• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

یزید بن‌ ولید

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



‌یزید بن ولید بن عبدالملک (متوفای ۱۲۶ق)، مکنی به ابوخالد و ملقب به ناقص، دوازدهمین خلیفه اموی که بعد از ولید بن یزید اموی به خلافت رسید و تنها حدود شش ماه خلافت کرد.
با قتل ولید به دست جماعتی از امویان، یزید بن ولید با بیعت مردم به خلافت رسید. در زمان خلافت او کار بنی‌امیه به شدت پریشان شده، فتنه‌ها علیه این دولت برانگیخته شد و شهرهایشان به آشوب کشیده شد و قیام‌های متعددی روی داد و اساس حکومت بنی‌امیه بیش از پیش متزلزل گردید. در برخی از منابع از یزید بعنوان مردی خوش‌رفتار و نیک‌روش و عادل یاد شده است.



دوازدهمین خلیفه اموی، یزید بن ولید بن عبدالملک است. او که مکنی به ابوخالد
[۲] مسعودی، علی بن حسین، مروج الذهب و معادن الجوهر، تحقیق اسعد داغر، قم، دارالهجره، چاپ دوم، ۱۴۰۹، ج۳، ص۲۲۶.
و ملقب به «ناقص» بود در سال هفتاد و به قولی هشتاد و شش و به نقلی دیگر در سال نود و شش هجری از کنیزی از تبار شاهان ایران به نام شاه فرید یا شاه آفرید
[۱۲] مجهول، مجمل التواریخ و القصص، تحقیق ملک الشعراء بهار، تهران، کلاله خاور، بی‌تا، ص۳۱۱.
دختر فیروز بن یزدگرد بن شهریار بن خسرو زاده شد.
شاه‌ آفرید در زمان فتح سمرقند، توسط قتیبة بن مسلم به اسارت گرفته شد؛ قتیبه او را به حجاج بن یوسف هدیه کرده بود و حجاج نیز این کنیز را به ولید بن عبدالملک بخشیده بود.
[۱۵] مجهول، مجمل التواریخ و القصص، تحقیق ملک الشعراء بهار، تهران، کلاله خاور، بی‌تا، ص۳۱۱.
یزید بن ولید همواره به نسب خویش مباهات ‌کرده در شعری بیان داشته بود که:
انا ابن کسری و ابی مروان و قیصر جدی و جدی خاقان
من پسر خسروام و پدرم مروان است و جدّم قیصر و خاقان.»
[۱۹] مجهول، مجمل التواریخ و القصص، ص۳۱۱-۳۱۲.
[۲۱] مسعودی، علی بن حسین، مروج الذهب و معادن الجوهر، تحقیق اسعد داغر، قم، دارالهجره، چاپ دوم، ۱۴۰۹، ج۳، ص۲۲۶
در این شعر او قیصر و خاقان را نیز از نیکان خود دانسته است چرا که مادر فیروز، دختر خسرو بود و مادر او دختر قیصر، مادر خسرو نیز دختر خاقان پادشاه ترک بود. گفته شده یزید بن ولید اولین خلیفه اموی بود که مادرش کنیز بود.
[۲۵] مسعودی، علی بن حسین، مروج الذهب و معادن الجوهر، تحقیق اسعد داغر، قم، دارالهجره، چاپ دوم، ۱۴۰۹، ج۳، ص۲۲۶.



از اوصاف اخلاقی و ویژگی‌های اخلاقی یزید بن ولید خبر چندانی در دست نیست تنها در برخی از منابع از او بعنوان مردی خوشرفتار و نیک‌روش و عادل یاد شده است و بیان شده که او اظهار زهد و ورع و تواضع می‌کرده است. از شعری که در وصف نسب خود سروده است نیز چنین برمی‌آید که او در فصاحت و بلاغت نیز حظی داشته است.


خلیفه پیشین اموی ولید بن یزید پیش از رسیدن به خلافت، پیوسته به عیاشی و میگساری و ساز و آواز و بی‌احترامی‌ به فرامین الهی اشتغال داشت و چون به خلافت رسید بر عیش و نوش و خوش‌گذرانی و شکار و همنشینی با تبهکاران و روسپیان و اهل فسق و فجور افزود علاوه بر این، مرتکب اعمالی شده بود که بزرگان قوم را به خشم آورده، آنان را از خود رنجانده بود. بدین‌سبب یزید بن ولید با جماعتی از خاندان اموی، همداستان شده، با گروهی از بزرگان رعیت و یمنی‌ها گرد هم آمدند و بر وی هجوم آوردند و او را در جمادی‌ الثانی سال صد و بیست و شش هجری به قتل رساندند.


پس از کشته شدن ولید بن یزید، مردم در جمادی ‌الثانی
[۴۲] مجهول، تاریخ سیستان، تحقیق ملک الشعرای بهار، تهران، کلاله خاور، چاپ دوم، ۱۳۶۶ش، ص۱۳۰.
و به قولی رجب سال صد و بیست و شش با یزید بیعت کردند.
یزید برای مردم خطبه خواند و ولید را نکوهش نموده، بر او عیب گرفت و گفت که او را به سبب خصال زشتش کشته است و به مردم وعده‌های نیکو داد و گفت که در خرج و بذل، راه میانه را در پیش خواهد گرفت و مرزها را حفاظت خواهد کرد و عطایا و ارزاق را به عدالت تقسیم خواهد نمود و حجاب میان خود و مردم را برخواهد داشت و اگر چنین نکند مردم حق دارند که او را خلع نمایند. او سپس برای مردم مستمری تعیین کرد و از مقرری سپاهیان که در زمان ولید بن یزید ده درهم بر آن افزوده شده بود، کم کرد
[۵۵] مسعودی، علی بن حسین، مروج الذهب و معادن الجوهر، تحقیق اسعد داغر، قم، دارالهجره، چاپ دوم، ۱۴۰۹، ج۳، ص۲۲۱
و مقرری‌هایشان را به وضعی که در ایام هشام بن عبدالملک بود باز گرداند. از این‌رو مردم او را «یزید ناقص (کم کننده)» می‌خواندند. نقل است اولین نفری که او را به این لقب خوانده بود، مروان بن محمد بود که جهت تحقیر، او را بدین‌نام خوانده بود. در نقلی دیگر آمده این لقب به جهت نقص در انگشتان پای یزید و به نظر مسعودی به جهت نقصان در عقل، به او داده شده بود.
[۶۴] مسعودی، علی بن حسین، التنبیه و الاشراف، تصحیح عبدالله اسماعیل الصاوی، قاهره، دارالصاوی، بی‌تا، افست قم، الثقافة الاسلامیة، ص۱۹۰.



