• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

یحیی بن عبدالله طالبی

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



یحیی بن عبدالله طالبی، از شخصیت‌های قرن دوم قمری، برادر ادریس بن عبدالله و از اصحاب و شاگردان امام جعفر صادق (علیه‌السلام) در مدینه بود. او پس شرکت در قیام فخ به یمن گریخت و عده بسیاری به او پیوستند. وی پیش از نبرد با فضل بن یحیی برمکی، فرستاده هارون الرشید، از او امان خواست اما هارون او را روانه زندان بغداد کرد و به طرز مشکوکی در آنجا به شهادت رسید.



یحیی بن عبدالله بن حسن مثنّی، برادر ادریس بن عبدالله، مؤسس دولت ادریسیان مغرب بود. وی از تربیت یافتگان جعفر صادق (علیه‌السلام) در مدینه بود که حدیث روایت می‌کرد و فقیه گردید.


او در شورش پسر عمویش، حسین بن علی بن حسن مثنّی، علیه موسی الهادی خلیفه عباسی، یاور وی بود؛ اما بعد از کشته شدن حسین در جنگ «فخّ» فرار کرد.


یحیی به یمن رفت و مدتی در آن جا اقامت گزید. بعد از رفتن به مصر و مغرب به طرف سرزمین ری رفت و در شهرهای ری و خراسان، مردم را به خود فراخواند. رفته رفته، پیروانش زیاد شدند، مردم از شهرهای مختلف به سوی او آمدند و قدرت او به اوج رسید. این امر در زمان حکومت‌ هارون الرشید اتفاق افتاد.‌


هارون الرشید، در سال ۱۷۶ ق لشکر عظیمی را به فرماندهی فضل بن یحیی برمکی برای جنگ با او فرستاد. یحیی از‌ هارون الرشید امان خواست و او نیز به یحیی امان داد و نامه‌ای با خط خود برای یحیی نوشت و او را نزد خود خواند.‌


هارون الرشید یحیی را به عنوان زندانی به جعفر بن یحیی برمکی سپرد، اما جعفر، پس از این که اطمینان یافت که یحیی دیگر تلاشی برای شورش ندارد، او را آزاد و راه خروج از بغداد را برای وی هموار کرد.‌ رهایی یحیی به وسیله جعفر برمکی موجب خشم‌ هارون بر برامکه شد و همین امر یکی از دلایلی بود که بعدها به نابودی برمکیان انجامید.


هارون الرشید کسی را مامور کرد تا یحیی را به زندان برگرداند و در آن جا زندگی او به شکل مبهمی خاتمه یافت. برخی گویند:‌ هارون الرشید، خود، وی را به قتل رساند و برخی نیز برآنند که‌ هارون الرشید، یحیی را با تشنگی و گرسنگی به قتل رساند. هم چنین برخی گویند:‌ هارون، ستونی با گچ و سنگ بر روی او بنا کرد در حالی که یحیی زنده بود.
[۷] مسعودی، علی بن حسین، مروج الذهب، ج۳، ص۳۵۲.



۱. زرکلی، خیرالدین، الاعلام، ج۸، ص۱۵۴.    
۲. طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۸، ص۲۴۲.    
۳. ابن اثیر جزری، ابوالحسن علی بن ابی‌الکرم، الکامل فی التاریخ، ج۶، ص۱۲۵.    
۴. ابن کثیر، اسماعیل بن عمر، البدایة و النهایة، ج۱۰، ص۱۶۷.    
۵. ابن خلدون، عبدالرحمن، تاریخ ابن خلدون، ج۱، ص۱۶.    
۶. خطیب بغدادی، احمد بن علی، تاریخ بغداد، ج۱۴، ص۱۱۵.    
۷. مسعودی، علی بن حسین، مروج الذهب، ج۳، ص۳۵۲.



عبدالسلام ترمانینی، رویدادهای تاریخ اسلام، ترجمه پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، ج۱، ص۴۱۳.





جعبه ابزار