهه، برگرفته از مقاله «گستره حکومتی طاهریان»، تاریخ بازیابی ۹۵/۱/۳۰.    






جعبه ابزار