اوضاع سیاسی و اجتماعی در دوران یزید با حوادثی موجه بوده است:

۵.۱ - شورش‌های داخلی

در این سال (۱۲۶ق)، کار بنی‌امیه به شدت پریشان شده، فتنه‌ها علیه این دولت برانگیخته شد و شهرهایشان به آشوب کشیده شد. به‌ طوری‌که نقل شده مردم مصر امیر خود حفص بن ولید حضرمی‌ را کشته و مردم مدینه عبدالعزیز بن عمر بن عبدالعزیز (عامل خلیفه در این شهر) را از شهر بیرون کردند.

۵.۱.۱ - قیام مردم حمص

در این سال مردم حمص نیز به خونخواهی ولید بن یزید قیام کردند. نقل شده وقتی خبر کشته شدن ولید به مردم حمص رسید آنان درهای شهر را بستند و به عزاداری پرداختند. در این زمان مروان بن عبدالله بن عبدالملک از جانب ولید عامل حمص بود. در این بین از سوی یکی از شاهدان قتل ولید، عباس بن ولید، (از بزرگان بنی‌امیه که در حمص زندگی می‌کرد.) یکی از مقصرین و عاملین اصلی قتل ولید، معرفی گردید. پس مردم به خانه عباس حمله برده آن‌را ویران نمودند عباس فرار کرد و خود را به یزید بن ولید خلیفه اموی رساند، معترضان پسرانش را دستگیر کرده، زندانی نمودند. سپس مردم حمص معاویة بن یزید بن حصین را سالار خویش ساخته با هم‌ پیمان بستند که اگر دو ولیعهد یزید، زنده باشند با آن‌ها بیعت کنند وگرنه خلافت را به فردی شایسته بسپارند. آنان با دیگر ولایات مکاتبه کرده آن‌ها را به خونخواهی ولید فرا خواندند. یزید بن ولید پس از آگاهی از قیام مردم حمص، فرستادگانی را به این شهر روانه ساخت و به آنان نوشت که «او مردم را به خلافت خویش دعوت نمی‌کند، بلکه به تعیین خلیفه از طریق شوری پایبند و معتقد است»، اما مردم حمص بر امارت ولیعهد ولید، پای فشردند و چون نظرشان با مخالفت فرستادگان خلیفه، روبرو شد نمایندگان یزید را از شهر بیرون کردند و راه دمشق را در پیش گرفتند. آنان در حُوّارَین (از روستاهای حلب و از آبادی‌های منطقه حمص.) با سپاهیان خلیفه اموی روبرو شدند و کار به جنگ کشیده شد تا این‌که با شکست مردم حمص و کشته شدن سیصد نفر از آنان، جنگ به سود یزید بن ولید خاتمه یافت. مردم حمص به ناچار با یزید بیعت کردند. یزید برای آنان مقرری قرار داد و بزرگانشان را گرامی‌ داشت و عطایایی را به آنان تقدیم داشت. او سپس معاویة بن یزید را عامل خویش در حمص قرار داد.

۵.۱.۲ - قیام مردم فلسطین و اردن

در این سال (۱۲۶ق)، هم‌چنین، مردم فلسطین و اردن نیز قیام کردند و بر عامل خویش تاختند و او را کشتند. پس از کشته شدن ولید بن یزید، مردم فلسطین علیه یزید بن ولید به پا خاستند و یزید بن سلیمان را به امارت خویش برگزیدند. او مردم فلسطین را به نبرد یزید بن ولید خواند. مردم اردن نیز چون از کار مردم فلسطین خبر یافتند، امر خویش را به محمد بن عبدالملک سپردند. یزید چون از جریان قیام آنان آگاه شد از یک سو لشکری هشتاد و چهار هزار نفره به فرماندهی سلیمان بن هشام را روانه حمص کرد و از سوی دیگر نمایندگانی را نزد سعید بن روح بن زنباع و برادرش ضبعان که از بزرگان مردم فلسطین برشمرده می‌شدند، فرستاد و به آنان وعده امارت و مال و املاک بسیار داد آنان پذیرفتند و متفرق شدند. پس از متفرق شدن سپاه فلسطین، اهالی اردن تنها ماندند، سلیمان بن هشام پنج هزار سپاهی عازم منطقه کرد، این افراد روستاها و آبادی‌های اردن را غارت کرده شبانه خود را به روستاهای «بطیحه» و «طبریّه» رساندند و در منطقه پراکنده شدند. مردم این مناطق بوسیله نامه رزمندگان خود را که در لشکر اردن بودند از موضوع باخبر کردند اهالی طبریه با خود گفتند: «برای چه بمانیم که سپاهیان وارد منازل ما شده‌اند و خانه و اموال ما در معرض تعرض و تاراج است» پس بر سران سپاه خود "سلیمان و محمد بن عبدالملک" شوریده آنان را غارت کردند و به وطن خود برگشتند. پس از پراکنده شدن سپاه اردن و فلسطین آنان با یزید بن ولید بیعت کردند.

۵.۱.۳ - مخالفت مروان با یزید

مروان پس از کشته شدن ولید بن یزید از ارمنستان به سوی جزیره (موصل و مناطق اطراف آن در گذشته جزیره خوانده می‌شد.) رفت و بر آن‌جا تسلط یافت. او چنین وانمود کرد که به سبب قتل ولید شوریده و بر کشته شدن وی معترض است و چون یزید بن ولید همه‌ ولایت‌های پدرش "محمد بن مروان" را بدو سپرد با یزید بیعت کرد و هیئتی را به سرپرستی محمد بن عبدالله بن علاثه به همراه سران و بزرگان مردم جزیره به سوی وی فرستاد.

۵.۲ - انتصاب کارگزاران

یزید پس از بیعت گرفتن از مردم شام و استوار ساختن پایه‌های حکومت خود، منصور بن جمهور را حاکم عراق قرار داد تا برای او، از مردم عراق و ولایات تابعه بیعت بگیرد و به او دستور داد که پس از فراغت از این کار، یوسف بن عمر (حاکم سابق عراق) را به همراه یاران و همدستانش دستگیر نماید.
منصور برای یزید از مردم عراق و ولایت‌های آن بیعت گرفت
[۱۱۴] ابن ‌اثیر، علی بن ابی ‌الکرم، الکامل فی التاریخ، بیروت، دارصادر داربیروت، ۱۹۶۵، ج۵، ص۲۹۵-۲۹۶.
و سپس متوجه یوسف بن عمر گردید، اما یوسف بن عمر از ترس عاملان حکومتی مخفیانه از کوفه گریخته به اقوام خویش در بلقاء پناه برد. یزید چون این خبر را دریافت مامورانی را در پی یوسف فرستاد، ماموران به پسر یوسف دست یافته او را تهدید به قتل نمودند، او نیز مخفیگاه پدر را که یکی از مزارعش بود به آنان نشان داد یوسف متوجه حضور ماموران شده فرار کرد و در جمع زنان مخفی شد، او را گرفتند و نزد یزید بردند یزید او را به همراه فرزندان ولید (حکم و عثمان) راهی زندان کرد.
پس از مدتی، یزید، منصور بن جمهور را از کار برکنار کرده، عبدالله بن عمر بن عبدالعزیز را بر عراق ولایت داد. او هم‌چنین عبدالعزیز بن عبدالله بن عمر بن عثمان بن عفان را بر مکه و مدینه و طائف حاکم کرد، اما پس از مدتی او را نیز عزل کرده عبدالعزیز بن عمر بن عبدالعزیز را به جایش منصوب کرد. او هم‌چنین نصر بن سیار را بر خراسان و محمد بن مزار را بر سیستان و عبدالرحمن بن حبیب را بر آفریقا امارت داد. هم‌چنین یزید بن ولید، ابراهیم بن عمر بن عبدالعزیز را والی مصر قرار داده مروان بن محمد را نیز به امارت ارمنستان و آذربایجان گماشت.
او هم‌چنین در این سال، (سال ۱۲۶هجری.) برادرش ابراهیم را به ولایت‌عهدی خویش برگزیده برای او و نیز برای عبدالعزیز بن حجاج بن عبدالملک بعنوان ولیعهد دوم خود، از مردم بیعت گرفت.
[۱۳۶] مسعودی، علی بن حسین، التنبیه و الاشراف، تصحیح عبدالله اسماعیل الصاوی، قاهره، دارالصاوی، بی‌تا، افست قم، الثقافة الاسلامیة، ج۹، ص۱۸۹.
گفته شده وی به مذهب قَدَریّه (معتقدین به قضا و قدر، معتزلی) تمایل داشته
[۱۳۸] مسعودی، علی بن حسین، مروج الذهب و معادن الجوهر، تحقیق اسعد داغر، قم، دارالهجره، چاپ دوم، ۱۴۰۹، ج۳، ص۲۲۱.
[۱۴۰] ابن طقطقی، محمد بن علی، الفخری فی الآداب السلطانیه و الدول الاسلامیه، تحقیق عبدالقادر محمد مایو، بیروت، دارالقلم العربی، چاپ اول، ۱۹۹۷، ص۱۳۵.
و حتی برخی از مورخین بر این اعتقادند که بیعت گرفتن او از مردم، برای ابراهیم و سپس عبدالعزیز بن حجاح، بر اساس همین اعتقاد و نیز توصیه‌های هم‌کیشان صورت گرفته است.

۵.۳ - قیام عبدالله بن معاویه

در ایام حکومت یزید بن ولید، عبدالله بن معاویه بن عبدالله بن جعفر بن ابی‌طالب در کوفه قیام کرد. او ابتدا برای شخص برگزیده‌ای از آل محمد (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) دعوت می‌کرد، گروهی از کوفیان به او پیوستند، اما بیشتر کوفیان از حمایت او سر باز زدند. از این‌رو به پیشنهاد یاران، راهی فارس شد، اما پیش از رفتن به فارس، در کوفه قیام نمود، اما قیامش به جهت خیانت برخی از سردمداران سپاهش به شکست انجامید و به ناچار عقب ‌نشست. عبدالله بن معاویه مخفیانه دعوت خود را در اطراف کوفه از سر گرفت و به تجهیز نیرو پرداخت. او سرانجام موفق شد به مدد نیروی عظیمی‌ که فراهم آورده بود بر کوفه و بصره و همدان و قم و اصفهان و... مسلط شود. عبدالله، اصفهان را مرکز حکومت خود قرار داد. او پس از قدرت گرفتن، به شهرها و مناطق اطراف نامه نوشته، علی‌رغم شعار اولیه‌اش که به برگزیده‌ای از آل محمد (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) دعوت می‌کرد، مردم را به خلافت خود دعوت کرد. بسیاری از بزرگان بنی‌هاشم و بنی‌عباس و اشراف قریش حتی برخی از رجال اموی به عبدالله بن معاویه پیوستند. این دولت و قدرت هم‌چنان برقرار بود تا این‌که مروان بن محمد به حکومت رسید، او توانست با درهم شکستن نیروهای عبدالله بن معاویه، قیام او را فرو بنشاند.

۵.۴ - گسترش نفوذ عباسیان

در ایام حکومت یزید، اساس حکومت بنی‌امیه بیش از پیش متزلزل گردید و به مدد اختلافات داخلی و شورش‌های محلی در قلمرو حکومت بنی‌امیه، کار سیاه‌پوشان خراسان بیش از پیش آشکار شده بود
[۱۵۰] مسعودی، علی بن حسین، مروج الذهب و معادن الجوهر، تحقیق اسعد داغر، قم، دارالهجره، چاپ دوم، ۱۴۰۹، ج۳، ص۲۲۷.
قدرت بنی‌عباس به سرعت در حال رشد بود و داعیان و مبلغین آنان به شهرها می‌شتافتند «(نفوذ) آنان تا منطقه جبال و نزدیک عراق رسیده بود شایعات فراوان بود و دشمنان بنی‌امیه و دوستانشان آزادانه هرچه می‌خواستند می‌گفتند.»
[۱۵۲] مسعودی، علی بن حسین، مروج الذهب و معادن الجوهر، تحقیق اسعد داغر، قم، دارالهجره، چاپ دوم، ۱۴۰۹، ج۳، ص۲۲۷.



یزید بن ولید قبرسیانی را که توسط ولید بن یزید به شام کوچانده شده بودند و موجبات نارضایتی فقها و مردم شام را فراهم آورده بودند به دیار خود باز گرداند. هم‌چنین او دستور حفر نهر ابن‌ عمر را جهت تامین آب شرب مردم بصره صادر نمود گفته شده زمانی که عبدالله بن عمر بن عبدالعزیز به عنوان عامل یزید به عراق وارد شد اهل بصره نزد وی رفته از شوری آب خود به او شکایت بردند. عبدالله در این باب به یزید نامه نوشت و یزید پاسخ داد که اگر مخارج حفر این نهر به‌ اندازه‌ی خراج عراق باشد هزینه‌اش را بپردازد بدین ترتیب این نهر حفر شد.


سرانجام یزید بن ولید پس از پنج ماه
[۱۵۶] مسعودی، علی بن حسین، مروج الذهب و معادن الجوهر، تحقیق اسعد داغر، قم، دارالهجره، چاپ دوم، ۱۴۰۹، ج۳، ص۲۲۰.
[۱۵۷] مجهول، تاریخ سیستان، تحقیق ملک الشعراء بهار، تهران، کلاله خاور، چاپ دوم، ۱۳۶۶ش، ص۱۳۱.
و به نقلی دیگر شش ماه حکومت در ذی‌ الحجه سال صد و بیست و شش هجری در سن سی و هفت سالگی
[۱۶۴] مسعودی، علی بن حسین، مروج الذهب و معادن الجوهر، تحقیق اسعد داغر، قم، دارالهجره، چاپ دوم، ۱۴۰۹، ج۳، ص۲۲۰.
و به نقلی چهل و دو سالگی
[۱۶۵] مجهول، مجمل التواریخ و القصص، تحقیق ملک الشعراء بهار، تهران، کلاله خاور، بی‌تا، ص۳۱۱.
و بنا به نقلی دیگر در چهل و شش سالگی
[۱۷۰] مسعودی، علی بن حسین، التنبیه و الاشراف، تصحیح عبدالله اسماعیل الصاوی، قاهره، دارالصاوی، بی‌تا، افست قم، الثقافة الاسلامیة، ج۹، ص۱۹۸.
در دمشق درگذشت. برادرش ابراهیم بر او نماز خوانده
[۱۷۲] مسعودی، علی بن حسین، التنبیه و الاشراف، تصحیح عبدالله اسماعیل الصاوی، قاهره، دارالصاوی، بی‌تا، افست قم، الثقافة الاسلامیة، ج۹، ص۱۹۸.
او را در بین باب الجابیه و باب الصغیر
[۱۷۵] مسعودی، علی بن حسین، مروج الذهب و معادن الجوهر، تحقیق اسعد داغر، قم، دارالهجره، چاپ دوم، ۱۴۰۹، ج۳، ص۲۲۰.
و به نقلی در باب الفرادیس دفن کردند.


۱. دینوری، ابن ‌قتیبه، المعارف، تحقیق ثروت عکاشه، قاهره، الهیئة المصریة العامة للکتاب، چاپ دوم، ۱۹۹۲، ص۳۶۷.    
۲. مسعودی، علی بن حسین، مروج الذهب و معادن الجوهر، تحقیق اسعد داغر، قم، دارالهجره، چاپ دوم، ۱۴۰۹، ج۳، ص۲۲۶.
۳. بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، تحقیق سهیل زکار و ریاض زرکلی، بیروت، دارالفکر، چاپ اول، ۱۹۹۶، ج۹، ص۱۸۹.    
۴. ابن ‌عساکر، علی بن حسن، تاریخ مدینه دمشق، بیروت، دارالفکر، ۱۴۱۵، ج۱۲، ص۳۲۷.    
۵. سراج، منهاج، طبقات ناصری تاریخ ایران و اسلام، تحقیق عبدالحی حبیبی، تهران، دنیای کتاب، چاپ اول، ۱۳۶۳ش، ص۱۰۰.    
۶. ابن ‌عساکر، علی بن حسن، تاریخ مدینه دمشق، ص۱۲۲.    
۷. خلیفة بن خیاط، تاریخ خلیفة بن خیاط، تحقیق فواز، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ اول، ۱۹۹۵، ج۱، ص۳۶۹.    
۸. بغدادی، ابن‌ حبیب، المحبر، تحقیق ایلزه لیختن شتیتر، بیروت، دارالآفاق الجدیدة، بی‌تا، ص۳۱.    
۹. بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۹، ص۱۸۹.    
۱۰. یعقوبی، احمد بن ابی یعقوب، تاریخ الیعقوبی، بیروت، دارصادر، بی‌تا، ج۲، ص۳۳۵.    
۱۱. ابن‌ کثیر، اسماعیل بن عمر، البدایه و النهایه، بیروت، دارالفکر، ۱۹۸۶، ج۱۰، ص۱۶.    
۱۲. مجهول، مجمل التواریخ و القصص، تحقیق ملک الشعراء بهار، تهران، کلاله خاور، بی‌تا، ص۳۱۱.
۱۳. طبری، محمد بن جریر، تاریخ الطبری، ج۵، ص۵۹۵.    
۱۴. بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۹، ص۱۹۰.    
۱۵. مجهول، مجمل التواریخ و القصص، تحقیق ملک الشعراء بهار، تهران، کلاله خاور، بی‌تا، ص۳۱۱.
۱۶. طبری، محمد بن جریر، تاریخ الطبری، ج۵، ص۵۹۵.    
۱۷. ابن ‌اثیر، علی بن ابی ‌الکرم، الکامل فی التاریخ، بیروت، دارصادر داربیروت، ۱۹۶۵، ج۳، ص۱۲۰.    
۱۸. ابن ‌اثیر، علی بن ابی ‌الکرم، الکامل فی التاریخ، بیروت، دارصادر داربیروت، ۱۹۶۵، ج۵، ص۳۱۰.    
۱۹. مجهول، مجمل التواریخ و القصص، ص۳۱۱-۳۱۲.
۲۰. ابن‌ عبری، گریگوریوس، تاریخ مختصر الدول، تحقیق انطون صالحانی الیسوعی، بیروت، دارالشرق، چاپ سوم، ۱۹۹۲، ص۱۱۸.    
۲۱. مسعودی، علی بن حسین، مروج الذهب و معادن الجوهر، تحقیق اسعد داغر، قم، دارالهجره، چاپ دوم، ۱۴۰۹، ج۳، ص۲۲۶
۲۲. بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۹، ص۱۹۰.    
۲۳. ابن‌ عبری، گریگوریوس، تاریخ مختصر الدول، تحقیق انطون صالحانی الیسوعی، بیروت، دارالشرق، چاپ سوم، ۱۹۹۲، ص۱۱۹.    
۲۴. ابن‌ جوزی، عبدالرحمن بن علی، المنتظم فی تاریخ الامم و الملوک، تحقیق محمد عبدالقادر عطا و مصطفی عبدالقادر عطا، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ اول، ۱۹۹۲، ج۷، ص۲۵۰.    
۲۵. مسعودی، علی بن حسین، مروج الذهب و معادن الجوهر، تحقیق اسعد داغر، قم، دارالهجره، چاپ دوم، ۱۴۰۹، ج۳، ص۲۲۶.
۲۶. مقدسی، مطهر بن طاهر، البدء و التاریخ، بورسعید، مکتبة الثقافة الدینیه، بی‌تا، ج۶، ص۴۱.    
۲۷. مقدسی، مطهر بن طاهر، البدء و التاریخ، بورسعید، مکتبة الثقافة الدینیه، بی‌تا، ج۶، ص۵۳.    
۲۸. ابن‌ عبری، گریگوریوس، تاریخ مختصر الدول، تحقیق انطون صالحانی الیسوعی، بیروت، دارالشرق، چاپ سوم، ۱۹۹۲، ص۱۱۸.    
۲۹. طبری، محمد بن جریر، تاریخ الطبری، ج۷، ص۲۳۲.    
۳۰. ابن طقطقی، محمد بن علی، الفخری فی الآداب السلطانیه و الدول الاسلامیه، تحقیق عبدالقادر محمد مایو، بیروت، دارالقلم العربی، چاپ اول، ۱۹۹۷، ص۱۳۴.    
۳۱. ابن ‌اثیر، علی بن ابی ‌الکرم، الکامل فی التاریخ، بیروت، دارصادر داربیروت، ۱۹۶۵، ج۵، ص۲۸۰.    
۳۲. طبری، محمد بن جریر، تاریخ الطبری، ج۷، ص۲۰۹-۲۳۱.    
۳۳. یعقوبی، احمد بن ابی یعقوب، تاریخ الیعقوبی، بیروت، دارصادر، بی‌تا، ج۲، ص۳۳۳.    
۳۴. ابن طقطقی، محمد بن علی، الفخری فی الآداب السلطانیه و الدول الاسلامیه، تحقیق عبدالقادر محمد مایو، بیروت، دارالقلم العربی، چاپ اول، ۱۹۹۷، ص۱۳۳-۱۳۴    
۳۵. ابن‌ عبری، گریگوریوس، تاریخ مختصر الدول، تحقیق انطون صالحانی الیسوعی، بیروت، دارالشرق، چاپ سوم، ۱۹۹۲، ص۱۱۸.    
۳۶. یعقوبی، احمد بن ابی یعقوب، تاریخ الیعقوبی، بیروت، دارصادر، بی‌تا، ج۲، ص۳۳۳.    
۳۷. طبری، محمد بن جریر، تاریخ الطبری، ج۷، ص۲۳۱.    
۳۸. ابن ‌اثیر، علی بن ابی ‌الکرم، الکامل فی التاریخ، بیروت، دارصادر داربیروت، ۱۹۶۵، ج۵، ص۲۸۸.    
۳۹. طبری، محمد بن جریر، تاریخ الطبری، ج۷، ص۲۵۲.    
۴۰. مسعودی، علی بن حسین، التنبیه و الاشراف، تصحیح عبدالله اسماعیل الصاوی، قاهره، دارالصاوی، بی‌تا، افست قم، الثقافة الاسلامیة، ج۱، ص۲۸۱.    
۴۱. ابن‌ عبری، گریگوریوس، تاریخ مختصر الدول، تحقیق انطون صالحانی الیسوعی، بیروت، دارالشرق، چاپ سوم، ۱۹۹۲، ص۱۱۸.    
۴۲. مجهول، تاریخ سیستان، تحقیق ملک الشعرای بهار، تهران، کلاله خاور، چاپ دوم، ۱۳۶۶ش، ص۱۳۰.
۴۳. یعقوبی، احمد بن ابی یعقوب، تاریخ الیعقوبی، بیروت، دارصادر، بی‌تا، ج۲، ص۳۳۵.    
۴۴. خلیفة بن خیاط، تاریخ خلیفة بن خیاط، تحقیق فواز، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ اول، ۱۹۹۵، ص۲۴۰.    
۴۵. بغدادی، ابن‌ حبیب، المحبر، تحقیق ایلزه لیختن شتیتر، بیروت، دارالآفاق الجدیدة، بی‌تا، ص۳۱.    
۴۶. رجب ابن عبدربه، العقد الفرید، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ اول، ۱۴۰۴، ج۵، ص۲۰۸.    
۴۷. خلیفة بن خیاط، تاریخ خلیفة بن خیاط، تحقیق فواز، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ اول، ۱۹۹۵، ص۲۹۰.    
۴۸. مسکویه، ابوعلی، تجارب الامم، تحقیق ابوالقاسم امامی، تهران، سروش، چاپ دوم، ۱۳۷۹ش، ج۳، ص۲۰۰-۲۰۱.    
۴۹. ابن طقطقی، محمد بن علی، الفخری فی الآداب السلطانیه و الدول الاسلامیه، تحقیق عبدالقادر محمد مایو، بیروت، دارالقلم العربی، چاپ اول، ۱۹۹۷، ص۱۳۴.    
۵۰. ابن ‌اثیر، علی بن ابی ‌الکرم، الکامل فی التاریخ، بیروت، دارصادر داربیروت، ۱۹۶۵، ج۵، ص۲۹۲.    
۵۱. دینوری، احمد بن داوود، اخبار الطوال، تحقیق عبدالمنعم عامر مراجعه جمال الدین شیال، قم، منشوارت رضی، ۱۳۶۸ش، ص۳۴۹.    
۵۲. ابن ‌اثیر، علی بن ابی ‌الکرم، الکامل فی التاریخ، بیروت، دارصادر داربیروت، ۱۹۶۵، ج۵، ص۲۹۱.    
۵۳. طبری، محمد بن جریر، تاریخ الطبری، ج۷، ص۲۶۱.    
۵۴. مقدسی، مطهر بن طاهر، البدء و التاریخ، بورسعید، مکتبة الثقافة الدینیه، بی‌تا، ج۶، ص۵۳.    
۵۵. مسعودی، علی بن حسین، مروج الذهب و معادن الجوهر، تحقیق اسعد داغر، قم، دارالهجره، چاپ دوم، ۱۴۰۹، ج۳، ص۲۲۱
۵۶. یعقوبی، احمد بن ابی یعقوب، تاریخ الیعقوبی، بیروت، دارصادر، بی‌تا، ج۲، ص۳۳۵.    
۵۷. ابن ‌اثیر، علی بن ابی ‌الکرم، الکامل فی التاریخ، بیروت، دارصادر داربیروت، ۱۹۶۵، ج۵، ص۲۹۱.    
۵۸. طبری، محمد بن جریر، تاریخ الطبری، ج۷، ص۲۶۲.    
۵۹. ابن ‌اثیر، علی بن ابی ‌الکرم، الکامل فی التاریخ، بیروت، دارصادر داربیروت، ۱۹۶۵، ج۵، ص۲۹۱.    
۶۰. طبری، محمد بن جریر، تاریخ الطبری، ج۷، ص۲۶۲.    
۶۱. بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۹، ص۱۹۰.    
۶۲. ابن‌ جوزی، عبدالرحمن بن علی، المنتظم فی تاریخ الامم و الملوک، تحقیق محمد عبدالقادر عطا و مصطفی عبدالقادر عطا، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ اول، ۱۹۹۲، ج۷، ص۲۵۰.    
۶۳. دمیری، کمال الدین، حیاة الحیوان الکبری، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ دوم، ۱۴۲۴، ج۱، ص۱۰۹.    
۶۴. مسعودی، علی بن حسین، التنبیه و الاشراف، تصحیح عبدالله اسماعیل الصاوی، قاهره، دارالصاوی، بی‌تا، افست قم، الثقافة الاسلامیة، ص۱۹۰.
۶۵. مسکویه، ابوعلی، تجارب الامم، تحقیق ابوالقاسم امامی، تهران، سروش، چاپ دوم، ۱۳۷۹ش، ج۳، ص۱۹۵.    
۶۶. ابن ‌اثیر، علی بن ابی ‌الکرم، الکامل فی التاریخ، بیروت، دارصادر داربیروت، ۱۹۶۵، ج۵، ص۲۹۲.    
۶۷. طبری، محمد بن جریر، تاریخ الطبری، ج۷، ص۲۶۲.    
۶۸. یعقوبی، احمد بن ابی یعقوب، تاریخ الیعقوبی، بیروت، دارصادر، بی‌تا، ج۲، ص۳۳۵.    
۶۹. زرکلی، خیرالدین، الاعلام، بیروت، دار العلم للملایین، چاپ هشتم، ۱۹۸۹، ج۸، ص۱۹۰.    
۷۰. ابن ‌اثیر، علی بن ابی ‌الکرم، الکامل فی التاریخ، بیروت، دارصادر داربیروت، ۱۹۶۵، ج۵، ص۲۹۲.    
۷۱. طبری، محمد بن جریر، تاریخ الطبری، ج۷، ص۲۶۲.    
۷۲. طبری، محمد بن جریر، تاریخ الطبری، ج۷، ص۲۶۲.    
۷۳. طبری، محمد بن جریر، تاریخ الطبری، ج۷، ص۲۶۲.    
۷۴. طبری، محمد بن جریر، تاریخ الطبری، ج۷، ص۲۶۲-۲۶۳.    
۷۵. ابن ‌اثیر، علی بن ابی ‌الکرم، الکامل فی التاریخ، بیروت، دارصادر داربیروت، ۱۹۶۵، ج۵، ص۲۹۲-۲۹۳.    
۷۶. طبری، محمد بن جریر، تاریخ الطبری، ج۷، ص۲۶۲.    
۷۷. طبری، محمد بن جریر، تاریخ الطبری، ج۷، ص۲۶۳.    
۷۸. ابن ‌اثیر، علی بن ابی ‌الکرم، الکامل فی التاریخ، بیروت، دارصادر داربیروت، ۱۹۶۵، ج۵، ص۲۹۳.    
۷۹. ابن ‌اثیر، علی بن ابی ‌الکرم، الکامل فی التاریخ، بیروت، دارصادر داربیروت، ۱۹۶۵، ج۵، ص۲۹۳.    
۸۰. حموی، یاقوت، معجم البلدان، بیروت، دار صادر، چاپ دوم، ۱۹۹۵، ج۲، ص۳۱۵.    
۸۱. طبری، محمد بن جریر، تاریخ الطبری، ج۷، ص۲۶۳.    
۸۲. ابن ‌اثیر، علی بن ابی ‌الکرم، الکامل فی التاریخ، بیروت، دارصادر داربیروت، ۱۹۶۵، ج۵، ص۲۹۳.    
۸۳. طبری، محمد بن جریر، تاریخ الطبری، ج۷، ص۲۶۶.    
۸۴. طبری، محمد بن جریر، تاریخ الطبری، ج۷، ص۲۶۳-۲۶۶.    
۸۵. طبری، محمد بن جریر، تاریخ الطبری، ج۷، ص۲۶۳-۲۶۶.    
۸۶. ابن ‌اثیر، علی بن ابی ‌الکرم، الکامل فی التاریخ، بیروت، دارصادر داربیروت، ۱۹۶۵، ج۵، ص۲۹۴.    
۸۷. طبری، محمد بن جریر، تاریخ الطبری، ج۷، ص۲۶۶.    
۸۸. ابن ‌اثیر، علی بن ابی ‌الکرم، الکامل فی التاریخ، بیروت، دارصادر داربیروت، ۱۹۶۵، ج۵، ص۲۹۴.    
۸۹. طبری، محمد بن جریر، تاریخ الطبری، ج۷، ص۲۶۶.    
۹۰. طبری، محمد بن جریر، تاریخ الطبری، ج۷، ص۲۶۶.    
۹۱. ابن ‌اثیر، علی بن ابی ‌الکرم، الکامل فی التاریخ، بیروت، دارصادر داربیروت، ۱۹۶۵، ج۵، ص۲۹۴.    
۹۲. مسکویه، ابوعلی، تجارب الامم، تحقیق ابوالقاسم امامی، تهران، سروش، چاپ دوم، ۱۳۷۹ش، ج۳، ص۱۹۸.    
۹۳. طبری، محمد بن جریر، تاریخ الطبری، ج۷، ص۲۶۶.    
۹۴. ابن ‌اثیر، علی بن ابی ‌الکرم، الکامل فی التاریخ، بیروت، دارصادر داربیروت، ۱۹۶۵، ج۵، ص۲۹۴.    
۹۵. مسکویه، ابوعلی، تجارب الامم، تحقیق ابوالقاسم امامی، تهران، سروش، چاپ دوم، ۱۳۷۹ش، ج۳، ص۱۹۸.    
۹۶. طبری، محمد بن جریر، تاریخ الطبری، ج۷، ص۲۶۶.    
۹۷. ابن ‌اثیر، علی بن ابی ‌الکرم، الکامل فی التاریخ، بیروت، دارصادر داربیروت، ۱۹۶۵، ج۵، ص۲۹۴.    
۹۸. مسکویه، ابوعلی، تجارب الامم، تحقیق ابوالقاسم امامی، تهران، سروش، چاپ دوم، ۱۳۷۹ش، ج۳، ص۱۹۸-۱۹۹.    
۹۹. ابن ‌اثیر، علی بن ابی ‌الکرم، الکامل فی التاریخ، بیروت، دارصادر داربیروت، ۱۹۶۵، ج۵، ص۲۹۴-۲۹۵.    
۱۰۰. طبری، محمد بن جریر، تاریخ الطبری، ج۷، ص۲۶۷.    
۱۰۱. ابن ‌اثیر، علی بن ابی ‌الکرم، الکامل فی التاریخ، بیروت، دارصادر داربیروت، ۱۹۶۵، ج۵، ص۲۹۵.    
۱۰۲. ابن ‌اثیر، علی بن ابی ‌الکرم، الکامل فی التاریخ، بیروت، دارصادر داربیروت، ۱۹۶۵، ج۵، ص۲۹۵.    
۱۰۳. طبری، محمد بن جریر، تاریخ الطبری، ج۷، ص۲۶۷.    
۱۰۴. طبری، محمد بن جریر، تاریخ الطبری، ج۷، ص۲۶۷.    
۱۰۵. طبری، محمد بن جریر، تاریخ الطبری، ج۷، ص۲۶۷.    
۱۰۶. ابن ‌اثیر، علی بن ابی ‌الکرم، الکامل فی التاریخ، بیروت، دارصادر داربیروت، ۱۹۶۵، ج۵، ص۲۹۵.    
۱۰۷. طبری، محمد بن جریر، تاریخ الطبری، ج۷، ص۲۶۷-۲۷۸.    
۱۰۸. ابن ‌اثیر، علی بن ابی ‌الکرم، الکامل فی التاریخ، بیروت، دارصادر داربیروت، ۱۹۶۵، ج۵، ص۲۹۵.    
۱۰۹. طبری، محمد بن جریر، تاریخ الطبری، ج۷، ص۲۹۶-۲۹۸.    
۱۱۰. ابن ‌اثیر، علی بن ابی ‌الکرم، الکامل فی التاریخ، بیروت، دارصادر داربیروت، ۱۹۶۵، ج۵، ص۳۲۱.    
۱۱۱. ابن ‌اثیر، علی بن ابی ‌الکرم، الکامل فی التاریخ، بیروت، دارصادر داربیروت، ۱۹۶۵، ج۵، ص۲۹۵.    
۱۱۲. ابن ‌اثیر، علی بن ابی ‌الکرم، الکامل فی التاریخ، بیروت، دارصادر داربیروت، ۱۹۶۵، ج۵، ص۲۹۶.    
۱۱۳. طبری، محمد بن جریر، تاریخ الطبری، ج۷، ص۲۷۰.    
۱۱۴. ابن ‌اثیر، علی بن ابی ‌الکرم، الکامل فی التاریخ، بیروت، دارصادر داربیروت، ۱۹۶۵، ج۵، ص۲۹۵-۲۹۶.
۱۱۵. طبری، محمد بن جریر، تاریخ الطبری، ج۷، ص۲۷۴.    
۱۱۶. ابن ‌اثیر، علی بن ابی ‌الکرم، الکامل فی التاریخ، بیروت، دارصادر داربیروت، ۱۹۶۵، ج۵، ص۲۹۶.    
۱۱۷. مسکویه، ابوعلی، تجارب الامم، تحقیق ابوالقاسم امامی، تهران، سروش، چاپ دوم، ۱۳۷۹ش، ج۳، ص۲۰۴.    
۱۱۸. طبری، محمد بن جریر، تاریخ الطبری، ج۷، ص۲۷۴.    
۱۱۹. ابن ‌اثیر، علی بن ابی ‌الکرم، الکامل فی التاریخ، بیروت، دارصادر داربیروت، ۱۹۶۵، ج۵، ص۲۹۶-۲۹۷.    
۱۲۰. طبری، محمد بن جریر، تاریخ الطبری، ج۷، ص۲۷۴.    
۱۲۱. ابن ‌اثیر، علی بن ابی ‌الکرم، الکامل فی التاریخ، بیروت، دارصادر داربیروت، ۱۹۶۵، ج۵، ص۳۰۲.    
۱۲۲. ابن ‌اثیر، علی بن ابی ‌الکرم، الکامل فی التاریخ، بیروت، دارصادر داربیروت، ۱۹۶۵، ج۵، ص۳۰۲.    
۱۲۳. بلاذری، احمد بن یحیی، فتوح البلدان، بیروت، دار و مکتیة الهلال، ۱۹۸۸، ص۳۵۹.    
۱۲۴. ابن‌ الجوزی، عبدالرحمن بن علی، المنتظم فی تاریخ الامم و الملوک، تحقیق محمد عبدالقادر عطا و مصطفی عبدالقادر عطا، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ اول، ۱۹۹۲، ج۷، ص۲۵۲-۲۹۸.    
۱۲۵. خلیفة بن خیاط، تاریخ خلیفة بن خیاط، تحقیق فواز، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ اول، ۱۹۹۵، ص۳۷۰.    
۱۲۶. طبری، محمد بن جریر، تاریخ الطبری، ج۷، ص۲۹۵.    
۱۲۷. خلیفة بن خیاط، تاریخ خلیفة بن خیاط، تحقیق فواز، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ اول، ۱۹۹۵، ص۳۷۰.    
۱۲۸. بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۹، ص۱۹۶.    
۱۲۹. خلیفة بن خیاط، تاریخ خلیفة بن خیاط، تحقیق فواز، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ اول، ۱۹۹۵، ص۳۷۰.    
۱۳۰. ابن اعثم کوفی، الفتوح، تحقیق علی شیری، بیروت، دارالاضواء، چاپ اول، ۱۹۹۱، ج۸، ص۳۰۵.    
۱۳۱. خلیفة بن خیاط، تاریخ خلیفة بن خیاط، تحقیق فواز، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ اول، ۱۹۹۵، ص۳۷۰.    
۱۳۲. بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۹، ص۱۹۶.    
۱۳۳. ابن اعثم کوفی، الفتوح، تحقیق علی شیری، بیروت، دارالاضواء، چاپ اول، ۱۹۹۱، ج۸، ص۳۰۵.    
۱۳۴. طبری، محمد بن جریر، تاریخ الطبری، ج۷، ص۳۰۰.    
۱۳۵. ابن ‌اثیر، علی بن ابی ‌الکرم، الکامل فی التاریخ، بیروت، دارصادر داربیروت، ۱۹۶۵، ج۵، ص۳۱۰.    
۱۳۶. مسعودی، علی بن حسین، التنبیه و الاشراف، تصحیح عبدالله اسماعیل الصاوی، قاهره، دارالصاوی، بی‌تا، افست قم، الثقافة الاسلامیة، ج۹، ص۱۸۹.
۱۳۷. طبری، محمد بن جریر، تاریخ الطبری، ج۷، ص۲۹۵.    
۱۳۸. مسعودی، علی بن حسین، مروج الذهب و معادن الجوهر، تحقیق اسعد داغر، قم، دارالهجره، چاپ دوم، ۱۴۰۹، ج۳، ص۲۲۱.
۱۳۹. یعقوبی، احمد بن ابی یعقوب، تاریخ الیعقوبی، بیروت، دارصادر، بی‌تا، ج۲، ص۳۳۶.    
۱۴۰. ابن طقطقی، محمد بن علی، الفخری فی الآداب السلطانیه و الدول الاسلامیه، تحقیق عبدالقادر محمد مایو، بیروت، دارالقلم العربی، چاپ اول، ۱۹۹۷، ص۱۳۵.
۱۴۱. ابن ‌اثیر، علی بن ابی ‌الکرم، الکامل فی التاریخ، بیروت، دارصادر داربیروت، ۱۹۶۵، ج۵، ص۳۱۰.    
۱۴۲. ابن ‌اثیر، علی بن ابی ‌الکرم، الکامل فی التاریخ، بیروت، دارصادر داربیروت، ۱۹۶۵، ج۵، ص۳۰۸.    
۱۴۳. طبری، محمد بن جریر، تاریخ الطبری، ج۷، ص۲۹۵.    
۱۴۴. اصفهانی، ابوالفرج، مقاتل الطالبیین، تحقیق احمد صقر، بیروت، دارالمعرفه، بی‌تا، ص۱۵۵-۱۵۹.    
۱۴۵. بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۲، ص۶۳-۶۶.    
۱۴۶. خلیفة بن خیاط، تاریخ خلیفة بن خیاط، تحقیق فواز، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ اول، ۱۹۹۵، ص۳۷۵-۳۷۶.    
۱۴۷. مسکویه، ابوعلی، تجارب الامم، تحقیق ابوالقاسم امامی، تهران، سروش، چاپ دوم، ۱۳۷۹ش، ج۲، ص۲۲۳-۲۸۲.    
۱۴۸. ابن ‌اثیر، علی بن ابی ‌الکرم، الکامل فی التاریخ، بیروت، دارصادر داربیروت، ۱۹۶۵، ج۵، ص۳۲۴-۳۲۷.    
۱۴۹. طبری، محمد بن جریر، تاریخ الطبری، ج۷، ص۳۰۲-۳۰۹.    
۱۵۰. مسعودی، علی بن حسین، مروج الذهب و معادن الجوهر، تحقیق اسعد داغر، قم، دارالهجره، چاپ دوم، ۱۴۰۹، ج۳، ص۲۲۷.
۱۵۱. ابن طقطقی، محمد بن علی، الفخری فی الآداب السلطانیه و الدول الاسلامیه، تحقیق عبدالقادر محمد مایو، بیروت، دارالقلم العربی، چاپ اول، ۱۹۹۷، ص۱۳۶.    
۱۵۲. مسعودی، علی بن حسین، مروج الذهب و معادن الجوهر، تحقیق اسعد داغر، قم، دارالهجره، چاپ دوم، ۱۴۰۹، ج۳، ص۲۲۷.
۱۵۳. بلاذری، احمد بن یحیی، فتوح البلدان، بیروت، دار و مکتیة الهلال، ۱۹۸۸، ص۱۵۷.    
۱۵۴. بلاذری، احمد بن یحیی، فتوح البلدان، بیروت، دار و مکتیة الهلال، ۱۹۸۸، ص۳۵۹.    
۱۵۵. حموی، یاقوت، معجم البلدان، بیروت، دارصادر، چاپ دوم، ۱۹۹۵، ج۵، ص۳۱۵.    
۱۵۶. مسعودی، علی بن حسین، مروج الذهب و معادن الجوهر، تحقیق اسعد داغر، قم، دارالهجره، چاپ دوم، ۱۴۰۹، ج۳، ص۲۲۰.
۱۵۷. مجهول، تاریخ سیستان، تحقیق ملک الشعراء بهار، تهران، کلاله خاور، چاپ دوم، ۱۳۶۶ش، ص۱۳۱.
۱۵۸. یعقوبی، احمد بن ابی یعقوب، تاریخ الیعقوبی، بیروت، دارصادر، بی‌تا، ج۲، ص۳۳۵.    
۱۵۹. ابن ‌اثیر، علی بن ابی ‌الکرم، الکامل فی التاریخ، بیروت، دارصادر داربیروت، ۱۹۶۵، ج۵، ص۳۱۰.    
۱۶۰. ابن ‌اثیر، علی بن ابی ‌الکرم، الکامل فی التاریخ، بیروت، دارصادر داربیروت، ۱۹۶۵، ج۵، ص۳۱۰.    
۱۶۱. ابن‌ عبری، گریگوریوس، تاریخ مختصر الدول، تحقیق انطون صالحانی الیسوعی، بیروت، دارالشرق، چاپ سوم، ۱۹۹۲، ص۴۶.    
۱۶۲. خلیفة بن خیاط، تاریخ خلیفة بن خیاط، تحقیق فواز، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ اول، ۱۹۹۵، ص۳۷۰.    
۱۶۳. دینوری، ابن ‌قتیبه، المعارف، تحقیق ثروت عکاشه، قاهره، الهیئة المصریة العامة للکتاب، چاپ دوم، ۱۹۹۲، ص۳۶۷.    
۱۶۴. مسعودی، علی بن حسین، مروج الذهب و معادن الجوهر، تحقیق اسعد داغر، قم، دارالهجره، چاپ دوم، ۱۴۰۹، ج۳، ص۲۲۰.
۱۶۵. مجهول، مجمل التواریخ و القصص، تحقیق ملک الشعراء بهار، تهران، کلاله خاور، بی‌تا، ص۳۱۱.
۱۶۶. دینوری، ابن ‌قتیبه، المعارف، تحقیق ثروت عکاشه، قاهره، الهیئة المصریة العامة للکتاب، چاپ دوم، ۱۹۹۲، ص۳۶۷.    
۱۶۷. دینوری، ابن ‌قتیبه، المعارف، تحقیق ثروت عکاشه، قاهره، الهیئة المصریة العامة للکتاب، چاپ دوم، ۱۹۹۲، ص۳۶۷.    
۱۶۸. ابن ‌اثیر، علی بن ابی ‌الکرم، الکامل فی التاریخ، بیروت، دارصادر داربیروت، ۱۹۶۵، ج۵، ص۳۱۰.    
۱۶۹. خلیفة بن خیاط، تاریخ خلیفة بن خیاط، تحقیق فواز، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ اول، ۱۹۹۵، ص۳۶۹.    
۱۷۰. مسعودی، علی بن حسین، التنبیه و الاشراف، تصحیح عبدالله اسماعیل الصاوی، قاهره، دارالصاوی، بی‌تا، افست قم، الثقافة الاسلامیة، ج۹، ص۱۹۸.
۱۷۱. یعقوبی، احمد بن ابی یعقوب، تاریخ الیعقوبی، بیروت، دارصادر، بی‌تا، ج۲، ص۳۳۶.    
۱۷۲. مسعودی، علی بن حسین، التنبیه و الاشراف، تصحیح عبدالله اسماعیل الصاوی، قاهره، دارالصاوی، بی‌تا، افست قم، الثقافة الاسلامیة، ج۹، ص۱۹۸.
۱۷۳. خلیفة بن خیاط، تاریخ خلیفة بن خیاط، تحقیق فواز، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ اول، ۱۹۹۵، ص۳۶۹.    
۱۷۴. ابن ‌عساکر، علی بن حسن، تاریخ مدینه دمشق، بیروت، دارالفکر، ۱۴۱۵، ج۷۴، ص۱۲۵.    
۱۷۵. مسعودی، علی بن حسین، مروج الذهب و معادن الجوهر، تحقیق اسعد داغر، قم، دارالهجره، چاپ دوم، ۱۴۰۹، ج۳، ص۲۲۰.
۱۷۶. ابن ‌عساکر، علی بن حسن، تاریخ مدینه دمشق، بیروت، دارالفکر، ۱۴۱۵، ج۷۴، ص۱۲۵.    



سید علی‌اکبر حسینی، سایت پژوهه، برگرفته از مقاله «یزید بن ولید»، تاریخ بازیابی ۱۴۰۱/۰۱/۲۹.    






جعبه ابزار